پنجشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۸ - ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۹
سئوالات جالب یک امتحان انشاء در مدرسه راهنمایی
amordad - ایران - تهران
|
با درود به همه به ویژه کسانی که می خواهند به این نمونه سئوال ایراد بگیرند. بنده خودم دبیرادبیات فارسی هستم باید بگویم که این سئوال ها شاید کمی تعجب برانگیز باشند اما به جرات می توانم بگویم که بسیارخلاقانه وبراساس معیارهای کتاب طراحی شده اند تنهاایرادی کی می توان برآن هاگرفت این است که کمی باسن وسال دانش آموزان هم خوانی ندارند وگرنه باید به این معلم گرامی وخلاق که توانسته است پرسش های متفاوتی طرح کند باید افرین گرفت واوراموردتشویق قرارداد من برای طراح این پرسش ها که جناب آقای رمضان پورهستند آرزوی موفقیت وسربلندی می کنم . |
چهارشنبه 17 شهریور 1389 |
|
Neda02 - کانادا - اتاوا
|
قضیه کمی مشکوکه. چون این سوالات در نظامی مطرح شده اند که دموکراسی و ازادی تفکر, بیان و عمل در ان وجود نداره بیشتر به نظر می رسه هدف معلم مربوطه (که ممکنه پرورشی یا نماینده ولایت وقیح باشه) تفتیش عقاید دانش اموزان است. |
چهارشنبه 17 شهریور 1389 |
|
سید ابوالقاسم واعظ - اندونزی - جاکارتا
|
الان سال هاست که چنین سوالاتی جایگزین موضاعات مسخره ای مانند علم بهتر است یا ثروت شده اند و حتی در امتحانات زبان، تافل و آیلتس، سوالات همین گونه اند و البته آموزش های لازمه را هم قبلا به دانش آموزان می دهند. این دبیر محترم ظاهرا فردا با سوادی است و در این مورد مطالعه کرده و فقط کارش یک مشکل کوچک دارد: باید دو سه تا از این سوالات را در امتحان می داد و گرنه پاسخگویی به این سوالات اقلا یک نصف روز وقت می خواهد. |
چهارشنبه 17 شهریور 1389 |
|
ساعت 12 - ایران - تهران
|
ادامه داستان پسرک گمشده: القصه پسر داستان ما که در سمت شریفه چوپان دروغگو از ترس کتکهای مردم گریخته بود و دلش نمی خواست تا به داهاتش برگردد ، به شهر رفت و در آنجا ادعای مهندسی و دکتری کرد و شد رییس جمهور حیف نون ایران. |
چهارشنبه 17 شهریور 1389 |
|
sepher - استرالیا - سیدنی
|
چقدر سخت هست بخصوص ادامه دادن اون داستان بی معنی ملاحظه کنید:. دیگر بیرون نیامدتا پسرک با یک دنیا بیهودگی تنها بماند!! وقتی با حلزون بود بیهوده نبود!!? نقش مهم حلزون در دادن معنا به زندگی انسان!! بقیه سئوال ها هم نواوری بود یعنی بچه ها نقش موش ازمایشگاهی رو بازی میکنند. امتحان باید با اموزش تناسب داشته باشه. |
چهارشنبه 17 شهریور 1389 |
|
kurdish man - ایران - تهران
|
خوشم اومد . یکی پیدا شد بجای اینکه توی مسائل اعتقادی دانش آموزها دخالت کنه سعی کرده نکته سنجی و ریز بینی و قوه ی تخیل اونها رو تحریک کنه |
چهارشنبه 17 شهریور 1389 |
|
YAVARAM - ایران - تهران
|
عالی بود. اینجوریه که قوه تخیل و تحلیل شکل می گیره نه موضوعات تکراری |
چهارشنبه 17 شهریور 1389 |
|
milad_v v v - ایران - تتهران
|
خوب شایدیکی 15 دقیقه مونده به اخر امتحان بره... اون موقع چه جوری سوال 10 صفحه 2 رو جواب بده؟؟؟؟؟ |
چهارشنبه 17 شهریور 1389 |
|
marsel - ایران - تهران
|
ندا خانوم زیادم خوب نیست که شکاک باشی! همینجوری خواسته یکم تخیل و خلاقیت بچه ها رو بسنجه احتمالاً ! |
چهارشنبه 17 شهریور 1389 |
|
طراوت - ایران - تهران
|
وای چه سوالای جالبی ..خیلی خوشم اومد خیلی خلاقانه است این میتونه ذهنو تخیل دانش اموز رو نشون بده ولی خب خیلی مشکند مثلا داستانش خیلی ریزبینه ولی درکل عالی...من خودم جواب همشو میدم..اگه زمان ماهم این سوالا بود حتما استعدادمنم کشف میشد:(ولی اون که متنه تابلیو اعلانات رو خواسته بود رو ماداشتیم.. |
چهارشنبه 17 شهریور 1389 |
|
safih - ایران - اصفهان
|
حتما با کتابهای نگارش جدید ادبیات و زبان فارسی آشنایی ندارید... این امتحان خیلی به کتابهای جدید همخوانی داره... |
چهارشنبه 17 شهریور 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران
|
طرح اینگونه سوالات به عنوان تکلیف و متعهد شدن فرد در پیدا کردن جواب می تواند ذهن را از کودکی جستجوگر با نگاهی عمیق و کاونده تربیت کند و نسبت به پیرامون خود آگاه سازد. و اما داستان به نظر من اگر اینگونه ادامه و پایان می پذیرفت. حاوی پیامی بود و خواننده را به فکر فرو میبرد.....پسرک صدف حلزون را از زمین برداشت با کنجکاوی به جایی که حلزون در آن خزیده بود نگاه کرد چیزی متوجه نشد با خود فکر کرد حلزون کوچک چقدر از وقتش را داخل صدف می گذراند. صدف که به اندازه خودش است و در آن نه می تواند بازی کند نه می تواند با دوستانش باشد نه می تواند چیزی را با خود به آنجا ببرد غیر از آن وقتی هم که بیرون می آید باز باید صدف را به دنبال خود بکشاند. ناگهان احساس کرد هیچگاه نمی خواهد یک حلزون باشد. تا به حال چنین احساس آزادی و فارغ بودن نکرده بود از جا بلند شد شادمانه کمی به جست و خیز پرداخت ظاهرا چیزی مانع حرکت آزاد او نبود. ناگهان تصمیم گرفت به هر قیمتی که شده راه را از بین حتی علفهای انبوه بیابد. او اکنون تنها به توانایی خود فکر میکرد. او دیگر نمی خواست مانند یک حلزون دنیای محدود و کوچکی داشته باشد. |
چهارشنبه 17 شهریور 1389 |
|
dannni - سوئد - استکهلم
|
قبل از ازدواج. مرد: آره، دیگه نمیتونم بیش از این. منتظر بمونم. .. زن: میخواهى من از پیشت برم؟. مرد: نه! فکرش را هم نکن. زن: منو دوست داری؟. مرد: البته!. زن: آیا تا حالا به من خیانت کردی؟. مرد: نه!. چرا چنین سوالى میکنی؟. زن: منو مسافرت میبری؟. مرد: مرتب!. زن: آیا منو میزنی؟. مرد: به هیچ وجه!. من از این آدما. نیستم!. زن: میتونم بهت اعتماد کنم؟. بعد از ازدواج. همین. متن را این دفعه از پائین به. بالا |
چهارشنبه 17 شهریور 1389 |
|
experthoney - بحرین - منامه
|
جالب بود، اگه همه از این ابتکارها میکردن مطمئن باشید وضعمون خیلی بهتر از اینا بود، |
چهارشنبه 17 شهریور 1389 |
|
فراز_نروژ - نروژ - تونسبرگ
|
این فوق العاده بود. نوشتن هنر است گاهی اوقات که نوشته های دوران نوجوانی ام را میخوانم تعجب میکنم. |
چهارشنبه 17 شهریور 1389 |
|
mary. - ایران - تهران
|
سوالها واقعا" جالب بودن کاش میشد جوابهای دانش آموزان اون کلاس رو هم بخونم. مطمئنم که اونا هم خیلی جالب از آب درمیان. با 1qaz هم موافقم که این امتحان از ریاضی هم سختتره! |
چهارشنبه 17 شهریور 1389 |
|
reza1981 - المان - هانوفر
|
سوال ۳ خیلی باحاله ...بیچاره اون مراقبی که سر این جلسه هست...فکرش رو بکنید یدفه ۳۰-۴۰ تا دانش آموز زل میزان بهش... |
چهارشنبه 17 شهریور 1389 |
|
alis431 - آلمان - برلین
|
جالب بود .بهتراز اینکه فایده گاو را بنویسند ویا بنویسند که تعطیلات خود را چگونه گذراندن. |
چهارشنبه 17 شهریور 1389 |
|
reza1981 - المان - هانوفر
|
البته معلمی که همچین سوالاتی رو تو امتحان طرح میکنه حتمن همینطوری هم تدریس میکرده ...خوش به حال اون دانش آموزها |
چهارشنبه 17 شهریور 1389 |
|
خوش خیـــــال - امارات - ابوظبى
|
experthoney - بحرین - منامه /// لطفاً شرح دهید که منظورتـــان از جمله ( وضعمون خیلی بهتر از اینا بود،) جیست ؟ مگه شما وضعتــون در بحرین چـی جوریـه ؟ که به قول خودتون با این ابتکـارهاى جالب مطمئن بشیم وضعتون بهتر میشه !!! |
پنجشنبه 18 شهریور 1389 |
|
azadeh_irani - استرالیا - سیدنی
|
بسیار جالب بود. مشکل تدریس در مدارس ایران این است که قوه تخیل را رشد نمی دهند.اگر به یاد داشته باشید دوازده سال انشا تکراری نوشتیم. علم بهتر است یا ثروت.تابستان خود را چگونه گذراندید.تعطیلات عید خود را چگونه گذراندید.........تمام انشا کلاس هم که انگار از روی هم کپی برداری شده بود.........تازه ازترس اینکه بچه ها چیز دردسر سازی در انشا ننویسند انشا باید توسط خانواده چک میشد و گاهی بازنویسی میشد.خسته کننده تر از کلاس انشا هیچ کلاسی نبود |
پنجشنبه 18 شهریور 1389 |
|
sepher - استرالیا - سیدنی
|
azadeh_irani - استرالیا - سیدنی . مشکل تدریس در مدارس ایران این است که قوه تخیل را رشد نمی دهند!. ولا همه تو هپروت بودن. کارشناس محترم مشگل تدریس توی ایران از استرالیابمراتب کمتره ! مشگل ایران در یک جمله احساسی و زنانه بودنه محیطه! شماکجا توی استرالیا یک همچنین خزبلاتی میتونی از بچه بخواهی!. جامعه پیشرفته جامعه ای است که به سوی منطق حرکت میکند مثل جامعه منطقی ومردانه استرالیا. |
پنجشنبه 18 شهریور 1389 |
|
zebelkhan - آمریکا - سن خوزه
|
نه خیر مثل اینکه دو زاری هیچکس نیافتاده! بابا اینها دارن خیلی عادی در بین مردم جاسوسی میکنند آنهم بدست خودشان! به سوال اول دقت کنید؟ داره میگه خودتان را طوری به تصویر بکشید که هر کسی شما را راحت شناسایی کند! با اینکار یک تیر و دو نشان میزنند. اول شخصیت دانش آموزان مدرسه را واکاوی میکنند. ثانیا آنها را شیشه ای میکنند. یعنی میدانند که هر یک از آنها کیست و چه شخصیتی دارد و چه چیزی در سرش میگذرد. اینها در کتابهای آموزش شکنجه در ویتنام و کره شمالی آمده که سربازان آمریکایی بعد از آزادی تعریف کرده اند. شیشه ای کردن افراد یکی از راههای تسلط به جامعه یا یک گروه است. بقیه سوالات نیز بر همین منوال طراحی شده اند. بیخود نیست هر کس از راه میرسد سر ملت ایران کلاهی به گشادی عبا میدوزد! همه دارند به به و چه چه میکنند که طراح سوال عجب ذوق و سلیقه ای داشته و هیچ کس متوجه منظور اصلی نشده! واقعا که! |
پنجشنبه 18 شهریور 1389 |
|
sepher - استرالیا - سیدنی
|
zebelkhan - آمریکا - سن خوزه . . نظر شما درسته تست روانشناسی هست! هدف دیگه ای پشت سئوالات پنهان شده! |
جمعه 19 شهریور 1389 |
|