سه شنبه ۱۶ مهر ۱۳۸۷ - ۰۷ اكتبر ۲۰۰۸
فراخوان معترضین به تجمع چهارشنبه در بازار و هشدار ایلنا در مورد دومینو بودن اقتصاد بازار
دیشب خبرگزاری ایلنا روی پیشخوان سایت خود گزارشی را همزمان با داغ شدن اخبار حضور مردم در روز چهارشنبه 21 مرداد برای اعتراض در بازار گذاشت که بسیار جالب است. این گزارش ویژه که دیشب منتشر شد بازار را قلب اقتصاد ایران توصیف کرد و بازار را به بازی دومینو تشبیه کرده است که با یک حرکت ( مثلا اعتراضی ) کوچک تبعات گسترده ای را خواهد داشت و به کل بازار کشیده خواهد شد . و با چند بازاری مصاحبه کرده که آنها از وضعیت موجود اصلا راضی نبوده . و بسیار گلایه مند بودند که حتی گزارشگر در قسمتی عنوان میکند که بعضی از صحبتهای آنها را به دلایلی نقل نمیکند.
این گزارش بصورت غیر مستقیم بازار را آبستن اعتصاب گسترده عمومی میپندارد که دنباله آن مانند دومینو به کل بازار ایران کشیده خواهد شد .
منبع : وبلاگ هموطن برخیز
بازار مثل دومینو است
ایلنا: بازار از دوره قاجار تاکنون قلب اقتصادی کشور ما محسوب میشود. حضور همیشگی ارکهای حکومتی در کنار بازار، خود نشاندهنده قدرتی است که این نهاد در کشور ما ایفا کرده و میکند. نقشهای تاریخی بازار در دوران مشروطیت و انقلاب اسلامی نیز بر کسی پوشیده نیست، اما بازار امروز ما بیش از همیشه از وضع موجود ناراضی است. ورشکستگیهای دنبالهدار در بازار که حاصل اقتصاد بیمار ایران است، فعالان این نهاد قدرتمند را به نگرانی فرو برده است. یکی از خوشنامان بازار که در گفتوگویمان ترجیح دادیم نامی جز نام کوچک وی نبریم، از علل بحران حاکم بر بازار و معلولهای آن سخن گفت که خواندن آن خالی از لطف نیست. ***** دالانهای بازار بینالحرمین، کفاشها، زرگرها، بازار بزرگ، پله نوروزخان، بازار آهنگرها، چهارسوق کوچک و بزرگ و... پر از جمعیته. مردمی که در هر قدم و جلوی هر مغازه میایستند تا برای لحظهای به کالاها و قیمتهای آنها نگاه کنند. روزهای قبل از ماه رمضانه و طبیعیه که در این روزها، شاهد برگزاری بسیاری از مراسم جشن و عروسی باشیم؛ ایامی که قدیمیترها و جوونها به تقلید از آنها، "گل بازار" میخونند. به زحمت از میان جمعیت و از بین چرخهایی که وظیفه حمل اجناس به مغازهها را دارن، میگذرم و به بخش پایینتر بازار میرسم که تقریباً ویژه قدیمیترهای بازاره و بهقولی عمدهفروشند. از آنجا به سرای سجاد میرم و نزدیک حجره حاج علی میشینم. حاج علی جزء نورچشمیهای بازاره. کلامش مثل چکهاش یا ببخشید، چکهاش مثل کلامش همیشه به موقع و بهجاست و همیشه سر وقت پاس میشه. مطمئنم که به خاطر نسبت من با یکی از آشنایان خود حاضر شده، گپی با من بزنه و گرنه حاجی حوصله بچه، اونهم در محیط کسب رو نداره. "بازارو خودت که میبینی. شلوغه اما کاسبی نیست. جمعیت میآد و میره، اما خرید ندارن. راستش پولی ندارن که بخرن. مردم اینقدر گرفتارن که دیگه سعی میکنن صد بار بیان و برن، تا دست آخر حداقل بتونن جنسی رو که میخوان صد تومن ارزونتر بخرن. از این همه جمعیت هم نصیب ما سروصداست و سردرد". حاجی گاهی مجبوره حرفشو قطع کنه و جواب سلام کاسبهای دیگه رو بده. "میبینی همشون کارشون همینه. صبح تا بعدازظهر میآیم اینجا، با دوستامون گپی میزنیم، چای دور هم میخوریم و بعد خداحافظ شما. مردم وقتی جنس از خردهفروشها نمیخرن، طبیعیه اونها هم از ما نمیخرن. وضع شهرستان هم که از تهران بدتره. از اول سال تا حالا، یک معامله درست حسابی نداشتیم. الان چند وقته که همه داریم از جیب میخوریم". همین طور چایی رو سمتم هل میده و میگه "بازار مثل اون بازی میمونه که همه ردیف پشت سر همند". توضیح میدم اون بازی دومینوست. میگه "همون که تو میگی. یکی که بیفته، هممون پشت سرش ردیفی میافتیم. مشتریا پول من رو نمیدن، چکهام پاس نمیشه. چک من که پاس نشه طرف من هم کم میاره و چکهای اون، و همین جور، کلاً بازار به هم میریزه". میگم حاجی اوضاع شما که نباید خیلی هم بد باشه. مردم شاید کمتر کتاب بخرن. شاید کمتر برن سینما و تفریح، ولی نمیتونن لباس نخرن. نگاهی بهم میکنه و میگه "تو که مامور مالیات نیستی که بخوام چیزی رو ازت پنهون کنم، تازه تو مرام من نیست که حتی به اون هم دروغ بگم. بازار پر شده از جنسای بنجل و پارچههای آشغال و ارزون چینی و پاکستانی، اما همون هم خریدار نداره. بازار قفله، کشش نداره". اشاره میکنم به سالهای جنگ و موقعی که شلوار من و هم سن و سالهام پر از وصله بود، و ادامه میدم الان که مردم مثل اون موقع نیستن، حتماً باید وضع فروش پارچه بهتر شده باشه. میگم که تازه همه چیز نشون میده که وضع ظاهری مردم حداقل از اون موقع بهتر شده. میگه "من میتونم در مورد وضع مردم خبر بدم، نه اون آقایی که تو ماشینش با شیشههای دودی نشسته و مردم رو سال به سال هم نمیبینه. من میتونم نظر بدم که به مردم جنس میفروشم و از دست اونها پول میگیرم. همون زمون که تو میگی پارچه ایرانی تو بازار پر بود. باید تو صف میایستادم تا پارچه حوالهای رو از ستاد بگیریم و به مردم و تولیدکننده بفروشیم. کارخونهها همه کار میکردن و ما منت پارچه ایرانی رو میکشیدیم. طبیعیه که کارگر اون کارخونه که اول آخر مشتری بازار ما هم بود، وقتی کار داشت میتونست بیاد و از ما خرید کنه. الان چی؟ جنس بنجل پاکستانی و چینی رو ریختن تو بازار، دیگه جز بازار کیلوییها که پارچه رو ملافهای میفروشن، هیچ جا پارچه ایرانی نداره. خوب این همه کارگر اون کارخونهها چی شدن؟ بیکارن یا دارن مسافرکشی میکنن. پول تو دستشون نیست، پس همین آت و آشغالهای خارجی هم فروش نمیره. کارخونه راه انداختن به اسم .... سه ماه زودتر بهشون پول میدادیم تا بهمون جنسشون رو بدن. هنوز جنس به مغازمون نرسیده بود که خیاطها از سر و کولمون بالا میرفتن که به ما بفروشید. بعد از یه مدت که سر و کله پارچه چینی و پاکستانی تو بازار پیدا شد، حاضر بودن که به ما چکی هم جنس بدن، اما دیگه جنسشون طالب نداشت. الان هم دیگه از اون کارخونه خبری نیست، ورشکسته شد و کارگراش رفتن پی کارشون". حاج علی یه نایلون سیاه پر از چک رو از گاوصندوقش درمیآره. "نگاه کن، چکهای پاس نشده رو ببین. تو مغازه همه کاسبهای این پاساژ پر از این چکهاست. وقتی کاسبی تو بازار بود، ماهی یکی - دو تا از این چکها خیالی نبود، اما الان که کاسبی نداریم یکیش هم پدرمون رو درمیآره، ما هم مجبور میشیم چکی کار نکنیم یا فقط با آدمهای خیلی خوش حساب، نتیجهش همین میشه که میبینی؛ کاسبی میمیره". حاجی به بعضی مغازههای خالی پاساژ اشاره میکنه و ادامه میده "اینجا پر از آدم حسابی و کاسبهای خوش نام بود. حالا دیگه طبیعی شده که هر چند وقته بشنویم که فلانی کم آورده و فراری شده. بعد از چند وقت هم دوستای طرف و کاسبهای دیگه جمع میشن، طلبکارها رو راضی میکنن که تومنی مثلاً پنج زار بگیرن و چکها رو پس بدن. همین میشه که روز به روز هم اعتماد مردم به هم کمتر میشه و هم کاسبی تو بازار". حاجی یه تقویم که کنار دستشه رو به سمتم میآره و به تعطیلیهای رسمی اشاره میکنه. "تو کشور ما همینجوری هم میگن که ما خیلی تعطیلی داریم. وضع بازار خیلی بدتره. تو سال تقریباً به جز جمعهها، 50 روز تعطیلی داریم. پنجشنبهها هم که بازار تا 12 ظهر بیشتر کار نمیکنه. کسی نیست بپرسه تکلیف کسی که باید ماهی یک و نیم میلیون تومن اجاره بده، چیه؟ هر روز تعطیلی برای من یعنی 30 هزار تومن از جیب خوردن. جمعهها و روزهای تعطیلی بازار رو سر هم که جمع بزنی، میشه حدود 100 روز. بابا ما هم مسلمونیم و حتی اگه مسیحیش هم کشته بشه، ناراحت میشیم، اما گناه ما چیه که وقتی تو یه کشور دیگه یه عده کشته میشن، یه عده به اسم ما اعلامیه میدن که بازار 3 روز تعطیله". حاجی به حجرهش اشاره میکنه و میگه "یه زمون تو این حجره 2 تا شاگرد داشتم و کم و بیش به اونها میرسیدم، الان چی؟ یه شاگرد دارم که اون هم همهش دنبال چکهای برگشتیه. یه نفر چیزی نیست، اما اگه کل بازار رو دور بزنی، اون موقع متوجه میشی که چقدر آدم میتونست نون خودش رو از اینجا در بیاره، ولی الان نمیتونه". گپ من و حاج علی حدود یک ساعتی طول میکشه. راست میگفت که کاسبی نبود، حداقل من که چیزی ندیدم. حتی حاج علی دستم رو گرفت و خیلی از مغازههای اطراف رو نشون داد؛ مغازههایی که همه اگه جنسی داشت، مال اون ور آب بود. حاجی از خیلی چیزهای دیگه هم گفت که به نظر من همشون درست بود، اما نمیشد تو گزارش بهشون اشاره کرد، اما همون حرف اولش اگه آویزه گوش بعضیها بشه، خیلی چیزها رو میتونه عوض کنه. بازار و کلاً اقتصاد ما دومینوست، اگه امروز میبینیم این میریزه و دم نمیزنیم، فردا نوبت ریختن بقیه هم میرسه.
hezarpa - ایران - تهران |
این بازاریها فقط به فکر منافع مالی خودشون هستند. نمیشه بهشون اطمیان کرد |
سهشنبه 20 مرداد 1388 |
|
AsaL Barbie - کانادا - ونکور |
حالا چرا اونجا؟؟؟؟ چرا مثلاً کوه نور نه؟؟ از اونجا فقط میشه دستمال سفره و قاب دستمال خرید با از این شال دهاتیا .لول |
سهشنبه 20 مرداد 1388 |
|
zorro.ir - ایران - تهران |
من بارها گفتم باید تظاهرات را به تمام مناطق شهرها بکشیم مخصوصا بازار تا همه گیر تر بشه با این کار اطلاع رسانی بهتر میشه و در تظاهرات هم آسیب کمتری میبینیم باید از ابزارهای رژیم بر علیه خودشون استفاده کرد باوردارم پیروزیم . |
سهشنبه 20 مرداد 1388 |
|
iran-azad - ایران - تهران |
من که یکی از تفریحاتم اینه که ماهی یکی دو بار صبح ساعت 10 با مترو می رم بازار بزرگ تا ظهر چرخی توی بازار می زنم از بازار فرش فروش ها گرفته تا گذر لوطی صالح و بعد سیر و سیاحت جای شما خالی ناهار هم می رم کبابی شرف الاسلامی در کل شانزلیزه و تایمز شاید خیلی معروف باشند ولی چرخیدن توی بازار بزرگ تهران با اون مردمی که مثل مور و ملخ از سر و کولش بالا می روند یه صفای دیگه داره - این رو نوشتم شاید کسانی که فردا چهارشنبه نمی خواهند بیایند کمی وسوسه بشوند بیایند |
سهشنبه 20 مرداد 1388 |
|
garfild - ایران - تهران |
پری شب نماینده شمال می گه نذارین برنج خارجی جلوی تلویزیون قد بکشه خوب خوبه 10 تا برنج کار داخلی نجات پیدا می کنن ولی اونای هم که وارده کننده خرد هستن دهنشون یه شبه سرویس شد وقتی سواد اقتصادی نیست ملت چیکار کنن؟ اون از بازار کفش -اون از چراغ برق -این از بازاره پوشاک و .... هیچی مون حساب کتاب نداره بخدا کشور ما همه چی داره همه چی ولی بی پدرا داغون کردن همه رو /کافیه یکی با عقل خودش و سرمایه خودش به یه جای برسه چنان از ریشه قطعش می کنن که تا عمر داره نمی تونه پا شه /// بازار و بازاری اگه می خواد درست شه باید با ملت باشه همین |
سهشنبه 20 مرداد 1388 |
|
ziba.......sabz - سوئد - اااااا |
بازاری باغیرت حمایت حمایت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!. بازاری باغیرت حمایت حمایت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!. بازاری باغیرت حمایت حمایت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!. بازاری باغیرت حمایت حمایت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!. |
سهشنبه 20 مرداد 1388 |
|
garfild - ایران - تهران |
تمام اینا درست ولی مردم چیکار کنن ؟اگه نداشته باشن که باید همین بنجول چینی یارو بخرن خیلی هم که داشته باشن میرن ترکیه و دبی باز همون چینی درجه 1 -2 رو می خرن با قیمت کلی بالاتر - اعتراض ماها همینه / مارکای خوبو نداشتن تولید درجه 1 خوب نداشتن بابا ما پارچه کفنمونم از دبی می یاد کجای کاریم به خدا / بخدا بازاریها هم باید با ملت باشن وگرنه همینطور روز به روز بدتر می شه / شماها که بازاری هستین اینه اوضاع پس ببینید مردم عادی و کارگرا چی می کشن نمی شه تا آخر عمر با این کلاه اون کلاه کردن زندگی کرد که -میشه؟ |
سهشنبه 20 مرداد 1388 |
|
طاطا - ایران - ایران |
ایران آزاد تهران ایران دقیقا مو به مو کارهایی که من میکنم . کباب های شرف الاسلام بعد ازکلی پیاده روی توی بازار میچسبه. گارفیلد ایران تهران : عزیزمن نه تنها پارچه کفنمون که مهر وسجاده و وان یکاد هم ازچین میاد. به هرحال ما آخرش نفهمیدیم که فردا بازار خرید بکنیم یا نکنیم |
سهشنبه 20 مرداد 1388 |
|
avare - انگلیس - لندن |
به امید سرنگونی جمهوری استفراغی . |
سهشنبه 20 مرداد 1388 |
|
jgreene75 - انگلستان - لستر |
آفرین به غیرت شما. همینهاست که کمر حکومت ظلم خا..ه منه ای رو از پا در میاره. تا کی باید شاهد این همه بی لیاقتی رژیم و دارو دسته بی ناموس اون باید باشیم!!!. من از کل خانواده ام خواسته ام حتما برند بازار. خواب را باید از چشمان این حرامزاده ها دزدید. یک قدم کوچک از ایرانی باغیرت ... یک مشت محکم بر دهان خامنه ای بی غیرت! |
سهشنبه 20 مرداد 1388 |
|
Man-ariyamehr - ایران - ایران |
دوستان در راه رسیدن به هدف بزرگترین دشمن انسان ترس و ناامیدی است پس بیاییم باهم دست در دست هم بدون اینکه منتظر باشیم فلان شخصییت به ما خط بده (هر چند که موسوی هم در بیانیه هاش بار ها عنوان کرده که مردم به اعتراضات ادامه بدن) دست از اعتراضات نکشیم باور کنید اگه یک تجمع 3 میلیونی دیگه مثل 25 خرداد درست بشه مطمئنن پیروز میشویم . دوستان در شرایط فعلی نباید از سران اصلاحات توقع داشت که او شروع کنند اعتراضات باشند چون با این کار بهانه رو به دست جلادان میدن تا زودتر این جنبش رو سرکوب کنند . پس من و تو همه با هم فردا در بازار |
سهشنبه 20 مرداد 1388 |
|
شاندل - ایران - تهران |
لطفا توی تجمعات شعار بدید: قاتلان کهریزک اعدام باید گردند جانیان کهریزک اعدام باید گردند |
سهشنبه 20 مرداد 1388 |
|
SIAVASHOMA - انکلستان - منچستر |
بازاری با غیرت حمایت حمایت |
سهشنبه 20 مرداد 1388 |
|
hany - ایران - یزد |
واقعاً وحشتناکه.یعنی آخرش چی میشه؟ماها موفق میشیم؟به خدا دلم میسوزه از این همه پتانسیل و امکاناتی که تو این کشور و مردمه ولی هنوز به هیچ جایی نرسیدیم.کشورمونو داغون کردن.خدا ازشون نگذره.یعنی ماها میتونیم یه روز آروم تز کشورمون رو به شب برسونیم؟یعنی ما هم روزای خوبی رو پیش رومون داریم؟؟؟؟؟ |
سهشنبه 20 مرداد 1388 |
|
علیرضا دادا - امارات - دبی |
به نظر من این میتونه یک دام وحشتناک باشه.نباید به هر بیانیه ایی یا فراخوانی که معلوم نیست از طرف کیه اعتماد کرد. الان بازاریها در شرایطی نیتن که بتونن این کار رو بکنن. نباید بی گدار به اب زد |
سهشنبه 20 مرداد 1388 |
|
avare - انگلیس - لندن |
ما ایرانیها خیلی باحالیم خداییش البته بلانسبت خودم.خودستایی نباشه.این اروپایی ها که مثل ماست میمونن.باور کنید شوخی کردن از ما یاد گرفتن.خودشون که مثل کیسه شن هستن.ادم این کامنتهای دوستان که میخونه میفهه که چقدر مردم اران با صفا هستند. |
سهشنبه 20 مرداد 1388 |
|
siya48 - آلمان - کلن |
این رو باید دقت کرد که بازار پوشیده است و خودش به جاش میتونه یک زندان بدون در رو موقت باشه.ضمنا بازار تهران دست آذری هاست و با در نظر گرفتن حرکتهای بعد از انتخابات آذربایجان،این نمیتونه نتیجهٔ خوبی داشته باشه. |
سهشنبه 20 مرداد 1388 |
|
baran_uk - انگلستان - لندن |
بهترین چیزی که می تونه به کشور آسیب برسونه همون مصرف وسایل الکتریکی در ساعت 9 شب ، 4 تا وسیله برقی پر قدرت رو همه روشن کنن کافی یک هفته، یک ماه این کار رو بکنن تا ببینن نتیجه میده یا نه |
سهشنبه 20 مرداد 1388 |
|
بابک - ایران - سبزوار |
بی خاصیت ترین -بی شرف ترین -کثیف ترین -جیره خوار ترین و به طور کلی منفورترین روزنامه روزنامه کیهان است بعد از ان روزنامه ایران |
سهشنبه 20 مرداد 1388 |
|
barbud_daneshmand - بلزیک - گنت |
hany - ایران - یزد . . هممیهنان عزیزم نباید ناامید شد..کاری از دست خدا ساخته نیست اما خودمون میتونیم سرنوشتمونو تغییر بدیم..مطمئن باشید. |
سهشنبه 20 مرداد 1388 |
|
ranya - ایران - تهران |
دوستی مطلب زیر را برایم فرستاده بود :. هم اکنون از تهران با تماس تلفنی خبر دادند رژیم دست به اعدام جوانان دستگیرشدهای با نام فروشندگان مواد مخدر زده است که این جوانان ندامتنامه امضا نمیکنند و در زندانها اعتراضهای خیابانی خود را پذیرفته و در زندانها روبروی ماموران رژیم ایستادگی میکنند. از مقامات مسئول جهانی بخواهیم تا از اعدام جوانان دستگیر شده به نام دزد و قاچاقچی و متجاوز جلوگیری کنند. این خبر از شخص موثقی که فرزند برادرش در تظاهرات دستگیر شده و جزو اعدامشدههای دو روز پیش است داده شد. تمنا داریم این خبر مهم را برای جلوگیری از اعدامهای بیشتر جوانان به همه مردم جهان آگاهی دهید تا به گوش مسئولین موثر بینالمللی برسد تا کاری بکنند |
سهشنبه 20 مرداد 1388 |
|
annet353 - المان - المان |
Hany -ایران- یزد. حتما موفق مئشیم اونجور نموند اینجور هم نمیمونه فقط باید بدونی که راه طولانی و سخته ولی نباید ناامید شد. شما از اونجا و ما از اینجا....به امید پیروزی |
سهشنبه 20 مرداد 1388 |
|
sam116 - انگلیس - لندن |
این بک نوطئه است برای دستگیری بیشتر اتفاقا بر عکس تفکر بعضی ها سرکوب و دستگیری خیلی راحت تر است بسیجی ها و امنیتی ها تمام کوچه پس کوچه های بازار را خیلی خوب بلدند و جمعیت معترض نه اکثر بازاری ها با دولتند و بچه ها رو پناه نمیدهند که هیچ لو هم خواهند داد . من چندین دفعه شاهد حمله نیروی انتظامی به دلار فروشها و سکه فروشها بوده ام و دیده ام چقدر راحت دستگیر شده اند.در هر صورت بازار بسیار جای خطرناکی برای تظاهرات است اگر تعداد کم باشد.ولی اگه بیش از 100 هزار نفر بیایند قضیه فرق میکند.از الان در روزنامه های جناح حاکم خط و نشان کشیده اند و جرم انرا محاربه و ضربه به امنیت اقتصاد و بازار اعلام کرده اند. |
سهشنبه 20 مرداد 1388 |
|
*پسر شجاع* - ایران - تهران |
AsaL Barbie - کانادا - ونکور . کوه نور که بیشتر به درد قرار گذاشتن میخوره نه تظاهرات .... |
سهشنبه 20 مرداد 1388 |
|
Ezhaq - ایران - تهران |
جالب بود دوست دارم نظر بدم اما هوشیار نیستم. فردا به بازار بزرگ تهران خواهم رفت. زنده باد ایران آزاد. |
سهشنبه 20 مرداد 1388 |
|
سجاد57 - ایران - تهران |
baran_uk - انگلستان - لندن بابا یه حرفی میزنی ها اینم از اون چرتاس من دیروز فیش برقو که دیدم کفم برید کوپ کردم بخاطر تابستان پول برقمون رفته بالا حالا تو چی داری میگی بزار دست به جیب بشی اونوقت بهت میگم یه من ماست .... |
چهارشنبه 21 مرداد 1388 |
|
bluestar - ایران - تهران |
siya48 - آلمان - کلن . میخواستم به همین موضوع اشاره کنم که شاید دام باشه ولی شما گفتید. |
چهارشنبه 21 مرداد 1388 |
|
mahmoud_ahmadinejad - استرالیا - سیدنی |
iran-azad - ایران - تهران. خیلی حال کردم با کامنتت؛یه لقمه هم به جای من بزن؛ صفات رو عشق است؛زنده باشی |
چهارشنبه 21 مرداد 1388 |
|