سه شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۸ - ۱۶ مارچ ۲۰۱۰
عصبانیت مادر قتل دختر را رقم زد
اواسط سال گذشته ماموران انتظامی رباط کریم از طریق تماس مسئولان یکی از بیمارستانهای این شهرستان در جریان مرگ مشکوکی قرار گرفتند.
ماموران نیروی انتظامی با حضور در بیمارستان با جسد خونآلود دختری نوجوان به نام مرضیه روبرو شدند که از ناحیه گیجگاه مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود.
به گزارش ایسنا، ماموران نیروی انتظامی در بررسیهای اولیه و با تحقیقات از خانواده این فرد دریافتند که این دختر نوجوان به قصد خودکشی به خود تیری شلیک کرده است.
با ثبت این پرونده و با توجه به تناقضگوییهای اعضای این خانواده به دستور مقام قضایی پرونده برای بررسی تخصصی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
کارآگاهان پلیس آگاهی در تحقیقات بعدی و با بررسی صحنه وقوع اتفاق و بنا بر نظر پزشکی قانونی درباره نحوه شلیک گلوله به سر این دختر نوجوان دریافتند که احتمال خودکشی مرضیه منتفی است و تحقیقات از خانواده مقتوله آغاز شد.
کارآگاهان در تحقیق از اعضای این خانواده متوجه تناقضگوییهای این افراد شده و در بازجوییهای جداگانه از اعضای این خانواده سرنخ جدیدی از قتل این دختر 17 ساله بدست آوردند.
کارآگاهان در بازجوییهای جداگانه از اعضای خانواده سرانجام راز این جنایت را از زبان مادر این دختر نوجوان فاش کردند.
«حرمت» مادر 45 ساله این دختر نوجوان در بازجوییها ضمن قبول قتل دخترش گفت: در روز حادثه مرضیه قصد داشت که بدون اجازه من و پدرش به یکی از استان های غربی که پیش از این در آنجا سکونت داشتیم سفر کند که من برای ترساندن وی کلت کمری همسرم را به سمت او گرفتم که ناگهان تیری از اسلحه شلیک شد.
به گفته «حرمت»، پس از شلیک این گلوله پسر و همسرش مرضیه را به بیمارستان منتقل کردند اما پیش از رسیدن آنها به بیمارستان مرضیه جان خود را از دست داده بود.
سرهنگ حمیدرضا گلصباحی رییس پلیس آگاهی استان تهران ضمن اعلام این خبر گفت: متهم با قرار وثیقه راهی زندان شد.
piade - ایران - تهران
|
زدی نابودش کردی که بی اجازه سفر نره ، حالا با اجازه رفت سفر اون دنیا. |
سهشنبه 24 اسفند 1389 |
|
*Fanoos* - ایران - خرم آباد
|
وای چه بد با چه دل و جراتی این کار خطرناک رو انجام داد!!!. حالا که کار از کار گذشته و جوابی جز تسلیم شدن نداره اینو میگه؟؟. ادم باید در لحظه عصبانیت خودش روکنترل کنه . در کل همه قتل و سهل انگاریها فقط فقط در لحظه خشم اس چه خوبه که در چنین مواقع هایی ادم خشم خودش رو فر و کش کنه اون وقت بهش میگن یک انسان واقعی .. |
سهشنبه 24 اسفند 1389 |
|
*Fanoos* - ایران - خرم آباد
|
****وقتی عصبانی شدی خاموش باش (مثل مرگ)متواضع باش و کبر نداشته باش (مثل خاک*****بخشش و عفو داشته باش (مثل دریا)اگر می خواهی دیگران خوب باشند خودت خوب باش (مثل آیینه. ****. تا چیزی از دست ندهی چیز دیگری بدست نخواهی آورد این یک هنجارهمیشگی است. اُرد بزرگ **** |
سهشنبه 24 اسفند 1389 |
|
آینه - انگلیس - لندن
|
کلت??? مگه ایران هم مثل امریکا حمل اسلحه ازاده? lol اهان از این لباس شخصی ها بودن که اجازه حمل اسلحه داشتن. چوب خدا صدا نداره . اما در کل خدا دختره رو بیامرزه که فدای باورهای چرت والدینش شد. از اون پدر باید پرسید که با اون کلت چه کسی رو پرپر کرد که تقاص پس داد. |
سهشنبه 24 اسفند 1389 |
|
گوش آزاد - ایران - تهران
|
آینه-انگلیس - لندن .. ضمن ابراز تأسف از مرگ این دختر ، با نظر شما موافقم . |
سهشنبه 24 اسفند 1389 |
|
pesar shoja - استرالیا - استرالیا
|
اینه- باهات موافقم. این ساندیس خورها روی خانواده خودشونم کلت و زنجیروچاقو و قمه میکشن و از این افراد با این بی شعوری تجاوز به دختر و خواهر و خانوادشون به وضوح روشنه. |
سهشنبه 24 اسفند 1389 |
|
siamaktg - ایران - تهران
|
مامانه احتمالا میخواسته قبلش یه سفر دخترش رو به آخرت بفرسته . بعد اجازه ی سفر بده |
سهشنبه 24 اسفند 1389 |
|
ekman - ایران - شیراز
|
اینروزها اسلحه و کلت چقدر قرب و ارزش خودشو از دست داده و هر بی سر پائی سلاح گرم حمل و نگهداری میکنه! استفاده صحیح از سلاح گرم در زمان و مکان مناسب آنهم جهت حفظ و امنیت جامعه در برابر یورش اجنبی و قانون شکنان مسلح است،.آیا توی این خانواده کسی واقعأ مجاز به حمل اسلحه بوده !؟؟؟اگر اینچنین شخصی ذیصلاح وجود داشته نمیبایستی میگذاشت اسلحه اش همچون اسباب بازی در دست افراد خانواده قرار گیرد.سابقأ هر کسیکه بنا بر موقعیت شغلی اش اسلحه حمل و نگهداری میکرد،همه چیز با حساب و کتاب بود،تعداد فشنگ مشخص،اگر استفاده هم میشد، پوکه فشنگ را میباستی تحویل میداد.اگر دروغ این خانواده میگرفت و خودکشی تأئید میشد،بازهم پدر خانواده مسئول سهل انگاری میبایست میشد. |
چهارشنبه 25 اسفند 1389 |
|
khazar - انگلستان - لندن
|
piade کامنتت خیلی با مزه بود. البته برای اون دختر بیچاره خیلی دلم سوخت حتما باباش یا مادرش پاسدار بودند که مادره کلت طرف دختر بدبخت می گیره و می فرستتش اون دنیا |
شنبه 28 اسفند 1389 |
|