چهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۸ - ۱۶ دسامبر ۲۰۰۹
یادداشتی از میرحسین موسوی به مناسبت ماه محرم: بر ماست که کاری زینبی کنیم
کلمه : میرحسین موسوی، به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم، با نگارش یادداشتی ضمن مرور کوتاه فلسفه عاشورا نوشت: «حسین (ع) زمانی به پا خاست که بازماندهی دستاوردهای نهضت نیای خود را در معرض تندبادهای تمامیتطلبی تشنگان قدرت یافت. حسین (ع) میدانست که در این راه چه رنجهای بزرگی در انتظار اوست: مفتیان مزدبگیر، او را به خروج از دین و ایجاد فتنه متهم خواهند کرد.»
نخست وزیر دوران دفاع مقدس در همین نوشته تاکید میکند که «دین و دینداری در این روزها دوران سختی را میگذراند» و «دینگریزی هنگامی زمینهی گسترش پیدا میکند که دینی که ترویج میشود، با بدیهیترین اصول اخلاقی مثل صداقت و پرهیز از دروغ در تضاد باشد.»
موسوی این پرسش را مطرح میکند که «در چنین شرایطی، یک جوان چگونه میتواند تشخیص دهد اینهمه ظلم و خشونت و نفرت که از سوی صاحبان تریبونهای رسمی، آمرانه به عنوان اسلام معرفی میشود، ربطی به اسلام ندارد؟»
موسوی از همراهان سبزاندیش خود درخواست کرده است «که در این دوران بحرانزده، کاری زینبی کنیم و پیام راستین دین را با چهرهی فطرتپسندانهی آن به تشنگان حقیقت برسانیم. بر ماست که یاد بگیریم و به دیگران نیز یاد بدهیم که عمل نادرست مدعیان دینداری به حساب دین گذاشته نشود. بر ماست که ماجرای راستین انقلابی که در این دیار به نام دین برپا شد را برای نسلی که آنچه میداند یا از طریق رسانههای تحریفگر رسمی و یا از طریق روایتگران ناهمدل با آن است، بازگو کنیم و در این بازگویی از نقد منصفانهی گذشته نهراسیم و در عین حال، از نفی دستاوردهای بزرگ آن پرهیز کنیم.»
وی در پایان توصیه کرده است که همراهان جنبش سبز با شرکت در مجالس بزرگداشت حماسهی حسینی، به حفظ نهادهای مدنی سنتی کمک کنند.
به گزارش کلمه، متن کامل یادداشت میرحسین موسوی به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه الاتخافوا و لاتحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون (فصلت، ۳۰)
اینک بار دیگر در ماه محرم هستیم و در آستانه سالروز بزرگداشت نهضتی که قرنها پیش برای بازگرداندن انسان به جایگاه والایی که در آفرینش او درآمیخته شده برپاشد و درخشانترین نمونهی انسانی زمان و زمانه، فریاد برپایی حق و افشای باطل را با همه رنجهایی که در انتظارش بود، بر سکوت ذلتبار ترجیح داد. حسین (ع) زمانی به پا خاست که بازماندهی دستاوردهای نهضت نیای خود را در معرض تندبادهای تمامیتطلبی تشنگان قدرت یافت و ذبح دین در پای برج و باروی کاخ ستمگری و خودکامگی مشاهده کرد. حسین (ع) میدید که باطل را لباس حق میپوشانند و حق را باطل جلوه میدهند. حسین (ع) میدید که این بار ارادهی قدرتطلبان، نه تنها دستیابی به تمامیت قدرت، بلکه نگهداشت آن به هر قیمت و با تکیه بر زر و زور و تزویر است، که اینجا خود دین است که هدف آماج خودکامگان قرار گرفته، که دیگر سکوت نیست که میتواند به بقای کورسوی نور ایمان کمک کند، که زمانهی ایستادگی در مقابل همهی کسانی است که به نام جانشینی پیامبر (ص) و امارت بر مؤمنان، چوب حراج بر دین و دینداری زده اند تا دمی بیش بر مسند قدرت تکیه زنند.
حسین (ع) میدانست که ملات سنگهای کاخ قدرت، دروغ است و فریاد حقیقتخواهی است که به زوال آن میانجامد. حسین (ع) میدانست که در این راه چه رنجهای بزرگی در انتظار اوست: مفتیان مزدبگیر، او را به خروج از دین و ایجاد فتنه متهم خواهند کرد، خاندان پیامبر (ص) را در محاصرهی تنگناها و بیحرمتیهای پیاپی قرار خواهند داد، و او را بر سر دوراهی انتخاب میان زندگی ذلتبار یا ایستادگی برای حقخواهی قرار خواهند داد؛ و او ایستادن را برگزید. حسین (ع) سکوت را شکست تا دین نیای خویش را از هلاکت نجات دهد و رهبری قیامی را برعهده گرفت که نه در هوای قدرت و شهرت، که در کوشش برای راست کردن کجیها و پاک کردن پلیدیها هویت مییافت. و چنین شد که آزادزنان و آزادمردانی که پس از او آمدند، از هر مذهب و دینی که بودند، حسین (ع) را سرمشق جاودانهی آزادیخواهی دانستند.
قرنها بعد، انقلابی اسلامی در سرزمینی با فرهنگ و تمدنی دیرینه و مردمانی که در شناخت مصالح خود در جهانی دگرگونشده در این بخش از دنیا، پیشتاز بودن خود را پیش از آن با انقلاب مشروطه، نهضت ملی شدن نفت و قیام پانزده خرداد و تولید گفتمان آزادیخواهی، عدالت و استقلالطلبی برای پیشرفت و دستیابی به جامعهای که در آن انسانها به آسایش مادی و سعادت معنوی برسند به اثبات رسانده بود، رخ داد. همهی ما به یاد داریم که سیل خروشان معترضان در روزهای تاسوعا و عاشورای سال ۱۳۵۷ چگونه طومار نظامی مستبد را درهم پیچید که همه راههای اصلاح را بسته، امکان هرگونه انتقاد و مخالفت از راههای مسالمتآمیز را از میان برده و در واپسین سالهای عمر خود، دچار خیالبافیهایی شده بود که بیش از هرچیز ناشی از دور ماندن از واقعیت های موجود در جامعه بود.
حاکمان مستبد آنچنان در حلقهی محدود متملقان و ثناگویان خود محصور بودند که بجای آن که صدای ترکخوردنهای فزایندهی مشروعیت حاکمیت خود را بشنوند، در اوهام خویش به دنبال شنیدن صدای حمایت از قدرتهای ماورایی بودند، غافل از آن که بزرگترین سرمایهی هر کشور، پشتیبانی مردم آن از دولتمردان از طریق مشارکت آزادانه و آگاهانهی آنهاست، غافل از آن که اعتبار را باید در ارتقای زندگی روزمرهی مردم جستجو کرد،و غافل از آن که اقتدار را از راه قلوب مردم باید یافت، نه از طریق رزمایشها و نمایش زرادخانهها. و چنین شد که مردمان این دیار روی از صاحبان قدرت گرداندند و بزرگترین انقلاب مسالمتآمیز مردمی قرن، پدیدار شد.
میلیونها مردمی که در روزهای تاسوعا و عاشورا به میدان آمدند، خواستههای بیش از صدسالهی خویش را در ندای مردی بازشناختند که پایمردیاش در راه را آزموده بودند. در راهپیماییهای آن روزها، هرکس با باور و ایمان و رنگ و بوی خود حضور می یافت، بیگانههای دیروز به دیرآشنایان امروز تبدیل میشدند، خودخواهیها به دیگرخواهی، و منها به ما. از فردای پیروزی در شوق ساختن و آباد کردن ویرانهای که پیش چشمانشان بود، دست در دست یکدیگر دادند به مهر. حتی آنگاه که اختلاف نظرها بالا گرفت، در برابر دشمن متجاوز همدل شدند و از آب و خاک اجدادیشان دفاع کردند. و کیست که از یاد ببرد که همهجای ایران، میدان حماسه بود: جبهه و پشت جبهه، کارخانه و مزرعه، مدرسه و دانشگاه، خانه و اداره، همه و همه صحنهی تلاش و جهاد برای پاسداشت از این سرزمین شد. و کیست که از یاد ببرد در زمانی که به ناچار تن به صلح داده شد، همین مردم رنجدیده اما پایدار، در مقابل چندچهرگانی که به دامان و یاری متجاوز پناه آورده بودند، قدعلم کردند و بدینگونه نشان دادند که تصمیم برای ترک جنگ، نه از روی بزدلی و بیاعتقادی، که از سر درایت و آیندهبینی است. نشان دادند که خطای رهبرانشان را با ایمان به صداقت آنان بخشودنی میدانند و اعتراف به خطا نه تنها از اعتبار رهبرانشان نمیکاهد، که محبوبیتشان را در قلوب مردم بیشتر میکند. نشان دادند که دینی را که برای جنگ و صلحش منطق داشته باشد، راهنمای عمل خویش قرار داده اند. نشان دادند که در نزد آنان، باور دینی به منزلهی راهنمایی است که در تندبادهای پر شن و خاک روزگاران، آنان را به منزلگه مقصود نزدیک میسازد. از همین رو بود که هرگاه خود را از راه دور میدیدند، برای تصحیح مسیر اقدام کردند: دوم خرداد و ۲۲ خرداد نشان از همین هوشیاری دارد.
اما صد افسوس که اقتدارگرایانی که انحصار در قدرت را تنها راه دوام خود میدانند، این بار به این خواستههای برحق وقعی ننهادند. اقتدارگرایان که با تمامی امکانات و رسانهها در مقابل خواست اکثریت صفآرایی کرده بودند، زهرآگینترین تیرهای تهمت و افترا را به سینهی مردمی که خواهان تغییر بودند، رها کردند، هنگامی که به علت استقبال و حضور بیسابقهی مردم از شیوههای معمولشان برای تقلب و تخلف در روند رأیگیری طرفی نبستند، چاره را در کودتای انتخاباتی دیدند: شمارش آرا را کنار نهادند، پیروزیشان را اعلام و ابلاغ کردند، به ستادهای مخالفانشان یورش بردند و به دستگیری چهرههای فعال پرداختند. و آنگاه که مردم خشمگین و سرخورده برای اعتراضی آرام و مسالمتجویانه به خیابانها ریختند تا مطالبهی حق مسلمشان در احترام به رأیهایشان کنند، ریختن خونشان را مباح دانستند و ماجراهای خونین کوی دانشگاه و کهریزک و مانند آن را آفریدند.
به یاد دارید که در عاشورای سال گذشته با عزاداران معترض چه کردند: آنها را از پلها به پایین انداختند، با ماشین از روی پیکر بیدفاع آنان گذشتند، سینهی مالامال از عشقشان را هدف گلوله قرار دادند، و آنگاه بیشرمانه عکسالعمل مردم خشمگین را با نمایش ناقص و گزینشی در رسانههایشان، شورش دستنشاندههای استکبار نامیدند و فریاد وا اسلاما سر دادند! آیا آن کس که ماشین پلیس دوبار از روی او رد شد، آمریکایی بود یا کسانی که از روی پل به پایین پرتاب شدند دستنشاندهی آمریکا و اسرائیل؟ یا کسانی که در ظهر عاشورا حسین حسین گویان مورد تیر مستقیم گرفتند از لشگر یزید و عمروعاص و ابنزیاد؟ پس از آن هم به دستگیری تعداد زیادی زن و مرد از بهترین فرزندان این انقلاب و آّب و خاک پرداختند تا فریادها را در گلو خفه کنند. غافل از آنکه خشم فروخوردهی مردم آگاه و مظلوم بسیار خطرناکتر از فریادهای تظلمخواهی آنها خواهد بود.
همراهان سبزاندیش. دین و دینداری در این روزها دوران سختی را میگذراند و بسیاری از شما در این روزها میپرسید چگونه میتوان با این همه سیاهکاریها که به نام دین انجام میشود، جوانان روشن ضمیر این مرز و بوم را از امواج پیدرپی دینگریزی نجات داد؟ پاسخ این همراه کوچک شما این است که دینگریزی هنگامی زمینهی گسترش پیدا میکند که دینی که ترویج میشود با بدیهیترین اصول اخلاقی مثل صداقت و پرهیز از دروغ در تضاد باشد، به نام دینداری دست به جنایات هولناک زده شود، تهمت و دروغ برای از میدان بهدر کردن معترضین از تریبونهای مقدس نمازجمعه، نه تنها مجاز که مستحب تلقی شود، با بخشنامه همهی منابر و مساجد برای رواج تهمت و دروغ بر ضد معترضین بسیج شود و چشم به احقاق حقوق کارگران و معلمان در همین مکانهای مقدس بسته شود و شکافهای طبقاتی و فساد و فحشای بیسابقه ناشی از فقر و طلاق و بیکاری، پدیدههای عادی تلقی شوند؛ و در چنین شرایطی، یک جوان چگونه میتواند تشخیص دهد اینهمه ظلم و خشونت و نفرت که از سوی صاحبان تریبونهای رسمی، آمرانه به عنوان اسلام معرفی میشود، ربطی به اسلام ندارد. و او که شاهد مظلوم انبوه مشکلات اقتصادی و فرهنگی و حضور گستردهی دروغ در همهی صحنههاست، چگونه باور کند حفظ نظام در حفظ ارزشهای اخلاقی و اسلامی و منافع ملی، و نه بر حفظ افراد بر مسند قدرت به هر قیمت، استوار است؟ او اکنون به جای چهرهی اصلی دین که چهرهی محبت رحمانی است، با چهرهی عبوسی که جز خشونتورزی و تحکم، زبان دیگری ندارد، روبهروست. او شاهد است که چگونه حقوق مردم بدانگونه که در قانون اساسی آمده، نادیده گرفته میشود، و تفکیک قوا که مانع بزرگی بر سر راه پیدایش انباشت قدرت غیرپاسخگوست، به طور مرتب نقض میشود، و استقلال قضا و قاضی و دادگاه توسط مسئولان امنیتی از میان میرود، و مجلس که باید در رأس امور باشد، تحت امر قرار میگیرد، ماجراجوییهای بیخردانه در سیاست خارجی باب میشود، و نظامیان به جای انجام وظایف قانونی خود سر از عرصههای سوداگری و مالاندوزی در میآورند، و هیچ صدای مخالفی تحمل نمیشود. و زندانها پر از زنان و مردانی است که این نگاه حاکم بر دولتمداران را بر نمیتابند.
بر ماست که در این دوران بحرانزده، کاری زینبی کنیم و پیام راستین دین را با چهرهی فطرتپسندانهی آن به تشنگان حقیقت برسانیم. بر ماست که یاد بگیریم و به دیگران نیز یاد بدهیم که عمل نادرست مدعیان دینداری به حساب دین گذاشته نشود. بر ماست که ماجرای راستین انقلابی را که در این دیار به نام دین برپا شد، برای نسلی که آنچه میداند یا از طریق رسانههای تحریفگر رسمی و یا از طریق روایتگران ناهمدل با آن است، بازگو کنیم و در این بازگویی، از نقد منصفانهی گذشته نهراسیم و در عین حال، از نفی دستاوردهای بزرگ آن پرهیز کنیم. بر ماست که همچون زینب (س) با بازگویی حقیقت، ملات کاخ دروغ را زائل کنیم. بر ماست که همچون تمامی خاندان حسین (ع)، زنده نگه داشتن یاد شهدای گرانقدر انقلاب، جنگ و حوادث پس از انتخابات و آزادزنان و آزادمردان دربندمان را وظیفهی همیشگی خود بدانیم، و بر ماست که در این ماه پرخاطره، با برپایی مراسم و شرکت در مجالس بزرگداشت حماسهی حسینی، به حفظ نهادهای مدنی سنتی کمک کنیم.
cyrus0007 - استرالیا - بریزبن
|
بسم الله بخوره تو سرت. هرچی میکشیم از دست تو و امثال تو هست. جطور بعد انقلاب که اینهمه جنایت شد توی الدنگ هیچی نامه و بیانیه ندادی. از دست این مذهب و این دو رو دورنگی ها به کجا باید فرار کنیم? |
جمعه 19 آذر 1389 |
|
bache shapoor - سوئد - یوسدال
|
albalooo-ایران-تهران. دوست عزیز کاملا با دعایی که کردی موافق هستم و من حقیر هم از خداوند همین درخواست را دارم.با این دعایی که کردی یاد دعای داریوش کبیر در تخت جمشید افتادم که اینطور دعا کرد, خداوندا, این کشور را از دشمن, از خشکسالی, از دروغ و ظلم محفوظ دار. دمت گرم شاد باشید. |
جمعه 19 آذر 1389 |
|
porharfi - هلند - آرنم
|
عــــــــــرب ..خودش هم مَحَل ِ سَ.....به مُحرم و صفر نمیذاره !!....إإإإإإی ایــــرانی!!؟...... |
جمعه 19 آذر 1389 |
|
طاطا - ایران - تهران
|
خب اگه این جنبش رو متکثر و بدون وابستگی به مذهبی بدونیم چطور باید از امثال من که هیچ اعتقادی به زینب ندارن کاری زینبی توقع داشت . بابا جان یه کم ازمنبر این امام و زینب و حسین و.. بیا پائین. |
جمعه 19 آذر 1389 |
|
yavar1355 - آمریکا - هستون
|
اون موقع که مردم میلیونی ریختن تو خیابونها باید از این حرفا میزد. بجای تظاهرات سکوت برگزار کردن و پاچه ولی فقیه و خوردن باید از جایگاهش استفاده می کرد و به مردم میگفت بریزن تو پاسگاه ها و صدا سیما رو تسخیر کنن. |
جمعه 19 آذر 1389 |
|
gogoli - ایران - تهران
|
albalooo - ایران - تهران .. bache shapoor - سوئد - یوسدال .. " ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم".. خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمیدهد مگر آنکه ایشان خود، آنرا تغییر دهند(سوره رعد، آیه 11).. یعنی: از تو حرکت، از خدا برکت!. . . . |
شنبه 20 آذر 1389 |
|
sobhe omid - امریکا - لوس آنجلس
|
نوقت که جوان های مردم رو تو خیابونا سلاخی میکردن گفتی که تضاهراته مسالمت آمیز، چون که تو از خود اینایی. ورداشتی به قوله خودت جنبشه سبز کردی، هیچ غلطی هم نکردی! تو هم مثله اون خاتمی خیانتکار فقط ی سوپاپی بودی که رژیمه ظالمه اسهالی مخالفان رو شناسایی کنه و نابودشون کنه! لعنت به تو،، لعنت به همتون از ان بالا تا پایین که ایران رو ویرانه کردین!دروغ پای و اساسه این رژیمه جنایتکار بوده و هست، پست تر از شما خر مذهب ها خودتونین، لعنت به شما! |
شنبه 20 آذر 1389 |
|
فضول میرزا - سوئد - استکهلم
|
تو هم که داری حرفهای آخوندها را بلغور میکنی و در مواقع لزوم به صحرای کربلا میزنی! تمام این حرفهائی را که میزنی ساخته و پرداخته آخوندها برای پررونق نگاه داشتن دکانشان است و اگر تاریخ را بخوانی خواهی فهمید که امام حسین برای کسب قدرت جنگید و تا جائی هم که میتوانست از لشگر طرف مقابل کشت و در آخر هم شکست خورد و کشته شد. چند سالی خاتمی ملت را سر کار گذاشت، حالا هم نوبت توست که با بیانیه و یادداشت مردم را سرگرم کنی! |
شنبه 20 آذر 1389 |
|
sobhe omid - امریکا - لوس آنجلس
|
نوقت که جوان های مردم رو تو خیابونا سلاخی میکردن گفتی که تضاهراته مسالمت آمیز، چون که تو از خود اینایی. ورداشتی به قوله خودت جنبشه سبز کردی، هیچ غلطی هم نکردی! تو هم مثله اون خاتمی خیانتکار فقط ی سوپاپی بودی که رژیمه ظالمه اسهالی مخالفان رو شناسایی کنه و نابودشون کنه! لعنت به تو،، لعنت به همتون از ان بالا تا پایین که ایران رو ویرانه کردین!دروغ پای و اساسه این رژیمه جنایتکار بوده و هست، پست تر از شما خر مذهب ها خودتونین، لعنت به شما! |
شنبه 20 آذر 1389 |
|
bluestar - ایران - تهران
|
طاطا - ایران - تهران - مهاتما گاندی سیک بود و هیچ اعتقاد مذهبی به امام حسین و عاشورا نداشت. ولی نهضت خود را برگرفته از قیام امام حسین میدانست - یا حسین/میرحسین |
شنبه 20 آذر 1389 |
|
zebelkhan - آمریکا - لوس آنجلس
|
bluestar - ایران - تهران . بسیجی مزدور! دوباره ماله کشی اسلام رو شروع کردی؟ حسین شما ... رفت خودش رو به کشتن داد. کدام نهضت و قیام؟ مذهب جعلی شیعه این بساط امام بازی را راه انداخت تا همچنان به سر کیسه کردن عوام و هالوهایی مثل خودت تا ابد ادامه بدهند. مرد که مرد بابا! 1400 سال پیش یکی یک غلطی کرد. دهها نسل آینده باید خاک بر سرشان بمالند که چرا حسین کشته شد؟! بقول ایرج میرزا ( زن ...ه چه میزنی به رویت - دیگر نشود حسین زنده - کشتند و برفتند و بشد خاک - خاکش علف و علف چرنده ). جمع کنید این بساط شارلاتان بازی اسلامی را. اسلام بجز ترویج جهل و جنایت و خرافه و ریا و دروغ و فساد در دنیا کاری انجام نداده. این میر یزید موسوی هم شارلاتانی است مثل بقیه شارلاتانهای رژیم که هدفش فقط حفظ نظام و گرفتار کردن مخالفان بود. افسوس که ملت ایران از یک سوراخ هزاران بار گزیده میشوند. |
شنبه 20 آذر 1389 |
|
rezafox - امارات - دبی
|
اینها همه ظاهر نمایی و مردم فریبی است اینا همه کثافتند. اون زمان منافعش بر اینبود همین مردیکه دست خمینی رو میبوسید الان هم فکر قدرت و منافع خودشه صدها نفر هم کشته بشن و بهشون تجاوز بشه اینا ککشون هم نمیگزه. |
شنبه 20 آذر 1389 |
|
rezafox - امارات - دبی
|
اونجا راحت نشستند و ادعا میکنند مثل خمینی که چه قدر مردم رو به کشتن داد و تا جام زهر را سرکشید خوب خبر مرگت نمبتونستی زودتر این جام زهر رو سر بکشی؟ اینها همه بازی سیاسیه که همیشه مردم قربانی این بازی ها هستند. فقط فکر منافع و قدرت خودشون هستند اگه این رئیس جمهور میشد خداییش فکر میکنید 4 ساله ایران آباد میشد؟ |
شنبه 20 آذر 1389 |
|
rezafox - امارات - دبی
|
همش خیاله.. خاتمی چه غلطی کرد چه قدر اباد کرد... اینا همه قبل از کاندید شدن از فیلترهای همین حکومت گذشتند و تایید شدند فکر نکنید اینها دلسوز شماند.. |
شنبه 20 آذر 1389 |
|
rezafox - امارات - دبی
|
اینجا امارات محرم نیز شروع شد به جز اینکه اول سال هجری است از هیچ نشانه دیگری ما به رسیدن محرم پی نبردیم تقریبا در تمام کشورهای عربی همین طور است به جز چهار تا که نون خور ایرانند هیچ کس کاری به این چیزا نداره و مردم همه سرشون توی کار و زندگیشونه نه اینکه یک هفته توی سر خودشون بزنند اخه مگه بعد از این عقلی هم توی این سر باقی میمونه؟؟ |
شنبه 20 آذر 1389 |
|
ghom.666 - ایران - قم
|
کی تو را میخواست بهانه بودی مترسک....کسی که دنبال دین عربی بدرد عمش میخوره |
شنبه 20 آذر 1389 |
|
arashbehdin - امریکا - اتلانتا
|
قشر مذهبی سنتی دهها سال است که از پوسته خود بیرون نیامده و اصلا نمیداند در دنیا چه خبر است. کارشان خوردن و خوابیدن و دسته راه انداختن محرم و تو سر زدن و نذر و زیارت قبر و مرده و به عبارتی مرده پرستی است. اینها برای مردگان زندگی میکنند و دنیای زندگان برایشان اهمیتی ندارد! دنیا را آب ببرد اینها همچنان به این رسوم بیهوده خود ادامه میدهند. در این هوای آلوده تهران و شهرهای بزرگ که نفس کشیدن را دشوار کرده، اینها همچنان برای امام هزار سال پیش بر سر میکوبند! |
شنبه 20 آذر 1389 |
|
zahra50 - دانمارک - کپنهاگ
|
این از دکتر شریعتی است که میگوید :آنان که رفتند کاری حسینی کردند و آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند . |
شنبه 20 آذر 1389 |
|
bache shapoor - سوئد - یوسدال
|
godoli-ایران- تهران.گوگولی مگولی عزیز ممنونم از راهنمایتان. حالا نمیشد اون کلمه های عربی را ننویسی. این حرفها فقط در قران نیست! این حرفها در کتابهای اسمانی که از خدا به پیامبران نازل شده است امده است. چرا ما همیشه میخواهیم تظاهر کنیم. من ایرانی هستم و وقتی کلام خدا را به زبان فارسی میشنوم هم بیشتر میفهمم و هم از کلام خدا لذت میبرم. در ضمن من فقط دعا کردم و این هم کار بدی نیست! |
شنبه 20 آذر 1389 |
|
farhad352 - ایران - تهران
|
. آقای موسوی گرچه برای شما به پاس خدمات صادقانه فرهنگی و سیاسی اوایل انقلاب ارزش قائلم اما مایلم بدانید که ما را با دین خون ریز عربی کاری نیست و در فرهنگ فارسی ما مردمان بسیار شجاع و وطن پرست داریم و نیازی به اتکا به اعراب و فرهنگ عربی نداریم و زینب و محمد و علی هم در میان مردم ما با شمشیر بربریت تحمیل شدند و همچنانکه در سوره ابراهیم ایه 4 آمده است این دین فقط متعلق به اعراب سوسمار خور قاتل است و بس. زنده باد ایران و قهرمانان همیشه جاوید آن. |
شنبه 20 آذر 1389 |
|
siyavash-irani - ایران - تهران
|
بهترنیست ماننددیگررهبران جنبشهای آزادیخواهانه شجاع ترباشی وجسورانه ترعمل کنی وتعارفات راکناربگذاری وکمی جدی ترباشی؟ |
یکشنبه 21 آذر 1389 |
|
bawafa1385 - المان - هامبورگ
|
اقا سید حسین : ما که همه روضه های ترا نخواندیم که چه فرمایشات فرمودی . ولی من از همین متن خبر که خواندم میفهمم که مانند همیشه بملت در حال کلک زدن هستی . اخه سید . بقول خودت ماه . ماه محرم است . بقول خودت ماه ماه امام حسین است چرا پریدی رفته طرف زنانه. سید بجای زینب میگفتی امام حسین شاید زوضه تو یک شور حسینی چند ساعته ای پیدا میکرد شاید.در صدی از این روضه خوانی تو ضجه میزدند .دیدی کلکی سید . دیدی . 8 سال نخست وزیر بودی و قدرت تو دستت بود این حکومت حرف نداشت . حالا که ترا بازی نمیگرند این حکومت شده حکومت معاویه شده اخی . دیدی سید کلک میزنی . دیدی سید با ما رو راست نیستی . نکن همچین اصلا مرد باین خوبی . چرا پریده رفته طرف زنانه . مرد باش و مشتی سید |
یکشنبه 21 آذر 1389 |
|
gogoli - ایران - تهران
|
bache shapoor - سوئد - یوسدال .. در مورد تعصب روی زبان مادری و ملی منهم با شما هم عقیده ام و ضرب المثل آخر کامنت رو هم به همین دلیل ذکر کردم. اما نتونستم از ذکر این آیه پرمعنی بگذرم. من مسلمونم اما با عرب گرایی میونه ای ندارم. در مورد دعای شما هم (به شوخی) باید بگم: "تقبل الله" !! :) . . |
یکشنبه 21 آذر 1389 |
|
شهیار - ایران - تهران
|
عجب مرد باتدبیر و دانشمندی این موسوی زنده باد مهندس میر حسین موسوی. |
یکشنبه 21 آذر 1389 |
|
bluestar - ایران - تهران
|
زبلخان عزیز! خوشحالم که هنوز زنده ای. امیدوارم یه روز تغییر کنی و با ادب بشی |
یکشنبه 21 آذر 1389 |
|
bluestar - ایران - تهران
|
((کشتند و برفتند و بشد خاک - خاکش علف و علف چرنده)) این طرز تفکر علفی مخصوص چارپایان است نه انسان - |
یکشنبه 21 آذر 1389 |
|