شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۰۲ می ۲۰۰۹
چای به سبک ایرانی
لینک ویدیوی ویدیوی چای به سبک ایرانی
با سرعت بالا
با سرعت پائین
جدید آنلاین : یک پژوهشگر ایرانی- فنلاندی که در زمینۀ مردمشناسی فعالیت دارد، اخیراً تغییر عادتهای ایرانیان در زمینه نوشیدن چای را موضوع تحقیق خود قرار داده و مستندی دربارۀ آن تهیه کردهاست که "جامعۀ چای و قهوه" نام دارد.
رُزماری کیوی یروی (Rose-Marie Kivijärvi) که در ایران متولد شده و سالها در این کشور زندگی کرده و اینک ساکن بریتانیاست، در این مستند نشان میدهد که نوشیدن چای در ایران چه ویژگیهایی دارد و در میان ایرانیان چه افسانهها و باورهایی در این زمینه رایج است.
"چای در ایران نقش شراب را در فرانسه دارد." رزماری میگوید، مثل فرانسه که شراب سرخ در مراسم مختلف از جشن ازدواج گرفته تا کنار میز غذا حضور دارد، چای هم در بیشتر لحظات زندگی ایرانیها حاضر است.
بسته به طبقه اجتماعی و سبک زندگی شکل نوشیدن چای هم متفاوت است. مثلاً خانوادههای سنتی چای را در قوری دم میکنند و آن را در استکان میریزند و در نعلبکی میگذارند و به مهمانشان تعارف میکنند. در حالی که طبقۀ متوسط شهری تمایل بیشتری به ریختن چای در فنجان دارد و به مهمان میگویند چای حاضر است و هر وقت خواست بگوید تا برایش بریزند یا اصلاً خودش برای خودش هروقت خواست، چای بریزد.
زندگی پرسرعت و نیمهماشینی در تهران، الگوی زندگی ساکنان این شهر را آرام آرام تغییر میدهد. نوشیدن چای فوری یادآوری میکند که سایر نوشیدنیهای رایج را هم میتوان به همین سرعت آماده و مصرف کرد. قهوۀ فوری در این میان به کمک آمده و آنچنان که مستند رزماری نشان میدهد، دوباره این نوشیدنی را که از دورۀ پهلوی دوم خواصپسند و تجملی شده بود، به زندگی روزمرۀ ایرانیها وارد میکند.
رزماری میگوید که بر خلاف سالهای دوری که او در ایران زندگی میکرده و قهوه چندان طرفداری نداشته، حالا میزبانها از مهمانانشان میپرسند چای می خواهند یا قهوه؟
اما این شرایط در محیطهای بیرون از خانه و مراکز اداری متفاوت است. در حالی که نوشیدنی اصلی مردم ایران را میتوان چای دانست، یافتن این نوشیدنی در سطح شهر تهران، به خصوص از میانۀ شهر به بالا کار سادهای نیست؛ به دلیل ارزان بودن نسبی چای، به سختی میتوان نوشیدنی مورد علاقۀ ایرانیان را در کافههای تهران یافت. قهوه به مراتب در دسترستر است چون برای فروشندگان پرسودتر است.
با این حال، چای حرف اول را در خانۀ ایرانیها میزند. چه بر سر سماور دم شود که یک وسیلۀ وارداتی از روسیه است و بیشتر در خانههای سنتی و قدیمی یافت میشود، چه بر سر کتری و بر سر اجاق گاز که در بیشتر خانههای ایرانی این گونه است و چه در چایسازهای برقی که بیشتر در خانۀ زوجهای جوان دیده میشود.
مدۀ این چایها هم چای سیاه است و اگر نوشیدن دمکردۀ گلگاوزبان را استثنا کنیم، هنوز تمایلی به نوشیدن چایهای دیگر، از جمله انواع چای سبز، دیده نمیشود. ایرانیها چگونه چایی می نوشند؟
بر اساس مطالعات خانم کیوی یروی، مشتری عمدۀ چای مرغوب ایرانی مردمان مناطق شمالی ایران و خانوادههای سنتیتر هستند ولی در شهری چون تهران بیشتر به چایهای خارجی با عطر و اسانسهای افزودنی تمایل دارند.
خانم کیوی یروی برای انجام این تحقیق به مناطق مختلف تهران رفته و از چند شهر شمال ایران، از جمله رشت و لاهیجان، دیدن کرده است.
او می گوید چای پر رنگ هم مشتریان خود را دارد اما در قهوهفروشی شهرهای بزرگتر نه تنها چای به شکل دمکرده و سنتی بهسختی یافت میشود که اگر هم پیدا شد، کسی دیگر نمی پرسد چای پر رنگ می خواهید یا کم رنگ، چون چای کیسهای یک رنگ بیشتر ندارد و اختیار نگاه داشتن چای در آب جوش هم به دست قهوهچی است، نه خود شما.
همه چیز در ایران در حال تحول و تغییر است. شکل و نحوه و آداب نوشیدن چای و قهوه هم به تبع سبک زندگی و الگوهای مدرن در حال تحول است و چه بسیار عادتهایی که در این میان دارد به فراموشی سپرده میشود، بدون این که توجه مردمشناسان و پژوهشگران را به چرایی و اهمیت آن جلب کند. و این همان چیزی است که رزماری کیوی یروی سعی در نشان دادن آن دارد.
word1122 - کره جنوبی - تجان |
کجا بودیم کجا رسیدیم .... آخوندها حتی در خوردن چای هم دخالت دارند . مرگ برتون باد ... |
یکشنبه 22 فروردین 1389 |
|
homa-ir - المان - هامبورک |
ویدیوی جالبی بود بخصوص تخته نرد یادش بخیر با مرحوم پدرم چقدر بازی میکردم. من عاشق بازی باتخته نرد هستم, خیلی خوب وسریع هم بازی میکنم وحریف ندارم. من هم چای وهم قهوه دوست دارم روزی یک فنجان البته بدون قند وشکر اخه دندانهایم راخیلی دوست دارم . جای من درعکس اخر ویدیو خالی . |
یکشنبه 22 فروردین 1389 |
|
Raz_uk - انگلیس - کمبریج |
این چای هم داستانی داره ها...homa-ir - المان - هامبورک- اتفاقا منم دنباله حریفم تخته نردم تار عنکبوت بسته! جالبه که چند سال پیش از ترکای تو هامبورگ خریدمش ولی مهره هاشو اشتباهی بهم داد! |
یکشنبه 22 فروردین 1389 |
|
mohsen_raja - ایران - تهران |
بی همگان بسر شود، بی چای، بقول علی دایی؛ اصلا و ابدا! |
یکشنبه 22 فروردین 1389 |
|
homa-ir - المان - هامبورک |
Raz-uk-انگلیس-کمبریج : دوست عزیز متاسفم کارترکها بهترازاین نمیشه . ولی دلم یک ذره شده برای بازی باتخته نرد. درضمن بازی شطرنج را هم بلدم اما نه به مهارت تخته نرد. شادباشی |
یکشنبه 22 فروردین 1389 |
|
kishoomatt - نروژ - برگن |
به به من عاشقه چای هستم اونم اگه چکش سبز باشه که اینجا گیر نمی یاد در ضمن اگه کسی تخته نرد بازی می کنه یه جفت 6 هم مهمونه منه. |
یکشنبه 22 فروردین 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران |
homa-ir - المان - ّهامبورک. هما جون خودم پات هستم . البته یکی از فرزندانم . قدره و همواره از من میبره. خدا رفتگانت رو بیامرزه مرحوم پدر بزرگم با ما زیاد بازی میکرد من بازی هیچ کس رو به با حالی اون ندیدم همیشه هم تنها برای سرگرمی بازی میکرد نه قمار و شرط و غیره. یادت باشه تو میمند کرمان بعد از خوردن آبگوشت و چای یک سیگار روشن کنیم ( اگر اهل این جنایتکار دوست داشتنی هستی ) و تخته رو شروع کنیم. |
دوشنبه 23 فروردین 1389 |
|
homa-ir - المان - ّهامبورک |
iranazadiran-ایران-تهران : یارمهربان وعزیزم چراکه نه . به به چه میشود . ابگوشت ونان تنوری وچای وتخته نرد وسیگار انهم درمیمندکرمان . ازحالا روزشماری می کنم . عزیزدلم. ماه مای تا اگوست برنامه ام پراست ماه juni دهمین سالگرد فوت والاحضرت لیلا پهلوی دوسه روزی درپاریس هستم و برنامه های دیگر.. بهرحال ابگوشت شمارا با حمید گلم وواقع بین و.. درمیمند کرمان دسته جمعی میخوریم وچلوکباب یاس وشمشیری ویاجوجه کباب حاتم انوقت همه مهمان من خواهید بود. چه میشود فدای تو, هما |
دوشنبه 23 فروردین 1389 |
|
homa-ir - المان - هامبورک |
iranazadiran-ایران-تهران : دوست عزیزم , فراموش کردم, اسم freydun - شیراز رابنویسم که درجمع ابگوشت خوری ماباشد. میدونی که ابگوشت و چلوکباب درخاک میهن مزه میده نه درغربت - غربت همه چیزش بوی غربت میده - عیدنوروز رامن باامدن حاجی فیروز می شناسم . اخ که من بفدای ان زمانها . ولی بزودی زود دیدارعاشقان غربت زده ازایرانمان زیاددورنیست . وای چه میشود. عشق است ومیمندکرمان, خزرشهر و مازندران و شیراز وباغ ارم و دربندتهران شادباشی |
دوشنبه 23 فروردین 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران |
homa-ir - المان - هامبورک. یار نازنینم از میمند کرمان راه میفتیم به سمت شیراز . تا شب برسیم جاده اصطهبانات که یک سوی جاده چسبیده به کوه و درختان در شیب ملایم کوه تا وسط جاده سایه بان کردند اون طرف جاده دره های ملایمه که درونش یا روستاست که نور از توش سوسو میزنه یا درخت و سبزه . داره جالبه اینقدر منطقه پهن شده با اینکه شبه اما کل فضا بدون نور ماشین . دیده میشه بعد سر پیچها میرسی به جایی که فضایی وسیع داره و یک اتاقک با فانوسهایی از آن آویزان انجیر نیمه تازه و دیگر چیزها میفروشه بعد که . پیاده میشی نمیتونم فضا رو برات توصیف کنم و حال و هواش رو دور و بر هم . پر عطر گلهای وحشیه اگه اشتباه نکنم درخت سنجد زیاد داره. بعدش از شیراز میریم یه شهرای دیگه که اگه بگم چی میخوریم و چی هست میترسم کاربران خارج از ایران هم زخم معده بگیرن هم قلبشون درد بگیره اینه که به امید اون روز میشینیم تا آزادی ایران رو ببینیم و احساس کنیم ما هم وطنمون مال خودمونه...... |
دوشنبه 23 فروردین 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران |
هما جون اتفاقا از آمدن freydun بسیار هم خوشحال میشم چه حالی میده اونجا بنشینیم و اون از حشاشین فحاشین و ازگلین بگه . جاشونو خالی کنیم .Esfahan Nesfe Jahan و زهراجون رو هم راه بنداز. فقط باید از حمید جان قول بگیریم سر غذا نه با ایما اشاره نه زبونی غذاهایی که دستورش رو بهEsfahan داده بود یادآوری نکنه البته بعید میدونم بتونه خودشو کنترل کنه راهش اینه بدونی از چی بدش میاد تا آماده باشیم. هرکس دیگه هم که میخواد بیاد راهش بنداز. کاربرای عزیز هر کدام که دلتون میخواد قدم همتون رو چشم کافیه لب تر کنین و قبل از اون دعا کنین و تلاش تا کشورمون رو . پس بگیریم همه بتونیم آزادانه دور هم جمع شیم. فدای تو دوست خوبم به امید اون روز. |
دوشنبه 23 فروردین 1389 |
|
homa-ir - المان - ّهامبورک |
iranazadiran-ایران-تهران : یارخوب ومهربانم, اصلا میدونی تمام یاران خوبم دراین سایت , بجز انهائیکه تهوع اورهستند. واشتهای ادم رازهرمارمیکنند. تازه کلی یاران خارج ام راهمین قول چلوکباب یاس راداده ام . عزیزم بشما قول میدهم که درتخته نرد حریف من نمیشی , معلم من نظامی بود. من عاشق گشت وتفریح وغذا درجاهای سبزوخرم وکوه بخصوص اثارقدیمی وکهن و دوچرخه سواری در جاهای سبز وخرم میهنم ایران هستم . به امید انروز شادی همه هم میهنانم . انروز دیرنیست . شادباشی |
سهشنبه 24 فروردین 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران |
homa-ir - المان - ّهامبورک. یار نازنینم کاملا با شما موافقم. اونهایی که تهوع آورند خودت بهتر میدونی یار نیستند وگرنه ما دست یاریمان به سوی همه بلند است. هما جون ماه مهر آبان بهمن اسفند غیر از برنامه کاری برنامه دیگری ندارم. اگر خاطرت باشد حدود چهار پنج روز قبل برایت در پیغام کوتاهی نوشتم که آشفته ام. آن شب را که تا صبح نخوابیدم از اون شب تا امروز که اینو مینویسم. سبا ساعت سه چهار می خوابم و صبح زودتر از شش بیدار میشم. روزها چشام از خواب باز نمیشه اما اصلا خوابم نمیبره. نمیدونم از اثرات بیهوشیه یا نه قبلا چند بار بیهوشی داشتم اما این دفعه اذیت شدم باید دکترمو ببینم همچنین خودمو آماده هفته پیش رو کنم. یک چند تا کامنت امروز میذارم و تا یه چند روزی از خدمت همه مرخص میشم. به امید دیدار دوست خوبم. |
سهشنبه 24 فروردین 1389 |
|
homa-ir - المان - ّهامبورک |
iranazadiran-ایران-تهران : عزیزمهربانم, خیلی ناراحت شدم, بی خوابی به هیچ وجه ازبیهوشی نیست . امپول ویاجدیدا قرص بیهوشی باندازه یک عدس میدهند بعد ازبه هوش امدن اثرخودرا ازدست میدهد. بی خوابی ممتد ویا ادامه دار یااز اشترس( اعصاب) یا ازعفونت دربدن یا گوش یا دندان باشد. حتما به پزشک مراجعه کن. وقهوه وچائی سعی کن از5-6 بعداظهر به بعد و همینطور سیگار مصرف نکن . من روزی 3-4 تا سیگار انهم با چوب سیگاری . اخه بعداز صبحانه وناهار می چسبد. بهرحال چند روز مرخصی ازطرف من و یارانت بشما داده میشود ولی جای خالی زیاد شما مورد قبول نخواهدبود. چون من ودوستان دلمان تنگ خواهدشد . شادوتندرست باشی |
سهشنبه 24 فروردین 1389 |
|
iranazadiran - ایران - تهران |
دوست خوبم هما جون سلام. امروز بعد از کامنت نوشتن واقعا در حال بیهوشی بودم مجبور شدیم با دکترم تماس تلفنی تماس بگیریم. توی بیمارستان هم اینجوری به بیخوابی افتاده بودم که خیلی اذیت شدم و بهم قرص خواب دادند دستور داد از همون قرص بخورم بعد از خوردن اون هیچی نفهمیدم تا یک ساعت قبل که بیدار شدم . بعد اینکه غذا خوردم و سیگار نکشیده و چای هم نخوردم :) یک سر اومدم تو سایت کامنتت رو خوندم فکر کردم بهتره جریانشو بهت بگم . هماجون من فکر میکنم دارم بیماری عروقی میگیرم جریانش مفصله در هر صورت اونم مزید بر علت بوده استرس هم که به قول تو روش. البته اصلش برای کم تحرکیم در این مدت بوده که خیلی اوضاعم رو به هم ریخت. برای چک آپ با دکتر سر همین مشکل برام وقت گرفتن. ممنونم از محبت همیشگی ات من هم دلم برای همه تنگ میشه و قول میدم هیچ وقت تنها تون نذارم حال و وقتم مناسب باشه با پر حرفی هام سرتون رو درد میارم. فدای تو یار گلم. |
سهشنبه 24 فروردین 1389 |
|