وقتی در حاشیه یک بزرگراه در یک سانحه تصادف پیکر غرق به خون و متلاشی شده ای پنج ساعت روی زمین بماند حتی اگر خبرنگار هم نباشی ناخودآگاه این سوال برایت پیش می آید که چه کسی باید این جنازه را جمع کند؟حتی اگر خبرنگار هم نباشی وقتی می شنوی که اورژانس 115 ساعت 10 صبح با حضور در صحنه تصادف عدم وجود علائم حیاتی را در تنها مجروح این سانحه دلخراش تایید کرده و از آن ساعت تا بعد از ظهر در میان غوغا و هیاهوی عابرینی که لحظه به لحظه جنازه غرق به خون را همراهی کرده و برای کم کردن بار ترافیک آن را به گوشه ای کشیده اند این سوال در ذهنت تداعی می شود که چه کسی مسئول جمع آوری این جنازه است؟حتی اگر خبرنگار هم نباشی وقتی می بینی صدای ضجه های مداوم زنی که چند قدم آن طرفتر نشسته ساعت هاست لابه لای بوق ماشین های قد و نیم قد بزرگراه می پیچد و حافظه شمارش معکوس چراغ قرمز زمان دار سر چهار راه لحظه به لحظه پر و خالی می شود اما از نیروهای امداد پزشکی قانونی و بهشت زهرا خبری نیست باز هم از خودت می پرسی به راستی چه کسی باید این جنازه را جمع کند؟اینجا یکی از خروجی های پایانی غرب تهران منتهی به بزرگراه آزادگان یعنی نزدیکترین راه از غرب به بهشت زهرا و پزشکی قانونی است. وقتی برای حمل یک جسد در این نقطه شاهد بار زمانی 6-5 ساعت باشیم، حساب کنید اگر این اتفاق در یکی از بزرگراههای شمالی یا شرقی پایتخت بیفتد، مدت زمان رسیدن نیروهای امداد چقدر خواهد بود؟
واقعأ متاسفم که جان انسانها به حدی بی ارزش شده که به جز حوادث این چنین دلخراش ،هر روزه شاهد کشتار و انتقام و اسید پاشی و مهمتر از همه اعدام هستیم.به کشور خودم رجوع میکنم که هر روز باید این جنایات راشنید،و یا شاید هر ساعت.اونوقت انسانهای شریفی را هم میبینیم که اکثرأ در کشور های غربی پیدا میشن که برای نجات جان انسانها شبانه روزی در حال تحقیقات هستند تا بلکه خدمتی در راه اسایش انسانها کرده باشند. تنها میتوانم بگم که متاسفم.
آخوندها. اگر هنوز بر سر مسئولیت خود و روضه خوانی سر قبرها بودند از زیر زمین ماشین نعش کش گیر آورده و تا هفت و چهل هم خانواده داغدار را تنها نمی گذاشتند. معلوم است وقتی آخوند از روضه خوانی به رهبری مملکت کهن ایران برسد جنازه هم باید 5 ساعت در خیابان با آن وضع فجیع بماند چرا که آخوند سیاسی تمام اقتصاد را بالا کشیده و یا نابود کرده هزینه دارد مامور شهرداری مامور بهشت زهرا حقوق می خواهد کدام یک از آنها دلش می آید از حق خود بگذرد و خرج یک جنازه کند. دست همه ی ما درد نکند که اجازه داده ایم آخوند اینگونه به ما تحمیل شود. دست مریزاد به همه ی ما.
مردم رو نمیشه تقصیر کار دونست هر چی هست زیر سر این اخوندهای لعین هست که پولیسی ازنوع خودشون تربیت کردن چون همه میترسن یه همچین موردی رو ببرن بیمارستان چون همون طرف و مجرم میگیرن و ادعا دارن که طرف زده اون بابا رو به این روز رسونده اولا که ثابت نمیشه دوما تا بیاد ثابت شه طرفو اعدام میکنن
Azhin جان حق با شماست.. این مسئله وقتی ایران باشی انقدر به چشم نمیاید.ولی وقتی میای بیرون و میبینی که بخاطر یک سگ خیابان را میبندند و بخاطر خشک شدن چهارتا درخت شهرداری تشکیل جلسه میده تازه به عمق فاجعه ای که بر سرزمینت میرود پی میبری و جز حسرت و اه و تاسف و هزاران چرای بی پاسخ چیزی نداری که بیان کنی.(توضیح اینکه ونکوور انقدر درخت زیاد دارد که پاییز هر سال با مشکل جمع کردن برگها از معابر و اب گرفتگی خیابانها روبروست)
چهارشنبه 24 فروردین 1390
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.