پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۸ - ۲۷ آگوست ۲۰۰۹
سلام ! من یه نرم افزار ویروس کش هستم
i.am.the.world - لوکزامبورک - اش
|
sepehr عزیزم از استرالیا را درود میگویم. سپهرداد, من تازه کامنتی را که در "خراش عشق مادر" برایم ارسال کرده بودید خواندم. بسیار پرمحتوا و قابل تامل است. مطلب ساده است اما ساده بینی و مستقیم نگری برای بشر کار شقی شده. نه؟ این محرز است که مادر بخاطر خودش بچه اش را دوست دارد. منتها مغز در تله و سنگینی یکسری فرمول و باور افتاده و نمیبیند. نوستالژی؛ دوری؛ یا از دست دادن مادر هم باعث میشود که دو چندان احساساتی برخورد کنی و نبینی. این حرفای معلوم را میزنی؛ یکعده احساساتی میشوند و جیغشان در میاید. شما وقتی به زنت یا دوستت میگویی "دوستت دارم" در اصل میگویی که خودت را دوست داری. خیلی مطلب ساده است: حضور این زن یا این دوست به شما لذت میدهد, شما را از تنهائیت بیرون میاورد, و شما به ایشان میگوئید: دوستت دارم!! شما در اصل لذتی را دوست داری که ایشان و حضورش به شما میدهد.نه؟ خب, اگر ایشان به شما بگوید: از فردا شما ظرفها را بشور, یا دیگر حق نداری سیگار بکشی, یا باید یک خانه بزرگتر تهیه کنی ووو ایا باز هم میگویی دوستت دارم؟! باور کن ساده است. ما فقط خودمان را دوست داریم. |
دوشنبه 25 مرداد 1389 |
|
i.am.the.world - لوکزامبورک - اش
|
2) برای اینکه خودمان را دوست داریم میجنگیم. ببینید این مسائل جیغ ادمها را در میاورد چرا که برخلاف برنامه ریزیهای مغزشان است. سنت و امنیت کاذب افکارشان بهم میخورد. کسی که به اصطلاح رایج میرود و برای وطنش کشته میشود, در اصل برای خودش و خودخواهیهایش کشته میشود. این انسان با یک جغرافیای مشخص و محدود به اسم وطن بزرگ شده و انرا هویت خود و امنیت مغزش کرده است, در این وسط به جنگ میرود تا این هویت و امنیت را از دست ندهد, چرا که مغزش بدون این هویت و امنیت عمل نمیکند و برنامه مغزی اش دچار بحران میشود. پس به جنگ میرود تا این برنامه را نجات دهد. تا دچار ان بحران نشود. میبینی سپهرداد؟ برای دیدن باید انرژی داشت و چقدر مهم است که ما در خودمان کاوش کنیم و از خودمان همه چیز را سئوال کنیم. برای پیدا کردن نفت و حفاری چاه ان؛ ما ماهها و سالها وقت و انرژی میگذاریم؛ اما حاضر نیستیم ذره ایی انرژی و وقت برای کشف و حفاری درون خودمان بگذاریم. بهمین دلیل مرتبن در تله و چاه شیادان رنگارنگ میافتیم. نه؟ به شما دوست بزرگوار و عزیزم ارادت دارم. شادباشید. |
دوشنبه 25 مرداد 1389 |
|
experthoney - بحرین - منامه
|
واقعا عالی بود، من که کارم کامپیوتره، میدونم چقدر دقیق گفته، البته آخرش رو دراماتیک تموم کرده چون معمولا خود اون نرم افزار کلی مشکل و دردسر واسه کامپیوترت درست میکنن، بیشتر این برنامه های بی اسم و رسم که به اسم آنتی ویروس هست، خودشون کلا ویروسن |
دوشنبه 25 مرداد 1389 |
|
DrPhil - دانمارک - نوبغو
|
experthoney - بحرین - منامه وای گل گفتی. خود من یه بار وارد یه سایت کاملا استریلیزه و بهداشتی شدم که یهو کامپیوتر فریز شد!! بعدش هم یه اگهی آنتی ویروس برام اومد که باید حتما این آنتی ویروس رو بخرم و الا کامپیوترم دیگه هیچ وقت کار نمی کنه. هیچ سایت و برنامه ای رو هم نمی تونستم توی کامپیوتر باز کنم , تا اینکه با یه عملیات فتح المبین!! بالاخره جان بر کفش کردم. |
سهشنبه 26 مرداد 1389 |
|
mori021 - دانمارک - ارهوس
|
i am the world لوکزامبورک اش بچه محل.من همیشه کامنتهای شما رو میخونم و خیلی استفاده میکنم و برای پیشرفت در زندگیم بسیار مفید ولی بعضی وقتها شما بسیار تند میروید دوست من از برادره کوچیکت اگه قابل میدونید قبول کنید که خیلی وقتها احساس خیلی بیشتر از خوده ادمه ودیگه منطقی وجود نداره(خدارم میشه با احساس دید و لمس کرد)پیروز باشید |
سهشنبه 26 مرداد 1389 |
|
pahlavi100 - آمریکا - کالیفورنیا
|
i.am.the.world - لوکزامبورک - اش --- استاد سابق با درود. من نمیفهمم چرا اخلاق سرکار سیر قهقرایی رو طی میکنه. امروز شما میفرمایید، ایثار، و محبت پدر و مادر به فرزند، و حبّ وطن،و همهٔ اصول اخلاقی که تا به امروز به آنها پایبند بودیم غیر از "کشک" نیست و هر کس ادعا میکند که صادقانه خدمتی به کسی میکند، غیر از ارضای خواستههای خود و خوش آمد خود، کاری نمیکند. مادر من که با هر بار بیماری من تا صبح پای تخت نشست، به درد خود میرسید؟ سربازی که میدانست بجنگد، کشته میشود، برای اینکه بعد از مرگ تقدیرش کنند، جان فدا کرد؟ شاید دخالت من در این مورد را نپسندیده باشید. اما لازم بود این سوال را هم مطرح کنم. شما میفرمایید، اگر به همسر خود بگوییم دوستت دارم منظورمان اینست که خودم را دوست دارم. و به همین صورت هر اظهار محبتی، یا لطفی به کسی میکنیم، در حقیقت به خودمان میکنیم. پس شما را نباید ناراحت کنم اگر بگویم به نظر میرسد مشائرتان را از دست داده اید، چون در حقیقت منظورم خودم است. |
سهشنبه 26 مرداد 1389 |
|
Hoja Verde - ایران - تهران
|
از Microsoft security essential استفاده کنید. اون مجانیه و مشکلات بقیه را هم ندارد. |
سهشنبه 26 مرداد 1389 |
|
safih - ایران - اصفهان
|
فکر کنم بعضی ها حتی چند فایل میسازند و میگن که ویروسهایی هستن که کامپیوترت داشته و من کشف و منهدم کردم.و.. از مسئولین سایت تشکر می کنم خوب بود |
سهشنبه 26 مرداد 1389 |
|
i.am.the.world - لوکزامبورک - اش
|
morio021 دوست ارزشمند و گرامی, با درود و ارادت. عزیزم: بهیچوجه مطلب را در تله کلماتی چون "منطق یا احساس" نیاندازیم. چرا که این کلمات هم تصویرهای خودشان را در ذهن دارند و مانع از دیدن مستقیم میشوند. نه؟ شما دوست بزرگوار من هستید. وقتی میگوییم کسی تند میرود, منظورمان چیست؟ در اصل منظور ما اینست که با استاندارهای فیکس و مشخصی که ما از زندگی ساخته ایم همقدم و هماهنگ نیست. نه؟ خیلی ساده است مرتضی جان,اما ما پیچیده میبینیم. در مورد خدا من فقط بعنوان نوع انسان و همنوع شما, فقط و فقط میتوانم در نهایت صداقت و با همه وجود بگویم: هیچ چیز نمیدانم. این به معنی انکار خدا نیست. ما حتی یک کلمه هم قادر نیستیم در این مورد صحبت کنیم. نه؟ تمام انچه که ما از خدا میدانیم و میگوییم تصویرها و تخیلات مذهبی و تربیتی ما هستند. ما نسلها و قرنهاست با این تصورات و تخیلات بزرگ شده ایم و متاسفانه عمیقا در انها مشروط شده و به گل مانده ایم. نه؟ انچه مسلم است اینست که احساسات ما ساخته و پرداخته افکار و مشروطیتهایمان هستند و هیچ ربطی با فکتها ندارند. اینطور نیست؟ ما میتوانیم با احساس بگوییم که باهوشترین ملت دنیا هستیم. |
سهشنبه 26 مرداد 1389 |
|
i.am.the.world - لوکزامبورک - اش
|
2) عاشقترین ادم روی زمین هستیم. یا هنر فقط نزد ما هست و بس. خوب ایا اینها همه تصورات ما از خود ما نیست؟ میدانید گرانقدر: متاسفانه مغز ما انقدر سنگین و ایدئولوژیک شده که هیچ چیز را ساده و مستقیم نمیبیند. ببین مری جان, دیشب دوستی زنگ زد تا برای یک قهوه و کمی گفتگو به خانه بیاید. در حین گفتگو ناله سرداد که مرتبن از او سواستفاده میکنند. پرسیدم چه زمانی از انسان سواستفاده میشود؟ چیزی نگفت. عرض کردم, شما زمانی مورد سواستفاده قرار میگیری که خودت بدنبال استفاده هستی یا در طمع چیزی براه افتاده ایی. مگر نه این است؟ مرتضی جان اینها نه عقاید است و نه باور؛ اینها فقط و فقط فکتها و واقعیات ساده زندگیست. اما متاسفانه ما نمیتوانیم ساده و سبک زندگی کرده و واقعیات را همانطور که هستند ببینیم. افسوس. به شما و دوستیتان تعظیم میکنم. شادباشید. |
سهشنبه 26 مرداد 1389 |
|
i.am.the.world - لوکزامبورک - اش
|
100pahlavi عزیز: ما قرار نیست مثل هم به مسائل نگاه کنیم. نه؟ شما شاید دوست دارید ذربینی به زندگی نگاه کنید, همانطور که 10 پهلوی را با نگاه بلندتان به 100 رسانده اید. اگر در مطالب شما یا بنده نگاهی یا گستره ایی وجود دارد, ما میبینیم و میگذریم. اگر نه که ارزش بگومگو ندارد عزیزم. نه؟ شما چرا اینقدر عاشق بزکشی ومتلک پرانی هستید؟ اینجا که محل قلقلک دادن شما نیست. مگر من و شما باید در یک ارکستر مثل هم ساز بزنیم. اصلا این چیزها برایتان مفهوم است یا عشق به لودگی امان نمیدهد؟! شما مگر معلم اخلاقی؟ میشود لطفا اخلاق و اخلاقیات را تعریف کنید. چرا به این سئوالات که میرسیم میپیچید؟! مگر نه اینکه این کلمات را خودتان استفاده میکنید؟ مادری که فرزندش را برای اعدام به دست قدوسی داد, در خودش و باورهایش رضایت خدایش را جستجو میکرد تا پاداش اخروی ببیند. اینجا خودش مطرح است و بس. نه؟ مادری هم که در کنار بستر بیماری فرزندش شب را سحر میکند, هستی و سلامت روانی و جسمی اش را در سلامت فرزندش میبیند. از دست رفتن این فرزند او را به رنج, غصه, تنهایی و درد میکشاند. نه؟ عجب!! |
سهشنبه 26 مرداد 1389 |
|
mori021 - دانمارک - ارهوس
|
i am the world لوکزامبورک اش بزرگوار از توجه شما سپاس گذارم .امید وارم بنده را ببخشید و روحساب گستاخی نگذاریدچون کامنتهاتون رو دنبال میکنم کنجکاوم ولی در این مورد کمی برام سخته |
سهشنبه 26 مرداد 1389 |
|
i.am.the.world - لوکزامبورک - اش
|
2) کسی که به همسرش میگوید دوستت دارم در چه لحظه و چه زمانی میگوید؟ اصلا به این مسائل در زندگی دقت کرده اید یا بشکن زدن مهمتر بوده؟ شما وقتی در لذت و لحظات خوش هستید این جمله را میگوئید. مگر غیر از این است؟ این "دوستت دارم" که غالبن با یک مشاجره و اختلافات گوناگون, به تنفر و جدایی می انجامد مگر معنی دارد؟ مگر به اطرافتان و انسانهای دور و نزدیک نگاه نمیکنید؟ خیر. سرتان مشغولیات ایدئولوژیکی دارد. مگر نه؟ این مسائل ساده اظهر من الشمس است. ترس و مغز سنگین سنتی مانع از دیدن میشود. مگر نه؟ قربان در خاتمه بنده شخصیت و کاراکتر ندارم. بنده در هیچ مسابقه و رقابتی شرکت نمیکنم. سر به سمت و سویی ندارم و شاید به فرموده شما مشاعرم را از دست داده باشم. رقیب شما نیستم و انرژی برای لودگی نمیگذارم. بمدت 2هفته نگاههایی را در این سایت کامنت میکنم و با کسی سر پشتک زدن ندارم. امیدوارم به این تواضع با درایت و بلندنظری نگاه کنید. شاد و خرم باشید. |
سهشنبه 26 مرداد 1389 |
|
parvaz39 - آلمان - هامبورگ
|
حمایت از نفی سنگسار سکینه محمدی آشتیانی+++دوستانی که هامبورگ هستند. روزنامه مورگن پست روز سه شنبه 17 اگوست در صفحه شماره 5 اختصاص داده به حمایت از سکینه محمّدی آشتیانی و قسمتی هست که باید از روزنامه جدا کنیم و با تمبر 45 سنتی از طریق پست به کنسولگری ایران در برلین رسونده میشه و احتمالا در مورگن پست شهرهای دیگر آلمان هم وجود داره لطفا اطلاع رسانی کنید و حمایتتون را دریغ نکنید. |
سهشنبه 26 مرداد 1389 |
|
i.am.the.world - لوکزامبورک - اش
|
قربانتان بروم: لطفا اگر به کامنتی ورود میکنید, انرا اول با دقت, حوصله و وقت کافی بخوانید و جوانبش را نگاه کنید. بنده در ان بالا نوشته و عرض کرده ام که این مسائل جیغ ادمها را درمیاورد, چرا که سنت شکل گرفته مغز و ذهنشان را بهم میریزد و موجب ترسشان میشود. این بسیار ساده است. پس پا بر زمین نکوبید و خرناس نکشید. یا در ان مطالب جرقه ایی در ذهن شما زده خواهد شد یا خیر. هیچ اهمیتی هم ندارد. پس اسان و راحت گذر کنید. انرژیتان را صرف مشاجره, یک و دو, شاخکشی نکنید. مطلب اسان و روشن است: یا شما سئوالاتی جدی در زندگی دارید و یا خیر, به همین شیوه بسنده کرده و زندگی میکنید. بدنبال جواب گشتن در نزد دیگران برای بنده سفاهت است. شما وقتی بدنبال جواب سئوالهایتان در نزد دیگران میگردید, دیگران برایتان توضیح المسائل یا حلیه المتقین مینویسند. شما را میرقصانند و برای شما خوب و بد تعین میکنند. مگر نه؟ پس هر کس باید چراغ راه خودش باشد و خودش زندگی را بشناسد. اما مگر با عقاید و باورهای فیکس ممکن است که ما سبک و ساده زندگی را ببینیم و بفهمیم؟! شاد و خرم باشید. |
سهشنبه 26 مرداد 1389 |
|
i.am.the.world - لوکزامبورک - اش
|
mori021 عزیزم: کاملا درست میگویید وقتی از سختی نگاه به این مقوله صحبت میکنید. کاملا حق با شماست: ما هزاران سال است که در برنامه دیگری شکل گرفته ایم, و این نگاه, این برنامه و امنیت کاذبش را برهم میزند. مطلب فوق العاده است و وسعت اسمانی ان بینظیر است. متاسفانه ترس مانع است و سیخ جلوی ما ایستاده است. باید به این ترس حمله کرد و یقه اش را گرفت. باید با تمام انرژی ظهور و چگونگی ظهور ترس را در نظر گرفت. باید دید ریشه اش در کجاست. نباید از ان فرار کرد. باید با ترس ایستاد و فقط انرا فهمید. فرار از ترس, ترس را عضلانی تر میکند. ایستادن با ان, لخت و عورش میکند و مغز شما در حضور انرژی, برای همیشه از ترس رها میشود. متاسفانه برنامه مغزی ما این است که از ان مرتبن فرار میکنیم. انهم به وسایل گوناگون: پرحرفی, اعتقاد, الکل, مخدرات, ووو. ایستادن با هر معضل و مشکلی, درک عمیق ان مشکل را بهمراه میاورد, و این درک برای همیشه ریشه ان مشکل را میسوزاند. همه اینها به خود شما بستگی دارد. راه با شماست. سالم و شادباشی. |
سهشنبه 26 مرداد 1389 |
|
mori021 - دانمارک - ارهوس
|
i am the world از راهنمائی هایتان کمال تشکر را دارم سعی میکنم عمیق تر فکر کنم ممنون پیروز باشید. |
چهارشنبه 27 مرداد 1389 |
|
pahlavi100 - آمریکا - کالیفورنیا
|
i.am.the.world - لوکزامبورک - اش ---1) صاحبنظر پرخاشگر عزیز، قبلا از اینکه بنده را لوده، بزکش و متلک پران خطاب کردید تشکر میکنم. همین القابی که نثار من کردید، گویا خودشان در دایرهٔ متلک پرانی نمیگنجند. در هر صورت "لودگی" هم لذتهای مخصوص به خودش را دارد، و تا آن را شخصا تجربه نکرده باشید، نمیتوانید درک کنید که چه میگویم. محترم، از من سوال میکنید که "اخلاق" در نظر من چه هست، و توصیف آنرا از من میخواهید. به گمانم تنها پاسخی که بنظرم میرسد این باشد که قضاوت بین رفتار ما را به دیگر کاربران میسپاریم، و اگر در مجموع رفتار یکی بر دیگری ترجیح داده شد، بالطبع از اخلاق خوشتر و مردمدوستانه تر برخوردار است. من شخصا طبق روش همیشگی که دارم، خوش حال خواهم شد از اینکه از اخلاق بهتر دیگران بیاموزم. هیچوقت ادعای اینکه از دیگری بهترم را نداشته ام. همان چراغی را که به آن اشاره میکنید، که در دست بگیریم و خود را بیابیم، سالها پیش زمین گذاشتم چون خود را یافتم. امروز اگر دوباره به دست بگیرم، یا برای راهنمایی کسی است، یا دنبال رضا شاه کبیر میگردم که او را پیدا کنم که به درد ایران امروزم برسد. |
چهارشنبه 27 مرداد 1389 |
|
pahlavi100 - آمریکا - کالیفورنیا
|
i.am.the.world - لوکزامبورک - اش --- 2) در خصوص عشق مادری و اینگونه ایثار گری ها، توجیه شما را درک میکنم، اما نتیجهای که از پیش کشیدن این موضوع، و واهی و پوچ خواندن اعتقادات درست و سازندهٔ مردم میخواهید بگیریم ، و همینطور احتمالا تقویت حس نا امیدی بین جوان تر ها، بلکل برایم غیر قابل هضم است. متقابلا شاد باشید، اما شادی را در ملت نکشید. |
چهارشنبه 27 مرداد 1389 |
|
i.am.the.world - لوکزامبورک - اش
|
باز ارادت و دوستی انسانی ام را به جناب pahlavi100 ابلاغ میکنم. باز تاکید میکنم: بنده با هیچ نتیجه گیری زندگی نمیکنم. مغزی که نتیجه گیری میکند فقط خودش را مسخ و مصلوب میکند. نتیجه گیری یعنی ایستگاه یعنی توقف یعنی محدود کردن بینش. ما وقتی نتیجه بگیریم که اسلام اخرین دین اسمانیست, خطرناک میشویم. ووو. بنده بدنبال هیچ چیز نیستم. امید و نامیدی را دو کلمه گیج کننده میبینم. کسی که خودش را یافته باشد نه با این کلمات نرد عشق میبازد و نه بدنبال کسی راه میافتد. انکس که نمیداند چطور باید زندگی کند, با کلمات امید و ناامیدی برای خوش پل میسازد و با براه افتادن به دنبال یک رهبر یا پیشوا به زندگیش شور و هیجان و مفهوم میدهد. اینها واضحات است. نه؟ حاشا اگر برای کسی غیر از سعادت و شادی طلب کرده باشم. انچه که هست و دیدن مستقیم واقعیات؛ خود سرچشمه ازادی؛ شادی و شعف است. و ما انسانها شاد نیستیم؛ چرا که بیشتر باتصورات زندگی میکنیم و نه با واقعیات. دیدن انچه که هست و انچنان که هست؛ سرشار از شادی و انرژی است. نه؟ ایام شما بزرگوار شاد و خجسته باد. به شما تعظیم میکنم. |
چهارشنبه 27 مرداد 1389 |
|