ماشینشویی جوانهای شهر برای کمک به کودکان کار
خیابان ولیعصر، زیر پل پارکوی در عصر پنجشنبه تجربه نادری از سر گذراند. نظم موجود تغییر کرد. ۱۰۰ تا ۱۵۰ جوان با میانگین سنی ۲۰ سال با شیشهشور و دستمالهای یزدی، با لباسهایی مرتب به استقبال شیشه کثیف ماشینها رفتند تا با مردمی از جنس خودشان درباره کودکان کار و خیابان حرف بزنند. پسران و دختران جوان دو ساعت در خیابان شیشه شستند، آدامس و فال فروختند و نتیجه دو ساعت تلاششان را به کودکانی بخشیدند که پارکوی برای آنها حکم محل کارشان را دارد.
روزنامه «روزگار» روز شنبه در گزارشی در این باره نوشت، جوانان شرکتکننده در این حرکت بین ۱۸ تا ۲۵ سال داشتند. آنها با مردمی که شیشه ماشینها را بالا میدادند یا بیاعتنا به روبهرو خیره میشدند توضیح میدادند چرا در خیابان هستند. هدف آنها اصلاح نگاه مردم نسبت به کودکان کار بود.
حرکت خودجوش این جوانان بدون هماهنگی با هیچ نهاد دولتی و غیردولتی یا فعالان حقوق کودک، شاید نشانه ثمربخشی بیش از یک دهه فعالیت و آگاهیبخشی NGOهای مدافع حقوق کودکان باشد و شاید نشانهای از تکاپوی اجتماعی برای خلق جهانی بهتر برای کودکانی که کودکی حق آنان است.
عدم سازماندهی، شکل فراخوان و ناشناس بودن چهرهها و عدم اطلاع از یا مداخله فعالان حقوق کودک در این برنامه، بر خودجوش بودن این حرکت صحه میگذارد.
این حرکت در روز پنجشنبه بدون دخالت پلیس و در آرامش ادامه یافت. حرکتی که از ابتدا یاد شادی و آببازی جوانان را تکرار میکرد، امیدوار است که بعد از انعکاس خبری گرفتار نگاههای امنیتی نشود.
پیام این ۱۰۰ – ۱۵۰ جوان به بچههایی که در خیابان کار میکنند این بود: ما شما را درک میکنیم و به شما احترام میگذاریم. کاری از دست ما برنمیآید اما اقلا دو ساعت کار شما را انجام میدهیم و با مشتریان شما حرف میزنیم تا شاید نگاهشان را نسبت به شما تغییر دهیم. ما رو در رو به مشتریان شما میگوییم شما هم انسان هستید و حق زندگی و کودکی دارید و این انتخاب شما نبوده که در خیابانها کار کنید. این اتفاق به همه ما برمیگردد و ما در قبال شما بچهها مسوولیم.
آنها در پایان پولی را که در دو ساعت ماشین شوری و آدامس و فال فروشی بدست آورده بودند بین بچههایی که در خیابان کار میکنند تقسیم کردند.
منبع: ایران امروز
دوساعت شیشهپاککنی بجای کودکان کار
دویچه وله : در روز پنجشنبه (۲۰ مرداد / ۱۱ اوت) گروهی از جوانان زیر پل پارکوی در تهران به حرکتی نمادین دست زدند. آنان به مدت دوساعت به شیشهپاککنی پرداختند که به طور معمول برخی کودکان کار این منطقه به آن مشغولند.
دویچه وله در مورد انگیزه و هدف این حرکت مدنی، جایگاه آن در میان حرکتهایی از این دست و نیز واکنشها به آن با فرهاد مرادی، یکی از فعالان حقوق کودک در تهران، مصاحبه کرد که در این اکسیون شرکت داشت.
دویچهوله: آقای مرادی، شما از جوانانی هستید که در حمایت از کودکان کار و خیابان، به تازگی در اکسیونی در تهران شرکت کرده بودید. ممکن است در مورد این اکسیون و حرکت برای ما توضیحی بدهید؟
فرهاد مرادی: این حرکت از یک قرار فیسبوکی شروع شد و تعدادی از جوانها قرار گذاشتیم که روز پنجشنبه، بیستم مردادماه، زیر پل پارکوی جمع بشویم و در حمایت از کودکان کار و خیابان، به شکل نمادین، شیشههای ماشینهایی را که پشت چراغ قرمز میایستند پاک کنیم و در گفتوگویی که در این میان شکل میگیرد، هدفمان از این کار را مشخص کنیم. یعنی بگوییم که ما در حمایت از کودکان کار داریم این کار را میکنیم. درآمد حاصل از این کار هم به خود بچهها تخصیص داده میشد و هدف این بود که جامعه بتواند به این موضوع فکر کند و دیالوگی بین ما و کسانی که آنجا در قالب عابران حضور دارند، در این زمینه شکل بگیرد.
شما خودتان از فعالان حقوق کودک در تهران هستید. این اولین بار است که چنین اکسیونی شکل میگیرد؟ آنهم به این شکل که در اینترنت سازماندهی بشود؟
وجه تمایز این حرکت با بقیهی حرکتهایی که تا پیش از آن شکل گرفته بود، این بود که سازماندهی، قرار گذاشتن و حتی ایدهی آن، خارج از نهادهای فعال این حوزه شکل گرفت.
یعنی تا قبل از این، طی ۱۱ سال گذشته که دوستان ما در قالب نهادهای مختلف، در حوزهی کودکان کار و خیابان دارند کار میکنند، هربار که ما در خیابان حضور پیدا میکردیم و برنامهای در خیابان، پارکها و مکانهای دیگر که معمولا محل تجمع مردم است، برگزار میکردیم، معمولاً یکی از نهادها پشتیبان آن بود و حرکت از جانب آنها سازماندهی میشد. منتها وجه تمایز این حرکت این بود که خود مردم، یعنی بخشی از جوانها، در فیسبوک نسبت به این موضوع از خود حساسیت نشان دادند و بدون اینکه با هیچ نهاد، سازمان و یا انجیاویی در ارتباط باشند، بهصورت خودجوش این قرار را گذاشتند و حضور پیدا کردند.
این حرکت پدیدهی تازهای را در امر فعالیت به نفع حقوق یک گروه از شهروندهای جامعه نشان میدهد. همینطور است؟
بله بهطور قطع همینطوری است. چون فکر میکنم این خبر برای فعالان حقوق کودک خوشحال کننده باشد که بعد از این همه سال فعالیت، بدون اینکه خودشان دخالتی داشته باشند، خود جامعه بهصورت خودجوش، نسبت به این موضوع حساسیت نشان داده و سعی کرده با ایدههای خلاق و توان سازماندهیای که دارد، جامعه را نسبت به این موضوع حساس کند.
در واقع این حساسسازی خارج از فعالیت حرفهای در این حوزه انجام گرفته و این بهنظر من، حرکتی خیلی نو است و خبر خیلی خوبی برای فعالان در این حوزه میتواند باشد که بعد از این همه سال، بالاخره بخشی از جامعه، بهطور خودجوش، نسبت به این موضوع حساسیت نشان داده است و فکر میکنم این سرآغاز یک سری حرکتهایی باشد که از این به بعد شاهد آن میتوانیم باشیم.
واکنشها به چه صورت بود؟ چه از سوی مردم و چه خود کودکانی که معمولاً به کار شیشهپاککنی مشغول هستند؟
کسانی که آنجا حضور داشتند و ما شیشههایی ماشینهایشان را پاک میکردیم و با آنها وارد بحث میشدیم، واکنشهای متفاوتی از خود نشان میدادند. اکثریت از این حرکت استقبال کردند و خیلی با روی گشاده با ما برخورد میکردند و به شیوههای گوناگون، به شکل کمکهایی که میکردند یا لبخندهایی که میزدند و بههرحال همدلی که در آن فضا ایجاد میشد، از این حرکت حمایت میکردند.
برای کودکانی هم که سر چهارراه پارکوی کمک میکردند و معمولاً هم در آنجا حضور داشتند، آن روز اتفاق خیلی عجیبی بود. ابتدا فکر میکردند که ما رقبای آنها هستیم و آمدهایم در آنجا کار کنیم و یک حالت تدافعی بهخودشان گرفتند. اما وقتی ۲۰ دقیقهای از کار شروع شد، ما توانستیم با چندتن از این بچهها وارد صحبت بشویم، آنها را به کناری بکشیم و هدفمان از این کار را برای آنها توضیح بدهیم.
به بچهها گفتیم که شما میتوانید امروز همراه ما بیایید و ما با هم این کار را انجام بدهیم، درآمدی را هم که ما از این قضیه بهدست میآوریم، در میان شما تقسیم میکنیم. یعنی مثلاً من که در آنجا حضور داشتم و شیشه پاک میکردم، بالطبع عابرانی که آنجا بودند، کمک میکردند. ما این پول را بین بچهها تقسیم کردیم.
بعد از این، بچهها واکنش مثبتی نسبت به این موضوع داشتند و خیلی خوشحال شدند از اینکه عدهای به آنجا آمدهاند، به فکر آنها هستند و سعی میکنند چند ساعتی را که هستند، با دغدغهها و مسائلی که آنها دست بهگریباناش هستند، شریک بشوند. در کل، واکنش دو گروهی که نام بردید، عموماً واکنش مثبتی بود. البته کسانی هم بودند که وقتی به آنها میگفتیم ما در حمایت از کودکان داریم شیشهی ماشینشان را پاک میکنیم، با بیتفاوتی کامل یا با حالتی بدبینانه نگاه میکردند که بههرحال در کارهای اجتماعی، امری طبیعی است. ولی کلیت قضیه این بود که مردم نسبت به این حرکت، واکنش مثبتی از خودشان نشان دادند.
از طرف مأموران انتظامی برخوردی دیدید؟
نه! ما هیچ برخوردی از طرف نیروهای امنیتی و انتظامی نداشتیم. دقیقاً در همان ساعتی که قرار گذاشته بودیم، یعنی ساعت هشت و نیم شب، همه آمدند. با امنیت کامل، بدون اینکه به ما تذکری داده شود، چند ساعتی آنجا بودیم و بعد هم بدون هیچ درگیری یا تذکری از سوی افراد امنیتی و پلیس، کار خاتمه پیدا کرد.
فکر میکنید با چنین اکسیونهایی به چه چیزی میرسید و تا چه حد با آن برای ادامهی کارتان در دفاع از حقوق کودکان امیدوار میشوید؟
ما از همان ابتدای کار هم روی این موضوع تاکید داشتیم که اگر قرار است حقوق کودکی در ایران تحقق پیدا کند، مستلزم آن است که یک جنبش اجتماعی آگاهانه حول این موضوع شکل بگیرد. یعنی به عنوان مثال، دغدغهی اینکه ما با کودکان چگونه باید رفتار کنیم، چه وظایفی نسبت به کودکان داریم و یا اصلاً رسالتمان در قبال این قشر از جامعه که نزدیک به ۳۰درصد از جمعیت کشور ما را تشکیل میدهند، چیست.
طبیعی است که بخشی از این فعالیت حالت لوکس و خیلی سانتیمانتال دارد و امکان دارد عدهی مشخصی از فعالان زیر سقف نهادهای مربوطه یا خانههایشان به این موضوع فکر کنند و ارتباط با مردم، به شکل زنده، از طرف فعالین حقوق کودک، خیلی وقتها متأسفانه قطع است.
منتها اگر قرار باشد که این اتفاق بیفتد، یعنی این جنبش اجتماعی آگاهانه شکل بگیرد و مردم نسبت به این موضوع حساسیت نشان بدهند، گام اول این است که این موضوع تبدیل به بخشی از زندگی روزمرهی آنها بشود. یعنی هرکدام از ما به عنوان شهروندهای جامعه، در زندگی روزمرهمان این دغدغه را داشته باشیم که با کودکی که میخواهد در پشت چراغ قرمز به ما فالی بفروشد، شیشهمان را پاک کند و… چگونه باید برخورد کنیم و رسالت ما در مقابل این موضوع و در شکل عامتر آن، در مقابل کودکان چیست.
من فکر میکنم اینکه ما توی خیابان بتوانیم حضور پیدا کنیم، گام اول شکلگیری ارتباط زنده با خود مردم است و لمس اینکه مردم اصلاً نسبت به این موضوع چه واکنشی نشان میدهند، نظرشان نسبت به آن چیست و ما تا چه اندازه میتوانیم در نظرات و دیدگاههای مردم در این زمینه، تأثیرگذار باشیم.
بنابراین این که ما بتوانیم در امکان عمومی و مخصوصاً در خیابان حضور پیدا کنیم و آنچه را که فکر میکنیم درست است، به شکل کاملاً مدنی، آرام، آگاهانه و صبورانه با مردم در میان بگذاریم، بهترین شکل ارتباط با جامعه خواهد بود.
پرسشی در رابطه با بچهها داشتم. آیا خوشحال بودند که آن روز در کنارشان بودید؟
بله؛ همانطور که پیش از این گفتم، ابتدا فکر میکردند که ما رقیبان آنها هستیم که کاملاً طبیعی است. چون با شرایط اقتصادیای که جامعهی ما دارد، با نگاهی به سطح شهر میبینیم که الان بزرگسالها در مترو، سر چهارراهها و… دارند به کارهایی روی میآورند که تا قبل از این بچهها انجام میدادند.
به همین دلیل، بچهها در چند دقیقهی اول، فکر میکردند ما آمدهایم کار آنها را انجام بدهیم و به عنوان یک رقیب اقتصادی به ما نگاه میکردند. منتها بعد از اینکه ما برای آنها توضیح دادیم و درآمدی را که داشتیم بین بچههایی که آن روز در آنجا بودند، تقسیم کردیم، کاملاً با خوشحالی و شادی در کنار ما قرار گرفتند، با ما عکس گرفتند و حتی سعی کردند در این حرکت به ما کمک کنند.
کل این حرکت چقدر طول کشید؟
نزدیک به دو ساعت. یعنی از ساعت هشت و نیم تا ده و نیم شب.
بچهها از شما نخواستند روزهای دیگر هم بروید و به آنها کمک کنید؟
این حرکت برایشان خیلی جالب بود و دائماً میپرسیدند که باز کی میآیید، کجا میآیید، قرار دفعهی بعدیتان کی است. این سئوال کاملاً در ذهنشان شکل گرفته بود که آیا ما دفعهی بعد هم باز در کنار آنها حضور پیدا میکنیم و این کار را انجام میدهیم یا نه.
پاسخ شما به آنها چه بود؟
بهطور قطع ما تمام تلاشمان را میکنیم که با توجه به شرایط و توانی که داریم، این حرکت نو را ادامه بدهیم و سعی کنیم اهداف و مطالباتی را که داریم، در این قالب بیان کنیم.
parsezanetariki - ایران - بندرعباس
|
درود بر شرف شما.احساس خفگی و ناتوانی شدیدی می کردم ولی بعد از اگاهی از این موضوع واقعا انرژی گرفتم و متوجه شدم که می تونم مفید باشم فقط کافیه که دقیق نگاه کنم.ممنون بچه ها شما تنها نیستید و ما هم در همین موارد و موارد مشابه فعالیت خواهیم کرد . |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
ben 15 munich - المان - مونیخ
|
افرین صد افرین به این بزرگ مردان ودلیران من واقعا دل درد میگیرم هروقت کودک های کهمجبورند کار کنند ببینم حالا هر کجاباشند, درود بر شما عزیزان و خوشبحالتون که همچین کاری کردید و افتخار میکنم بشماعزیزان,همیشه زنده و تندرست باشید.المان مونیخ |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
soheil_alman - المان - فرانکفورت
|
افرین....چقدر کار دلجسب.و مردمی...درود بر شرفتان....کمی این مفتخورهای حاکم رزل یاد بگیرن وخجالت بکشنو گورشونو گم کنن دیگه ازان اب و خاک.... |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
lilya - هلند - زووله
|
ایده ی جالبی بود.افرین به جوونامون...اون حکومت که فقط شده یه دراکولا برا مردم بیچاره... |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
h.k - دانمارک - اودا
|
دستخوش.افرین به مبتکرین این ایده.بااستفاده ازاندیشه درست خیلی کارهامیشودانجام دادکه کسی مزاحم نشود.ومنظوررابفهمانی. |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
dkdk - دانمارک - اسلیس
|
قابل توجه کسانیکه دم از فرهنگ بالا میزنند و غیرت و تعصب را متعلق به بی فرهنگها و عقب ماندها میدانند..این یعنی غیرت و مردانگی و تعصب داشتن.این شیرپاک خوردها با غیرت ایرانیشون نشان دادند بی تفاوت نسبت به بچه های خیابانی ماشین شور.ادامس فروش و شیشه تمیزکن نیستند.انها نشان دادند که بچه های خیابانی با خواست خودشان خیابانی و شیشه شور نشدند.اکثریت انها یا تهیدستانند.یا دارای والدین معتادند.یا یتیم هستند و یا بچه های طلاقند.اما مردم خوب ایران اگر دولت بداد انها نمیرسه شما مردم بدرد و بیگناهی و نیازمندیشان توجه کنید.بخدا سوگند که تنها دولت نیست که بی تفاوت به مشکلات مردم است.خود مردم هم نسبت به درماندگی فقر و نیازمندگی هموطنهای دیگر بی تفاوت هستند.بخصوص قشر مرفح و ثروتمند بسیار بی خیال قشر فقیر و مظلوم جامعه است.در اخر فراموش نکنیم که همه خواهیم مرد و تنهاهمراهمان چند متر پارچه سفید خواهد بود.بخدا قسم اگر انسان یادش نرود که روزی خواهد مرد بیشتر بفکر همنوعانش است و هرگز از کنار کودک گرسنه و نیازمندی بی تفاوت رد نخواهد شد. |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
persian_aria75 - انگلستان - شفیلد
|
این مسخره بازی ها چیه دیگه ، بعضی ها هم فقط برای اینکه خودشون رو تابلو کنند دست به هر کاری میزنند ، کودکانی که سر چها راه دست فروشی میکنند بیشتر برای یک باند کار میکنند و اکثرا هم پاکستانی یا افغانی هستند و کارشون هم غیر قانونی و خطرناکه ، بهتر بود برای این کار به طور مخفیانه کسانی که اینها رو سر کار می آورند رو شناسایی می کردند . ولی در کل بعضی ها هم فکر میکنند هر کاری که دوست دارند می توانند انجام بدهند و هیچ کس هم حق اعتراز ندارد ، یک شهر حساب کتاب دارد هر کی شب بخواب صبح به سرش بزنه بره هر کاری دوست داره انجام بده که نمی شه ،. |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
SarayeAzadi - انگلیس - لندن
|
درود فراوان بر این جوانان برومند ایران زمین. ابتکار عمل مدنی - انسانی بسیار ستودنی و با ارزش بود. از اینکه احساس زیبای مسئولیت پذیری,همیاری و همدردی با "کودکان کار" را در مردم ایران زنده کردید سپاسگزارم. به وجود تک تک شما عزیزان افتخار می کنم.شاد,سربلند و پیروز باشید. |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
Neda02 - کانادا - اتاوا
|
بعد از شنیدن این همه اخبار جرم از طرف مردم و و جنایت از طرف ساندیسخورها، با شنیدن این خبر قشنگ چهقدر دلم شاد شد. به آینده ایران امیدوار شدم. دست شما عزیزان رو میبوسم و آرزو میکنم که وزارت اطلاعات و این آخوندها براتون مشکلی درست نکنند چون بقای این رژیم در دشمنی مردم با هم است نه در نوعدوستی آنها. موفق باشید. به شما افتخار میکنیم. |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
khosh bavar - ایران - یزد
|
100 افرین که با یک حرکت " کوچک " بزرگترین " پشتیبانی " خود را از مردمی و یا گروهی که مورد کمک و دادخواهی هستند شدید, پس اکسیون خوبی برای همدردی و همدلی برای اشخاصی که خود را در مقابل ظلم تک و تنها و بدون همصدا میبینند ! بعنوان مثال روشن نمودن " فقط " چراغ ماشین بعنوان اعتراض به ربودن دختر مردم در روز روشن بخاطر بدحجابی و یا خاموش کردن هر روزه برق در ساعت معین بعنوان همصدا شدن با زندانیان سیاسی و یا .. ! شاد و همصدا و همدل باشیم . |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
خیال - ایران - تهران
|
*asal.bano - انگلستان - انگلستان* جون منطقه بازاری نشین های الان و آدم حسابی های 30 چهل سال قبل . منطقه حاجی بازاری های دزد حروم خور که توی ماشین های چندصدمیلیونی نیم نگاهی هم به این بچه های کار نمیندازن . ساده بگم ، منطقه دزدهای ایران ! و پاتوق بچه بازاری ها . غروب که میشه دختر بازاری ها با تیپ های اجق وجق و بیکلاس ( در تصور خودشون آخر مد و کلاس ) دنبال شوهر حاجی بازاری مثل باباهاشون میگردن تو این منطقه و پسر حاجی ها هم دنبال یه دختر مفت واسه کرایه کردن یه شب ، یه ساعت یا حتی دستمالی کردنشون پشت بوته های پارک ملت ! ( دخترهایی درست شبیه حاجیه خانوم های بازاری ) |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
persian_aria75 - انگلستان - شفیلد
|
دوستان عزیز شما بهتره یک سر به کوره پز خانه های جنوب تهران میزدی و یا قدم رنجه می کردید و به یکی از شهرستانهای دور دست می رفتید و از نزدیک کار کودکانی که از تحصیل محروم هستند و برای امرار معاش مجبورند پا بپای پدران در مزرعه کار کنند رو تصویر می کردید ، نه اینکه تیپ بزنی و بیایی سر خیابان با یک آبپاش و دستمال یک نمایش کمدی بازی بکنی و با هم عکسهای یادگاری بگیرید و در فیسبوک بگذاری ، بدون اینکه به این موضوع فکر کرده باشی که این کار شما شاید از دید همان کودکان مهر تا ئیدی بر کار غیر قانونی آنها باشد و خود بشخصه شاهد بودید که چه پول هنگفتی در کمترین زمان به دست آوردید بدون اینکه کار مثبتی کرده باشید و فهمیدید که چه مافیای بزرگی پشت این موضوع این پول مفت را بدست می آورد،( ادامه در صفحه بعدی ... |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
persian_aria75 - انگلستان - شفیلد
|
دارم فکرش رو میکنم که آیا میشود در کشور انگلستان هم این اتفاق بیافتد ( بدون هماهنگی و کارشناسی ) واقعا مملکت بی در و پیکری داریم هر کسی هر جوری که می تونه برای تابلو کردن خودش بدون هیچ اجازه ای دست به هر کاری بزنه و از فردا باید شاهد باشیم برای حمایت از حیوانات 100 تا جوان 15 تا 20 سال خیابان ولیعصر تهران رو بستند و گوسفند می چرانند و یا برای حمایت از مواد مخدر فروشان جوان زیر پل سید خندان مواد مخدر می فروشند و یا ... و در اولین فرصت هم در فیسبوک ثبت بشه تا از دوستان عقب نمانند ومطمئن باشید تمام این هماهنگی ها از طریق فیسبوک برای به اصطلاح بازی و شادی آبپاشی و یا خز بازی تمرینی هست که در آینده در گردهمایی های سیاسی و اجتماعی بشه مردم رو به خیابان کشاند نمونه بارز این موضوع در کشور انگلستان که تمام گروه های شورشی از طریق برنامه تویتر و فیسبوک جوانان رو به خیابان می کشاندند تا مغازه های مردم رو غارت کنند و دولت انگلستان امروز با مدیران این سایتهای اجتماعی جلسه داشت تا محدودیتهایی برای آن اعمال کنند ، |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
gorgnama - ایران - تهران
|
این هموووون روح و احساس پاک ما ایرانیاست که هیچ ربطی به اسلام مسلام نداره. ایزد نگه دار همتون باشه(گریه خوشحالی) |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
مانیا - ایران - تهران
|
asal bano-انگلستان - دوست عزیز پارک وی یک اتوبان است که از میدان 25 شهریور میاد بالا و خیابان پهلوی را چند ایسنگاه پائین تر از میدان تجریش قطع میکنه. و هزار آفرین به این جوانان نازنین و ابتکارات جالب شون. |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
سید ابوالقاسم واعظ - اندونزی - جاکارتا
|
چه عجب که ملت به جای کارهای سیاسی بی حاصل یک کار اجتماعی قشنگ و مفید انجام دادند. asal.bano - انگلستان - انگلستان وقتی شما پارک وی را نمی شناسید احتمالا هیچ کجای دیگر را هم نمی شناسید چگونه به شما آدرس بدهیم. مانیا - ایران - تهران ایشان انگلستان هستند و خب تهران را نمی شناسند. تعجبم از این است که شما که مدعی هستید در تهران هستید هم تهران را بلد نیستید. آن اتوبانی که از 25 شهریور بالا میاد اتوبان شاهنشاهی است تا پارک وی. پارک وی از میدان کندی بالا می آید. منظور هم در اینجا اتوبان پارک وی نیست بلکه همان چهار راه پارک وی است. چند ایستگاه پایینتر از تجریش و جایی که کورش چادری بود. |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
خلیج همیشه فارس - انگلیس - انگلیس
|
کار انساندوستانه ولی اشتباهی بود . باید راه حلی پیدا کرد که کودک خیابانی نداشته باشیم نه اینکه اونها را دلگرم به این کار کنیم البته راه حل این مشکل فقط بستکی به عملکرد دولت اون کشور داره که خب همچین انتظاری از دولت آخوندی محال و خندهدار هست . لعنت به اخوند لعنت به حکومت دینی . پاینده ایران جاوید خلیج تا ابد فارس |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
*پسر شجاع* - ایران - تهران
|
خیال - ایران - تهران. برای خودت همینطوری داری داستان می بافی!!..اولا بازار بزرگ تهران سمت توپخانه و مولوی هست و اتفاقا خیلی از بازاریها هم آدمهای شریفی هستند ..هر کسی پولش بیش بامش بیشتر طبیعی هست که اونها چون وضع مالی خوبی دارند زندگی بهتری داشته باشند ..دوما پارک وی در خیابان ولیعصر هست طرفهای خیابان انقلاب ..اگه بخاطر مغازه هایی که اونجا هست فکر کردی اونجا بازار هست بهتره تو تهران کمی گردش کنی تا ببینی جاهای خیلی زیادی هست که مغازه هاش از پارک وی هم بیشتر هست!. با این منطق تو باید نصف تهران رو بازار حساب کرد .. |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
amir-amir - کانادا - تورنتو
|
در کانادا بعضى وقت ها دختران و پسران کار ماشین شوئى را انجام مى دهند که بعضا براى کمک خرج تحصیلى شان و یا به بعضى ارگان هاى خیریه هدیه مى دهند |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
zartusht67 - المان - فرانکفورت
|
روح شاهنشاه شاد بیچاره این همه خودش و پدر بزرگوارش برای ایران دل سوزاندن و کار کردند ان طور جواب خوبیهایشان را دادیم. |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
DADA_ST - هلند - آمستردام
|
یک لحظه چنان بغض گلویم رو گرفت که نتونستم بنویسم ، کاش ایران بودم و من هم کمک میکردم ، افسوس که نمیتونم برم ایران ، ولی از بچههای ایران خواهش میکنم ادامه بدن دولت که غیرت نداره . باز هم غیرت و مردونگی جوانان ایران . سلامت و شاد باشین همیشه . persian_aria75 - انگلستان - شفیلد : برای شما و امسال شما که یه مست وطن فروش و شکم سیر هستین متاسفم اینا مسخره بازی نیست حقیقت کشورت که نمیخوای ببینی |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
Dara va sara - استرالیا - ملبورن
|
یه زمونی بود به ما تو مدرسه تغذیه رایگان میدادن. زمان عنقلاب یه عده میگفتن. اشرف پول این تغذیه هارو میخوره. یه ادم عاقل هم پیدا نشد که بگه. پول چیرو میخوره؟؟ اینکه به ما داره تغدیه میده. حالا. ایران دومین صادر کننده نفت جهان. بچههاش تو خیابون شیشه پاک میکنند. ان یه عده کار بسیار زیبایی انجام میدن و دروافع یک اعتراض به سیستم حکومتی. حالا کسی نیست که بگه چرا اصلا بچه ها باید کار کنند..اشرف کجاست |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
shabparast - ایران - شمال
|
اشکمو در اوردین.حرفمو عوض میکنم لازم نیست او پولدارهای خودخواه کمک کنن باز هم درود به شرف همین مردم عادی.خدا اجرتون بده |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
felora - ایران - تهران
|
چیزهایی که ما ادمها را ناراحت میکنند هیچکدام کوچک نیستند!باور کنید.... تناسب از دست دادن یک عروسک" ویا اسباب بازی کوچکی توسط یک کودک واز دست دادن تاج پادشاهی"هر دو فجایعی از یک درجه اند! |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
javaad - ایران - تهران
|
دم همشون گرم و مرگ بر اون آخوندی که تو مترو نشسته بود مشاوره چرت و پرت بده. دمشون گرم که خوب واکنشی به اون آخوندای کثیف تو مترو دادن. |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
sourena.de - آلمان - اشتوتگارت
|
بی اختیار اشکهایم سرازیر شد. آفرین به غیرت و فهم و درک بالای شما عزیزان. شیر مادرتون حلال تون باشه. این حرکت زیبا و انساندوستانه یعنی ننگ بر حکومت دزد و جنایتکار حاکم. زنده و پاینده باشید. بر روح کثیف خمینی لعنت و مرگ بر خامنه ای و مزدوران دزد و جنایتکارش |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
Hassan1338 - المان - دورتموند
|
بجه ها کارتون بسیار عالی بود. اگر وقت کردید سری به متروها بزنید و اون طلبه های مفت خور و گردن کلفتهارو دعوت به همکاری کنید. |
دوشنبه 24 مرداد 1390 |
|
arminpaniranist - ایران - تهران
|
درود به شرف شما. از راه دور دستان توانمند شما را میبوسم.که در ان مملکت خفقان به خاطر کودکان بی گناه و بی سرپناه خودتان را به خطر انداختید و کار شایسته انجام دادید. دست مریزاد |
سهشنبه 25 مرداد 1390 |
|
خیال - ایران - تهران
|
*پسر شجاع* - ایران - تهران اولا که حقیقت همیشه تلخه . فکر می کنم بچه بازاری باشی که بهت برخورد ! دوم اینکه جنابعالی که میفرمایید پارک وی سمت انقلابه بهتره بری و یه نقشه تهران بخری تا بدونی که پارک وی بین تجریش و ونک هست . بالاتر از مرکز خرید صفویه و پایین تر از خیابون فرشته ! در ضمن من نگفتم بازار اونجاست ، گفتم بازاری های دزد حروم خور زالو اونجا خونه دارن و کلی هم کلاس محل رو آوردن پایین !! یادت باشه که حقیقت رو همیشه قبول کنی نه اینکه واکنش نشون بدی و عصبی بشی . عالم و آدم می دونن که قشر بازاری تنها چیزی که نداره شرفه . حالا تو میگی آدم های شرافت مند !؟ بازاری ها نه شرف دارن و نه انسانیت و نه هیچ چیز دیگه ( البته از دید قشر تحصیلکرده اینورین و از دید خودشون آدمهایی بسیار ناب و نایاب ) . یادت باشه که نقشه تهران رو بخری یا از گوگل ارث ببینی که پارک وی کجاست . |
سهشنبه 25 مرداد 1390 |
|
خیال - ایران - تهران
|
*پسر شجاع* - ایران - تهران * در ضمن تو همین هفته ای که گذشت در همین سایت دو تا خبر بود . یکی با این عنوان (( زن کارتن خواب در محله حاجی بازاری ها !)) و دیگه هم خبری بت عنوان (( پدری که برای درمان فرزندش کلیه ش را فروخت )) خب آقای شچاع پس کوشن اون حاجی بازاری های شرافتمندی که شعار میدی هستن و براشون تبلیغ می کنی ؟ یعنی اون پدر توی همسایه و فامیلش و آشناهاش هیچکسی بازاری نبوده که کمکش کنه تا مجبور به فروختن کلیه ش نشه ؟ یا توی اون محله حاجی بازاری ها که اون زن بی پناه روی کارتن میخوابه هم یه بازاری نبوده که بهش کمک کنه ؟ الکی شعار نده و طرفداری این قشر دزد و بی کلاس و بی سواد جامعه را نکن که مثل زالو می مونن و توی انقلاب دری به تخته خورد و بساط دزدی براشون فراهم شد . ما به این ها نمی گیم بام بیشتر برف بشتر ! می گیم بی شعوری بیشتر ، زندگی بهتر ! هرچی کثیف تر و زالو صفت تر باشی خب معلومه که زندگی بیشتر به کامته ( حداقل از نظر مادیات ) چون راحت تر میدزدی ، درست مثل همین قشر زحمت کش و شرافتمند جامعه ما یعنی حاجی بازاری های حروم خور . |
سهشنبه 25 مرداد 1390 |
|
*پسر شجاع* - ایران - تهران
|
اولا قرار نیست که هر چی بی خانمان و فقیر هست توسط افراد پولدار بهشون کمک بشه ..چون این خودش گداپروری هست ..و باید حکومت با اینهمه امکاتاتی که داره به اوضاع اینجور افراد رسیدگی کنه ..البته افراد خیر هم میتونند کمک کنند ..دوما اگر همین افراد پولدار نباشند تعداد افراد نیازمند خیلی بیشتر خواهد شد چون هر کدام از این افراد میتونند برای چند نفر شغل ایجاد کنند ..در ضمن منظورم طرفهای ورزشگاه انقلاب بود که اشتباه نوشتم خیابان انقلاب ..چون پایین همین خیابان فرشته مجموعه ورزشی انقلاب قرار داره . |
سهشنبه 25 مرداد 1390 |
|
shabparast - ایران - شمال
|
پسر شجاع الهی قربون اون تخیلت برم دولت اگه دلت بود که وضع مملکت این نبود .شماشک نکن که 90%مردم برای اینکه از سرشو وا بشه به فقرا تو خیابون پول میدن .از او طرف قضیه هم یک هزارم پولدارای ایران اهل کمک کردن نیستن که اگه بودن........ |
سهشنبه 25 مرداد 1390 |
|
gol andam - سویس - زوریخ
|
بنی ادم اعضایه یک دیگرند...که در افرینش ز یک گوهرند...چو عضوی به درد ارد روزگار..دگر عضو ها را نماند قرار...10000000 درود بر شما عزیزان ای کاش همه این چنین به پا خیزیم |
پنجشنبه 27 مرداد 1390 |
|
homa-ir - المان - هامبورگ
|
درود بر شرف و ابتکار شما جوانان غیرتمند و دلسوز - خاک عالم توی سرت ای. خامنه ای دزد و هیچی ندار . |
پنجشنبه 27 مرداد 1390 |
|