جمعه ۱۳ دی ۱۳۸۷ - ۰۲ ژانویه ۲۰۰۹
پایان زندگی پرماجرای علی کردان
روزنامه اعتماد , حامد طبیبی : شدت یافتن «بیماری صعب العلاج» و مرگ، فرجام مردی بود که چندین ماه در قامت یکی از چهره های خبرساز فضای سیاسی کشور شناخته می شد و توصیف عملکرد و حتی سخنان وی در میان طبقات مختلف جامعه به امری رایج بدل شده بود. پس از چند روز اخبار ضد و نقیض در خصوص وخامت وضعیت جسمانی یکی از سه وزیر کشور دولت نهم، لحظات آغازین شب گذشته اعلام شد علی کردان در بیمارستان مسیح دانشوری تهران درگذشت؛ بیمارستانی که ریاست آن را علی اکبر ولایتی از چهره های شاخص اصولگرا بر عهده دارد.دو هفته قبل بود که خبر بستری شدن کردان در بیمارستان مذکور دهان به دهان چرخید. اینچنین بود که فاش شد کردان از سال ها قبل با سرطان خون دست و پنجه نرم کرده است. نکته قابل تامل در این باره این است که در اوج وقایع سیاسی پس از معرفی وی به عنوان وزیر کشور و جلسات رای اعتماد و استیضاح پرماجرا در مجلس هشتم آن هم به فاصله کمتر از سه ماه، او به این بیماری مبتلا بوده و با این حال برخی رفتارها را صورت داده و حملات تند علیه اصلاح طلبان و جریانات اصولگرای منتقد دولت را متوقف نساخته است.اگرچه از چند روز قبل، برخی گزارش ها حاکی از مرگ مغزی کردان بود اما 26 آبان، ایرنا به نقل از آنچه یک منبع نزدیک به «علی کردان» عنوان کرد مرگ او را شایعه نامید. این شخص به خبرگزاری ارگان دولت گفته بود کردان در حال حاضر در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان مسیح دانشوری بستری است، اما حال ایشان رضایت بخش نیست. ایرنا در خبر خود به بیماری کردان اشاره کرده بود؛ «وزیر کشور اسبق دولت از دو هفته قبل به علت سرطان خون در بیمارستان بستری است.» جام جم آنلاین نیز به عنوان پایگاه خبری ارگانی که کردان سال ها معاونت آن را بر عهده داشت- صدا و سیما- روز جمعه از وخامت حال وی خبر داد؛ «کردان با تنفس مصنوعی به حیات خود ادامه می دهد.»در خبر این خبرگزاری، «بیماری ریوی» دلیل بستری شدن کردان اعلام شده و اشاره یی به سرطان خون نشده بود. در عین حال برخی اخبار نیز حاکی از آن بود که وی به آنفلوآنزای نوع «A» مبتلا شده است، دچار خونریزی مغزی شده و به حالت کما رفته است.حسن سبحانی نیا نماینده نیشابور نیز از عیادت برخی از نمایندگان مجلس از کردان خبر داد و اخباری نیز مبنی بر دیدار برخی چهره های سیاسی و مسوولان دستگاه اجرایی از کردان روی خروجی سایت ها قرار می گرفت. کردان چگونه کردان شدیکی از ویژگی های جالب توجه وزیر کشور دولت نهم، حفظ اعتماد به نفس تحت هر شرایطی بود و اوج محک خوردن این توانایی او در جلسات رای اعتماد و استیضاح وی به خوبی خود را نشان داد؛ جایی که او به رغم اثبات تقلبی بودن مدرک دکترای حقوق اساسی دانشگاه معتبر آکسفورد - که به واسطه آن حتی در دانشگاه به تدریس می پرداخت - حاضر به پذیرفتن این خطای خود نشد و در تودیع خود نیز تند ترین جملات را در توصیف منتقدان خود به کار برد و آنها را به همنوایی با بخش فارسی رادیو اسرائیل به عنوان زمینه ساز برکناری خود متهم کرد.او اگرچه از سال های ابتدای انقلاب در استان مازندران سمت های مختلفی اعم از عضو شورای فرماندهی سپاه استان مازندران، دادیار و جانشین دادستان ساری، جانشین دادستان آمل در غائله ششم بهمن سال 60، فرمانداری علی آباد کتول در استان گلستان و گنبد کاووس و چند معاونت و قائم مقامی در سازمان های دولتی را در کارنامه داشت اما بی شک نقطه شهره شدن او به دوران مجلس ششم باز می گشت. او در مقام معاون مالی رسانه یی که مقابله با دولت، مجلس و شوراهای شهر در اختیار اصلاح طلبان را انکار نمی کرد به ایستادگی در برابر تحقیق و تفحص مجلس اصلاحات از سازمان عریض و طویل و ثروتمند صدا و سیما پرداخت و در کنار علی لاریجانی که گزارش تخلف 525 میلیارد تومانی سازمان صدا و سیما را «کشکی» لقب داد، آن را یک بازی سیاسی ارزیابی کرد.اسباب کشی در دولت نهمبا روی کار آمدن دولت نهم ورق برای کردان برگشت و درگیری های وی با اصلاح طلبان او را به چهره یی محبوب برای نومحافظه کاران بدل ساخت. کردان از ساختمان جام جم به ساختمان سازمان آموزش فنی و حرفه یی در خیابان آزادی تهران نقل مکان کرد تا معاون جهرمی شده و بر صندلی ریاست سازمان تکیه زده و جایگزین محمدامین سازگارنژاد شود. پس از مدتی اما سخن از وزیر نفت شدن کردان به میان آمد. پس از حذف وزیری هامانه از کابینه، کردان گزینه وزارت نفت شد اما مجلس با آن مخالفت کرد تا او به سیاق معمول موردنظر محمود احمدی نژاد در قامت وزیر سایه و با سمت خلق شده «قائم مقام» به طبقه پانزدهم ساختمان مشهور وزارت نفت در خیابان طالقانی نقل مکان کند. روزگار بر وفق مراد این چهره مورد وثوق احمدی نژاد بود چه اینکه مصطفی پورمحمدی نیز از وزارت کشور کنار گذاشته شد و در میان ناباوری، رئیس دولت نهم کردان را به عنوان گزینه وزارت به مجلس معرفی کرد. جلسه رای اعتماد به وی اما خود حدیثی مفصل بود که از حوصله این نوشتار خارج است. در آن جلسه عده یی از اصولگرایان مشهور به تحولخواه و در راس آنها احمد توکلی، به وی تاختند و درخواست جلسه غیرعلنی برای گفتن برخی ناگفته ها از سوابق کردان را مطرح کردند. کردان در آن جلسه مدعی شد که مدرک دکترای افتخاری از آکسفورد را اخذ کرده است. پس از رای اعتماد شکننده به وی، سایت الف وابسته به توکلی، از این دانشگاه مشهور انگلیسی استعلام کرد و مقام های دانشگاه آکسفورد رسماً اعلام کردند که وی نه دکترای افتخاری و نه هیچ مدرک دیگری از این دانشگاه دریافت نکرده است. دارا نبودن مدارک تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد مورد ادعا از دانشگاه آزاد اسلامی و دریافت حقوق دولتی بر پایه مدرک تحصیلی دکترا و عضویت در هیات علمی دانشگاه آزاد قافیه را بر وزیر کشور تنگ کرده بود. بر همین اساس دوران «مستعجل» حضور وی در ساختمان مشهور خیابان فاطمی، تحت الشعاع این موضوع قرار گرفت اما در میان فشار افکار عمومی و رسانه ها و قیاس او با همتایان در دولت اصلاحات و دولت های پیشین این احمدی نژاد بود که بی تفاوت به این امر او را وزیر موفق کشور می دانست و کردان هم بنای استعفا نداشت. حتی روابط عمومی وزارت کشور در اطلاعیه یی اعلام کرد مدرک دکترای افتخاری کردان از سوی رئیس کل بخش خاورمیانه دانشگاه آکسفورد استیفن پرینگل و با امضای سه نفر از استادان معروف دانشگاه آکسفورد صادر شده و هیچ گونه خدشه یی در صحت آن وجود ندارد. سرانجام در تاریخ 14 آبان 1387 مجلس نشینان هشتم او را استیضاح کردند. در جریان استیضاح، محمود احمدی نژاد حضور نداشت چراکه جلسه را غیرقانونی دانسته بود. علی کردان در تنور داغ صحن بهارستان در دفاع از عملکرد خود اظهار داشت؛ «من شیمیایی هستم اما تا حالا نگفته بودم و اکنون که وادار به بیان آن شدم، از خدا طلب مغفرت می کنم.» از 247 نماینده حاضر در جلسه، 188 نفر به طرح عدم اعتماد به علی کردان رای موافق دادند. او پس از این نیز بارها در پاستور دیده شد و پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم نیز شایعاتی در خصوص پست معاونت یا سفارت برای او شنیده شد. یکی از اتفاقات جالب توجه پس از استیضاح کردان، انتشار خاطرات وی بود که در چندین قسمت در رسانه ها انتشار یافت و همه نیروهای انقلاب از اصلاح طلبان گرفته تا اصولگرایان معتدل و سنتی ها، از سوی این چهره خبرساز با اتهاماتی مواجه شدند. او در دوران وزارت کشور در اجلاس ائمه جمعه، یکی از نظرات خود در حوزه وزارت را این گونه بیان کرد؛ «دولت، جنبش های اجتماعی مانند حرکت های قومی، جنبش مذهبی (وهابیت و بهائیت)، فرقه گرایی، دموکراسی خواهی در مقابل مردم سالاری دینی، سکولاریسم، جنبش مجازی و اینترنتی، جنبش روشنفکری بیمار، خرافه گرایی، محیط زیست، مساله فمینیسم و مدرنیسم در مقابل سنت، جنبش های حقوق بشر، اجتماعی، سندیکاهای کارگری و جریان های دانشجویی را مشمول چالش امنیتی در نظر می گیرد.»
خدمت بزرگ آقای کردان
محمد رضا زائری : درباره مرحوم کردان البته پیش از درگذشت او مطالب زیادی نوشته شده است. یکی از این مطالب که به وقت خود یعنی پارسال، آذرماه خواندم و لذت بردم، نوشته همکار فرهیخته آقای محمدرضا زائری در وبلاگش بود. وی طی مقدمه یی با اشاره به اینکه در کشور ما متاسفانه همه مقدرات اجتماعی خانواده ها را تحصیل دانشگاهی و مدرک تحصیلی تعیین می کند، نوشته بود؛ آقای کردان شاید بی آنکه بخواهد و بداند در کنار همه آنچه در این مدت با کشور کرد بانی یک خدمت بسیار نیز بود و آن اینکه به نوعی همه را متوجه کرد که عنوان دکتر و... چقدر بی اهمیت است.و دنباله این مطلب؛« ما در ایران و بسیاری کشورهای شرقی دچار مشکل اجتماعی بل فاجعه دردناکی هستیم که باعث شده افراد به دنبال جعل عنوان یا دست و پا کردن مدرک به هر قیمت باشند و البته همه هم در ایجاد این فضا مقصریم. هر کسی به سهم خودش. چرا افراد مثل سایر نقاط جهان به جای شناخته شدن به نام خانوادگی و حتی نام کوچک خود نیاز به عنوان داشته باشند؟ مگر نمی دانیم که در بسیاری کشورها بزرگ ترین شخصیت ها در زندگی عادی و روابط روزمره شان حسام یا احمد یا جیمز یا ماری هستند اما در ایران همه ما تجربه هایی داریم از کسانی که حتی موقع امضای یک رسید مثلاً پستی هم دکتر فلان امضا می کنند، گویی این کلمه دکتر بخشی از شخصیت ایشان است و خدا نکند موقعی که به منزل شان زنگ زده اید و از خانم شان سراغ آقا را می گیرید عنوان دکتر را فراموش کنید،خب به این ترتیب افراد زیرک هم سوراخ دعا را پیدا می کنند و برای گرفتن حتی امتیازهای کوچک با ذکر یک عنوان دکتر به طرح خواسته خود مبادرت می کنند ... می دانیم قضیه منحصر به آقای کردان نیست و می دانیم در طول سال ها چقدر دکترها بدون آزمون و استاد جدی مدرک گرفتند و چقدر مسوولان در دفتر خود امتحان های صوری دادند و چقدر توانگران پایان نامه هایی را که دیگری نوشته بود ارائه کردند و... این بلا حتی به جان ما طلبه ها هم افتاده و گاهی متاسفانه لقب دکتر از عنوان حجت الاسلام جلو می افتد. (فراموش نمی کنم بعضی از کشیش های برجسته را که پس از سال ها تحصیل موفق در پاریس یا رم با شوق و جدیت ترجیح می دهند به ایشان پدر فلان بگویند تا دکتر بهمان،) خودمان این بلا را سر خودمان آورده ایم... همه مان... از کسی که نامه های اداری را به خاطر نداشتن عنوان برمی گرداند تا کسی که با ذکر چنین عناوینی در روابط روزمره در واقع رشوه می دهد...همه ما مقصریم... همه کسانی که دلشان نمی خواهد مثلاً محمدرضا زائری باشند و به هر دلیل (از جمله ضعف شخصیت یا عدم اعتماد به نفس) ترجیح می دهند با یک لقب اعتباری چیزی به خود اضافه کنند. (فراموش نمی کنم نامه یی اداری را که پدرم دقیقاً به دلیل اینکه عناوینی چاپلوسانه در آن قید شده بود در سمت استاندار هرمزگان برگردانده و به فرماندار خود نوشته بود اگر خواستی دوباره چنین بنویسی استعفایت را هم ضمیمه کن، و فراموش نمی کنم شهید وارسته محمد معتضدکیوان را که حتی ترجیح می داد ما کودکان به او محمد بگوییم نه محمدآقا،) می فهمم چه مقدمات و پس زمینه های اجتماعی ما را چنین کرده و می فهمم قضیه به این سادگی هم نیست و می فهمم در بسیاری موارد دیگران به خاطر خودشان از این عناوین استفاده می کنند (مثل صاحب مجلسی که برای اعتبار مجلس خودش در اعلامیه روضه اش می نویسد؛ سخنران جناب دکتر حجت الاسلام کذا) و می فهمم عوض کردن محیط اجتماعی تعارف آلود ما اقلاً چندین دهه کار می برد اما نمی خواهم سرتان را درد بیاورم و... سوالم این است که اولاً چرا باید آقای کردان که توان مدیریتی قابل توجهی دارد به جای تمرکز روی کار خود با مدرک تحصیلی واقعی احساس کند باید ادا در بیاورد و تظاهر کند و ثانیاً قدر بسیار اساتید برجسته و فاضل دانشگاه که سال ها در ایران یا کشورهای دیگر با زحمت و مشکلات تحصیل کرده و به مدارج علمی بالا رسیده اند به خاطر این جو شناخته نشود؟ حکایت ما حکایت آن شاه قاجار است که به مداح خود می گفت؛ می دانم دروغ می گویی ولی بگو خوشمان می آید، همه می دانیم داریم با هم تعارف می کنیم ولی هیچ کدام به روی هم نمی آوریم، همه می دانیم داریم دروغ می گوییم اما هیچ کدام ناراحت نیستیم، همه می دانیم بسیار مشکلات بزرگ و خطرات جدی گریبان مان را گرفته است اما هیچ یک نگران نمی شویم، همه با نوعی توافق نانوشته و ناگفته از وضع موجود راضی هستیم...
dawn1978 - ایران - تهران |
خدا از سر تقصیراتش بگذره. به بقیه شون باید گفت هان ای دل عبرت بین .. البته بماند که اینا دل عبرت بین ندارن! یا بهتر بگم اصلا دل ندارن. علی آقا کردان خدا رحمتت کنه یه سر برو به خواب محمود!!!! |
دوشنبه 2 آذر 1388 |
|
هوای آزاد - ایران - ایران |
عرزاییل هم به کی گیر داد!!!!! |
دوشنبه 2 آذر 1388 |
|
IRAN ZAMEN - نروژ - روگنان |
خدمت بزرگ آقای کردان......مال مردم خور.متجاوز به ناموس این اب و خاک.همکاری با نظام جمهوری اسهالی. چقدر لذت بخش است وقتی خبر مرگ این اسهالیها را می شنوم. |
دوشنبه 2 آذر 1388 |
|
punisher - ایران - شیراز |
پایان زندگی یک دروغگوی بزرگ که به شعور جهانیان توهین کرده بود... به امید روزی که وجود کثیف تک تکشون از روی زمین پاک شود. |
دوشنبه 2 آذر 1388 |
|
arvin314 - انگلیس - برادفورد |
اینها ماجرا نیست چون ماجرا در واقع تعریف دیگه ای داره.بفرمایید پایان زندگی مذبوحانه کردان.{کرگدن} |
دوشنبه 2 آذر 1388 |
|
فراز_نروژ - نروژ - تونسبرگ |
یکی از دوستانم شاکی بود که چرا مردم هرکسی را که خوش تیپ است مثلا. مهندس صدا می زنند در حالیکه یک مهندس باید مثل او سالها درس خوانده باشد تا به چنین لقبی مفتخر گردد. به او گفتم حاجی های مکه رفته را پس چی میگی که کلی رنج سفر کشیده اند و از آنطرف هرچی مایه دار مکه نرفته را حاجی صدا میزنند! (بیچاره ها چقدر شام می دهند تا همه متوجه شوند که یارو رفته حج) |
دوشنبه 2 آذر 1388 |
|
mardin delfani - انگلیس - برادفورد |
مرگ خوشحالی ندارد اما یک ننگ از دامن ملت ایران خصوصا کردها پاک شد |
دوشنبه 2 آذر 1388 |
|
afshiin - سوئد - سالزبورگ |
دوستان می گن چون فشار شب اول قبر برای این عوضی یا علی خیلی زیاد بوده قرار شده شب دوم بزارنش تو قبر ... خوب خالی بندی هم حدی داره که این بابا از حدش گذشت . شاید هم طفلکی از بس که در دوران تحصیل از مغزش کار کشید کم آورد آخرش دیدی از بس که مرد !!. خداوند برای اطمینان بیشتر و اینکه فردا حرف درنیاید خودش شخصاً برای گرفتن جان کردان اقدام کرد (از دوست طنزنویسم علی رضا ...) |
دوشنبه 2 آذر 1388 |
|
farahnaz2009 - استرالیا - سیدنی |
. اعوذ بالله من الشیخان الرژیم، بسم الله الرحمن الرجیم، انا لله و انا الیه واژگون.! . روح بلند و ملکوتی دکطر کردان(جعال الله والمسلمین) به ملکوت اعلی پیوست. به همین مناسبت، جامعه جاعلین دانشگاه آکسفورد..سه روز عزای عمومی اعلام کرد. گفتنیست روح دکطر کردان، هنگام برخواستن از تخت..به پنکه سقفی گیر کرده بود..که با تلاش پرسنل خدوم بیمارستان..نجات پیدا کرد..شعری در وصف دکطر کردان: نگار من که به کالج نرفت و دکتر شد..به غمزه مساله آموز صد مدرس شد.!؟. دوستان |
سهشنبه 3 آذر 1388 |
|
payamak - انگلیس - من |
فرحناز2009.جالب بود.سنس او هیومر |
سهشنبه 3 آذر 1388 |
|
shabnam anti mammad! - استرالیا - سیدنی |
farahnaz2009 - استرالیا - سیدنی فرح جان جالب بود مرسی. |
سهشنبه 3 آذر 1388 |
|
کلاب - ایران - تهران |
فرحناز جان بسیار عالی و به جا نوشتی خانومی |
سهشنبه 3 آذر 1388 |
|