زنگ تفریح با طنز یه بسیجیه
رأی دهید
زنگ تفریح با طنز یه بسیجیه
به بسیجیه می گن با آش جمله بساز. می گه: محمدی آش صلوات
بسیجیه به آخونده میگه: حاج آقا این غسل جنایت چطوریه؟ میگه غسل جنایت نه،غسل جنابت. میگه اونطوری که ما کردیم همون جنایته
به آخونده میگن در چه صورت بازی ورق مجاز میشه. آخوند:باسه شرط زیر:1- اسم شاه ولایت فقیه بشه 2-بی بی چادر سرش کنه3- سربازها عضو بسیج بشن.
یه بسیجی سر در خونش میزنه خدا با پنیر، میگن ااا، بابا ناسلامتی تو بسیجی هستی اینا چیه نوشتی؟ میگه چطور حاجی میزنه خدا با ماست چیزی نیست؟
متلک بسیجی: خواهر! شمارهتو بده ، واسه نماز صبح بیدارت کنم
بسیجیه عاشق خامنه ی میشه یه عکس ساندیس می کشه تیر توش رد می کنه!
می دونید بسیج مخفف چیه؟ " بنیاد سازمان دهی یک مشت جوجه.
یه بسیجی رو سربندش میزنه یا زهرا یا هیچ کس دیگه
به بسیجیه میگن: خدا کیست؟ میگه نماینده مقام معظم رهبری در آسمان ها
از بسیجیه می پرسن: می دونی پل رو برای چی ساخته اند؟ می گه: برای اینکه کشتیها از زیرش رد بشن!
از بسیجیه می پرسن چرا امشب اخبار طولانی شد؟ می گه فکر کنم امشب قسمت آخرش بود.
بسیجیه رو میخوستن ببرن اتاق عمل. دکتر میگه : ببخشید شما همراه دارید . بسیجیه میگه: بله ولی فعلا خاموشش کردم .
دوست بسیجیه ازش می پرسه: کجا بودی که تمام لباست و کفشهات خاکیه؟بسیجیه می گه: با بابام رفته بودیم استخر.طرف می گه: اگر استخر رفتی، پس چرا خاکی هستی؟بسیجیه می گه: رفتیم استخر، بابامو هل دادم تو آب، شنا بلد نبود، غرق شد، بردیم خاکش کردیم دیگه!
به بسیجیه میگن : جمله (دلم هواتو کرده) رو ترجمه کن. میگه : My heart fu... your air
بسیجیه ماشینش توی برف گیر میکنه. زنجیر نداشته، سینه میزنه.
از یه بسیجیه سوال میکنن : دو خط موازی چیه؟ میگه:دو خط موازی دو خطی هستند که هیچ گاه به هم نمیرسن مگر به دستور مقام معظم رهبری.....
بسیجیه داشته تو دریا غرق می شده هر بار که می رفته پایین اب می خورده میومده بالا می گفته:سلام بر حسین.
بسیجیه میره توالت. آب نبوده تیمم میکنه.
یه بسیجیه زنگ میزنه به دوست دخترش میگه باباتو بپیچون باهم بریم دعای ندبه .
به بسیجیه میگن سه تا اسم بگو توش الله داشته باشه. میگه شکرالله ، حمدلله ، سیندرلاه .
بسیجیه با آجر میکوبید تو سر خودش، چند دقیقه صبر میکرد و دوباره میکوبید. ازش میپرسن چرا اینکار رو میکنی؟ میگه آخه نمیدونی وقتی نمیکوبم چه حالی میده!
بسیجیه یه شب قرص اکس میخوره تا صبح وضو میگیره!
متلک بسیجی به یه دختر چقدر تنت بوی کربلا میده ، شهیدتم.
حوزه ی علمیه قم اعلام کرد به علت ترافیک طلاب در شهر قم , طلاب از فردا به صورت عمامه ی سیاه و سفید ( زوج و فرد ) در شهر تردد کنند .
بسیجی فیلم جنگی میبینه. آخر فیلم که تموم میشه جو میگرتش سینه خیز میره تلویزیون را خاموش میکنه.
بسیجیه می میره، احمدی نژاد رو تو جهنم میبینه که داره جنیفرلوپز رو ماچ میکنه. بسیجیه میگه خدایا منم از این عذاب های احمدینژاد میخوام. خدا میگه اسکل جون، اون عذاب جنیفر لوپزه نه احمدینژاد .
بسیجیه میخواسته آتش نشان بشه. توی آزمون استخدامی ازش میپرسند اگر جنگل آتش بگیره و اون اطراف آب نباشه چه کار میکنی؟ بسیجیه میگه: هیچی تیمّم می کنیم.
بسیجیه میره داروخانه میگه : آقا شربت شهادت می خواستم .
بسیجیه مادرزنش رو میبره دکتر، دکتره میپرسه: این بنده خدا چه بلایی سرش اومده؟ بسیجیه میگه: زهر خورده. دکتره تعجب میکنه، میپرسه: پس چرا سر و صورتش خونین مالیه؟! بسیجیه میگه: آخه لامصب به زبون خوش که نمیخورد!!!.
به بسیجیه میگن: میدونی امام حسین کجا دفن شده؟ میگه: نه. میگن: کربلا. میگه: ای خوشا به سعادتش!
به بسیجیه میگن یه پیامبر زن نام ببر. یه کم فکر میکنه میگه پیامبر اکرم.
بسیجیه سرطان داشته، میره مشهد خودشو با قفل و زنجیر میبنده به پنجره فولادی و کلید رو هم قورت میده، میگه: تا شفا نگیرم نمیرم! بعد یک ساعت خبر میرسه که تو حرم بمب گذاشتن، بسیجیه یک کم دست و پا میزنه، بعد داد میزنه: یا حضرت ابولفضل منو از دست این امام رضا نجات بده!
یه اس ام اس برای بسیجیه میاد که نوشته بوده: پیروزی افتخار آمیز دانشمندان ایرانی در عرصه انرژی هسته ای و دستیابی آن عزیزان به اورانیوم غنی شده رو ولش کن، خودت چه طوری؟
یه بسیجیه روی پیغامگیرش گذاشته بوده: سلامن علیکم و رحمه الله. لطفا پس از شنیدن سوره بقره، پیام خود را بگذارید.
بسیجیه میره مسابقه ی قرآن خوانی. سوره ی بنی اسرائیل بهش می افته انصراف میده .
تو تهران حکومت نظامی بوده، فرمانده به بسیجیه میگه که تو اینجا کشیک بده، از هفت شب به بعد هرکسی رو خیابون دیدی در جا بزنش. حرفش که تموم میشه، تا میاد بره سوار ماشینش شه، میبینه صدای گلوله اومد. برمیگرده میبینه بسیجیه زده یک بدبختی رو کشته! داد میزنه: احمق! الان که تازه ساعت پنج بعد از ظهره! بسیجیه میگه: قربان این یک آدرسی پرسید که عمراٌ تا ساعت نه شب هم پیداش نمیکرد!
بسیجیه ادعای پیغمبری میکرده،رفیقاش بهش میگن: بابا همینجوری که نمیشه! باید بری چهل روز بشینی تو غار، تا از خدا برات وحی بیاد. خلاصه بسیجیه میره، دو روز بعد با دست و پای شکسته و خونی مالی برمیگرده! رفیقاش میپرسن: چی شده؟! میگه: ما رفتیم تو غار، یهو جبرئیل با قطار اومد!
بسیجیه رو میارن تهران گشت بده. یه بچه تهرونی رو می بینه. ازش می پرسه بچه کجایی؟ تهرونیه می گه: بچه امام حسینم. بسیجیه می گه ماشاله چقدر بزرگ شدی علی اصغر.
بسیجیه لخت می ره جبهه. بهش می گن چرا لخت اومدی؟ میگه می خوام به خاک دشمن تجاوز کنم.
بسیجیه میخواسته تو یک اداره دولتی استخدام شه، میبرنش گزینش. اونجا یارو ازش میپرسه: شما وقتی میخواین وارد مستراح شید، با پای راست وارد میشید یا با پای چپ؟ بسیجیه هول میشه، میگه: شما منو استخدام کنید، من با سر وارد میشم!
فرمانده بسیجیه ازش میپرسه: پنجشنبه-جمعه کجا بودی؟ بسیجیه میگه: والله امام رضا طلبید، با بر و بچهها رفتیم شمال .
بسیجیه رو ختنه می کنن می گن باید دامن بپوشی. می گه نامردا مگه چقدشو بریدین؟
بسیجیه بلال می خوره تا صبح اذان می گه .
جوایز بانک بسیجیان: 2 دستگاه تانک ذوالفقار , 2000 متر پارچه چفیه5000 بلیط سفر پیاده به کربلا. هر 1متر ریش در هر روز 1 امتیاز.
تبلیغات کرم موبر : قبل از مصرف : میرزا کوچک خان- بعد از مصرف : رونالدو - مصرف نادرست : رفسنجانی .
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|