چکیده :شادی از جنس آزادی است و چه بسا نمونهٔ ناب و اعلای آزادی است. آنگاه که شادی را از کسی دریغ میکنیم، بیهیچ محاکمهای او را مجازات کردهایم. حکومتهایی که شادی را از مردم خود دریغ میورزند و راه بر شادی مردم میبندند، خواسته یا ناخواسته، کشور را به زندان بزرگی تبدیل کردهاند....کلمه- آل طاها:طفلی به نام شادی… دیریست گم شده استبا چشمهای روشن براقبا گیسویی بلند… به بالای آرزوهر کس از او نشانی داردما را کند خبراین هم نشان مایک سو خلیج فارسسوی دگر خزر«شفیعی کدکنی»۱ – شکل گیری قرار در شبکه های اجتماعی برای برگزاری مراسمی از جنس آب بازی، پدیدهای است اجتماعی که هر گونه مواجهه سیاسی با آن یک «خبط آشکار» است. شناسایی «انگیزه» شکل گیری این قرارها کار دشواری نیست و با یک نظر سنجی ساده از همانهایی که در این شبکهها حضور دارند ممکن میشود. البته اندکی تعقل هم میشود پی برد که انسان برای «شاد بودن» انگیزهای نمیخواهد بلکه شادی خود یک انگیزه قوی برای بسیاری از رفتارها و رابطه هاست.۲- شادی از جنس آزادی است و چه بسا نمونهٔ ناب و اعلای آزادی است. آنگاه که شادی را از کسی دریغ میکنیم، بیهیچ محاکمهای او را مجازات کردهایم. حکومتهایی که شادی را از مردم خود دریغ میورزند و راه بر شادی مردم میبندند، خواسته یا ناخواسته، کشور را به زندان بزرگی تبدیل کردهاند که در آن همهٔ شهروندان بیمحاکمه و بیگناه به زندان افتادهاند. وسعت این زندان مهم نیست، مهم آن است که بندیان آن نمیتوانند شادی کنند. با این وصف، قرارهایی از جنس «آب بازی»، شکل گیری قرارهایی برای شادی است و شاید هم قرارهایی است برای فرار، فرار از دنیای سیاهی که سیاستمدارانشان (حاکمانشان) برایشان ساختهاند.۳- آنچه در این مدت در بوستانهای تهران زخ داد، یعنی زندگی هم چنان ادامه دارد. دستهای از جوانان ایرانی، فارغ از هر گونه موضع گیری سیاسی و جناحی به حکم غریزه، قدرت ابتکار خویش و شبکههای اجتماعی خود را به رخ همه کشیدند و اعلام کردند: ما میتوانیم زندگی کنیم، آن گونه که میخواهیم؛ ما میتوانیم بخندیم با همهٔ دردها. آنها به سادگی هر چه تمامتر، رو به همهٔ تریبونهای غوغاگر و بیمایهای که خود را سرچشمهٔ همه فضایل میدانند نوشتند: این مائیم که «مردمان سرِِ رودیم» و حتی اگر فضای جامعه گِل الود انحرافات رنجیرهای حاکمان باشد، ما آب بازی میکنیم اما آب را گِـل نمیکنیم.۴- کاش حاکمان و والیان به جای آنکه به فکر تادیب و تنبیه و تهدید جوانانی باشند که در این کارناولهای شادی حضور داشتند، اندکی از آنان بیاموزند. کاش تنوع جمعیتی آنان را ببینند و به ماهیت غیر متمرکز شبکههای اجتماعی پی ببرند تا هر آنچه را در این شبکهها میبینند و میشنوند به توطئه دشمنان نسبت ندهند. کاش از شادی یکسان قشرهای مختلف جامعه یاد بگیرند که نه تنها شادی و آزادی، بلکه خواستههای اصیل و نیازهای واقعی آدمی «ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است». کاش به جای سخن گفتن به زبان آتش – دربارهٔ آنچه در بوستان «آب و آتش»، رخ داد-، چشمهایشان را به آب بشویند و حقیقت جامعه را آنگونه که هست ببینند.۵- جامعهشناسان گفتهاند: «توتالیتاریسم از طریق ایدئولوژی به دو شیوه جامعه مدنی را در هم میشکند و شرایط جامعه تودهای را اساسا تشدید میکند: یکی از طریق ویران کردن روابط میان انسانها و دیگری از طریق ویران کردن روابط ادراکی انسانها با واقعیت». یعنی، مواجههٔ امنیتی و سرکوبگرانهٔ حکومت با مناسبات جدید اجتماعی، نشانهٔ بارز در گیری یک حکومت توتالیتر با جامعهای است که مناسبات حکومتی را بر نمیتابد و به آنچه به نام ایدئولوژی و یا ارزش در تریبونهای رسمی حکومت تبلیغ میشود، بیاعتناست. به عبارتی دیگر، شکل گیری این قرارها در شبکههای اجتماعی، نوید شکل گیری جامعهای را میدهد که نه تنها مقهور و مغبون ساختار توتالیتر حکومت نشده است بلکه بزودی مناسبات و روابط خود را بر ساختار سیاسی قدرت تحمیل خواهد کرد.
بدینجهت برای نشان دادن خشم و نفرت ما این شعر " فرزندان ایران " را که سرشار از شادی و امید و همدلی و یکپارچگی است در گردهمایی با فریاد بلند به گوش کر ضحاکان اسلامی برسانیم که بمراتب بهتر از شعر یار دبستانی من میباشد ! فرزندان ایران : ما گلهای خندانیم / فرزندان ایرانیم / ما سرزمین خود را / مانند جان میدانیم / ما باید دانا باشیم / هوشیار و بینا باشیم / از بهر حفظ ایران / باید توانا باشیم / اباد باش ای ایران / ازاد باش ای ایران / از ما فرزندان خود / دلشاد باش ای ایران . پس همواره شاد و خندان و ایران باشیم .
شادی رو از ما دریغ میکنند، چراکه وعده هایی را "که داده شده " جدی میگیرند و از شادی دنیوی غافل میشوند و دیگران را هم با خودشون مجبور میکنند. فراموش نکنیم که؛ تمام خوشبختی ها، بدبختی ها و شادی و ذلالت ما، از خود ماست.
ما گلهای خندانیم / فرزندان ایرانیم / ما سرزمین خود را / مانند جان میدانیم / ما باید دانا باشیم / هوشیار و بینا باشیم / از بهر حفظ ایران / باید توانا باشیم / اباد باش ای ایران / ازاد باش ای ایران / از ما فرزندان خود / دلشاد باش ای ایران . پس همواره شاد و خندان و ایران باشیم .....khosh bavar - ایران - یزد ...جان همراهت خواندم با تمام وجود : ( ...تا بعد پارمیدا