افشین پیروانی و قصه گرین کارت آمریکا : شاغلام تا سر کوچه هم نرفته اما من ۳۰ بار رفتم آمریکا
افشین پیروانی و قصه گرین کارت آمریکا : شاغلام تا سر کوچه هم نرفته اما من 30 بار رفتم آمریکا
افشین پیروانی در گفت و گو با مجله نوروزی خبرآنلاین از قصه گرین کارت آمریکایش سخن می گوید.
خبر آنلاین ,علیرضا رضایی: اقامت خانواده در آمریکا،این فکر را برای اولین بار در سر افشین پیروانی انداخت تا برای گرفتن گرین کارت آمریکا اقدام کند.حضور در جام جهانی 98 فرانسه با آن نسل طلایی فوتبال ایران هم بهانه ای شد برای اینکه بیشتر ملی پوشان آن زمان شهروند آمریکا شوند و سالی چند بار به این کشور سفر کنند.البته پیروانی مدعی است که از طریق فوتبال گرین کارتش را نگرفته و به قول خودش اولین فوتبالیستی است که توانسته شهروندی در آمریکا شود.«من از ارتباط های ورزشی استفاده نکردم و به دلیل اینکه همسرم در آنجا تحصیل می کرد توانستم در گرین کارت را بگیرم.»پیروانی البته ادامه می دهد:«زمانی که جام جهانی رفتیم من گرین کارت داشتم.تقریبا 15 سالی می شود.بعد از آن بود که بقیه فوتبالیست ها برای شهروند شدن در آمریکا اقدام کردند.» او برای اولین بار درحالی درباره اقامت آمریکا سخن می گوید که خیلی از اهالی ورزش از بعضی که به تازگی وارد عرصه مدیریت شهری شده اند تا دایی ، باقری ، قلعه نویی و ... بحث گرین کارت آمریکای شان رسانه ای شده اما از سخن گفتن در این باره طفره می روند.
*از آن موقع زمان زیادی می گذرد اما مثل اینکه گرفتن گرین کارت در بین ورزشکاران به یک مد تبدیل شده است.
من نمی خواهم از کسی نام ببرم،ادعایی هم ندارم اما زودتر از خیلی ملی پوش ها توانستم شهروند آمریکا شوم.خیلی از بازیکنانی که هم نسل من هستند بعد از جام جهانی 98 و به دلیل امتیازات ویژه ای که به فوتبالیست ها دادند توانستند گرین کارت خودشان را بگیرند.اما من همسرم در آنجا تحصیل کرده است و اعضای خانواده ام (همسر و دخترم)در آنجا اقامت دارند.پس نحوه شهروند شدن من ارتباطی به فوتبال نداشته است.
*در حال حاضر خودتان هم در آنجا تحصیل می کنید؟
من دکترا می خوانم.آن هم در رشته مدیریت کلان سازمانی.تز پایان نامه ام هم مدیریت ورزشی است.
*از نسل شما و به خصوص پس از جام جهانی چهره های زیادی شهروند آمریکا شده اند.این رویه در برخی از موارد مورد انتقاد قرار گرفته است.هستند کسانی که هنوز هم به گرین کارت گرفتن ورزشکاران اعتراض می کنند.
نمی دانم چه دلیلی برای این اعتراض است.این یک مسئله شخصی است و ارتباطی به کسی ندارد.هر کس دنبال پیشرفت خودش و خانوداه اش است.من این را قبول ندارم که مثلا می گویند اسمش بد است و نباید گرین کارت را گرفت.شاید خیلی ها دوست داشته باشند بگیرند و این مسائل نباید ارتباطی به کسی داشته باشد.
*خود شما دوست دارید در آنجا زندگی کنید؟
آنجا جای خوبی است،البته برای ادامه تحصیل وپیشرفت.من خودم دوست ندارم دائم در آنجا زندگی کنم.
*اما این جواب سوالی نبود که ما پرسیدیم.مثلا برادر شما شاه غلان در یکی از مصاحبه هایش گفته بود با وجود اینکه برخی از اعضای خانواده اش آنجا هستند اما دوست ندارد در آمریکا زندگی کند.
من گفتم آنجا جای خوبی برای خانواده و ادامه تحصیل است اما من ایران خودمان را بیشتر دوست دارم.اگر شاه غلام گفته که من تا سر کوچه مان هم نمی روم و دوست ندارم راست می گوید. این اخلاق ویژه اوست. ولی باید بگویم که شخصا بیشتر از 30 بار به این کشور سفر کرده ام.
*تقریبا یک هفته پیش بحث حضور شما روی نیمکت استقلال اهواز به گوش رسید که البته از زبان خودتان تکذیب شد.در حال حاضر پیشنهادی برای مربیگری ندارید؟
پس از جدایی از استیل آذین که من خودم به دلیل عدم نتیجه گیری استعفا دادم یک پیشنهاد از پاس همدان داشتم.
*چه وقت؟اوایل فصل؟
نه،پس از استعفای آقای یاوری.قبل از اینکه با مدیر روستا امضا کنند.یکی از اعضای هیئت مدیره پاس به من زنگ زد و پیشنهادش را مطرح کرد.به هر حال شرایط طوری نبود که قبول کنم.من همانطور گه گفتم عازم آمریکا هستم.
*حرف استیل آذین را وسط کشیدید و گفتید که خودتان استعفا دادید.این تیم امروز شرایط خوبی ندارد.باخت های متعدد،آنها را در آستانه سقوط به لیگ دسته اول قرار داده است.
استیل آذین خوب بسته نشده بود.دخالت های زیادی در این تیم می شد.یکی از مشکلات تیم های خصوصی همین است.ابتدای فصل تیم مدافع نداشت و آقایان 7 تا بازیکن چپ پا جذب کردند!اصلا یکی از دلایل استعفا دادن من هم همین بود که آنها نتیجه نگرفتند و مجبور شدم از این تیم جدا شوم.
*شما یک ایراد از اداره تیم ها توسط بخش خصوصی گرفتید که دخالت در امور تیم بود.خواسته یا ناخواسته همه تیم ها تا سال 2012 باید به بخش خصوصی واگذار شوند.فکر می کنید با ادامه این روند مشکلات فوتبال ما بیشتر از گذشته شود؟
ببینید،بحث واگذاری به بخش خصوصی اگر جامع باشد قطعا از این مشکلات کمتر در آنها دیده می شود.در حال حاضر فقط یک تیم استیل آذین است که با شرایط خصوصی وارد لیگ برتر شده است.فکر می کنم خود هدایتی هم خشته شده است و با ادامه این رویه و عدم حمایت از این بخش دیگر کسی حتی ریسک این را نکند که پولش را در فوتبال خرج کند.به شما قول می دهم که با همین روش استیل آذین نهایت یک سال دیگر دوام می آورد و همه چیز دود می شود.ما فقط بلدیم که شعار بدهیم.استیل آذین به تنهایی نمی تواند بار این مشکلات را به دوش بکشد.اگر امکانات باشد همه چیز درست می شود اما این بی مهری ها بخش خصوصی را از ورزش دور می کند.
*دخالت ها در بخش خصوصی چطور؟
منظور من چیز دیگری بود و آن را با انتقاد و با توجه به اوایل فصل بیان کردم.یارگیری 7 بازیکن چپ پا نقدی بود که من در مورد بخش خصوصی و استیل آذین کردم.
*بحثی که این روزها در فوتبال ایران به راه افتاده انتخاب سرمربی برای تیم امید و بزرگسالان است.افشین پیروانی به عنوان یک کارشناس چه نظری در این مورد دارد.فکر نمی کنید این انتخاب ها رفته رفته طولانی می شود و ممکن است به هر دو تیم آسیب بزند.به خصوص تیم امید که وارد مرحله مقدماتی المپیک لندن هم شده است.
*در مورد تیم امید باید بگویم که اگر از من هزار بار دیگر هم بپرسید می گویم که فدراسیون اشتباه کرد ونباید غلام پیروانی را از دست می داد.شاه غلام را خیلی اذیت کردند ولی من می گویم باید او را برگردانند.بازیکنان به پیروانی عادت کرده بودند و حرفش را می خواندند.انصافا تیم هم خوب بازی می کرد.بازگشت پیروانی می تواند مفید باشد.اما فکر نمی کنم مسئولان فوتبال ما این عقیده را داشته باشند.
در حال حاضر دو کاندیدا برای تصدی این پست مطرح هستند.یکی مجید جلالی و دیگری هم حمید استیلی.
من نظرم را در این مورد گفتم و حرف خاص دیگری ندارم.
*در مورد تیم بزرگسالان چطور؟
به عقیده من باید شخصی را بیاورند که تضمین بدهد ایران را در بازی های آسیایی استرالیا قهرمان کند.تیم ملی ما مشکلات زیادی دارد.سرمربی تیم ملی اولا باید فردی باشد که تجربه کافی را داشته باشد و بتواند فوتبال ما را سر و سامان بدهد.بعد از آن هم باید شرایط را طوری برایش فراهم کنند که امنیت شغلی داشته باشد.یعنی قرار داد بلند مدت ببندند که بتواند برنامه هایش را در تیم ملی پیاده کند.مشکلات فوتبال ما خیلی زیاد است و فکر می کنم بدون برنامه ریزی در تیم های پایه به جایی نمی رسد.
*این یک بعد قضیه است.امکانات مشکل دیگری است که خیلی از بازیکنان بارها روی آن مانور داده اند.
این ها بهانه است.مگر زمان ما امکانات چقدر بود؟الان یا توپ ها خراب است،یا لباس ها جنسش خوب نیست و یا زمین کج است!حرف اصلا این ها نیست.اگر این ها می گویند امکانات نداریم پس ما باید می گفتیم که هیچ چیز نداشتیم.البته این حق را هم به بازیکانان می دهم.آنها اصلا با فکر باز بازی نمی کنند.شما ببینید در بیشتر تیم ها چک ها برگشت می خورد و مشکلات مالی فراوان است.بازیکن درآمد دیگری ندارد و حرفه اش فوتبال است.در قیاس با فوتبال روز دنیا ما خیلی عقب هستیم که جبران این عقب ماندگی مستلزم برنامه ریزی بلند مدت است نه ادعا و حرف زدن.
*روز دهم فروردین داربی استقلال و پرسپولیس است.شما به عنوان کاپیتان سالهای نه چندان دور این تیم این بازی را چطور ارزیابی می کنید؟
به،عنوان یک پرسپولیسی آروز دارم که پرسپولیس استقلال را شکست دهد اما داربی یک بازی معمولی نیست.هر تیمی که از لحاظ روحی و روانی در شرایط بهتری باشد بازی را می برد.البته من در روز داربی در ایران نیستم اما از صمیم قلب آروز می کنم که خبر برد این تیم را بشنوم.
*شما خاطرات زیادی از پرسپولیس دارید که....
هم خوب است و هم بد.پرانتزی باز کنم از مشکلاتی که در فوتبال ایران هست.من به عنوان یک بازیکن هنوز از پرسپولیس طلب دارم.از زمان مربیگری ام هم همینطور.30 میلیون تومان هست که هنوز به من نداده اند.شکایتی هم نکرده ام.اما این خودش یک مشکل است که مطمئن هستم بازیکنان جدید هم با آن دست و پنجه نرم می کنند.
*از خاطرات خوب هم که گل در داربی به استقلال است.راستی جریان آن توپی که با سر وارد دروازه استقلال کردید چیست؟می گویند آن توپ را از توپ جمع کن خریده اید در کلکسیون افتخارات خود نکه داشته اید؟
نه،پولی بابت آن توپ ندادم.وقتی توپ گل شد داور توپ را برداشت که با کاشتن آن در وسط زمین بازی را از دوباره شروع کند.توپ را روی هوا از داور زدم و بعد از بازی با خودم به منزل بردم.این یکی از بهترین یادگاری هایی است که داشته ام.توپی که با ضربه خودم وارد دروازه استقلال شده است.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|