دوشنبه ۱۶ آذر ۱۳۸۸ - ۰۷ دسامبر ۲۰۰۹
وسوسه های جمعیتی محمود احمدی نژاد
طرح اختصاصی علیرضا درویش برای رادیو فردا
رادیو فردا : سرعت بخشیدن به رشد جمعیت ایران به یکی از وسوسه های دایمی محمود احمدی نژاد رییس جمهوری اسلامی بدل شده و چنین پیداست که او نقش تازه خود را به عنوان نظریه پرداز مسایل جمعیتی، بسیار جدی تلقی میکند. بدین سان آنچه در آغاز می توانست دغدغه ای گذرا و اظهار نظری فردی و تصادفی از سوی رییس دستگاه اجرایی ایران به حساب آید، بار ها و بار ها در گفته های او تکرار شده و به این اعتبار، دیگر نمی توان با بی اعتنایی از کنار آن گذشت. گفته های آقای احمدی نژاد را در این زمینه می توان چنین خلاصه کرد : ایران در حال حاضر به دلیل برخورداری از امکانات بهتر، آمادگی بیشتری برای افزایش جمعیت خود دارد و حتی می تواند شمار مردمانش را به صد و پنجاه میلیون نفر افزایش دهد. از دیدگاه او «غربیها از رشد جمعیت در کشورهای اسلامی، نگرانند چرا که به دلیل فساد، رشد جمعیت خودشان منفی شده و از این میترسند که افزایش جمعیت کشورهای اسلامی معادلات و نظم جهانی فعلی را برهم بزند» . او همچنین میگوید که «داشتن دو فرزند و یک فرزند سیاست غربی است و قدیم با آن وضعیت افراد ۷ یا ۸ فرزند داشتند.»برای تحقق شعار افزایش جمعیت، رییس جمهوری اسلامی از طرح راه های عملی برای تشویق زاد و ولد نیز غافل نیست. طبق وعده او، دولتش برای همه کودکانی که از اول فروردین ماه سال جاری متولی شده اند حساب سرمایه گذاری باز میکند و سالانه مقداری بر آن می افزاید. یکی دیگر از پیشنهاد های رییس دولت دهم، که شنبه بیست و نهم آبانماه از سوی او مطرح شد، پایین آوردن سن ازدواج است که باید، به گفته او، به بیست سال برای پسران و شانزده سال برای دختران کاهش یابد.نظریه های جمعیتی محمود احمدی نژاد، که به احتمال قریب به یقین مورد پشتیبانی بخش با نفوذی از جناح حاکمه کنونی در جمهوری اسلامی است، یاد آور نظریاتی است که در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی از سوی گرایش های انقلابی جهان سوم عرضه میشد. در نخستین کنفرانس جمعیتی ملل متحد، که در سال ۱۹۷۴ در بخارست برگزار شد، شمار زیادی از نمایندگان نظام های رادیکال جهان سوم، به سر دمداری جمهوری خلق چین، کنترل زاد و ولد و سیاست «تنظیم خانواده» را «توطئه غرب» توصیف کردند چرا که، از دیدگاه آنها، امپریالیسم از انبوه تر شدن سپاه فقیران بیمناک است و با تحمیل سیاست کنترل زاد و ولد بر جهان سوم، تنها و تنها به فکر تامین امنیت خویش در برابر جمعیت رو به رشدی است که فرانتس فانون، یکی از معروف ترین روشنفکران آن روزگار، «دوزخیان زمین» لقب داده بود. سی و شش سال پس از این رویداد، محمود احمدی نژاد همان «استدلال» را تکرار میکند، با این تفاوت که در گفتمان او، مسلمانان جای «خلق های جهان سوم» را گرفته اند. جمعیت و توسعه اقتصادیاز حدود دو قرن پیش به این سو، رابطه میان «توسعه و جمعیت» همیشه مورد توجه نظریه پردازان اقتصادی بوده و هست. تردیدی نیست که یک کشور دارای تراکم ناچیز جمعیتی نمی تواند شرایط لازم و از جمله بازار مورد نیاز را برای شکوفایی اقتصادی فراهم آورد. همچنین کاهش شدید زاد و ولد، که هم اکنون در ژاپن و شماری از کشور های اروپایی دیده میشود، پیری جمعیت و سقوط پویایی اقتصادی را در پی دارد. ولی با رشد عنان گسیخته جمعیت نیز موانعی غیر قابل عبور بر سر راه توسعه به وجود میآید، از دشواری های ناشی از کمبود سرمایه گذاری در آموزش و بهداشت گرفته تا تنش های اوجگیرنده در بازار کار و نیز افزایش فشار بر منابع طبیعی و محیط زیست. بین این دو وضعیت نامساعد (کمبود جمعیت و یا زیاده از حد بودن آن)، آیا می توان شمار «جمعیت مطلوب» را برای هر کشور اندازه گیری کرد؟ کشف سطح مطلوب جمعیت اگر غیر ممکن نباشد، دستکم بسیار دشوار است، البته جز برای آقای احمدی نژاد که دو برابر شدن جمعیت ایران را (از هفتاد و پنج میلیون نفر کنونی به صد و پنجاه میلیون نفر) توصیه میکند، بی آنکه توضیح دهد توصیه او بر چه حساب و کتابی تکیه دارد و در زمینه ای اینهمه حساس، چگونه جرئت میکند چنین بی پروا اظهار عقیده کند. راست است که او درباره متغیر های دیگری چون نرخ بهره و نرخ ارز نیز با همان بی پروایی داوری میکند، ولی جمعیت پدیده ای است چنان بغرنج که حتی زبده ترین کارشناسان آن، در ارزیابی هایشان، ده ها «اما» و «اگر» به کار می برند. هواداران افزایش جمعیت میگویند که «هر انسان یک دهان، اما دو بازو دارد». به بیان دیگر، از دیدگاه آنها، هر انسانی البته به غذا، لباس و مسکن نیاز دارد، ولی به برکت برخورداری از دو بازو، ثروتی را بیش از مصرف خود تولید میکند و تولید مازاد بر مصرف او به سرمایه گذاری اختصاص می یابد. حاصل آنکه بر پایه این استدلال، افزایش جمعیت زمینه مساعدی را برای انباشت سرمایه و در نتیجه توسعه اقتصادی فراهم می آورد.نکته مهمی که در این نظریه فراموش میشود، ایجاد شرایط مناسب برای استفاده از بازو ها است. بدون سرمایه گذاری های لازم، بدون برخورداری از ماشین آلات و زمین برای به کار گرفتن نیروی کار در راه خلق ثروت، «بازو ها» بی استفاده می مانند و به نیرویی بازدارنده توسعه و حتی مخرب بدل میشوند. حضور سپاه عظیم بیکاران در شمار زیادی از کشور های در حال توسعه از جمله ایران نشان میدهد که با افزایش بی بند و بار جمعیت، تنها «دهان» های اضافی به کار می افتند و از «بازو ها» کاری ساخته نیست.با توجه به همین واقعیت، بخش بسیار بزرگی از کشور های در حال توسعه (به ویژه چین) طی دورانی کوتاه گفتمان ایدئولوژیک درباره توسعه جمعیت را رها کردند، به واقعیت ها روی آوردند و مهار جمعیت را یکی از محور های اصلی سیاست توسعه خود به شمار آوردند. در دومین کنفرانس ملل متحد که در سال ۱۹۸۴ در مکزیکو برگزار شد، بر خلاف آنچه ده سال پیش از آن در بخارست جریان یافت، از رویارویی «شمال و جنوب» بر سر سیاست های جمعیتی دیگر خبری نبود. انقلاب جمعیتیبه هر حال مکانیسم های ناشی از فرآیند توسعه ( از جمله توسعه آموزش، آزادی و ارتقای اجتماعی زنان و رشد طبقه متوسط)، همراه با تحول بزرگ سیاست های جمعیتی دنیای در حال توسعه در راستای مهار زاد و ولد، سرنوشت سیاره زمین را یکسره دگرگون کرد و خطر «انفجار جمعیت» را، که در نیمه دوم قرن بیستم به وحشتی بزرگ بدل شده بود، به تدریج دور ساخت. جمعیت زمین که در آغاز قرن نوزدهم میلادی (کمی بیش از دو قرن پیش) از یک میلیارد نفر بیشتر نبود، یکباره در پی بهبود شرایط زندگی انسان ها از لحاظ تغذیه و بهداشت، به سرعت رو به افزایش گذاشت : دو میلیارد نفر در سال ۱۹۳۰، سه میلیارد در ۱۹۶۰، شش میلیارد در ۲۰۰۰ و احتمالا رقمی بین نه تا یازده میلیارد (بر حسب سناریو های حد اقلی و حد اکثری) در سال ۲۰۵۰ میلادی. امروز بخش بسیار بزرگی از جمعیت شناسان میگویند که با توجه به فرآیند تثبیت و کاهش نرخ افزایش جمعیت در بسیاری از مناطق جهان، بشریت دیگر با خطر رشد انفجار آمیز جمعیت تا مرز بیست و پنج میلیارد نفر در نیمه دوم قرن بیست و یکم میلادی روبرو نیست، و شمار ساکنان سیاره زمین حدود سه تا چهار دهه دیگر پیرامون ده میلیارد نفر تثبیت خواهد شد. البته در پشت این پیش بینی کلی، واقعیت های گوناگونی پنهان شده و مثلا آفریقا و یا بخش هایی از آسیای جنوبی، همچنان با خطر رشد عنان گسیخته جمعیت روبرو هستند.ایران نیز طی یکصد سال گذشته یک انقلاب بزرگ جمعیتی را از سر گذراند. کل جمعیت ایران در سال ۱۲۷۹ خورشیدی، درست یک قرن پیش، حدود ده ملیون نفر بود که تنها بیست و یک در صد آنها در شهر ها زندگی میکردند. در پی گذشت تنها یک قرن، جمعیت ایران کنونی به هفتاد و پنج میلیارد نفر میرسد که نزدیک به هفتاد در صد آنها در شهر ها زندگی میکنند. نرخ رشد جمعیت ایران از واپسین سال های قرن سیزدهم و نخستین دهه های قرن چهاردهم خورشیدی آرام آرام رو به افزایش میگذارد و طی دهه های بعدی شتاب میگیرد. شمار ساکنان ایرانزمین از ۱۱.۵ میلیون نفر در سال ۱۳۰۰ به ۱۸ میلیون در سال ۱۳۳۰ و ۲۳.۵ میلیون در ۱۳۴۰ میرسد. در سال ۱۳۵۷، همزمان با انقلاب اسلامی، ایران ۳۸ میلیون نفر جمعیت داشت. و امروز که سی دو سال از این رویداد میگذرد، جمعیت ایران تقریبا دو برابر شده و به ۷۵ میلیون نفر رسیده است. آمار سازمان ملل متحد، از سال ۱۹۵۰ تا امروز، داده های با ارزشی را در مورد تحولات جمعیتی ایران در اختیار ما میگذارد. در اینجا همان آمار را بر مبنای سال میلادی ملاک قرار میدهیم. نرخ رشد جمعیت ایران از ۲.۴۲ در صد در سال های ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۵ میلادی به ۳.۳۰ در صد در سال های ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۰ رسید. در فاصله سال های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۵، این شاخص تا سطح بسیار بالای ۴.۱۶ در صد اوج گرفت که بالا ترین نرخ افزایش جمعیت در تاریخ ایران است. از آن پس نرخ رشد جمعیت ایران به گونه ای سریع و شگفت انگیز رو به کاهش گذاشت و به ۱.۱۸ در صد در سال های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰ میلادی رسید. برای درک ابعاد انقلاب جمعیتی در ایران، کافی است اشاره کنیم که تنها در فاصله بیست و پنج سال، از ۱۹۸۵ تا ۲۰۱۰، میانگین شمار فرزندان برای هر زن از ۶.۶۳ فرزند به ۱.۸۳ فرزند کاهش یافت، تحولی که در اروپای غربی طی یک قرن و یا بیشتر جریان یافت. سیاست و جمعیتبر پایه آمار سازمان ملل متحد کاهش نرخ رشد جمعیت ایران ادامه می یابد و ده سال دیگر به ۰.۸۰ و سی و پنج تا چهل سال دیگر، به ۰.۱۶ در صد در سال فرو می افتد. بر این اساس، جمعیت ایران در سال ۲۰۵۰ میلادی به نود وهفت میلیون نفر خواهد رسید. اگر این آمار را ملاک قرار دهیم، این احتمال وجود دارد که ایران، حدود چهل تا پنجاه سال دیگر، جمعیت خود را پیرامون صد میلیون نفر تثبیت کند. محمود احمدی نژاد قصد دارد گرایش جمعیتی ایران را دگرگون کند، نرخ رشد آنرا افزایش دهد و پنجاه میلیون نفر دیگر را، بر جمعیت ایران که با آهنگ کنونی احتمالا پیرامون صد میلیون نفر تثبیت خواهد شد، بیفزاید.آیا اراده سیاسی می تواند بر گرایش های عمیق جمعیتی تاثیر بگذارد؟دگرگونی های جمعیتی از مجموعه پیچیده ای از تحولات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی منشا میگیرند. رشد شهر نشینی، بالا رفتن سطح زندگی، گسترش آموزش به ویژه در میان زنان، اوجگیری طبقه متوسط و یک سلسله عوامل دیگر، همه و همه زاد و ولد را کاهش میدهند و ارتقای کیفی جمعیت را به جای افزایش کمی آن می نشانند. گرایش به سوی کاهش رشد جمعیت، که در نیمه دوم دهه ۱۳۶۰ خورشیدی در ایران آغاز شد، پیآمد تحولاتی بود که جامعه این کشور طی دهه های پیش از آن از سر گذرانده بود.ولی در کنار این گرایش های سنگین و عمیق، تاثیر اراده سیاسی را بر رشد جمعیت نباید یکسره ناچیز شمرد. آیا می توان سیاست قاطعانه دولت چین را در راستای مهار رشد جمعیت نادیده گرفت؟ اینگونه سیاست ها در بسیاری دیگر از مناطق در حال توسعه بر رشد جمعیت تاثیر گذاشتند. در ایران نیز سیاست «تنظیم خانواده» در پایان دهه ۱۳۳۰ خورشیدی به صورت پراکنده مورد توجه قرار گرفت و از نیمه سال های ۱۳۴۰ تا نیمه سال های ۱۳۵۰ به گونه ای متمرکز و سازمان یافته، پیرامون شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر»، به اجرا گذاشته شدند.اگر این سیاست با سد انقلاب اسلامی و نظام بر آمده از آن روبرو نمی شد، واژگون شدن گرایش های جمعیتی در راستای کاهش زاد و ولد به احتمال فراوان با سرعت بیشتری تحقق می یافت. ولی نظام تازه، با تکیه بر شعار های مکتبی، با سیاست «تنظیم خانواده» به مخالفت بر خاست، پیش از آنکه حدود ده سال پس از استقرارش، در پی روبرو شدن با خطر های ناشی از رشد جمعیت، با شتاب تمام به همان سیاست روی آورد.چالش ها و پرسش ها به نظر میرسد که در مورد مسایل جمعیتی نیز، همانند چند مورد دیگر، محمود احمدی نژاد به «خلوص» انقلابی دوره آغازین جمهوری اسلامی بازگشته و حتی روحانیون شیعه را، به دلیل سکوتشان در مورد سیاست های معطوف به کنترل جمعیت، به باد انتقاد گرفته است. در راستای همین «بازگشت» است که رییس جمهوری اسلامی جمعیت صد و پنجاه میلیون نفری، ازدواج دختران در شانزده سالگی و داشتن هفت فرزند برای هر خانواده را پیشنهاد میکند. ولی وسوسه های جمعیتی رییس جمهوری اسلامی با چالش های واقعی جمعیتی ایران روبرو میشود. این چالش ها را می توان در پرسش های زیر خلاصه کرد :یک ) جمعیت ایران در حال حاضر هفتاد و پنج میلیون نفر و جمعیت جهان شش میلیارد و هشتصد میلیون نفر است. از سوی دیگر تولید ناخالص داخلی ایران سیصد و سی میلیارد دلار در سال و تولید ناخالص داخلی جهان حدود شصت هزار میلیارد دلار در سال است. این به آن معنا است که ایران ۱.۱۰ در صد جمعیت جهان را دارد، ولی هر سال تنها ۰.۵۵ در صد ثروت سالانه جهان را تولید میکند. اگر سهم ایرانیان در ثروت سالانه جهان در همان سطحی قرار میگرفت که سهمشان در جمعیت جهان (۱.۱۰ در صد)، تولید ناخالص داخلی کشور می بایست ششصد و شصت میلیارد دلار باشد. به جای دو برابر کردن جمعیت ایران، آیا بهتر نیست ثروت سالانه کشور را دو برابر کنیم؟دو) از یک قرن پیش تا امروز، که جمعیت ایران هفت برابر ونیم شده، جایگاه ایران در تقسیم بین المللی کار تنها به عنوان یک کشور صادر کننده مواد خام تثبیت شده است. اگر نفت و گاز را کنار بگذاریم، صادرات ایران در سطح واپسمانده ترین کشور های جهان سوم است. به جای دو برابر کردن جمعیت ایران، آیا بهتر نیست جایگاه ایران را در نظام بین المللی اقتصادی بهبود بخشیم؟سه) نسل های متولد سال های ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۸ خورشیدی (که نرخ رشد جمعیتی ایران در اوج بود)، قربانیان بزرگ نابسامانی های اقتصادی هستند که نرخ رشد آن طی سه سال گذشته بین نیم تا یک در صد نوسان کرده است. بر پایه ارزیابی محافل کارشناسی جمهوری اسلامی، کشور در حال حاضر برای پاسخگویی به نیاز های بازار کار باید میانگین نرخ رشد سالانه اش را به هشت در صد برساند تا بتواند بیش از یک میلیون فرصت شغلی در سال به وجود بیآورد. نرخ بیکاری کشور در حال حاضر، حتی بر پایه آمار رسمی، به بالای پانزده در صد میرسد و نرخ بیکاری جوانان پانزده تا بیست و چهار ساله دستکم دو برابر نرخ کلی بیکاری است. به جای دو برابر کردن جمعیت، آیا بهتر نیست رشد اقتصادی ایران را به نرخ رشد کشور های پویای در حال توسعه نزدیک کنیم و بازار کار کشور را از وضعیت مصیبت بار کنونی بیرون بیآوریم؟چهار ) چالش بسیار بزرگ جمعیتی ایران در سال های آینده، پیری جمعیت است. آمار سازمان ملل متحد نشان میدهد که در فاصله سال های ۱۹۵۰ تا ۲۰۱۰ میلادی، امید به زندگی در ایران از چهل و پنج سال به هفتاد و یک سال رسیده است. به بیان دیگر طی شصت سال گذشته، به طور متوسط بیست و شش سال به زندگی هر ایرانی افزوده شده است. این تحول بزرگ، همزمان با کاهش آهنگ رشد جمعیت، طبعا مساله پیری جمعیت را مطرح میکند. سهم جمعیت بالای شصت سال در کل جمعیت ایران، که هم اکنون حدود هفت در صد است، تا پانزده سال دیگر به مرز دوازده در صد میرسد. شمار مردمان شصت سال به بالا که در حال حاضر بالای پنج میلیون نفر است، پانزده سال دیگر دو برابر خواهد شد. افزایش شمار کهنسالان البته خبری است خوش، ولی در همان حال مسئله ی بسیار حساس تامین زندگی آنها را مطرح میکند. صندوق های بازنشستگی در ایران در وضعیت بسیار بدی هستند و تنها با کمک های دولتی، که خود متکی بر در آمد های نفتی اند، سر پا ایستاده اند. به جای دو برابر کردن جمعیت ایران، آیا بهتر نیست همانند بسیاری دیگر از کشور ها از هم اکنون، با انجام اصلاحات پرهیز ناپذیر در فرآیند تامین حقوق بازنشستگان، برای رویارویی با این چالش بزرگ چاره ای بیندیشیم؟
فریدون خاوند - تحلیلگر اقتصادی
Neda02 - کانادا - اتاوا
|
در اسناد وبکی لیکس آمده: هیلاری کلینتون در مورد سلامت عقلی رئیس جمهور آرژانتین استعلام کرده است. صد البته این کار درباره احمدی نژاد لزومی نداره. همین جمله کافیست: ایران در حال حاضر به دلیل برخورداری از امکانات بهتر، آمادگی بیشتری برای افزایش جمعیت خود دارد و حتی می تواند شمار مردمانش را به صد و پنجاه میلیون نفر افزایش دهد. |
سهشنبه 9 آذر 1389 |
|
farhad352 - ایران - تهران
|
. زاد و ولد بیشتر؟ آنهم در حکومتی که به زیر همین کمش هم مانده اند!وبرای فریب و تحمیق مردم در برابر انجام وظایف خود هر روز . خودش و رهبر تازیش هزاران راست و دروغ سر هم میکنند و تمامی ملل دنیا برای واپسگرایی و عقب ماندگی ملت . ایران مقصرجلوه میدهند! الا این منگول های بیشعور ابله! |
سهشنبه 9 آذر 1389 |
|
Ahoora Mazda - نیوزیلند - آوکلند
|
این لجن جمهور تصمیم داره ایران را به کل نابود کنه و از هیچ حربه و فریبی دریغ نمی کنه ولی مردم دستشو خوندن, توی این وضعیت کنونی ایران نصف بچه هم زیاده |
سهشنبه 9 آذر 1389 |
|
black chador - امریکا - ولدن
|
ستاره دیوید در پشت بام ایران ار. . https://www.jpost.com/IranianThreat/News/Article.aspx?id=197395. هاها. فقط سی سال طول کشید تا بفهمند تازه بعد از سی سال باید با کمک امریکایی ها بفهمند. |
سهشنبه 9 آذر 1389 |
|
oldboy - انگلستان - لندن
|
زاد و ولد زیاد باید ممنوع بشه و هرکس بیشتر از یه بچه ساخت شناسنامه بهش ندن.والی ایران میشه پاکستان. |
سهشنبه 9 آذر 1389 |
|
alexxx - اتریش - وین
|
این رو میگن مدیریت جهانی, ایشون میدونن از کجا حرف میزنن. شما هم میدونین ایشون از کجا حرف میزنه? نمیدونین از کجا? از روی معده ه ه ه ه ه ه ه! |
سهشنبه 9 آذر 1389 |
|
porharfi - هلند - آرنم
|
احمدی دکتری !..آیا این جمعیت را جایگزین کشته شدگان . در آینده نزدیک. میخواهی بکنی؟!..آیا بزودی که همه را به کشتن خواهی داد! با تولد این. افزایش ِ جمعیت میخواهی که تنها در"شمارش" جمعیت تغییری بوجود نیاد؟ |
سهشنبه 9 آذر 1389 |
|
ali bidin - ایران - تهران
|
درست مثل اینه که الان یک خونواده فقیر دارای چندین فزند گشنه و بدون لباس باشه و دنبال افزایش تعداد بچه ها باشه؟ این یعنی خریت از نوع اعلای اون. در اعلام نرخ بیکاری آمار بانوان مطلقا حساب نمی شه و همچنینی افرادی که حتی نیم ساهت در هفته هم کار می کنن بیکار حساب نمی شن و آمار واقعی بیکاری در ایران بالای 40 درصده. فقط خدا این کشور رو از شر این خرافات نجات بده. |
چهارشنبه 10 آذر 1389 |
|
Atheist-0 - کانادا - ونکوور
|
احمدی نژاد بخوبی میداند که بجز اندکی افراد بی سواد و کودن کس دیگری به چرندیات او گوش نمیدهند.بهمین خاطر میخواهد با طرح این شعارها جمعیت بی شعوران را ازدیاد بخشد تا دراینده هم طرف دارانی برای ج.ا. دست و پا کند. |
چهارشنبه 10 آذر 1389 |
|