سه شنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۹ - ۱۳ جولای ۲۰۱۰
قهر زن از خانه منجر به قتل پدرش شد
مرد جوان بعد از اینکه همسرش برای قهر به خانه پدرش رفته بود، مقابل خانه پدر همسرش رفت و بعد از شکستن شیشههای خودرو، وی را به قتل رساند.
به گزارش فارس، روز 24 مرداد سال گذشته مأموران پلیس آگاهی تهران از وقوع یک فقره قتل در یکی از مناطق جنوبی تهران باخبر شدند.
مأموران با حضور در محل حادثه با جسد مرد میانسالی به نام محمدحسن روبهرو شدند که بر اثر ضربات متعدد چاقو و مقابل خانهاش به قتل رسیده بود. شاهدان حادثه داماد مقتول را عامل این جنایت معرفی کردند.
تحقیقات پلیس برای شناسایی داماد قاتل آغاز شد تا اینکه این فرد مدت کوتاهی بعد از حادثه شناسایی و دستگیر شد و به ارتکاب قتل پدر همسرش به خاطر اختلافات خانوادگی اعتراف کرد.
با اعتراف صریح متهم، قرار مجرمیت وی به اتهام قتل عمد از سوی دادسرای جنایی تهران صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. جلسه محاکمه صبح امروز به ریاست قاضی حسن تردست برگزار شد و نماینده دادستان در ابتدای جلسه با محرز دانستن اتهام انتسابی به متهم، خواستار مجازات وی شد. اولیایدم نیز خواسته خود را قصاص متهم عنوان کردند.
در ادامه جلسه، متهم در جایگاه قرار گرفت و با بیان اینکه اتهام را قبول دارد گفت: مدت کوتاهی از ازدواج من و همسرم گذشته بود ولی در این مدت اختلافات زیادی بین ما به وجود آمد. چند روزی بود که همسرم با من قهر کرده و به خانه پدرش رفته بود. روز حادثه مقابل خانه پدر همسرم رفتم و با حالتی عصبانی شروع به شکستن شیشههای خودروی وی کردم. بعد از شکستن شیشهها، پدر همسرم از خانه بیرون آمد تا جلوی مرا در تخریب بیشتر خودرویش بگیرد که من با چاقویی که از داخل خودروی خود برداشته بودم، او را زدم و فرار کردم.
در پایان جلسه، بعد از اظهارات متهم در بیان آخرین دفاع، قاضی تردست و مستشاران دادگاه وارد شور شدند و متهم را به اتهام قتل عمد به قصاص محکوم کردند.
snowy me - سوئد - مالمو
|
این یعنی ته وحشی گری. آخه هر آشغالی یه چاقو با خودش داره تو ایران. حالا باز بیاید بگید تقصیر اون زن بیچارست، حتما باید اونقدر با این مرد وحشی توی یک خونه می موند تا چاقوی این مرد عوضی خونشو می ریخت. بعد هم بگید به به چه زن خوبی، با لباس سفید رفت خونه ی شوهر، با لباس سفید هم رفت گورستون. صد افسوس.... |
پنجشنبه 13 مرداد 1390 |
|
lisa - امریکا - کالیفرنیا
|
شوهرم همیشه منو تهدید می کنه که اگه بخوای طلاق بگیری با چاقو می کشمت . به امید روزی که بدون ترس تهدید و آزار و اذیت یک نفس راحت بکشم.به خاطر بچه مجبورم تحمل کنم. خدایا خسته شدم. |
پنجشنبه 13 مرداد 1390 |
|
UKGUY4U - بریتانیا - لندن
|
lisa - امریکا - کالیفرنیا. اگه آمریکا زندگی میکنی نباید کار سختی برای نجات خودت داشته باشی. |
پنجشنبه 13 مرداد 1390 |
|
ghafas - ایران - مشهد
|
lisa - امریکا - کالیفرنیا. قربونت بشم عصبانی اش نکن .ممکنه واقعا بلایی سرت بیاره .صبور باش و مهر و محبتت رو به خاطر همون بچه هم که شده زیاد کن و تا حد امکان نذار رشته زندگیت پاره بشه اما واقعا متاسف شدم |
پنجشنبه 13 مرداد 1390 |
|
دنیای وحشی - ایران - تهران
|
لیزا خانم از کالیفرنیای آمریکا اگر درایران زندگی می کنی که متاسفانه بایستی با تهدید شوهرت یه جورایی کنار بیایی و بسوزی و بسازی ولی اگر جای دیگری به جز ایران زندگی میکنی و یا واقعا درجایی که اسم کاربری توست هستی که خیلی راحت میتوانی از طریق قانون از شر او راحت بشوی و بچه هایت را نیز به زیر پرو بالت بگیری .متاسفانه از این نوع مردهای روانی دردنیا کم نیست بخصوص از نوع ایرانی آن.موفق باشی |
پنجشنبه 13 مرداد 1390 |
|
leila leila - سوئد - گوتنبرگ
|
lisa - امریکا - کالیفرنیا شوهر منم از این تهدیدا زیاد میکرد تا اینکه دیدم فایده نداره و قانونی فرستادمش اونجا که عرب نی انداخت. تازه منهم مثل خودت بچه دارم وو دارمم بزررگش میکنم. عزیزم بزرگترین گناه ترس است. با ترس زندگی نمیشه کرد |
پنجشنبه 13 مرداد 1390 |
|
arefam - فرانسه - پاریس
|
به اتهام قتل عمد به قصاص محکوم شد ! . یعنی چی ? یعنی حالا مقتول بیاد قاتلشو بکشه ? !!! |
پنجشنبه 13 مرداد 1390 |
|
alexxx - اتریش - وین
|
ببینید چی شده جو اجتماعی توی ایران ? مردم همه دیگه دارن قاطی میکنن. همه عصبی و روانی , سر کوچکترین مسئله واسه هم چاقو میکشن و قتل براشون دیگه یه چیز خیلی عادی و طبیعی شده. یکی دیگری رو میکشه دو روز بعدش اعدامش میکنن نفر بعدی... اعدام بعدی.... از دیدگاه اخوندا این خودش مشغله ایست واسه جوونا بجای اب بازی , این بازی خطرناک و حرام , جوونا برن چاقو بازی کنن. همدیگه رو بکشن قاتل هم اونا میکشنش. |
جمعه 14 مرداد 1390 |
|
porharfi - هلند - آرنم
|
ایکاش یکی روراست و صادقانه بدونه غرض و مَرَض!..توضیح بده که: چاقو در. جیب (بسیاری) است!. و جنایت میکنند!اینها از چه طبقه اجتماعی هستند؟؟!. (مولتی میلیاردر ها ی ایرانی هم چاقو در جیبند؟؟!یعنـــــی؟!. |
جمعه 14 مرداد 1390 |
|
zartusht67 - المان - فرانکفورت
|
leila leila سوئد - گوتنبرگ شما نمیخواد با راهنمایی غلط زندگی این خانم را به بدبختی بکشی اگر انسان شعور و گذشت داشته باشد از راه های دیگری استفاده میکند تجربه خیلی کسانی که از متد شما استفاده کردند به بدبختی کشیده شدند و در این میان بچه ها در کشور غریب بدترین ضربه ها را خوردند چون بعضی از خانمها ظرفیت ندارند و زندگی خود و خانواده را به فلاکت میکشانند |
جمعه 14 مرداد 1390 |
|
lisa - امریکا - کالیفرنیا
|
از همه دوستانی که با من همدردی کردند و منو راهنمایی کردند بسیار سپاسگزارم. دخترها صرفا به خاطر تعریف و تمجید دیگران از شخصی که خارج زندگی می کنه و بدون شناخت عقد غیابی نکنید گول ظاهر آراسته و لفظ قلم حرف زدنشو نخورید . من یک بدبخت واقعی هستم. شوهر من یک روانی به تموم معنیه . وقتی عصبانی می شه به من و مادرم و پدرم که فوت شده فحش های رکیک و بدترین الفاظ رو به کار می بره اگه اعتراض کنم و بگم از موی سفید مامانم خجالت بکش منو می زنه و اشیای خطرناک و سنگین رو به سمتم پرتاب می کنه . وقتی حالش بد می شه من بچه رو که وحشت کرده و گریه می کنه دور می کنم که صدمه ای نبینه .مدام منو تهدید به مرگ به بدترین شکل ممکن می کنه. طرح شکنجه و کشتن منو با چاقو یا اشیاء تیز و بقیه وسایل رو مو به مو برام تعریف می کنه و می خنده و لذت می بره به طوری که من از حرفای اشمئزا کنندش دچار حالت تهو می شم . |
جمعه 14 مرداد 1390 |
|
lisa - امریکا - کالیفرنیا
|
غیر از شکنجه های جسمی و روحی وقتی عصبانی میشه گوشی تلفن لپ تاب رو با خودش می بره . حق استفاده از تلویزیون و خیلی وسایل دیگه رو نمی ده. اب گرم رو می بنده. چرا تحمل می کنم به خاطر اینکه ازش می ترسم . به خاطر بچم و اینکه مادرم در ایران که نمی دونه که من چقدر بدبختم . پشت تلفن وانمود می کنم که خوشبختم . مادرم ناراحتی قلبی داره و خیلی مریضه نمی خوام غصه بخوره. |
جمعه 14 مرداد 1390 |
|
lisa - امریکا - کالیفرنیا
|
leila leila - سوئد - گوتنبرگ. خوش به حالت که راحت شدی.آفرین به شجاعتت. می دونم بزرگ کردن بچه به تنهایی سخته. دلم می خواد مثل شما جراعتشو داشته باشم. از خودم بدم میاد. تا به حال اینقدر تحقیر نشده بودم. پدر و مادرم هیچوقت حتی یک سیلی کوچیک هم به من نزدن تا به حال کسی به من حرفای رکیک نزده بود ولی این حیون شخصیت منو خورد کرد. برای شما و فرزندتون ارزوی موفقیت و خوشبختی می کنم |
جمعه 14 مرداد 1390 |
|
sepherdad - استرالیا - سیدنی
|
lisa - امریکا - کالیفرنیا. خانم لیزا, من شخصا موضوعی را که بیان کردید باور نکردم! دلایلی تو حرفهای شما هست که نشان میده موضوعی که ساخته اید واقعی نیست. بنا به فرض محال که حرفهای شماصحیح است, این شخص یا انطور که شما میگوئید دیوانه است , یا سالم است, ویا سالم بوده و بخاطر رفتار کسانی به مرز خشنونت وجنون رسیده. در هر سه حالت! رفتار شما نباید تحریک امیز باشد. مثلا نباید دائما در خانه غرغر کنید که تو اگر مرد بودی این کار میکردی!. یا هی بگویید تو مال این حرفها نیستی که مرا با چاقو بزنی و از این حرفا...!. بجایش میتوانی بگویی من همسرتم! مادر بچه ات, اگر من بمیرم تو تنها میشوی عزیزم(نه اینکه هی سرکوفت بزنی وبگویی: بدبخت من زنتم نه!)_سعی کن در نقش مادرش ظاهر شوی! انوقت یک مرد نیازی نمی بیند که برای حفظ خانوادش دست به زور وچاقو ببرد!!! او احساس میکند شما دوستش نداری! دارد با زور خانواده اش را از هم پاشیدگی به خیال خودش نجات میدهد! کمکش باش!. |
شنبه 15 مرداد 1390 |
|
sepherdad - استرالیا - سیدنی
|
leila leila - سوئد - گوتنبرگ. اولا جوجه ها رو اخر پاییز(زمانی که بچه هات!!! بزرگ شدن) می شمرن! دوما, شوهر شما انسان شریفی بوده در مقابل تهدیدت و توهینها و تهمتهای شما یه حرفی زده ولی دلش نیامده شما را چاقو بزند البته من مطمئنم شما دردادگاه گفتید : هر روز شما را چاقو میزده!! اما خوشبختانه ایشان در دام خشنونت شما نیافتاده!! حالا هم از این ناراحتید که چرا شما را چاقو نزده!! ولی خانم عزیز! هر گردی لزوما گردو نیست! یک مرد برای حفظ زندگی و خانوادهاش هر کاری که صلاح بداند میکند. هر چند بعضی زنها انقدر ارزش ندارن. |
شنبه 15 مرداد 1390 |
|