نجات پسر از اسارتگاه والدین معتاد
نجات پسر از اسارتگاه والدین معتاد
والدین شیشهای که پسر 8 سالهشان را کتک میزدند و او را در شرایط نامناسب بهداشتی نگهداری میکردند، تحت تعقیب پلیس شهریار قرار گرفتند و مادر معتاد دستگیر شد اما و جستجو برای پدر معتاد کودک همچنان ادامه دارد.
به گزارش «جامجم»، چند روز پیش در تماس مردمی با اورژانس اجتماعی (123) شهرستان شهریار، مددکاران بهزیستی این شهر باخبر شدند یک زوج معتاد پسر 8 ساله خود را در شرایط نامناسب بهداشتی نگهداری میکنند و با ضرب و شتم، اجازه مدرسه رفتن را به وی نمیدهند.
مددکاران برای بررسی وضعیت این پسر خردسال عازم محل زندگی آنها در شهرک وحیدیه شدند و در تحقیق از همسایهها معلوم شد پدر معتاد خانواده پیش از حضور مددکاران، کودک را همراه مادرش در خانه زندانی کرده و متواری شده است.
آنها وقتی موفق به ورود به این خانه نشدند با مرکز فوریتهای پلیسی 110 تماس گرفتند و تقاضای کمک کردند.
دقایقی بعد ماموران با حضور در محل متوجه شدند، پدر سنگدل کودک را کتک زده و پس از بیهوش شدن کودک و مادرش، فرار کرده است.
به این ترتیب، آن دو به بیمارستان منتقل شدند و با تلاش پزشکان نجات یافتند.
والدین معتاد، کودک را شکنجه میدادند
ماموران به تحقیق از پسر خردسال پرداختند و معلوم شد والدین وی به مواد مخدر (شیشه) اعتیاد دارند و هر روز او را کتک میزدهاند و در شرایط نامناسب بهداشتی از او نگهداری کرده و حتی اجازه مدرسه رفتن و ملاقات با اقوامش را به وی ندادهاند.
با تشکیل پرونده قضایی در این رابطه، پسر خردسال تحویل مددکاران سازمان بهزیستی و مادرش نیز به اتهام کودکآزاری بازداشت و برای تحقیقات به مرکز پلیس منتقل شد.
اعتراف مادر معتاد
زن جوان در اظهاراتش به پلیس گفت: 9 سال قبل با شوهرم که یکی از آشنایان خانوادگیمان بود، ازدواج کردم. بعد از مدتی متوجه اعتیاد او شده و تصمیم به جدایی گرفتم اما با پی بردن به بارداریام از این تصمیم صرفنظر کرده و به زندگی با او ادامه دادم به امید آن که شوهرم اعتیادش را ترک کند. متهم اضافه کرد: شرایط زندگیمان هر روز بدتر میشد و من فقط به دلیل علاقه به فرزندم، مشکلات را تحمل میکردم. از چندی پیش شوهر معتادم مرا نیز در منجلاب اعتیاد گرفتار کرد و عاطفه مادری را از من گرفت و با این اعتیاد عشق و علاقهای به فرزندم نداشتم.
زن جوان با اشاره به شکنجه کودکش گفت: من و شوهرم برای تامین هزینه اعتیادمان مواد مخدر میفروختیم و گاهی نیز با گدایی در شهر، هزینه زندگیمان تامین میشد. در شرایط نامناسب از فرزندمان نگهداری میکردیم و هر وقت میخواست با بچههای محله بازی کند یا به ملاقات مادربزرگش برود، او را کتک میزدیم.
وی اضافه کرد: پسرمان علاقه بسیاری به درس خواندن داشت، اما حاضر نبودیم او به مدرسه برود. بنابراین همیشه او را در خانه حبس کرده و فقط برای خرید و فروش مواد مخدر او را با خود از خانه بیرون میبردیم. هر بار که فرزندمان گریه میکرد و بیقرار بود، او را کتک میزدیم تا آرام شود. شوهرم هر بار که موفق به مصرف مواد مخدر (شیشه) نمیشد، ساعتها فرزندمان را کتک میزد و به التماسهای من توجهی نمیکرد. روز حادثه نیز شوهرم، من و فرزندم را کتک زد و متواری شد.
بنابراین گزارش، برای مادر معتاد قرار قانونی صادر شد. تحقیقات تکمیلی برای یافتن پدر معتاد ادامه دارد.
|
|