قتل در ایران، دستگیری در قبرس
قتل در ایران، دستگیری در قبرس
مردی که بعد از درگیری مرگبار با دوستش، به قبرس فرار کرده بود، با تلاش اینترپل دستگیر شد تا اینکه جلسه محاکمه امروز در دادگاه کیفری استان تهران برگزار شود.
عصر 30 تیر سال 87، مأموران پلیس شهر قدس، از فوت مشکوک یک جوان در یکی از بیمارستان های این شهر باخبر شدند.
مأموران با حضور در محل حادثه متوجه شدند، این جوان به نام صفیالله، بعد از درگیری با یک جوان دیگر به شدت مجروح شده و بعد از انتقال به بیمارستان فوت کرده است.
با توجه به اظهارات شاهدان، ضارب، فردی به نام محسن بود که بعد از تحقیقات پلیس مشخص شد، متهم به یکی از شهرهای شمالغربی کشور گریخته است. متهم موفق شد قبل از اینکه توسط پلیس دستگیر شود، به کشور ترکیه و بعد از آن، به قبرس فرار کند.
مذاکرات پلیس ایران و اینترپل برای دستگیری متهم آغاز شد تا اینکه حدود 14 ماه بعد از قتل، مأموران اینترپل موفق شدند متهم را در یکی از شهرهای قبرس دستگیر و وی را به ایران منتقل کنند.
تحقیقات پلیس از متهم آغاز شد و وی اعتراف کرد که بعد از درگیری با مقتول، او را با چاقو به قتل رسانده و فرار کرده است. قرار مجرمیت متهم از سوی دادسرای جنایی صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد.
جلسه رسیدگی به این پرونده صبح امروز در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران و به ریاست قاضی حسن تردست برگزار شد. ذبیحزاده، نماینده دادستان با اشاره به مدارک موجود در پرونده اتهام انتسابی به متهم را محرز دانست و خواستار مجازات وی شد.
اولیایدم نیز با شکایت مجدد از متهم، خواسته خود را قصاص وی عنوان کردند. دختر 15 ساله مقتول که یکی از شاکیان پرونده بود، در دادگاه حضور نداشت.
متهم در جایگاه قرار گرفت و با بیان اینکه اتهام قتل را قبول ندارد، گفت: روز حادثه، من نه چاقو داشتم و نه با چاقو مقتول را زدم؛ به خاطر ترس از پلیس، به دروغ اعتراف کردم.
وی در تشریح حادثه گفت: صفیالله، دنبالم آمد و از من خواست بیرون از خانه با هم صحبت کنیم. وقتی بیرون رفتیم بر سر پول با هم درگیر شدیم و او ناگهان چاقویش را درآورد. با هم گلاویز شدیم و تعادلمان به خورد. با هم روی زمین افتادیم که متوجه شدم چاقوی صفیالله وارد شکمش شده است. به سمت خانه فرار کردم و در بین راه به دو نفر از همسایهها گفتم او را به بیمارستان برسانند.
قاضی به اظهارات برادر متهم مبنی بر اینکه متهم بعد از درگیری با او تماس گرفته و گفته که مقتول را با چاقو زده است، اشاره کرد که متهم این اظهارات را تکذیب کرد.
متهم درباره علت فرار و خروج غیرقانونی از کشور گفت: وقتی به ارومیه رسیدم، با مادرم تماس گرفتم که او به من گفت صفیالله مرده است، به همین دلیل تصمیم به فرار از ایران گرفتم.
طبق نظریه پزشکی قانونی، 5 ضربه به بدن مقتول وارد شده است که از این تعداد 3 ضربه آن مرگبار بوده است، اما متهم مدعی بود که در جریان درگیری فقط یک ضربه وارد شکم مقتول شده است.
در این لحظه متهم که در تمام مراحل بازجویی هیچ شاهدی را برای تأیید اظهاراتش معرفی نکرده بود، مدعی شد که 2 نفر از شاهدانش در دادگاه حضور دارند.
اولین شاهد در جایگاه قرار گرفت و با بیان اینکه صحنه درگیری با ندیده است، گفت: محسن به سمت ما آمد و از ما خواست شخصی را که با او درگیر شده است، به بیمارستان برسانیم. صفی الله را که کنار خیابان روی زمین نشسته بود به درمانگاه بردیم اما قبول نکردند؛ او را به محل کارش در شهرداری بردیم تا آنها او را به بیمارستان ببرند.
وی با بیان اینکه دست مقتول چاقو ندیده است، گفت: حال عمومی صفیالله مناسب بود و به راحتی با من حرف زد اما درباره علت درگیری چیزی نگفت.
شاهد دوم گفت: وقتی به صحنه حادثه رسیدیم صفیالله وسط خیابان افتاده بود و مردم او را احاطه کرده بودند و او به من گفت فقط مرا به بیمارستان برسانید.
وی با تأکید بر اینکه متهم را ندیده است، گفت: مقتول در آن لحظه اصلا قادر به حرف زدن نبود و به خاطر درد شدیدی که داشت نمیتوانست با ما حرف بزند.
وقتی قاضی تردست اظهارات شاهد اول مبنی بر اینکه متهم از آنها خواسته است، مقتول را به بیمارستان برسانند، برای این شاهد قرائت کرد، وی اظهارات خود را پس گرفت و گفتههای شاهد اول را تأیید کرد.
متهم به قنل نیز با وجود تناقض فراوان در اظهارات شاهدان، گفتههای هر دو شاهد را تأیید کرد.
بعد از اظهارات شاهدان، قاضی تردست دستور تجدید جلسه محاکمه را صادر کرد تا دختر 15 ساله مقتول در جلسه آینده با حضور در دادگاه، خواسته خود را درباره قاتل پدرش اعلام کند.
|
|
|
|