بیانیه شماره ۱۶ مهندس میرحسین موسوی به مناسبت ۱۶ آذر

بیانیه شماره ۱۶ مهندس میرحسین موسوی به مناسبت ۱۶ آذر

کلمه: میرحسین موسوی به مناسبت سالروز ۱۶ آذر بیانیه ای صادر کرد. به گزارش “کلمه” متن کامل بیانیه به شرح زیر است

بسم الله الرحمن الرحیم

عید سعید غدیر را به ملت مسلمان ایران تبریک می‌گویم و از خداوند متعال نزدیک شدن به آرمان‌های صاحب غدیر را برای آنان و تمامی مسلمانان جهان مسئلت می‌کنم. در این عید شیعیان برای هم برکت و بهروزی آرزو می‌کنند و از یکدیگر تحفه‌هایی را می‌طلبند که به تحقق چنین آرزوهایی کمک کند و متضمن سرانجامی نیکو برای ملت و کشور خصوصا در شرایط بحران‌زده کنونی باشد. چنین انتظاری از ما نیز هست و حتی اگر این انتظار وجود نداشت برآورده کردن آن وظیفه‌ای بر عهده ما بود. برای این منظور کاری که از ما برمی‌آید صمیمیت در خیرخواهی است، حتی اگر آن را نپذیرند، و پایداری در دوراندیشی است، حتی اگر چنین نامی بر آن نگذارند. خطرهایی بزرگ‌تر از آن در پیش است که چه ما و چه دیگران از خویشتن یاد کنیم و واقعیت‌هایی سترگ‌تر از آن در برابر قرار دارند که با نادیدن ناپدید شوند. با استمداد از لطافتی که فضای عید ایجاد کرده است و با استفاده از فرصتی که روز شانزدهم آذر به وجود می‌آورد چه چیز بهتر از پرداختن به آنچه می‌تواند داروی درد امروز باشد؛ دارویی که الزاما تلخ نیست، اگر پیشداوری‌ها را کنار بگذاریم.

روز دانشجو در پیش است. در تاریخ معاصر ما جنبش دانشجویی همواره نوعی پرچم و گواه برای حرکت مردم بوده است. در روزهای تلخ بعد از کودتا و در تاریک‌ترین برهه از تاریخ ملت ما، زمانی که همه آرزوها برباد رفته به نظر می‌رسید آنچه در شانزدهم آذر ۱۳۳۲ روی داد شاهدی بود که معلوم می‌کرد روح مردم و خواسته‌های تاریخی‌شان هنوز زنده است. آن «سه قطره خون» و آن «سه آذر اهورایی» که روز دانشجو را پایه گذاشتند، اگر پس از نیم قرن هنوز از تازگی، درخشندگی و اهمیت برخوردارند، به خاطر آن است که نسبت به وجود و حیات واقعیتی عظیم‌تر در جان مردم شهادت ‌دادند. این گواهی در سال‌ها و نسل‌های پس از آن نیز از سوی جنبش دانشجویی ادامه داشت و هنوز ادامه دارد. جامعه به دلایل بسیار گرایش‌های در حال تکوین در بطن خویش را پیش چشم کسانی که تنها به ظاهر آن می‌نگرند نمایان نمی‌کند. دگرگونی‌های بزرگ معمولا متهمند که یک‌باره روی می‌دهند و از بازیگران سیاسی فرصت هماهنگ شدن با خود را دریغ می‌کنند. البته در حقیقت هیچ تحولی دفعتا تحقق نیافته است؛ تنها بروز و ظهور تغییرهاست که شکلی دفعی دارد. در چنین شرایط گواهانی که از اعماق ناپیدای جامعه خبر می‌دهند به راستی ارزشمندند.

جنبش دانشجویی در تاریخ معاصر ما همواره حاوی ‌گزارش‌هایی از شکل‌گیری جریان‌های عمیق سیاسی و اجتماعی در متن جامعه بوده است. این نقشی است که اگر حاکمان با درایت برخورد می‌کردند می‌توانست و می‌تواند برای عبور کم‌هزینه به سمت توسعه و پیشرفت بیشترین بهره‌ها را برساند، اما آنان خشمگینانه این نشانگر ذی‌قیمت را می‌شکنند؛ آنان دوست دارند به خود تسلی دهند که حرکت‌های دانشجویی جز غوغای چند جوان پرسروصدا نیستند که اگر خاموش شوند صورت مسئله از اساس پاک خواهد شد؛ داستانی تکراری از انکار واقعیت‌ها و تلاش برای تولید و تفسیر اطلاعات مطابق میل دولتمردان که تقریبا هیچ عهد تاریخی بدون شمه‌ای از آن پایان نیافته است. ان هولاء لشرذمه قلیلون، (گفتند که) اینها گروهی ناچیزند (به قول امروزی‌ها خس و خاشاکی بیش نیستند)، و انهم لنا لغائظون، و آنها ما را به خشم می‌آورند، و انا لجمیع حاذرون، و ما همگی در آماده‌باش به سر می‌بریم، فاخرجناهم من جنات و عیون، پس خداوند آنان را از باغ‌ها و چشمه‌سارها بیرون کرد، و کنوز و مقام کریم، و از گنج‌ها و از جایگاه دلپسند.

چه تلخ است اگر پس از این همه عبرت‌های دور و نزدیک مشابه این خطا هنوز در رفتار کسانی دیده ‌‌شود؛ آنهایی که اصرار دارند بگویند مردم دیگر ساکت شده‌اند و فقط دانشجویان مانده‌اند؛ در دانشگاه‌ها هم فقط تهران ناآرام است، از تهران هم فقط دانشگاه‌های مادر هیاهو می‌کنند، آنجا هم کانون جنبش و جوشش، چند نفر جوان غریبند که اگر آنها را به اخراج از خوابگاه و محرومیت از تحصیل تهدید و محکوم کنیم داستان تمام می‌شود. خوب! تمام این کارها را کردید، پس چرا داستان تمام نشد؟ زیرا حرکت دانشجویی گواه بر واقعیت‌هایی بزرگتر از خویش است. ای کاش قدر آن را می‌دانستند، از پیش‌آگهی‌هایی که درباره تحولات دور و نزدیک می‌دهد درس‌ می‌گرفتند و خود را با این تغییرات هماهنگ می‌کردند، خصوصا اینک که دانشجویان نه مستوره‌ای کوچک از مردم، که یکی از وسیع‌ترین و فعال‌ترین قشرها را تشکیل می‌دهند. درحال حاضر از هر بیست ایرانی یک نفر دانشجوست. متصدیان امور اگر پیش از این به نقش آنان به عنوان گواه فردا توجه کرده بودند اینک در چنین بحرانی قرار نداشتند.

البته این یک قاعده دوسویه است. حرکات دانشجویی هم به اندازه‌ای که از تمایلات واقعی جامعه خبر بدهند نیرومند و ریشه‌دارند، زیرا قدرت نهادهای اجتماعی در گرو پایبندی به ضرورتی است که آنها را ایجاد و ایجاب می‌کند. نسل ما آن زمان که در حرکات دانشجویی شرکت داشتیم به روشنی می‌دید که پیوند با متن جامعه تا چه حد در توانایی‌هایش موثر است. در آن زمان گرایش‌های بسیاری میان دانشجویان به چشم می‌خورد. اگر انجمن‌های اسلامی از همه قوی‌تر بودند به خاطر آن بود که از واقعیت‌‌های اجتماعی بیشتر نمایندگی می‌کردند.

بسیاری از فعالان دانشجویی امروز، گردانندگان فردای جامعه خواهند بود و این دلیلی مضاعف است تا مظهریت از واقعیت‌های اجتماعی را از دست ندهند . قدرت و سرزندگی آنها در گرو این رمز است. راز موفقیت سیاستمداران نیز همین است. آنها تا اندازه‌ای که بتوانند خواست‌ها و تمایلات جامعه را بشناسند و با آنها منطبق شوند، بلکه تجلی و گواه آنها قرار بگیرند، قادرند به کشور خود خدمت کنند، یا لااقل قدرتمند باقی بمانند. و این تصور که کسی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند به رغم گرایش‌های مردم بر آنان حکومت کند بیشتر از یک توهم نیست. حتی زمانی که یک دولت موفق می‌شود با تکیه بر نیروی سرکوب موجودیتش را حفظ ‌کند فی‌الواقع از انطباق خود با آمادگی جامعه برای تمکین در برابر زور ارتزاق کرده است، گرچه این تمکین هم تا ابد نمی‌پاید.

جامعه ما اینک شگرف‌ترین تحولات را تجربه می‌‌کند؛ بعد از حوادثی که چند ماه گذشته به خود دید کیست که بتواند این حقیقت را انکار کند؟ ماهیت دقیق این دگرگونی چیست؟ این بزرگترین سوال برای ما و برای مخالفان ماست. آنان نیز اگر بدانند که چه رویداد عظیم و مبارکی در راه است، کلاه‌خودها و چوب‌دستی‌هایشان را کنار می‌گذارند و به دنبال ابزارهایی برای پرستاری از این گیاه پاک که در خاک ما جوانه زده است می‌روند.

در میان زیبایی‌های بسیاری که روزهای پیش از انتخابات را نورانی می‌کرد زیباترین پدیده جمع شدن مردمی از سلیقه‌های گوناگون گرداگرد هم بود. آنها برای آن که به این کار موفق شوند تفاوت‌ها و تنوع‌هایشان را کنار نمی‌گذاشتند، بلکه به رسمیت می‌شناختند. کسی لازم نمی‌دید که برای شرکت در این یکرنگی هویت خویش را از دست بدهد و دیگری شود. در آن یگانه‌شدن‌ها حظی وجود داشت که فطرت‌هایمان می‌پسندید. آن زنجیره‌های سبز انسانی که شهرهای ما را فرا گرفت نمایشی تهی از حقیقت نبود. قرار نبود بعد از آن که از پل گذشتیم به سرنوشت یکدیگر اهمیت ندهیم و جان‌‌هایمان نمی‌خواست که پس از چشیدن طعم آن یگانگی از نو پراکنده شویم. چنین چیزی بدون تردید نشانه‌ای از طلوع بزرگی و رشد در حیات یک ملت است.

بزرگی یک ملت در ثروتمند بودن یا قدرتمند شدن نیست؛ اینها فقط بخش کوچکی از آثار آن است. بزرگی یک ملت در عظمت جان اوست. بزرگی به آن است که بتوانیم امور ظاهرا ناسازگار را با هم داشته باشیم. خانه کوچک مکانی است فقط برای «من»، اما در خانه بزرگ برای دیگران هم جا وجود دارد. کارفرمایی که جانش کوچک بود فکر می‌کرد جز با تجاوز به حقوق کارگران نمی‌تواند مالی بیندوزد، حال آن که کارآفرین بزرگ تنها راه سود بردن را سود رساندن می‌بیند. همین‌گونه است تفاوت کارگر کوچک و کارگر بزرگ. به هزار دلیل تنها راه بهره‌مند شدن این است که همه با هم بهره‌مند شوند، اما کسانی که کوچکند ظرفی ندارند که در آن دیگری هم بگنجد. همچنین است تفاوت دینداری که بزرگ است و دینداری که کوچک است. دیندار بزرگ امام صادق (ع) است که در خانه خدا می‌نشیند و با منکر خدا حکیمانه گفتگو می‌کند. حقیقت خانه خدا همان قلب اوست که برای همگان جا دارد و برای همه حق قائل است؛ حق زیستن، حق شنیدن، حق برگزیدن، حق اشتباه کردن، حق بزرگ بودن. آری بزرگ بودن، و الا بزرگ به کوچک چه کار دارد؟ غیردیندار را در جایگاهی می‌بیند که می‌تواند به زیبایی‌های دین رو کند، اگر نتوانسته‌ است حقیقتی را بیابد احتمال درک آن را از سوی دیگری نادیده نگیرد، یا می‌تواند کوچک باشد و هر چیزی را که نچشیده است انکار کند؛ هر چیزی را که درک نمی‌کند ترک کند و بی‌آن‌که بنشیند و برای فهمیدن گوش بدهد، عقاید دیگران را بی‌اساس بخواند.

ملت ما اینک دارد نشانه‌های بزرگی خود را به نمایش می‌گذارد؛ آن تحول شگرفی که جامعه ما در تکاپوی تجربه آن است این است. البته چیزی که اهمیت دارد خود این بزرگی است و نه نشانه‌های آن. نشانه‌هایش را باز می‌گوییم تا خود آن را باور کنیم که چونان بهار از راه می‌رسد و حیات ما را دیگرگون می‌کند؛ تا به مبارکی آن ایمان بیاوریم و از تغییراتی که ایجاد می‌کند نترسیم. این همان رشدی است که انقلاب ما به امید آن بنا نهاده شد. چندی گذشت و از آن غافل شدیم، ولی پروردگارمان غافل نشد. بذری را که سی سال پیش از این با هزار امید در خاک خود کاشته بودیم پرورش داد تا اینک که جوانه‌هایش را پیش‌رویمان قرار داده است.

نشانه‌های بزرگی یک ملت شبیه به صفاتی است که از یک انسان رشید انتظار می‌رود. کسی که آرمان ندارد هیچ نمی ارزد، اما کیست که بتواند در عین آرمان‌گرایی ارتباط خود را با واقعیت‌ها از دست ندهد؟ یک انسان رشید؛ و یک ملت بزرگ. اگر مردم علیرغم تمامی صحنه‌های تلخی که در این چند ماهه دیده‌اند همچنان اجرای بدون تنازل قانون اساسی را شعار محوری خود می‌دانند به آن خاطر نیست که اگر چیز دیگری بخواهند به آنها داده نمی‌شود. تنها و تنها حکمت و واقع‌بینی مردم بود که اجازه نداد رفتار زشت حاکمان به واکنش‌های عصبی و لجام‌گسیخته بیانجامد.

به عنوان مثالی دیگر صفت شجاعت را در نظر آورید. شهامتی که یک انسان رشید (مثلا یک پدر در دفاع از فرزندش) نشان می‌دهد همراه با هیاهو نیست، مانع از دوراندیشی و مستلزم قبول هزینه‌های بی‌دلیل نیست، اما هول‌انگیزتر و اثرگذارتر از زور بازوی دیگران است. آیا مشابه این کیفیت‌ را در شجاعتی که مردم ما به نمایش می‌گذارند مشاهده نمی‌کنید؟

به عنوان مثالی دیگر انعطاف یک انسان رشید به معنای وادادگی نیست، بلکه بدان معناست که او برای رسیدن به مقصود خود پر از راه‌حل‌های گره‌گشاست. در طول شش ماه گذشته هر روز روزنه‌هایی که مردم می‌گشودند بسته می‌شد و آنان هربار بدون آن که به رودررویی کشیده شوند یا آرمانشان را کنار بگذارند راه‌‌‌‌حل‌های جدید خلق می‌کردند.

به عنوان مثالی دیگر به صبر و متانتی که در حرکت مردم وجود دارد نگاه کنید؛ خواسته‌هایشان را چنان با حوصله‌ای زندگی می‌کنند که گویی می‌توانند صد سال آنها را زندگی کنند؛ حوصله‌ای که مخالفانشان را خسته کرده است، حوصله‌ای که از رشد حکایت می‌کند.

و به عنوان مثالی دیگر انسان رشید کسی است که اعتماد به نفس دارد؛ یعنی نسبت به ارزش‌های وجودی خود آگاه است. برای زمانی طولانی ما این‌گونه نبودیم. سرهای ما فروافتاده بود. دو قرن وابستگی خودباوری را از ملت ما گرفته بود، تا این که انقلاب ترمیم این باروی فروریخته را آغاز کرد. ولی آیا بلافاصله به این هدف رسیدیم و عمق روح خود را از آن لطمه‌های تاریخی پاک کردیم؟ پس چرا وقتی هنرمندانمان در جهان مورد تحسین قرار می‌گرفتند متعجب می‌شدیم؟ انگاری احتمال هم نمی‌دادیم که از ایرانی هنری سر بزند، یا اگر بدبین بودیم بی‌باور به آن که ممکن است کمترین نکته قابل‌ستایشی در ما وجود داشته باشد به دنبال ردپای توطئه می‌گشتیم. آیا اگر یک انسان رشید هم مورد تحسین قرار گیرد این‌گونه واکنش‌ نشان می‌دهد؟ یا او از فضائل خویش آگاه است، به قدری که تمجید‌ها نه جانش را ذوق‌زده می‌کند و نه مسیرش را تغییر می‌دهد. در چند ماه گذشته ملت‌ها ایرانیان را بسیار ستودند، اما واکنش مردم ما را در مقابل این تحسین‌ها با گذشته مقایسه کنید تا ایمان بیاورید که جان جامعه ما دارد نشانه‌های عظمت را تجربه می‌کند.

در سند چشم‌انداز بیست ‌ساله آمده است که ایران باید در سال ۱۴۰۴ قدرت اول منطقه باشد. آیا قرار است در آن سال ما به منطقه و جهان راست بگوییم که قدرت بزرگی هستیم یا دروغ بگوییم؟ ‌آیا قرار است در حالی که هنوز بزرگ نشده‌ایم لباس‌های بزرگ بپوشیم تا عظیم به نظر برسیم؟ آیا قرار است در سطح کشورهای منطقه طرح‌های عمرانی نیمه‌کاره افتتاح کنیم، یا سفرهای شکست‌خورده‌مان را با امدادهای رسانه‌ای پیروزی بنامیم، یا خود را کانون دائمی جنجال‌ها قرار دهیم، یا با تحقیر دیگران و توهین به آنان ادعای عظمت کنیم؟ یا قرار است واقعا قدرتمند باشیم؟ این سوال را از آنجا می‌پرسم که یک کشور تنها زمانی بزرگ است که ملتی بزرگ داشته باشد.

دعایمان مستجاب شد و ملت با تکیه بر زانوان خود به بلوغ و رشدی که شایسته او بود رسید، منتهی مشکل آن است که یک ملت بزرگ نمی‌نشیند تا در روز روشن رایش را ببرند و هیچ نگوید. یک ملت بزرگ انتخابات درجه دو انتصابی را تحمل نمی‌کند. وقتی که یک ملت بزرگ می‌شود دیگر خدمتگزارانش اجازه ندارند به او بگویند چه باید بخورد و کجا باید برود و چه کسی را برگزیند و به چه چیز و چه کس اعتماد کند. یک ملت بزرگ از شورای نگهبان انتظار دارد آنها را قانع کند که تقلبی در انتخابات روی نداده است، نه آن که تنها یک ادعا پیش رویشان بگذارد و ادعای خود را باطل کننده انبوهی از مشاهدات و مستندات بداند.

از ما می‌خواهند که مسئله انتخابات را فراموش کنیم، گویی مسئله مردم انتخابات است. چگونه توضیح دهیم که چنین نیست؟ مسئله مردم قطعا این نیست که فلانی باشد و فلانی نباشد؛ مسئله‌ آنها این است که به یک ملت بزرگ بزرگی فروخته می‌‌شود. آن چیزی که مردم را عصبانی می‌کند و به واکنش وا می‌دارد آن است که به صریح‌ترین لهجه بزرگی آنان انکار می‌شود.

مگر نمی‌خواهید که ما نباشیم و شما باشید؟ راهش توجه به این واقعیت است؛ مردم با زید و عمرو عهد اخوت ندارند و آن کسی را بیشتر می‌پسندند که حق بزرگی آنان را کامل‌تر ادا کند. این مسئله‌ای است که توجه به آن نه فقط گره انتخابات، که هزار گره دیگر را نیز می‌گشاید. و اگر بنا باشد حل نشود آرزو کنید که دامنه‌های مشکل در یک انتخابات، محدود بماند.

برادران ما! اگر از هزینه‌های سنگین و عملیات عظیم خود نتیجه نمی‌گیرید شاید صحنه درگیری را اشتباه گرفته‌اید؛ در خیابان با سایه‌ها می‌جنگید حال آن که در میدان وجدان‌های مردم خاکریزهایتان پی در پی در حال سقوط است. ۱۶ آذر دانشگاه را تحمل نمی‌کنید. ۱۷ آذر چه می‌کنید؟ ۱۸ آذر چه می‌کنید؟ چشمانی را که در صحن دانشگاه به رزمایش‌های بی‌فایده افتاده و آنها را نشانه ترس یافته چگونه تسخیر می‌کنید؟ اصلا همه دانشجویان را ساکت کردید؛ با واقعیت جامعه چه خواهید کرد؟

اینها سخنانی است که ما از روی خیرخواهی می‌گوییم و شنیده نمی‌شود. اگر می‌شنیدند راه پیروزی خیلی نزدیک می‌شد؛ آن پیروزی را می‌گویم که عبارت از غلبه یک حزب نیست، بلکه فراگیر شدن بلوغ یک ملت است؛ آن پیروزی که انسان‌ها را همچون جوانه‌های یک مزرعه یکی یکی و گروه گروه بزرگ می‌کند و بی آن که لازم باشد هویت خود را از دست بدهند سبز می‌کند، تا جایی که خود زندانبان از کارهایی که می‌کند خجالت بکشد.

اخیرا شنیدم بسیج دانشجویی یکی از دانشگاه‌ها در مراسم خود برای مخالفان هم فرصت سخن گفتن قرار داده است؛ این یک شروع خوب است. یا شنیدم که در عید غدیر مخالفان مردم به یکدیگر شال سبز هدیه می‌دهند. از دیدگاهی که این همراه شما می‌نگرد این را بزرگترین عیدی است. زیرا این ما نبودیم که سبز را انتخاب کردیم، بلکه سبز بود که ما را برگزید. آیا ممکن است که این رنگ، برادران ما را نیز برگزیند؟ آری ممکن است، زیرا ذی‌جود کسی است که به حیله حیله‌زننده نگاه نمی‌کند، و راه سبز شدن بر هیچ کس بسته نیست.

میر حسین موسوی

۱۳۸۸/۰۹/۱۵

mehr47 - ایران - تهران
روز به روز بهتر از دیروز. قربون حکومت ایران برم که اینقدر برامون مناسبت گذاشته. واقعا دمشون ولرم. تازه بعدش محرم را داریم بعد از اون هم دهه فجر بعد پنج شنبه آخر سال بعدش سال نو خلاصه 22 خرداد.... سحر کلام موسوی هم که ما کشته. بابا خیلی با حالی...سه قطره خون...سه آذز اهورائی...
یکشنبه 15 آذر 1388

i.am.the.world - لوگزامبورگ - اش
بله! حرفهای عظیمی فرمودند! بیانیه در تسریع ازادی و تثبیت دموکراسی خیلی مهمه! ملت عاشق بیانیه؛اعلامیه؛ احضاریه؛ اطلاعیه و از این جور چیزهاست!! مطمئنا اگر در 16 اذر؛ چند ادم ناقابل کشته و مجروح بشن؛ اقای مهندس موسوی زحمت میکشن و یک بیانیه دیگه صادر میکنن!! مردم هم خوشحال میشن و مجددا با شعار زیبا و خوش قافیه؛ یاحسین؛میر حسین؛ از ایشان قدردانی میکنند!! چقدر شعار قشنگه! ادم بدون شعار قولنج میکنه! تازه نوری زاده هم بعد از پنجاه سال روزنامه نگاری داره شعار تولید میکنه! خلاصه 16 اذر اینقدر دولت و رژیم را شعارمالی کنید که بذاره و بره!! شــــــادباشیــــــد.
یکشنبه 15 آذر 1388

778899 - ایران - شیراز
جز ما اگرت عاشق و شیداست بگو ...ور میل دلت به جانب ماست بگو ... ور هیچ مرا در دل تو جاست بگو ...گر هست بگو، نیست بگو، راست بگو..... ...........انصافأ بیانیه های اقای موسوی روز به روز پخته تر و منسجم تر و گویا تر از گذشته میشود.......ما ایستاده ایم چو شمع مترسانم ز اتشم.....
یکشنبه 15 آذر 1388

baas - هلند - روتردام
عید فقط عید نوروز . عید عربها هم به خودشون مربوطه .
یکشنبه 15 آذر 1388

siamaktg - ایران - تهران
یا حسین میر حسین. در کل در پی اثبات مساپلی بود که بر همه واضحه .. به نظرم زیاد بیانیش جدید نیست ... ولی از یه تیکه ی حرفاش خوشم اومد که می گفت:. 16آذر دانشگاه را تحمل نمی‌کنید. ۱۷ آذر چه می‌کنید؟ ۱۸ آذر چه می‌کنید؟ . ما که تو خیابون میرزای شیرازی بد جور کتک خوردیم (13 آبان) ولی نمی دونم چرا بازم می خوام بیام ... با اینکه از اول 23 خرداد بودم .. اون موقع خیابون خدامی بالای ونک .. اون موقع هم خوردیم با بچه ها. اما باز میام. سیامک . یک دانشجوی فعال که نه .. اما کتک خور. خدا کنه روزای آخرشون باشه
یکشنبه 15 آذر 1388

majid63 - فرانسه - پاریس
آقای موسوی منتظره دوره ریاست جمهوری احمدی نزاد بگذره بعد بگه ما پیروز شدیم!. همه را سرکار گذاشتند.
یکشنبه 15 آذر 1388

Avareh1353 - سوییس - ژنو
میر حسین بهانست کل نظام نشانست.
یکشنبه 15 آذر 1388

Avayeh Edalat - ایران - - تهران
i.am.the.world - لوگزامبورگ - اش _____ حالا شما بفرمائید این مردم چه خاکی بسرشون بکنند. هیشکی هیچ حرفی نزنه هیچ کاری نکنه که مبادا از دماغ یکی خونی بچکه. مفت و مجانی عزیز حتی فحشم به یکی نمیدن هر چیزی هزینه خودشو داره.
یکشنبه 15 آذر 1388

آریوبرزن - ایران - ذاکرات
baas - هلند - روتردام . درود بر تو عید ما پارسیان تنها نوروز است و بس
یکشنبه 15 آذر 1388

pari-dost - المان - هانوفر
سیامک جان من هم ارزومیکنم که دعای شما مستجاب بشه. مواظب خودت باش عزیز.درود بر ملت ازادی خواه ایران.
یکشنبه 15 آذر 1388

ARTEMIS-SW - سوئد - مالمو
اقا جان مثل اینکه حافظه ی تاریخی شما زنگ زده این 3 دانشجوی چپ در یک تظاهرات کشته شدند که دو سه دهه ی بعد همین اتفاق در اروپا و فرانسه هم رویداد..شما 100000 اعدامی را نمی بینید و همین 100 نفر که اخیرا کشته شدند چسبیدید به 50 سال پیش؟؟؟؟؟؟؟ وبعد از بلغور کردن سوره و ایه ///3 اذز اهورائی؟؟؟؟؟؟؟؟رهبران اسلامت که صدها هزار اهورائی را در حمله به ایران کشتند... عجیب نیست در خط امام هستی بر منکرش لعنت!!!!!!
یکشنبه 15 آذر 1388

Saeid Irani - ایران - تهران
یاحسین....میرحسین
یکشنبه 15 آذر 1388

aydak - سوئد - سوئد
چه بیانیه درازی.. من که به جای بیانیه کامنت ها رو خوندم!
یکشنبه 15 آذر 1388

hanana_30 - هند - پونا
موسوی که جز بیانیه کاری نمیکنه بهتره به جای یا حسین میر حسین بگیم یا قران ملت بیچاره ایران.
یکشنبه 15 آذر 1388

a_bamdad - ایران - تهران
یه لحظه چشمای ندا رو به یاد بیارین.یه لحظه مادر سهراب رو که پشت در اوین به ایندر و اون در می زد که یه خبری از جوونش که خیلی وقت بود کشته شده بود رو به یاد بیارین.یه لحظه کیانوش رو که به جای اینکه نوش کیا بشه شد نوش ضحاک تصور کنین.مطمئنم بعدش با هر مرام و مسلکی میاید تو خیابون و میگید مرگ بر دیکتاتور.ازاد زنا و ازاد مرداش بیان تو خیابون و نامردماش بمونن کامنت بدن فردا.به امید دیدار و پیروزی.ما که رفتیم تجدید قوا واسه فردا.اگه موندیم باز میایم خدمتتون و اگه نموندیم یادی بکنید از ما.
یکشنبه 15 آذر 1388

zebelkhan - آمریکا - سن خوزه
i.am.the.world - لوگزامبورگ - اش . ممکنه جنابعالی مواضع خودتون رو بطور روشن بیان کنید؟ شما مخالف رژیم هستید یا موافق؟‌ مخالف شعار و بیانیه هستید یا راه حل بهتری سراغ دارید یا اصولا معتقید ملت نباید هیچ کاری بکند؟ چند وقتی است که نوشته های چند پهلو شما را دنبال میکنم و مشخص نیست شریک دزد هستید یا رفیق قافله؟ لطفا بجای کنایه زدن منظور خود را واضح بیان کنید.
یکشنبه 15 آذر 1388

قلدر - ایران - تهران
قربون کلامت.
یکشنبه 15 آذر 1388

kamran1011 - آمریکا - سن فرنسیسکو
از ایدیت معلومه که خیلی خودت رو بزرگ میبینی ،اگه خیلی مردی خودت برو جلو ببینیم خودت. با چه راهی میخوای اینارو ببندی ، از دور نشستی میگی لنگش کن ؟ . داریوش حرف قشنگی زد ، گفت اگر حمایت نمیکنید ، لااقل زبون به دهن بگیرید.
یکشنبه 15 آذر 1388

kamran1011 - آمریکا - سن فرنسیسکو
از ما میخواهند که مسئله انتخابات را فراموش کنیم، گویی مسئله مردم انتخابات است. چگونه توضیح دهیم که چنین نیست؟ مسئله مردم قطعا این نیست که فلانی باشد و فلانی نباشد؛ مسئله آنها این است که به یک ملت بزرگ بزرگی فروخته میشود. آن چیزی که مردم را عصبانی میکند و به واکنش وا میدارد آن است که به صریحترین لهجه بزرگی آنان انکار میشود.
یکشنبه 15 آذر 1388

pouriya - ایران - رودسر
baas - هلند - روتردام. با شما کاملا موافقم ولی بهتر است دست کم از واژه زیبای جشن بجای کلمه عربی عید استفاده کنیم...
یکشنبه 15 آذر 1388

IranBozorgMehr - ایران - اهواز
baas - هلند - روتردام. عید فقط عید نوروز . عید عربها هم به خودشون مربوطه .. گرامی ما عید نداریم. بلکه جشن داریم. جشن نوروز. همانگونه که خود گفتی، عید باشه برای عربها و مبارکشون باشه، ما ایرانیان جشن داریم و هیچ نیازی به دین و فرهنگ و زبان عربها نداریم، هرچی باشه ما نیاکانمان گبر و مجوسی بودند که هرچه که بوده و هستیم را از بیگانه پرستی و به ویژه تازی پرستی، سر تر میدانیم و زبان و فرهنگ و آیین ایرانی را ارج مینهیم، زیرا که هنوز ایرانی هستیم و خاهیم بود.
دوشنبه 16 آذر 1388

حامیان موسوی - امارات - دبی
یا حسین میرحسین
دوشنبه 16 آذر 1388

i.am.the.world - لوگزامبورگ - اش
زبل خان عزیز و تهمت دوست: با درود و سلام. عزیزم این که بنده باید موضعی داشته باشم یعنی چی؟ مگر انسان نمیتواند فارغ از موضع زندگی کند؟ بزرگوار شما موضع دارید؛ و به همین دلیل به هرکس که خارج از موضع و عقیده شما حرف بزند کلی تهمت میزند. مگر نه این است؟ کلمات مزدور؛ بسیجی؛ ضد ایرانی؛ و تهمتهایی اینچنینی مرتبا در کامنتهایتان دیده میشود. غیر از این است؟ این همه تهمت مگر از عوارض موضع داری نیست؟ مگر حسین شریعتمداری و کیهان به همین سبک شما به دیگران تهمت نمیزنند؟ وانگهی موافقت و مخالفت من و شما انهم هزاران کیلومتر دور از اتش؛ نه کسی را سرد میکند و نه گرم. مگر غیر از است؟ تازه ان بچه با ادب و ساده دل شیرازی که در ایران است؛ و از این رژیم نفرت دارد؛ باید از شما که در امریکا هستید کلی ناسزا و بی احترامی بشنود چرا که نام کاربرش مسلمان ایرانی است!! یک مشت جمله از یک مشت ادم پشت سرهم ردیف میکنید که چه؟! که راه رستگاری را یافته اید؟...
دوشنبه 16 آذر 1388

i.am.the.world - لوگزامبورگ - اش
...نه عزیزم: این ادمهایی که جملاتشان را حفظ کرده اید و به نشانه روشنفکری بکار میبرید؛ قریب به اتفاقشان در طلاطم؛ تشویش؛ترس و اضطراب زندگیشان را بسر بردند. انسان روشن و بی تشویش نه تهمت میزند و نه کسی را میرنجاند. ارام و بردبار است. و از شعار و دسته بازی رویگردان است. نگارنده و شما بهیچوجه قادر به تکان دادن یک برگ هم در ایران نیستیم. در این گوشه در این سایت فقط میتوانیم نگاههایمان را تقسیم کنیم و بیراهه ها را بر هم حذر دهیم. همین. اینکه چه کس رو به چه قبله و سر در استان چه صنمی دارد به بنده و حضرتعالی هیچ دخل و ارتباطی ندارد. شادباشید.
دوشنبه 16 آذر 1388

tashbad - ایران - دسیتی
جنبش سبز یعنی رویش بذرهای رنگارنگ طبیعت به وسعت همه ی سرسبزی های عالم - دوستان عزیز خارج از گود - ما سرو بلند قامت سبز را نشانده ایم در دل ایرانمان حال زمان آبیاری و هرس این تک درخت آزادی است تا اندک زمانی دیگر شاهد سایه گسترده اش بر سرمان باشیم
دوشنبه 16 آذر 1388

nima13591111 - ایران - تهران
i.am.the.world - لوگزامبورگ - اش . . آدم ب هنر و بی لیاقت زبونش درازه. ماشالله چقدر خوب تحلیل فرمودید قربان. افاضه فیض بفرمایید مردم چیکار کنند
دوشنبه 16 آذر 1388

pejvakkkk - ایران - بیرجند
یا حسین میرحسین
دوشنبه 16 آذر 1388

sara-iran - ایران - تهران
i.am.the.world - لوگزامبورگ - اش....20....20
دوشنبه 16 آذر 1388

freydun - ایران - شیراز
ARTEMIS-SW - سوئد - مالمو--عزیز سوئدی باز من امدم ولی کوتاه.ممکن است یک جمع بندی از کامنت هایت داشته باشی یعنی انتظارت از خوانندگان که اجبارا باید همه نوشته ها را بخوانند چیست چون من دنبال خبری حرکتی پیشنهادی هستم شاید قدمی برای نابودی سریعتر حکومت جور باشد ولی تو را نمیفهم.کینه از این جانیان در رگ و پوست هر ایرانی است. خوردن ابگوشت هر روز سه وعده را امتحان کرده ای یاکسی روزی 12 بار از جنایتهای سفید پوستان در افریقا برات توضیح داده.یاداوری مطالبی که همه میدانیم در تمامی خبرها با مطالب تکراری!!باور کن مطلب لوث میشود ونتیجه عکس میدهد.همه هم دردیم ولی باید توانایی فهمیدن دیگران را داشته باشیم در یکی دو کامنتت با ذکر مطالبی نو وافشاگرانه نشان دادی که میتوانی ولی دوباره به نوشتن !!!تنه ببند دهنت///70زن !!پرداختی ولی دوستت داریم چون با مایی
دوشنبه 16 آذر 1388

ARTEMIS-SW - سوئد - مالمو
freydun - ایران - شیراز. منهم شما را متفاوت با دیگران می بینم اما------تفاوت من با شما سپید و سیاه دیدن قبل از 1357 و اینکه شاید با وجود سانسور و کتابهای اگاهی دهنده در باره ی اسلام حق داشته باشید ولی من برداشت خود را دارم که این دین ننگین باعث و بانی این همه کثافتکاری است و نفرتم از این دین بیشتر از سوسکهای ایران است//که تنها خوشبختی منست که اینجا نیست// ولی شما بر طبق فرایند زندگی در ایران می نویسیدو من بر اثر طوفانی که زندگی مرا در هم نوردید و حتی یک دلخوشی نماند که فکر کنم لااقل وضع کشورم بهتر از سابق است بله از نظر من اسلام مبلغ مرگ و نیستی و سکسیزم انهم بیمارگونه و هر کس در ترویج و تثبیت ان بکوشد از نظر من خیانتکار به میهن ولی در مورد جدائی طلبان هم اندیش شما--.مرسی از دوستیت همین.
سه‌شنبه 17 آذر 1388

delsooze-mardom - ایران - قم
اقای موسوی شما ابابکر زمانیدوبا شکست خوردگان بدر وخیبر هم پیاله. لااقل از خدا بترس
چهار‌شنبه 18 آذر 1388

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.