دوشنبه ۹ شهریور ۱۳۸۸ - ۳۱ آگوست ۲۰۰۹
بنی صدر : آقاى خمینى رفته بود برای کودتا فتوا بگیردابوالحسن بنی صدر، نخستین رییس جمهور اسلامی ایراندر آخرین روزهاى سرنوشت ساز مردادماه ۱۳۳۲ آیت الله ابوالقاسم کاشانى چه مى کرد و سایر روحانیون چه موضعى داشتند و چرا مراجع قم در آن روز تاریخى سکوت کردند؟ دخالت هاى آیت الله کاشانى در دولت مصدق تا چه اندازه بود؟ چرا دکتر محمد مصدق از آیت الله بروجردى حمایت مى کرد؟محتواى دو نامه اى که در ۲۵ مرداد بین آیت الله کاشانى و دکتر مصدق ردوبدل شد، چه بود؟ آیا این نامه ها واقعى بودند یا جعلى و چه زمانى نوشته شده بودند. ابوالحسن بنى صدر نخستین رییس جمهور اسلامى ایران در گفت و گو با رادیو فردا به این پرسش ها پاسخ مى دهد و از نقش روحانیت در ۲۸ مرداد مى گوید.رادیو فردا: آقاى بنى صدر! ابتدا از این موضوع کلى آغاز کنیم که از دید شما نقش روحانیت در رویداد ۲۸ مرداد تا چه اندازه بود؟ بهتر است بیشتر از دید اسناد سخن بگوییم که نقش این روحانیان و البته بعضى از روحانیان دیگر در کودتاى ۲۸ مرداد چه بود. اسناد موجود در باب همان کودتا، یکى گزارش سى.آى.اى است که بنابرآن گزارش در شب ۲۶ مرداد، یعنى غروب روز ۲۵، این کودتا شکست مى خورد. به طورى که روز ۲۶ مرداد به روزولت و دیگر آمریکاییان دست اندکار کودتا دستور داده مى شود که کارها را دنبال نکنند و کشور را ترک کنند.
در روز ۲۸ مرداد دو آیت الله یکى آیت الله بهبهانى و دیگرى آیت الله کاشانى با راه انداختن گروه هاى چماق دار، که گروه هایى از ارتشیان نیز به آنها پیوسته بودند، کودتاى شکست خورده را به موفقیت رساندند. این ادعا بر اساس گزارش سى.آى.اى است. بنابراین نقش تعیین کننده در این کودتا را این دو آیت الله بر عهده داشتند.ولی دکتر مصدق که با همراهى و حمایت آیت الله کاشانى به نخست وزیرى رسیده بود، چرا در روز بیست و هفتم در پاسخ به نامه حمایت آیت الله کاشانى ، واکنش سردى نشان داد و اعلام پشتیبانى او را لازم ندانست؟آن نامه جعلى است. چون در تمام طول مدتى که این اتفاقات روى داد و تا زمانى که انقلاب پیروز شد و من به ایران برگشتم، اثرى از این نامه در جایى نبود. آن زمان در یک جلسه اى، یک کسانى این نامه را ارائه کردند و گفتند که این نامه را مرحوم کاشانى به مرحوم مصدق نوشته و او این جواب سرد را داده است.نامه را من دیدم و دیدم خط پسر او شمس المعالى است. گفتم اولا این خط، خط آقاى کاشانى نیست، خط پسر او است و ثانیا اینکه محتواى نامه مى گوید که این نامه بعد از ۲۸ مرداد نوشته شده است و نه قبل از آن، براى اینکه خیلى چیزها در این نامه است که روشن مى کند این نامه بعد از ۲۸ مرداد نوشته شده است.علاوه بر آن ، جواب مصدق هم جوابى نیست که بیان کننده طرز فکر و رویه او باشد. براى اینکه آن نامه نه در جایى ثبت شده است و نه شماره اى دارد و نه آن جوابى که مصدق داده، جواب نخست وزیرى است که از پیش مى دانسته، روز بعد چه خواهد شد و یا چه نخواهد شد؟مصدق جواب داده بوده است: «نامه مرقومه حضرت آقا، توسط آقاى حسن سالمى زیارت شد اینجانب مستحضر به پشتیبانى ملت ایران هستم. والسلام دکتر محمد مصدق»
شما همین جواب را بگیرید و به آن دقت کنید. این حرفها جواب آن نامه که مى گوید که «کودتا در حال شدن است»، نیست. «مستحضرم به حمایت مردم، به اینکه کودتا دارد مى شود!» این جواب آن نامه نیست. کسى که این نامه را جعل کرده، توجه نداشته که این روایت را با محتواى نامه سازگار کند.ولی بالاخره دکتر مصدق براى روحانیون، محدودیت هایى قایل شد و از دخالت و نفوذ آنها تا حد زیادى جلوگیرى مى کرد. علت را چه مى دانید؟ به اعتقاد شما چه چیزى باعث شد که دکتر مصدق تا اندازه اى جلوى دخالت روحانیون را بگیرد؟مصدق معتقد به استقلال حکومت بود. نخست وزیر و وزرا مى بایست در کار خودشان مستقل باشند. این است که با دخالت دربار مخالف بود و جلوى آن را مى گرفت. با دخالت روحانیون در امور ادارى کشور هم مخالف بود و ممانعت مى کرد.عمده این مسئله مربوط به آیت الله کاشانى مى شد که مرتبط توصیه مى نوشت که این «توصیه نوشتن هایش» مثل کفر ابلیس معروف بود. حتى بسیارى از روحانیون هم به ایشان مى گفتند: «آقا این قدر گله گشاد توصیه ننویسید. هر کس پیش شما مى آید اصلا نمى دانید که حق دارد و حق ندارد و شما بر مى دارید توصیه مى نویسید، اگر به توصیه ات عمل نکنند، براى شما توهین و کسر شان است و اگر عمل بکنند، ممکن است یک ناحقى، تجاوزى به حقى کرده باشد، این کاررا نکنید.»ولى کاشانى به این مسئله اعتنا نمى کرد و مى گفت مردم به من مراجعات دارند و من مى باید که به مراجعات جواب بدهم و اگر ندهم من پس به چه کارى مى آیم؟ کار دیگر خیلى بالا گرفت. حتى یک نوبت چون وزیر دادگسترى به توصیه او عمل نکرده بود او مرحوم امیرعلایى را به خانه اش دعوت کرد و در آنجا به او پرخاش کرد و به او سیلى زد.این است که مصدق دستور داد به توصیه هاى او در دستگاهاى ادارى عمل نشود. همین. و گرنه براى مرحوم بروجردى قانون هم وضع کرد که توهین به مقام مرجعیت جرم است و مجازات هم دارد.اما من به مناسبت این مصاحبه مى خواهم اطلاعات مهمى را با شنوندگان ایرانى به خصوص، ساکنین قم در میان بگذارم تا آنها هم از یک ماجرا اطلاع داشته باشند.مرحوم آقا مهدى حائرى فیلسوف گرانقدر، که انسان آزاده اى بود فرزند آشیخ عبدالکریم حائرى یزدى- بانى حوزه علمیه قم - در خاطرات خود مى گوید که آقاى خمینى حتى با آقاى کاشانى در مورد آنچه که به مصدق و براندازى مصدق بود، هم نظر نبود. بلکه نظراتش به نظرات بهبهانى نزدیک بود.در گزارش سى.آى.اى در باب کودتاى ۲۸ مرداد، مى گوید که قرار بود مرحوم بهبهانى از مرحوم بروجردى فتوا بگیرد تا آن فتوا براى کودتا مبنا بشود. چه کسى رفت و این فتوا را گرفت؟ خود بهبهانى که به قم نرفت. دو سال پیش در این زمینه به من اطلاعاتى دادند که در واقع آن شخصى که از ناحیه آقاى بهبهانى نزد مرحوم بروجردى رفت، آقاى خمینى بوده است.بعد که آقاى خمینى نسبت به آیت الله بروجردى در سال هاى بعد از کودتا سرد شد و کسى واسطه شد براى اینکه این دو تا را با هم دوباره نزدیک کند. مرحوم بروجردى به آن واسطه گفته بود که این آقا آمده بوده از من چنین فتوایى را بگیرد.بنابر این آنهایى که در قم هستند و هنوز در قید حیات هستند و از این واقعیت مى توانند اطلاع داشته باشند، و یا کسانى هستند که این موضوع را از پیشینیان شنیده اند، باید بدانند که این اطلاعات به تاریخ ایران تعلق دارد و مى بایست که به اطلاع عموم قرار بگیرد. نمى دانم این اطلاعى که به من داده اند چقدر موثق است؟ ولى اطلاعى است که لازم است با مردم ایران در میان گذاشته شود.آقاى بنى صدر در مورد عملکرد آیت الله کاشانى در آن روزها انتقادهاى دیگرى هم وجود داشت. حتى آیت الله خمینى با انتقاد از آقاى کاشانى گفته بوده که به آیت الله کاشانى توصیه کرده است تا جنبه معنوى و دینى نهضت را تقویت کند. اما او بیشتر خواهان تقویت جنبه سیاسى نهضت بود. به تصور شما ، آیا این انتقاد از آیت الله کاشانى به جا و روا بود؟انتقاد که البته به جا و روا است. من آنچه را که بین خودم و مرحوم کاشانى واقع شده است مى توانم الان براى شما بازگو کنم. یک روزى نوه یکی از روحانیون که ایشان نیز از مراجع تقلید بود به خانه ما آمد و با هم از خانه بیرون آمدیم و قدم زنان به دم خانه مرحوم کاشانى رسیدیم.او از من خواست که با او وارد خانه بشویم و من راضى نبودم. اصرار کرد و من گفتم «من مى آیم و ایشان که سابقا یک دوستى هم با پدر من هم داشت، یک چیزى مى گوید و من جوابى مى دهم و ناراحت مى شود و خوب نیست.»او گفت نه. من تضمین مى کنم که هیچ چیزى پیش نیاید و من قبول کردم و رفتیم آنجا و نشستیم و ایشان به من خطاب کرد و گفت که «چرا تو و برادرت هر جا مى روید از من بد مى گویید، بى سواد!»- بى سواد منظورش این بود که مثلا دل سیاهى ندارم- گفتم: نه من هیچ بدى از شما نمى گویم و احتیاجى نیست که کسى از شما بد بگوید.و او گفت این حرفى که مى زنى یعنى چه؟ ومن گفتم جسارت است اما اگر اجازه مى فرمایید عرض کنم؟ و ایشان گفت بله، بگو! گفتم مردم مى گویند که آقا بلانسبت مثل گاو ۹ من شیر ده است که ۹ من شیر می دهد و با یک لگد همه شیر را مى زند و مى ریزد. بعد ایشان گفت: «شما بیا پشت سر من. من جبران مى کنم و البته چیزى هم راجع به شاه هم گفت که صحیح نیست الان تکرار کنم.»کاشانى وقتى که از تبعید بیروت به ایران برگشت، آن استقبال بزرگ اتفاق افتاد جامعه از او که یک مقام روحانى بود انتظار داشت که بیان کننده معنویات باشد. اما اینکه آن را به کلى ازدست بدهد و وارد قلمرو سیاسى شود تا جایى که اصلا هیچ معنویتى در کار نباشد، عجیب است.بنا برهمان اسنادى که دولت آمریکا در این مورد منتشر کرده است ، نخستین کسى که به عنوان نامزد نخست وزیرى معرفى کرده بودند آقاى کاشانى بود. بعد از آن زاهدى را نامزد کردند و جانشین او شد. بنابراین کسى که اول رئیس مجلس شد و بعد نامزد نخست وزیرى شد، آن هم از ناحیه کسانى که مى خواهند کودتا کنند عملا چیزى از معنویت در رفتارهایش باقى نمانده است. آقاى بنى صدر چرا در آن روزهاى حساس روحانیان قم سکوت کردند و در واقع واکنش مناسبى از خودشان نشان ندادند؟ آیا علتش این بود که بین آیت الله کاشانى و روحانیون قم اختلاف یا شکافى وجود داشت یا علل دیگر اجتماعى یا سیاسى موجب این سکوت بود؟بله این سکوت همیشه مورد اعتراض بود. براى مثال مرحوم بروجردى از دنیا رفت. از جبهه ملى خواسته شد که براى مرحوم بروجردى مجلس فاتحه اى ترتیب بدهد، از من خواستند که با آقاى دکتر صدیقى در این باب صحبت کنم که آن وقت عضو شوراى مرکزى جبهه ملى بود و ظاهرا مخالف اصلى برگزارى این مراسم به شمار مى رفت. من با او صحبت کردم و او عین سوال شما را پرسید و گفت که در ۲۸ مرداد استقلال ایران از بین رفت ، دو قدرت خارجى در ایران کودتا کردند و مقام مرجعیت سکوت کرد و بعد هم به شاه تلگراف کرد. البته من توضیح دادم که او تلگراف نکرد بلکه به تلگراف شاه جواب داد. و این دو چیز جداست. اما او گفت با این حال با این جوابى که شما مى گویید به آن تلگراف جواب داد به نوعى مشروعیت دادن به آن کودتا بود.این اعتراض در گذشته بود وهمچنان هم است و چیزى نیست که از یاد رفته باشد یا کسانى که این اعتراض را داشته اند آن را پس گرفته باشند. الان هم این اعتراض وجود دارد. خیال مى کنید با این رویه اى که قم و نجف و شهرهاى مذهبى در قبال رژیم فعلى دارند اعتراض نیست؟ چرا الان هم این اعتراض است.منظور من این است که علت سکوت چه بود؟ آیا به خاطر مسائل اجتماعى یا شایعاتى بود که در میان مردم وجود داشت که دولت مصدق فرضا یک دولت سکولاراست؟ یا اینکه به هر حال حمایت حزب توده از دکتر مصدق تا اندازه اى موجب دلسردى روحانیون شده بود؟ آنها مى دانستند که حزب توده از مصدق حمایت نمى کند و عکس آن هم است، این مسئله دستاویز نبود. اما رویه عمومى روحانیون این بود و در گذشته هم این گونه بوده است.ولی چنین شایعه شده بود.شایعه را چه کسى منتشر کرده بود؟ این شایعه را همین کودتاچى ها راه انداخته بودند. مثلا یکى از کارهایى که کودتاچى ها کرده بودند که در همان گزارش هم است و البته قبل از آن گزارش هم در ایران همه مى دانستند این بود که دو نفر از روحانیان تابع بهبهانى کارشان این بود که از قول حزب توده خطاب به روحانیون شبنامه مى نوشتند، که مثلا سرهاى شما را به دار مى کشیم و چه مى کنیم و چه نمى کنیم! و حتى رفتند جلو دفتر مرحوم بروجردى هم تظاهرات راه انداختند که سبب شد که مصدق آن قانون را وضع کرد.اینها کارهایى بود که کودتاچى ها مى کردند و به حساب حزب توده مى نوشتند. براى اینکه روحانیون را بر ضد مصدق برانگیزند .ممکن است آنهایى که سرشان به این کارها نبود، در مورد این توطئه ها خبر نداشته باشند. اما آنهایى که مى دانستند چى به چى است، مى دانستند که اینها بازى است.دلیل سکوتشان هم این بود که معتقد نبودند در برابر انگلیس و آمریکا مى شود ایستادگى کرد. و به ترتیبى که بعد در مورد دکتر فاطمى از مرحوم بروجردى خواستند که مداخله کند و مانع اعدامش بشود، ایشان گفته بود که این پنجول- یعنى پنجه استعمارى امپراطورى بریتانیا و آمریکا- به روى او چنگ انداخته و دیگر نمى شود او را از زیر آن بیرون آورد.این تصورات ذهنى بود که روحانیون داشتند که نمى شود با قدرت جنگید یعنى با قدرتى مثل انگلیس و آمریکا نمى شود در افتاد.
armin7 - هلند - هلند
|
مرجعیت بزرگترین مشکل ایران است,تا نفوز مرجعیت در بین مردم هست ایران هیچ وقت اسوده نیست. هلند |
جمعه 29 مرداد 1389 |
|
XMAN2 - ونزوئلا - کاراکاس
|
بنی صدر جون بخواب بابا , بخواب که لحاف یخ کرد. دور زیادی فقط ور ندار !! یادت رفته با چه افتضاحی از ایران فرار کردی ملعون ?!!کسی که لباس زنونه تنش کردو به لباش ماتیک و به صورتش سرخاب زده و از ایران در رفته چه غلطهای زیادی میکنه . هنوز ماتیکی که موقع فرار از ایران زدی رولبای غنچه ایته نفله , پاکش کن بعدا بیا قدقد کن . مرتیکه لااوبالی . |
جمعه 29 مرداد 1389 |
|
ContractorQatar - قطر - دوحه
|
کودتای شاه و شیخ و سیا علیه منافع ملی مبارک سلطنت طلب ها باد که افتخارشون نوکری بیگانه (تقدیم چاکرانه منابع نفتی به کنسرسیوم در مقابل فقط 10% !! ) و آخونده (دستمزدهای چند میلیون دلاری که به طور پیوسته بعد از کودتا تا سرنگونی پهلوی توسط دربار به ملاهای سرشناس پرداخت میشده - بالاخره شاه آدم قدرشناسی بوده و نقش آخوندها رو در کودتا از یاد نمیبرده!!).شاهی که به واسطه کودتای ملا و سیا روی کار بیاد و به جای تکیه بر مردم و میهن پرستان با پنهان شدن زیر عبای ملا [خمینی رفته بود برای کودتا فتوا بگیره ...] و تکیه بر پشتیبانی بیگانه و مشتی چاقو کش و عربده کش (شعبون بی مخ, رمضون یخی, حسن خالدار, ناصر قمه, حسن جگرکی, ابرام آتقی و ...) به حکومتش ادامه بده سرانجامش همون آوارگی و در به دری و دریوزگیه که دیدیم. و دیدیم که همین ملا و سیا که شاه به عنوان متحد بهشون اعتماد داشت در بهمن 57 اینبار خود شاه رو با اردنگی و پس گردنی آواره کوه و بیابون کردن و شاه موقعی فهمید که باید به ملت تکیه کنه (اعتماد به شادروان شاپور بختیار - از یاران جوان دکتر مصدق) که دیگه خیلی دیر شده بود ... |
جمعه 29 مرداد 1389 |
|
i.am.the.world - لوکزامبورک - اش
|
ابوالحسن افشا میکند! شما اگر به منزل ابوالحسن در پاریس بروید, ایشان برای اثبات سادگی و خاکی بودن با زیر شلواری و پیژامه جلوی شما ظاهر میشود! رهبرش خمینی هم روی قالیچه مینشست و دستور اعدام صادر میکرد! ملت عاشق این فیلمهاست. این شلختگیها و پدرسوخته بازیها در چشم ملت ما یعنی سادگی و درویشی! هویدا پاپیون و کروات با گل ارکیده میزد و تمام دارائیش یک اپارتمان کوچک و یک دستگاه پیکان بود. این پدر سوخته های هفت خط, کمترینهاشان حسابهای ملیونی در خارج دارند. عجیب ملتی هستیم!! هنوز گوش میکنیم تا ببینیم ابوالحسن چه میگوید!!! شادباشید. |
جمعه 29 مرداد 1389 |
|
ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس
|
i.am.the.world - لوکزامبورک - اش . دوست عزیز هم غرب هم ملایان این ملت را بخوبی شناخته اند همین مردک مثل کلیه ی گروههای حامی خمینی او را یاری دادند تا زنجیر استحمار و اختناق و جنایت را به گردن ملت بیندازد و هنگامیکه بنوعی تضاد منافع با خونخوار کبیر پیدا کردند بناگهان مثل افتاب پرست رنگ عوض کردند مثل این مردک. شاد باشی. |
شنبه 30 مرداد 1389 |
|
mori021 - دانمارک - ارهوس
|
i am the world قربونه کلامت هنوز تو مغزمون خمینی شاه وزیر زیره میز هست .به این نتیجه رسیدم که ...........نمیفهمم.پیروز باشی |
شنبه 30 مرداد 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران
|
از ابتدا ماجراجوی فتنه گر و خرابکار بود. بیخود نبود که با خود خرابی و فتنه را به ایران امن و پیشرفته آورد. خداوند خود جواب مردم و درد و رنج آنها را از مسببین بگیرد. |
شنبه 30 مرداد 1389 |
|
ehsanusa - ایران - تهران
|
بهترین حکومتی که لایق ایران است، همین جمهوری اسلامی است. به متن کامنتها توجه کنید میفهمید. به موافق و مخالف و داخل و خارج بودن کاری نداره. همه ما مستبدهای کوچکی هستیم و دوست داریم حرف و نظرمان را به کرسی بنشانیم. هیچوقت نمیخواهیم حرف دیگران را هم بشنویم. گفتند بنی صدر با لباس زنانه فرار کرد قبول کردیم. گفتند خیانت کرد، قبول کردیم، هر چه میگویند هنوز هم قبول میکنیم. حتی به خودمان هم زحمت یک تحقیق کوچک را هم در اینترنت که همه کارها را راحت کرده نمیدهیم. جنتی با یک به زندان افتادن به غلط کردن افتاده بود و گریه زاری و طلب عفو کرده بود، این که اگه میگرفتنش تکه بزرگش گوشش بود، اگر با لباس زنانه هم فرار کرده باشه هیچ عیبی نداره. تازه مگر زنان اینقدر شأنشان پایین است که همیشه برای خوار و خفیف کردن مردان آنان را به زن تشبیه میکنیم؟ . شاد باشید !!!!!!!!!! |
شنبه 30 مرداد 1389 |
|
t.g.tehran - ایران - تهران
|
هنوز عقب نشینی های استراتژیک تو خائن هنوزیادم هست ایران رو دو دستی داشتی تحویل عراقی ها می دادی دیگه نبینم زرت وپرت کنی تمام دوستان من کشته شدند |
شنبه 30 مرداد 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران
|
Hoja Verde - دوست محترم بلا نسبت شما شیعه هزاران بار غلط میکند تقیه کند. شیعه اصل که مقتدایش نه ابوبکر و عمر و عثمان است بلکه ابرمردان جوانمردی شجاعت و انسانیت هستند باید با چراغ دنبالشان گشت و یافت می نشود. اگر عمرابن خطاب به هوای رسیدن به مال و منالی برای عرب گرسنه آن روزگار به ایران حمله و مردم را به خاک و خون کشید و مال و منالشان را به رسم غنیمت به یغما برد کدام یک از امامن شیعه در زمان خودش به دیگر کشورها لشکر کشید. درست است که سیاست و جهالت و قبیله بازی همواره ۀآنها را به حاشیه راند اما امام اول شیعیان که پنج سال حکومت را در دست داشت و مدام مشغول رتق و فتق امور و خرابکاریهای خلفای پیشین بود.... |
شنبه 30 مرداد 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران
|
....همچنین درگیر جنگهای داخلی که از سوی وابستگان زخم خورده خلفا که حکومت را غصبی گرفته بودند بود. ضمن اینکه فراموش نکرده اید که او بدون تقیه و کوفت و زهر مار علنا فریاد زد که اگر حق مردم را مهریه همسرانتان کرده باشید به بیت المال بر می گردانم. این جاهلان بیسواد و بی معرفت فریب خورده را که پیرو یک عده کلاش کج و کوله بی اخلاق ضد انسان هستند شیعه نخوانید. شیعه بزرگترین اجر و قرب را دارد و در جمعیت بسیار محدود و اندکی خلاصه شده که اکثریتشان ناشناخته هستند تا به موقع هنر خود را بنمایانند و خلق را از دست ضد انسانها برهانند. لطفا منصف باشید و واقعیات را آنگونه که هست ببینید نه به دلخواه خود و یا تعصب سنی بودنتان. خداوند انسانها را با میزان عدل می سنجد. |
شنبه 30 مرداد 1389 |
|
surena1611 - آلمان - اشتوتگارت
|
ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس ....البته منظور من طرفداری از بنی صدر و گروههای منتقد شاه نیست ولی من این افراد و گروههایی که منتقد هر دو رژیم بودند و هستند را قربانی هر دو رژیم مینامم. شاد و سربلند باشید. |
شنبه 30 مرداد 1389 |
|
ContractorQatar - قطر - دوحه
|
خیلی از کامنت ها به جای پرداختن به اصل موضوع یعنی کودتای 28 مرداد دارن off road میرن(بیشتر پهلوی زده ها که پیداشون نیست چون رفتن واسه شازده رضا[پسر فاتح بحرین]گل بچینن اونایی هم که تشریف دارن با چراغ خاموش و دنده سنگین حرکت میکنن).بالاخره بهترین روش برای انحراف افکار عمومی از اصل موضوع, پرداختن به حواشی بی ربط به روش گاز و شقیقه میباشد مثلا: تا حالا کجا بیده؟ تازه یادش افتاده بیده؟توی این سی سال چکار میکرده بیده؟موقعی که خمینی میبوسیده این حقایق کونجا چپانده بیده؟.. وفتی رئیس جمهور امریکا بابت این کودتا از مردم ایران (نه حکومت ایران چون ملایان فعلی خودشون و اسلافشون همدست سیا تشریف داشتن) عذر خواهی میکنه و اسناد وزارت خارجه انگلیس هم در مورد کودتا منتشر شده هنوزم پهلوی زده ها دنبال اینن که طرف توی این سی سال چکار میکرده بیده؟ حقم دارید چون رسوایی این قضیه خیلی بزرگتر از اونه که با ماله های Made in Pahlavi بشه کاری کرد.ننگ نوکری استعمار در کودتا,کنسرسیوم,کاپیتولاسیون,جدایی بحرین, نوشته روی دیوار باشگاه انگلیسی ها تا ابد از دامان سلسله خائن پهلوی پاک شدنی نیست. |
شنبه 30 مرداد 1389 |
|
surena1611 - آلمان - اشتوتگارت
|
ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس دوست عزیز و گرامی. همانطور که بارها نوشته اید که درد جامعه ما یکی دوتا نیست نکته ای رو خدمتتان عرض میکنم. امثال بنی صدر و گروههای طرفدار !!! خمینی که بقول شما منافع خود را در تضاد با خمینی دیدند یکی دوتا نبودند ولی چه منافعی؟!!! من با توجه به سن کمی که در اوایل ان قلاب داشتم مثل خیلی ها شاهد ماجرا بودیم ولی از اصل ماجرا بیخبر. گروه های زیادی از منتقدین و مطرودین رژیم شاه بعد از سرنگونی رژیم به گونه ای در ایران فعالیت کردند ولی عامل سرنگونی رژیم شاه و آمدن خمینی نبودند. همین گروههای منتقد و مخالف سیاستهای شاه نیز از طرف خمینی طرد شدند!!! ولی در عوض نیروهای اطلاعاتی و نظامی و سیاسی که میبایست در خدمت نظام شاهنشاهی میبودند با امتیازهای بیشتر در خدمت خمینی قرار گرفتند و حتما شما نیز در جریان آن هستید. حال سوال من اینستکه اگر ما منتقدین و مخالفین شاه را خائن بنمامیم پس قسم خورده های نظام شاهنشاهی که کم هم نبودند چه نامیده میشوند؟!!! |
شنبه 30 مرداد 1389 |
|
ARTEMIS-SW - .فرانسه - پاریس
|
surena1611 - آلمان - اشتوتگارت . دوست عزیز من علت مخالفتم با اینان دشمنی انان با حکومت قبل نیست ولی کلیه ی کسانیکه باعث قدرت گرفتن ملا شدند منهای شرایط من و شما!!!باعث و بانی بزرگترین فاجعه ی تاریخ ایران شدند بحث یک اعدام و یک کشته ی جنگ نیست صحبت 100000 و 1000000 نفر است فقط یک مورد خیانت این افراد و گروههای سیاسی سکوت در برابر سوختن 400 انسان در سینما رکس بود که نه تنها سکوت با چسباندن حادثه به ساواک در حالیکه می دانستند عامل ملایان هستند .ماشه ی پیروزی ملا را کشیدند و حتی زنده یاد بختیار را به فلج رساندند تا ملا سوار خر مراد شود و تمام ارزوهای من و شما و امثال ما خاکستر شود--- من و شما دوست هم هستیم ولی در اینجا با دو دیدگاه مختلف- مهم نیست . نه خواهان زندان نه اعدام کسی هستم ولی بخشش هرگز!!!..پیروز و بر قرار باشی. |
شنبه 30 مرداد 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران
|
ContractorQatar - هنوز تو کودتای 28 مرداد گیر کردی. بیدار شو به فکر کودتای . جدید که به روشنی و وضوح به ملت تحمیل شد باش. زن و دختر این مملکت را به عرب حاشیه خلیج فارس فروختند و یا صیغه شیخ شکم گنده و مسئولین حکومت مافیایی ضد ایرانی و ضد اسلامی ایران کردند هنوز دلت سوز بحرین را دارد. فنلاند تا چندین سال قبل متعلق به سوئد بود اکنون هم هر دو کشور مانند آدم با هم زندگی می کنند. اگر راست میگی و غیرت داری برای آزادی ایران از دست اجانب وطن فروش دین فروش اقدام کن و از خواب بیدار شو. |
شنبه 30 مرداد 1389 |
|
surena1611 - آلمان - اشتوتگارت
|
ARTEMIS-SW - فرانسه - پاریس دوست عزیزم. این لینکی که براتون میفرستم سخنرانی خمینی کثافت است که با تایید (صحیح است صحیح است) حاضرین همراه است. این نکته ای بود که در کامنت قبلی میخواستم به آن اشاره کنم. از یک جامعه نا آگاه که مورد هجوم تبلیغات رسانه های غربی(بخصوص بی بی سی) از یکطرف و تعصبات کور مذهبی از طرف دیگر قرار میگیرد چه انتظاری میشه داشت؟!!! در آن مقطع زمانی که اکثریت جامعه نشئه ی ان قلاب و رهبرش بودند هیچکس نمیتوانست حقایق رو بازگو کنه و عده معدودی هم که سعی در روشنگری جامعه داشتند سر به نیست شدند. نا آگاهی جامعه ما باعث قربانی شدن ما و خودش شد. من طرفدار هیچ گروه و دسته ای نیستم و آزادی کشور و قربانی نشدن نسلهای بعدی برایم مهمتر از هر چیز دیگریست. احساسات پاک شما را نیز شخصا درک میکنم و به آن ارج مینهم. شاد و سربلند باشید. https://www.youtube.com/watch?v=m7gJvLKl--sfeature=player_embedded |
یکشنبه 31 مرداد 1389 |
|
zebelkhan - آمریکا - سن خوزه
|
یقنلی قلی میرزا - ایران - تهران . بسیجی مزدور! تو روح اون امام گور به گور جانی هندی و شیادت که هر چه به سر ملت ایران آمده از شما عرب زادگان بی وطن و اون امام دجال مخبط اسلامی شما سرچشمه گرفته. مشکل ملت ایران طاعون و سرطانی به نام اسلام است. تا این بلای آسمانی ریشه کن نشود هیچ ملتی در دنیا رنگ آسایش به خود نمی بیند. ملت ایران 1000 سال پیش از اسلام امپراطوری بزرگی بود که سرچشمه تمدن و پایه گذار فرهنگ بود. قانون اساسی داشت و از آزادی فکر و عقیده برخوردار بود تا زمانی که فریبی بزرگ به نام اسلام پای کثیفش را بر سرزمین آریایی گذاشت. ملت ایران بزودی ریشه این شجره خبیثه یعنی اسلام را خواهد کند و شما عرب زادگان هم بروید به همان آخوری که از آن تغذیه میکنید یعنی عربستان. وطن شما آنجاست نه ایران آریایی. |
یکشنبه 31 مرداد 1389 |
|
hovakhshatare - ایران - تهران
|
ehsanusa - آفرین که حق مطلب رو گفتی. البته در دین مبین اسلام شان زن از مرد کمتره! شهادت دو تا زن معادل یک مرد حساب میشه، نصف مرد ارث میبره، قیمت خوناش نصف قیمت خون مرده و ... یعنی کلا تو اسلام زن آدم نیست (اگه آدم بود که اسمش حوا نبود!!!) اونوقت با تمام این اوصاف این کلاغ سیاههای قارقارو که از کل انسانیتشون فقط نوک دماغشون معلومه من نمیدونم برای چی اینقدر سنگ این اسلامی که اونها رو آدم حساب نمیکنه رو به سینه میزنن! آخه کمعقلی چقدر؟ |
یکشنبه 31 مرداد 1389 |
|