چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۸۸ - ۳۰ سپتامبر ۲۰۰۹
یک ساعت با علی اکبریان، فوتبالیست محکوم به اعدام در زندان قزلحصار: خدایا یکبار دیگر به من فرصت بده
میرشاد ماجدی، ستار همدانی، محمد نوازی، محسن گروسی، رضا حسنزاده و چند نفر دیگر از همبازیان علی اکبریان برای دیدن او به زندان قزلحصار رفتند.
از مدتها پیش حرفهایی درباره یک فوتبالیست در بند، زبان به زبان در جامعه ورزش نقل میشد. دیروز جمعی از همبازیان این بازیکن، متشکل از میرشاد ماجدی، ستار همدانی، محمد نوازی، محسن گروسی، رضا حسنزاده، احمد حیدرخان، علی عشوری، مجید علیان و هاشم حیدری به دیدارش رفتند. همه در اتاقی دور یک میز نشسته و به هم خیره شده بودند. یکی گفت: «از بند 2 تا اینجا راه زیادی است باید با ماشین بیاید.»
پس از 15 دقیقه، در باز شد و علی اکبریان با یک تیشرت و شلوار مشکی وارد اتاق شد. وقتی همه دوستان قدیمیاش را یکجا دید، برای چند لحظه شوکه شد.
وقتی روی یک صندلی قرار گرفت، قبل از هر چیزی صورتش را با دستهایش پوشاند، سر به روی میز گذاشت و تا دلش خواست، گریه کرد.
هیچکس نمیدانست چه بگوید و چطور او را از این حالت نجات دهد. ستار همدانی گفت: «علی سرت را بالا نگهدار، همه آدمها اشتباه میکنند.» علی اشکهایش را پاک کرد و زیرلب از همه تشکر کرد.
یک به یک را نگاه کرد و گفت: شرمنده حضور شما هستم. از شما خجالت میکشم.
یکی پرسید: «چطور شد که کار تو به اینجا کشید؟ ماجرا چیست؟»
علی اکبریان گفت: «من یک داروی ترک اعتیاد را از کسی گرفتم تا به یک نفر دیگر برسانم و طرف موتور دزدی سوار بوده و مأموران به او مشکوک شده بودند. او به در خانه ما آمد و در زمان برخورد ما، مأمورین سر رسیدند و آن داروی ترک اعتیاد را گرفتند. همین و همین. الان هم امیدوارم این دارو را تجزیه کنند و معلوم شود که آنطوری که میگویند و در پرونده آمده، نباشد.»
یک نفر دیگر از همبازیان او پرسید: «چند وقت است اینجا هستی؟» اکبریان گفت: «از اوایل برج دو دستگیر شدم و 3/3 به قزلحصار آمدم. رسیدگی و برخورد تمامی عوامل زندان با من خوب و مناسب بود. راستش را بخواهید، من از همه اینها خجالت میکشم. به خاطر بچهام نیوشا که سه سال دارد، به خاطر همسر جوانم که گناهی ندارد و به خاطر شما دوستان و رفقا که در این مدت من را فراموش نکردهاید. من به خودم، به خانوادهام و به اسم و رسم فوتبالیام بد کردم. در این مدت خیلی فکر کردم، خیلی با خودم کلنجار رفتم، روزگار بدی را پشت سر گذاشتهام و الان پشیمانم. خدا را شکر، در این مدت پاک شدهام. از خدا خواستهام فقط یکبار دیگر به من فرصت بدهد تا به یک زندگی پاک و به دور از این پلیدیها برگردم. اگر بیرون آمدم، شما دوستان نباید مرا تنها بگذارید.»
ستار همدانی او را دلداری داد و گفت: «امیدوارم که ما بتوانیم اگر حقی داری، زنده کنیم و یک جوری تو را نجات بدهیم.»
میرشاد ماجدی، از او خواست تا تقاضای رسیدگی خودش را به شکل کتبی اعلام کند.
علی عشوری تأکید داشت که کار او قابل تخفیف است و امیدواریم با همکاری دوستان و آشنایان بتوانیم در جهت رهایی او از این مصیبت، یاریاش کنیم.
علی عشوری، ادامه داد که با خانواده اکبریان در ارتباط است و میتواند در این رابطه کمکهایی را ارائه دهد.
قرار بود یک بازی دوستانه نیز برگزار شود که به علت تعمیر زمین چمن زندان به وقت دیگری موکول شد.
pandora - آلمان - ان ار و
|
katrin و شقایق عزیز,یه بوهایی میاد,شما هم حس میکنید?از سمت شماست.....اره اره فک کنم بیشترش از طرف شقایق هستD: |
چهارشنبه 31 شهریور 1389 |
|
سید ابوالقاسم واعظ - اندونزی - جاکارتا
|
فقر و نداری به هیچوجه عمل خلاف قانون را توجیه نمی کند اما با شنیدن این ماجرا انسان به این فکر می افتد که چرا باید یک قهرمان فوتبال که جوانی خود را در مطرح ترین تیم ها طی کرده به چنان فقر و فلاکتی دچار شود که به کراک فروشی رو آورد. |
چهارشنبه 31 شهریور 1389 |
|
dkdk - دانمارک - اسلیس
|
داروی ترک اعتیاد چکار به اعدام داره.طفلکی از خجالتش دست بدامنه دروغ شده.اما امیدوارم خدا رحم به فرزند 3 ساله و همسر جوانش کند. |
چهارشنبه 31 شهریور 1389 |
|
بابا فیروز - ایران - اصفهان
|
انشاالله خداوند به خونواده و جامعه ورزش ایران صبر بده ، ارزو میکنم هر چه زودتر به آغوش گرم خاوندش برگرده |
چهارشنبه 31 شهریور 1389 |
|
انقلاب دوم - آلمان - هامبورگ
|
همه جای دنیا مشکل اعتیاد و مواد مخدره هست اما کسی را بخاطر مصرف و یا خرید و فروشش اعدام نمیکنند, بلکه با راههای خیلی بهتر از قبیل تراپی شخص معتاد, زندانی کردن افرادی که در فروش مواد مخدره دست دارند و در نهایت آموزش درباره اثرات مخرب آن به مبارزه اش میروند, نه با پاک کردن صورت مسئله !!! |
چهارشنبه 31 شهریور 1389 |
|
Alireza.. - ایران - تهران
|
داستان از این قراره که قانون ایران میگه حکم حمل ماده مخدر کراک بیش از 30 گرم اعدام میباشد همراه با تصرف تمام اموال شخصی فرد. |
چهارشنبه 31 شهریور 1389 |
|
Shahram khosh maram - ایران - تهران
|
هر چی بهش گفتم پسر با این پرسپولیسیها انقدر نگرد گوش نکرد.افرین مرام استقلالیها که رفتند دیدنش انهم حالا ک انهم وقتی زمین افتاده. خیلی دردناک هست که یک ورزشکار با یک بچه 3 ساله به اینجا میرسد. |
چهارشنبه 31 شهریور 1389 |
|
h.k - دانمارک - اودا
|
انسان گاهی اشتباه می کنه.مهم اینه که اشتبا هت را بفهمی.ایاکسی رامیشناسید.اشتباه نکرده باشه. |
چهارشنبه 31 شهریور 1389 |
|
سهراب زمان - دانمارک - کپنهاک
|
امیدوارم هر چه زودتر ازاد بشه ولی قبل از اون تو خلوت منصفانه خودش فکر کنه ببینه با جوونای مردم چه کرده. آدم واسه راحتی خودش دست به هر کثافت کاری نمیزنه. |
چهارشنبه 31 شهریور 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران
|
فقط زورشان به مردم رسیده یکی را به خاطر رابطه با دوست دخترش اعدام می کنند عده ای را به خاطر اعتراض به تقلب این جانیها. در مقیاس تناژ همه گونه مواد مخدر به این کشور خودشان وارد می کنند اول به بیت رهبری و خودی ها می فرستند و بعد بین مردم توسط مزدوران خودشان توزیع می کنند . جلوی چشم همه مردم معترض و خواهان حقشان را زیر ماشین له کرده و به گلوله می بندند. دکتر زندان را مسموم می کنند و هزاران جنایت و خیانت درشت و ریز . بعد برای مقداری مواد مخدر زندگی جوانی را در چنگال اهریمنیشان می گیرند. لعنت خدا به این حکومت فاسد ظالم. |
چهارشنبه 31 شهریور 1389 |
|
mani_dubai - امارات - دبی
|
فکر کنم به زندگی نامه مارودونا علاقه زیادی داشته باشه بخاطر همین فکر کرده خودشو اینجوری معروف کنه اما بیجاره طفلی شانس باهاش یار نبود |
پنجشنبه 1 مهر 1389 |
|