تغییر سیاست ویزای دانشجویان؛ درس ارزشمندی برای ایرانیان آمریکا
تغییر سیاست ویزای دانشجویان؛ درس ارزشمندی برای ایرانیان آمریکا
هژیر رحمانداد
استادیار دانشگاه ویرجینیا تک
آمریکا این اقدام را 'گام بزرگی' برای حمایت از مردم ایران توصیف کرده استچند سال پیش وقتی علی، دانشجوی ایرانی مقطع دکتری در آمریکا برای ازدواج با نامزدش به ایران سفر کرد، در بازگشت به آمریکا برای ادامه تحصیل با تاخیری ۱۳ ماهه روبرو شد.
دلیل این تاخیر، سیاست ویزای یکبار ورود برای دانشجویان ایرانی بود. در دو دهه اخیر، این سیاست دانشجویان ایرانی را مجبور می کرد که برای هر بار ورود به آمریکا ویزای جدیدی بگیرند، کاری که چندین ماه معطلی و هزینه های زیادی را بر دانشجویان ایرانی در آمریکا تحمیل می کرد.
در اثر این سیاست اغلب دانشجویان ایرانی در دوران تحصیل شان از سفر به خارج از آمریکا باز می ماندند. چه بسا خیلی از آنها به همین دلیل خانواده خود را سالها ندیدند، و یا کلا از ادامه تحصیل در آمریکا منصرف شدند.
اما در ماه مه ۲۰۱۱ وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرد که سیاست صدور ویزای دو ساله با چند بار اجازه ورود را برای دانشجویان ایرانی آغاز خواهد کرد. این خبر خوبی است برای دانشجویان ایرانی که سالها در آرزوی این تغییر بودند، اما زیر سایه رابطه خصمانه دولتهای ایران و آمریکا امید چندانی به عملی شدن آن نداشتند. اما چطور چنین تغییری عملی شد؟ این مقاله نگاهی دارد به فرایند این تغییر و درس هایی که می توان از آن آموخت.
دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا در دهه اخیر چندین بار به طور پراکنده سعی کرده بودند قانون ویزا را تغییر دهند. از اوایل سال ۲۰۰۹ چندین گروه دانشجویی در دانشگاه های مختلف سعی کردند با جمع آوری تومار امضا، تماس با اعضای کنگره آمریکا، و جلب حمایت نهادهای دانشگاهی، در مورد این مشکل اطلاع رسانی کنند.
حاصل گردهمایی چند گروه از این دانشجویان تشکیل سازمان «ویزای ورود مکرر برای دانشجویان ایرانی» یا MEVISA (مویسا) در اوایل سال ۲۰۱۰ بود. مویسا با بهره گیری از تجربیات اعضای خود موفق به جذب بیش از 100 نماینده در دانشگاههای مختلف آمریکا شد و این نمایندگان هر کدام به جلب حمایت در سطح دانشگاه و سازمانهای دانشجویی، با بهره گیری از تجربیات قبلی، همت گماشتند.
مویسا به طور موازی، با شورای ملی ایرانی های آمریکای تبار (نایک NIAC) برای همکاری تماس گرفت. نایک از این همکاری استقبال کرد. این سازمان علاوه بر آموزش اعضای مویسا در مورد مسیر فعالیت مدنی، استراتژی را برای تغییر سیاست ویزا طراحی کرد. در طراحی این استراتژی نایک پس از بررسی شرایط به دو نتیجه کلیدی رسید:
۱. اگر مساله فقط به عنوان حقوق دانشجویان ایرانی مطرح شود شانس تغییر خیلی کم است اما اگر فایده این تغییر در قالب سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران مورد توجه قرار گیرد، احتمال موفقیت بالا می رود.
۲. دولت آقای اوباما می تواند این تغییر را اجرایی کند و برای موفقیت نیازی به تصویب قانون جدیدی در کنگره نیست.
بر این اساس استراتژی تغییر بر دو پایه طراحی شد. از یک طرف فشار عمومی برای آگاهی رسانی در مورد اهمیت موضوع لازم بود.
برای این منظور شبکه دانشجویی مویسا از حضور خود در سراسر کشور و حمایت گروه های صنفی دانشجویی استفاده کرد و ضمن مستند سازی داستان های واقعی دانشجویانی که از قانون فعلی صدمه دیده بودند، موضوع را در سطح دانشگاه ها و از طریق روزنامه های محلی مطرح کرد. دانشجویان ایرانی همچنین موفق شدند که موضوع را به کمک لابی صنفی دانشجویان به گوش سناتورهای آمریکایی برسانند، با چندین نماینده کنگره دیدار کنند و نامه حمایت آمیز روسا و اساتید چندین دانشگاه را به دولت بفرستند.
نایک نیز با درخواست از ایرانی های آمریکایی موفق به جمع آوری و ارسال هزاران نامه به باراک اوباما و هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه شد. نایک و سازمان های ایرانی-آمریکایی دیگری مثل اتحادیه روابط عمومی آمریکایی های ایرانی تبار، پایا (PAAIA) در مورد این موضوع مقالاتی منتشر کردند. از طرف دیگر، رسانه های فارسی زبان خارج از کشور، خصوصا دو تلویزیون فارسی صدای آمریکا و بی بی سی، در برنامه های تعاملی خود، نظر مردم داخل ایران را هم در مورد این موضوع منعکس کردند.
بالاخره به کمک اعضای نایک در کالیفرنیا، کنگره حزب دمکرات این ایالت قطعنامه ای در حمایت از تغییر سیاست ویزا تصویب کرد. مجموعه این تلاشها باعث شد موضوع ویزای دانشجویان ایرانی، به مرور در داخل دولت آمریکا مطرح شود و پشتوانه مردمی مهمی را برای حامیان این تغییر در درون دولت فراهم کند.
یک قدم مهم دیگر این بود که مساله ویزای دانشجویی به سیاست خارجی آمریکا ارتباط داده شود تا در محاسبات سیاستمداران، منافع این تغییر بر هزینه های آن بچربد. مهمترین مانعی که در مسیر تغییر سیاست ویزا وجود داشت، بوروکراسی درون دولت آمریکا بود.
از یک طرف بسیاری در درون دولت اهمیت خاصی به این مساله نمی دادند و لذا با مشروط کردن تغییر به تصویب قانون جدید در کنگره از ورود به این موضوع خودداری می کردند. از طرف دیگر ایجاد تغییر نیازمند هماهنگی بین وزارت امور خارجه، سازمان امنیت ملی (National Security Agency)، وزارت امنیت کشوری (Department of Homeland Security)، و چندین سازمان دیگربود که امری پیچیده است. علاوه بر این جو دشمنی بین دولت های ایران و آمریکا، هر اقدام به ظاهر تسهیلگرانه در مورد دانشجویان ایرانی را حتی برای سیاستمدارانی که به اهمیت این تغییر واقف بودند، بسیار مشکل می کرد.
با این وجود، سیاست آقای اوباما در راستای ارتباط مستقیم با مردم ایران، زاویه مناسبی برای تبیین اهمیت این موضوع فراهم کرد. در این راستا نایک از راه انتشار مقاله و صحبت با اعضای دولت، این موضوع را توضیح داد که تسهیل ویزا برای دانشجویان، بهترین قدم عملی در جهت برقراری ارتباط مستقیم با مردم ایران و خصوصا جوانان است. اشخاص و گروههای دیگر ایرانی-آمریکایی نیز در همین راستا از روابط شخصی خود با نهادهای مختلف درون دولت آمریکا استفاده و اهمیت این اقدام عملی را برای تصمیم گذاران کلیدی پررنگ تر کردند.
از طرف دیگر، آمریکایی های ایرانی تباری که در وزارت امور خارجه مشغول به کار هستند نقش مهمی در طراحی و تشریح سیاست جدید ویزای دانشجویان در درون سیستم اداری دولتی داشتند.
به نظر می رسد که بهار دموکراتیک در خاورمیانه و شمال آفریقا هم نقش موثری در تغییر سیاست ویزا بازی کرد. در آغاز سال ۲۰۱۱ با وجود همه فعالیتهای نام برده در بالا، تغییر نهایی هنوز به یک فشار جدی احتیاج داشت چرا که برای هماهنگی بین سازمان های مختلف در ایجاد این تغییر، لازم بود این مساله در بالاترین سطح دولت آمریکا بررسی و تصویب شود، و فقط مسائل بسیار مهم ملی هستند که می توانند در این سطح مطرح شوند.
جنبش های مردمی ابتدا در ایران و سپس در چندین کشور دیگر خاورمیانه و شمال آفریقا، به سیاستمداران آمریکایی نشان داد که مردم این کشورها می توانند نقشی جدی در آینده کشورهای خود بازی کنند و در نتیجه رابطه بهتر با مردم ایران در راستای منافع ملی آمریکاست. خصوصا شخص رییس جمهوری که همواره بر ارتباط جنبش سبز ایران با دیگر جنبش های مردمی در خاورمیانه تاکید کرده، به اهمیت این موضوع آگاه بود. به این ترتیب طرح تسهیل ویزای دانشجویان ایرانی در اوایل بهار ۲۰۱۱ در کاخ سفید تصویب شد و بعد از طراحی مراحل بوروکراتیک در درون دولت، بالاخره در ماه مه این سال توسط سخنگوی فارسی زبان وزارت امور خارجه آمریکا اعلام شد.
در جمعبندی می توان گفت مراحل زیر در موفقیت این اقدام جامعه ایرانی-آمریکایی نقش کلیدی داشتند :
۱. اولین قدم برای پیگیری حقوق مدنی هر اقلیتی، مطرح کردن مشکل آن گروه توسط گروههای ذینفع مردمی است. در این مورد تلاش های دانشجویان، خصوصا زیر چتر گروهی منسجم مثل مِویسا، برای تعریف صورت مساله حیاتی بود. تریتا پارسی، مدیر اجرایی نایک در این زمینه می گوید «دانشجویان ایرانی در مساله ویزا واقعا عالی کار کردند، آنها با برخورد فعال و منسجم خود نقش بسیار پررنگی در تغییر این سیاست داشتند.»
۲. قدم بعدی اقلیت ذینفع این است که به گروه های همراه اطلاع رسانی و حمایت شان را جلب کنند. تبلور این قدم در مساله ویزا، جلب حمایت گروه های صنفی دانشجویی، دانشگاهها، جامعه ایرانی-آمریکایی، و گروه های ایرانی-آمریکایی مثل نایک بود. برهم کنش جدی با رسانه های محلی، صنفی، و ملی هم در پیشبرد کار اطلاع رسانی نقش مهمی دارد.
۳. عامل دیگر برای موفقیت، طراحی یک استراتژی عملی برای مطرح کردن مساله، پیشنهاد راهکار، و اجرایی کردن آن در سطح نهادهای سیاستگذار است که در مساله تغییر قانون ویزا، به کمک سازمان نایک پیش رفت. علی تمیجانی، از اعضائ مویسا در این مورد می گوید: «فعالیت دانشجویان در مویسا و همچنین دانشگاههای مختلف در آمریکا به همراه کمک نایک در نشان دادن مسیرهایی تاثیر گذاری در سیاست آمریکا ، از عوامل مهم در تغییر وضعیت ویزای دانشجویان ایرانی بود.»
۴. عملی کردن استراتژی معمولا هم نیاز به حمایت مردمی و هم نیاز به لابی با سیاستگذاران دارد. فعالیت جدی دانشجویان، گروههای ایرانی آمریکایی و خصوصا نایک، روابط شخصی بعضی افراد و گروه ها، و حضور آمریکایی های ایرانی تبار در دولت آمریکا، همه نقشی جدی در اجرایی کردن استراتژی تغییر سیاست ویزا داشتند. مراد قربان، مدیر اجرایی پایا معتقد است «حضور بیشتر آمریکاییهای ایرانی تبار در نظام اجرایی آمریکا برای احیای حقوق این اقلیت بسیار مهم است».
۵. تغییر سیاست در نظامهای دموکراتیک فقط در فرصتهایی کوتاه که توجه سیاستگذاران به موضوع منعطف شده میسر است. لذا پس از طراحی و عملی کردن استراتژی، گروههای ذینفع باید با دقت به رصد تغییرات سیاسی مشغول باشند و به محض ظهور فرصت مناسب، مراحل اجرایی شدن تغییر را در درون نظام سیاسی راه اندازی کنند. در مورد ویزا این موقعیت در پی بهار دمکراتیک خاورمیانه پدیدار گشت و بهره برداری از فرصت ایجاد شده به موفقیت انجامید.
تجربه بالا درس ارزشمندی برای جامعه ایرانیان آمریکا است و توانایی های بالقوه این اقلیت را نشان می دهد. با وجود فضای منفی نسبت به ایران، تعداد محدود دانشجویان ایرانی، و وجود مقاومت جدی در بوروکراسی و سیاسیون آمریکا، این تغییر سیاست اجرایی شد. این نشان می دهد که این اقلیت با پیگیری حقوق پایه ای خود، حضور فعال در کنار فرایند سیاستگذاری، و حمایت و همکاری با سازمانهایی که پیگیر حقوقش هستند، می تواند موفقیتهایی بیشتر و بزرگتری در صحنه مدنی آمریکا به دست آورد.
به قول مارگارت مید، انسان شناس مشهور: «شک نکنید که گروه کوچکی از شهروندان آگاه و متعهد، می توانند دنیا را تغییر دهند. در واقع، هیچ تغییری جز از این مسیر اتفاق نیفتاده است.»
|
|
|