چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۷ - ۱۸ مارچ ۲۰۰۹
BRT (داستان کوتاه طنز)
- الو- سلام- سلام کجایی؟- تو تاکسی دارم می رم خرید- همین الام پیاده شو!- چرا؟ نرسیدم که هنوز!- پیاده شو، زود باش ، بهت می گم همین حالا- مگه قراره ماشین منفجر بشه که اینطوری می گی؟- مامان پیاده شو دیگه!- تا نگی چرا، پیاده نمی شم، خُلم مگه وسط خیابون پیاده شم؟- باشه برات توضیح می دم به شرطی که قول بدی برگشتنه با BRT برگردی- وا؟؟؟ معلوم هست چت شده دختر؟نکنه دوباره درباره ی مزایای حمل و نقل عمومی مطلب خوندی و جو گرفتت!؟- ببین مگه با BRT بری زودتز نمی رسی؟- چرا.- مگه ارزون تر در نمیاد؟- خوب چرا.- پس چرا با تاکسی می ری که ترافیک و آلودگی رو بیشتر می کنه؟ ببین قالیباف با این همه مشکلاتی که داره نمی زاره پروژه هاش عقب بیوفته و مردم لنگ بمونن.اون وقت امثال من و تو از این امکانات استفاده نکنیم؟درسته آخه؟- راستشو بگو ببینم چت شده؟ دردت چیه آخه؟- راستی مامان شنیدی تونل توحید طبق برنامه اول مهر افتتاح می شه؟- بحث رو عوض نکن دختر بگو ببینم چی شده؟- مامان مگه من مثل لیلای اقدس خانم اینا لیسانس ندارم؟- خوب چرا؟- آخه من چیم از دختر اقدس خانم اینا کمتره؟-هیچی دختر.ولی اینا چه ربطی به تاکسی و ترافیک داره؟- آخه می دونی چیه مامان؟ دیروز مامانه لیلا تو بی آر تی با یه زنه دوست شده ، زنه یه برادر زاده داره که هم پولداره هم تحصیل کرده. امشبم قراره بیان خواستگاری، تو هم از این به بعد با بی آر تی برو اینور اونور دیگه!
منبع : پارسینه
kamandar123 - کویت - کویت |
نمیدونم این خنده دار نبود یا از بس نخندیدیم خنده یمان بسته شده |
شنبه 1 اسفند 1388 |
|
yavar1355 - آمریکا - هستون |
یخ نکنی با نمک. خوابیدنکی قربون مامان جونت بشی.... |
شنبه 1 اسفند 1388 |
|
nasim1 - انگلیس - لندن |
قافیه چو تنگ اید ... |
شنبه 1 اسفند 1388 |
|
sajad-tehran - ایران - تهران |
خاک بر سر پارسینه کنن با این طنزای مزخرفش. |
شنبه 1 اسفند 1388 |
|
ستاره مشرقی - ایران - ایلام |
123 جان زیاد به خودت فشار نیار ،خنده دار نبود عزیزم .... مسخره هم بود |
شنبه 1 اسفند 1388 |
|
behshad korleone - ایران - شیراز |
ما پسرا که خندیدیم دخترای دم بخت هم باید با واقعیت کنار بیان |
شنبه 1 اسفند 1388 |
|