سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۸ - ۰۲ فوریه ۲۰۱۰
جزئیات آزار و اذیت زنان توسط عقرب سیاه
قربانیان جنایات عقرب سیاه در گفتوگو با فارس نسبت به نقض حکم اعدام توسط دیوانعالی کشور، اعتراض کردند.
به گزارش خبرنگار حوادث خبرگزاری فارس، صبح امروز جلسه رسیدگی به اتهامات عقرب سیاه در شعبه 79 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد اما به دلیل عدم حضور وکیل مدافع متهم، جلسه دادگاه به 3 هفته دیگر موکول شد. از 30 نفر شاکی این پرونده تنها 2 شاکی در دادگاه حضور یافتند، که این افراد نیز توسط یکی از بستگان عقرب سیاه که در ورودی دادگاه حضور یافته تهدید شدند. عقرب سیاه هنگام ورود به دادگاه و تا زمان برگزاری محاکمه در اداره حفاظت دادگاه نگهداری میشد، زمانی که عقرب سیاه به سمت محل دادگاه برده میشد خانواده قربانیان به سمت وی حمله ور شدند. فهیمه یکی از قربانیان این جنایت در گفتوگو با خبرنگار فارس گفت: عصر روز 11 اسفند سال 87 خودرویی را از میدان شوش به سمت خیابان ستارخان به صورت دربست کرایه کردم. راننده خودرو به بهانه فرار از ترافیک، از خیابانهای خلوت گذر میکرد و در یک فرصت با شوکر برقی به سمتم حمله ورشد. این زن قربانی که با به خاطر آوردن روز حادثه دستهایش می لرزید ادامه داد: عقرب سیاه آنقدر به شوکر به بدنم ضربه وارد کرد که دیگر توان و قدرتی نداشتم. در ادامه این جانی پلید مرا به تپههای جاده رباط کریم کشاند و در سرمای سوزناک لباسهایم را از تنم درآورده و به طور وحشیانهای مورد آزار و اذیت قرار داد. فهیمه در حالیکه وحشت چشمانش را فرا گرفته بود، افزود: عقرب سیاه دست و پاهایم را بسته بود و از طرفی به دلیل ضربات شوکر توان دفاع از خودم را نداشتم، التماسهایم نیز راه به جایی نمیبرد. وی اظهار داشت: عقرب سیاه، پس از آزار و اذیت وحشیانه، با دست و پای بسته من را داخل چاه انداخت. در آن لحظه به امام رضا(ع) متوسل شدم و خواستم تا نجاتم بدهد، اصلاً فکر نمیکردم که زنده بمانم. یک جوان بسیجی که درحال گذر از آن اطراف بود نالههایم را شنید و موضوع را به اورژانس و آتش نشانی گزارش داد و من نجات یافتم. فهیمه گفت: عقرب سیاه، چندین بار از زندان تماس گرفته و تهدیدم کرده است، به طوریکه مجبور به تغییر محل زندگی شدهایم. مادر فهیمه نیز در این ارتباط گفت: آن روز وقتی فهمیه دیر کرد، نگران شدم و موضوع را با شوهرش درمیان گذاشتم تا اینکه چند روز بعد از بیمارستانی واقع در جنوب تهران تماس گرفتند و گفتند که فهمیه در بیمارستان بستری است. مادر فهیمه در حالیکه اشک میریخت، افزود: از آن روز به بعد، فهمیه مدام تحت نظر روانپزشک و روانشناس است و باید دارو مصرف میکند و این داروها باعث شده تا وزنش زیاد شود. فهیمه در حال حاضر از مردان غریبه وحشت دارد، قبل از رسیدن به دادگاه نیز مضطرب بود و دستانش میلرزید. وی افزود: نمیدانم چرا دیوان عالی حکم اعدام عقرب سیاه را نقض کرده است، این فرد برای زنان و نوامیس مردم مزاحمت ایجاد کرده و زنان بیگناه را مورد آزار و اذیت قرار داده است. * عقرب سیاه، زندگیام را از هم پاشید الهام یکی دیگر از قربانیان این پرونده نیز گفت: روز حادثه، در خیابان پیروزی در حالیکه از بانک مبلغ زیادی پول گرفته بودم، برای اولین خودروی عبوری دست تکان داده و خواستم تا به صورت دربست مرا به محل کار شوهرم برساند، راننده پژو به من یک خرما تعارف کرد و گفت این خرما را خورده و فاتحهای برای یکی از نزدیکانش بفرستم. الهام که نمیتوانست، اضطراب خود را پنهان کند، افزود: با خوردن خرما حالت گیجی به من دست داد و در ادامه عقرب سیاه با شوکر ضربات زیادی را به بدنم وارد کرد، طوریکه قدرت حرکت دادن عضلات بدنم را نداشتم. وی اظهار داشت: عقرب سیاه من را به سمت تپههایی در اطراف رباط کریم برد و پس از بیرون آوردن لباسها و بستن دستها و پاهایم، به طور وحشیانه آزار و اذیتم کرد. آن روز برف هم آمده بود. الهام گفت: پس از آن عقرب سیاه، دو شرط برایم تعیین کرد یکی اینکه مرا خفه کند یا اینکه با ماشین از رویم رد شود، التماسش کردم و گفتم اجازه بده تا برای آخرین بار عکس تنها فرزندم را ببینم. عقرب سیاه قرآنی را که عکس فرزندم داخلش بود، محکم به سرم زد و پس از حفر یک گودال، تن زخمی و بیحسم را درون گودال انداخت. وی اظهار داشت: با تقلای فراوان از گودال بیرون آمده و با غلت زدن از روی تپهها خودم را به کنار جاده رسانده و نجات پیدا کردم، پس از این حادثه شوهرم یا یک بچه طلاقم داد. الهام گفت: تاکنون چندین بار از طرف خانواده عقرب سیاه تهدید شدهام و مجبور شدهام 3 بار محل زندگی و تحصیل فرزندم را تغییر دهم، اما آنان هر بار آدرس جدید را پیدا میکنند و تهدیداتشان ادامه دارد. آنها مدعیاند یکی از تاجران معروف بازار آهن از بستگانشان است و از نفوذ خود استفاده میکند. س.م یکی دیگر از قربانیان این حادثه در گفتوگو با فارس گفت: روز حادثه در حالی که شوهر و فرزندانم در خانه منتظرم بودند، یک خودرو را دربستی کرایه گرفته تا زودتر به منزل برسم اما راننده خودرو ضمن تغییر مسیر در شرایطی که جاده مه آلود بود از خودرو پیدا شده و با یک جسم سخت به سرم کوبید موجب شد بیهوش شوم. وی اظهار داشت: وقتی به هوش آمدم، در تپههای معروف اطراف رباط کریم بودم، هرچه التماس کردم و به عقرب سیاه گفتم که شوهر دارم و این کار نکند اما او بدون توجه به گریهها و التماسهایم، وحشیانه آزارم داد. س.م گفت: شوهرم اجازه نمیدهد در جلسات دادگاه حاضر شوم اما از قانون میخواهم تا این فرد شرور که باعث ناامنی و شرارت شده را حتماً اعدام کنند. عقرب سیاه تحت عنوان مسافربر زنان را سوار خودرو کرده و در فرصت مناسب آنان را به حاشیه شهر کشانده و مورد آزار و اذیت قرار میداد. در حالی که تحقیقات برای شناسایی و دستگیری متهم به صورت ویژه آغاز شده بود، چند زن و دختر دیگر به شاکیان پرونده افزوده شدند. مأموران سرانجام «عقربسیاه» را هنگام درگیری با یک زن در بیابانهای اطراف تهران به دام انداختند. پسر 27 ساله در بازجوییها به آزار و اذیت زنان اعتراف کرد و گفت: با خودروی خود طعمههایش را شکار میکرد. بدین ترتیب پرونده با شکایت چند قربانی برای رسیدگی به شعبه 77 دادگاه کیفری استان تهران ارسال و متهم دی ماه گذشته محاکمه شد. عقرب سیاه در جلسه محاکمه غیرعلنی برابر پنج قاضی دادگاه عالی جنایی تهران با انکار اعترافات و اظهارات گذشتهاش گفت:«فقط برای سرقت پول، طلا و اموال گرانقیمت زنان و دختران را میدزدیدم، بنابراین ادعاهای آنها مبنی بر تجاوز بیاساس است!» شاکیان پرونده زمانی که با انکارهای متهم مواجه شدند، لحظات هولناکی را که سپری کرده بودند برای دادگاه بازگو کردند. در پایان جلسه رئیس شعبه 77 دادگاه کیفری استان و چهار قاضی مستشار ـ به اتفاق آرا حکم اعدام «عقرب سیاه» را صادر کردند. از آنجا که عقرب سیاه توانسته بود رضایت تعدادی از شاکیان پرونده را جلب کند، دیوان عالی کشور رأی دادگاه را نقض و بار دیگر پرونده را به شعبه 79 دادگاه کیفری ارسال کرد.
hameshehbahar - انگلستان - لندن
|
یک بسیجی از ان جا می گذشته به پلیس خبر داده والا این بیچاره هنوز دز شوکه!!! خود همین عقرب سیاه همون بسیجیه است!!!!!به خاطر همین هم اعدام نشده. |
سهشنبه 12 بهمن 1389 |
|
pariha - کویت - کویت
|
حقش نه فقط اعدام هست شکنجه و عذاب قبل از اعدام اونهم به همون روش که خودش انجام میداده - این اشغالها که آرامش رو سلب و به ناموس مردم تجاوز می کنند بسرعت اعدام نمیکنند فقط کیلک کردند نه افراد روشنفکر ولی حتما یکی از بستگانش از مزدورهای حکومت اسهالی هست که قربانیهای این قضیه رو تهدید میکنند چون اکثرا مثل این حیوان افکارهای شیطانی و انحرافی دارند. |
سهشنبه 12 بهمن 1389 |
|
davidmoor - سوئد - یوتبوری
|
بازم رشوه وپول خوری .باید این حیوان را زنده زنده اتیش زد .قضات در ایران رشوه خوردنو مثل شیر مادرشون حلال میدونند البته اکثر قاضی ها به خصوص رئیس دیوانعالی کشور چند مورد داشتند, |
سهشنبه 12 بهمن 1389 |
|
DADA_ST - هلند - آمستردام
|
عجیبه ، چرا حکم لغو شده ؟ هر چند با اعدام مخالف هستم ولی بعضی از خلاف کارها زنده ماندنشان خطر ناک است . چه خوب میشد حکم نهایی را هم میدانستیم . هر چند کم تر از حبس ابد ظلم به شاکین است . حبس و تبعید به جزیره کمترین حکم باید باشد . |
سهشنبه 12 بهمن 1389 |
|
sama128 - ایران - شیراز
|
این بچه پرو که فک و فامیل هاش هم شاکیان را تهدید می کنند باید اعدام بشه و درس عبرتی بشه برای بقیه ارازل و اوباش . سال 1378 سه دزد عوضی را در مارلیک که کیف نزدیک به چهل زن را زده بودند و در این بین تعدادی را هم زخمی کرده بودند به نام های حیدر ویسی - حمید خزایی و علی اکبری گرفتند که به النگو و گوشواره بچه های توی کوچه هم رحم نمی کردن متاسفانه هنوز شاکیان این پرونده به مال و اموال خودشون نرسیدن و هنوز مسائل امنیتی در کرج و حومه درست نشده و هنوز و هنوز و هنوز . خاک بر سر قوه غذائیه نه قضائیه چون فقط و فقط به فکر شکم بارگی و صیغه برای رفع مسائل جنسی هستند نه به فکر مردم و گرفتاری مردم . |
سهشنبه 12 بهمن 1389 |
|
YAS ABI - لژ - برسل
|
واقعا حکم اعدام لازم است. مدتی داشتم روشنفکر میشدم که با اعدام مخالف باشم ولی نه برای بعضیها اعدام لازم است. خود رابجای ان زن بگذاید.ب |
سهشنبه 12 بهمن 1389 |
|
h.saki - عراق - اربیل
|
آخه یکی نیست بگه شماره تلفن اینا رو از کجا اورده؟اینام یه رگیتو کفششون هست |
سهشنبه 12 بهمن 1389 |
|
sepher - استرالیا - سیدنی
|
h.saki - عراق - اربیل . ادرس و شماره تلفن تماس توی پرونده دادگاه ثبت میشه, ایشون هم که ظاهرا بانفوذ هست! معمولا برای رضایت گرفتن از شاکی ادرس و دراختیارتون میزاران! . |
سهشنبه 12 بهمن 1389 |
|
sourena.de - آلمان - اشتوتگارت
|
چند وقت دیگه جای سعید مرتضوی رو توی قوه قضائیه میگیره. این آشغالها توی حکومت ولی وقیح تا رئیس جمهوری پیش میرن مثل مموتی تیرخلاص زن. |
سهشنبه 12 بهمن 1389 |
|
a persian - سوئد - استکهلم
|
اینکه کلی شاکی داشته و نوشتن فقط چند تا از شاکی ها رضایت دادن.خب پس شکایت بقیه شاکی های بدبخت چی؟این بعد از اینکه از زندان ازاد شه اون خونواده هایی رو که تهدید کرده بیچاره میکنه!یعنی قاضی اینقد شعور نداره که اینو بفهمه؟ |
سهشنبه 12 بهمن 1389 |
|
pesar shoja - استرالیا - استرالیا
|
این اشغال تو سباه یا بسیج یا .. ادم کله گنده داره. شاکیان به محضی که ادرسشون رو عوض میکنند ادرس جدیدشون رو به کلانتری و دادگاه باید بدن که برای تاریخ جدید دادگاه احضاریه بفرسته در خونه هاشون. که همین بارتیش ادرس رو منتقل میکنه بهمتهم در زندان و خانواده متهم. |
سهشنبه 12 بهمن 1389 |
|