بازداشتگاه کهریزک تعطیل شده است
بازداشتگاه کهریزک تعطیل شده است
آیت الله خامنه ای زندان کهریزک را به دلیل غیر استاندارد بودن تعطیل کرد |
بی بی سی : بازداشتگاه کهریزک از محل های نگهداری بازداشتیان اعتراضات انتخاباتی تعطیل شده و دادستان تهران وعده رسیدگی به وضعیت زندانیان را داده است.
روز سه شنبه، 28 ژوئیه (6 مرداد)، کاظم جلالی، سخنگوی کمیته مجلس برای رسیدگی به مسائل بازداشت شدگان اعتراضات پس از انتخابات، گفت که دستور تعطیل بازداشتگاه کهریزک در جنوب تهران صادر شده است.
روز دوشنبه گزارش شد که آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، دستور تعطیل یک بازداشتگاه در تهران را به دلیل "غیر استاندارد بودن" شرایط آن صادر کرده اما نام این محل فاش نشد.
نام بازداشتگاه کهریزک، که در جنوب تهران واقع است، به خصوص در جریان اعتراضات اخیر به عنوان یکی از محل های احتمالی نگهداری و بازجویی از بازداشتیان در خبرها انعکاس یافت.
به گفته خانواده برخی از قربانیان اعتراضات اخیر، فرزندان آنان ظاهرا پس از دستگیری به کهریزک انتقال یافته بودند.
در مورد این بازداشتگاه و ماموران خدمت در آن اطلاعات دقیقی در دست نیست اما دستور آیت الله خامنه ای این گزارش ها را تایید می کند که این محل فاقد امکانات معمول برای نگهداری زندانیان بوده است.
گفته شده است که بازدید نمایندگان از بازداشتگاه کهریزک به دلیل تعطیل آن احتمالا صورت نخواهد گرفت و در نتیجه، به نظر نمی رسد که اطلاعات بیشتری در مورد آن در دسترس مجلس قرار گیرد.
مرتضوی: زندانیان در آشوبها دست داشته اند
دادستان تهران با ارسال پرونده محمد کامرانی به مجلس موافقت کرده استبه گفته سخنگوی کمیته پیگیری وضعیت بازداشت شدگان، این هیات روز دوشنبه از زندان رجایی شهر دیده کرد و با رئیسان سایر زندان ها هم از طریق ویدئو کنفرانس مذاکراتی داشته و قرار است روز سه شنبه در زندان اوین با کسانی که در این محل زندانی هستند دیدار کند.
جمعی از مقامات سابق جمهوری اسلامی و اصلاح طلبان سرشناس در ارتباط با اعتراضات انتخاباتی در زندان اوین زندانی هستند و شرایط برخی از آنان باعث نگرانی شدید خانواده هایشان شده است.
در مورد وضعیت کسانی که در جریان اعتراضات پس از انتخابات بازداشت شده اند، آقای جلالی گفته است که باید با تمام متخلفان، مجرمان و کسانی که به اموال عمومی صدمه وارد کرده اند ولو اینکه از ضابطان هم باشند، باید برخورد شود.
برخی از معترضان گفته اند که در جریان نا آرامی های اخیر تهران، ماموران دولتی عمدا به اموال شهروندان آسیب رساندند و تصاویری هم از حمله آنان به اتومبیل ها و ساختمان های خصوصی انتشار یافته اما مقامات امنیتی و انتظامی تا کنون این اتهامات را رد کرده اند.
آقای جلالی به نقل از سعید مرتضوی، دادستان عمومی و انقلاب تهران، گفته است که کسانی که هم اکنون در زندان به سر می برند "در آشوب ها دست داشته یا از عوامل تحریک کننده یا اتاق فکر این آشوب ها بوده اند و البته کسانی هم هستندکه در وسط میدان بوده و با سلاح های گرم و سرد به اموال عمومی و مردم تعرض کرده اند."
دادستان تهران مشخص نکرده است که آیا این افراد مسلح به سلاح های گرم و سرد از ماموران دولتی بوده اند و یا از مردم معترض، و در چنین صورتی، به چه انگیزه ای سایر معترضان را هدف حمله قرار داده و به اموال مردم عادی آسیب رسانده اند.
رئیس هیات تحقیق مجلس گفته که از آقای مرتضوی خواسته شده است با کسانی که اتهامات سنگینی ندارند با "رافت اسلامی" و با سایرین هم طبق ضوابط قانونی برخورد شود و افزود که طبق قانون، باید بازداشتیان در مدت 24 ساعت تفهیم اتهام شوند و به وکیل مدافع دسترسی داشته باشند.
کاظم جلالی افزود که سعید مرتضوی وعده داده است پرونده محمد کامرانی و محس روح الامینی، دو تن از قربانیان در ارتباط با اعتراضات پس از انتخابات را در اختیار کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس قرار دهد و یک قاضی را نیز برای پیگیری پرونده آنان مامور کرده است.
مرگ بازداشتیان 'در اثر مننژیت'
مرتضوی: بازداشت شدگان در اثر ابتلای به مننژیت جان داده اندآقای مرتضوی در عین حال گفته است که این دو نفر مننژیت داشته اند و در اثر این بیماری، هنگام بازداشت جان خود را در دست داده اند.
خانواده محمد کامرانی گفته بودند که فرزندشان به شدت زخمی شده و به بیمارستان انتقال یافته بود و برخی منابع به نقل از پدر محسن روح الامینی نیز گزارش شده بود که آثار ضرب و جرح در فرزندش مشاهده کرده هرچند آقای روح الامینی تا کنون رسما در این مورد اظهار نظر نکرده است.
سخنگوی کمیته ویژه مجلس دلیل تشکیل این کمیته را کسب اطلاعات دقیق و صحیح اعلام کرده و گفته است که "متاسفانه عده ای در داخل و خارج از کشور با نیت ضربه زدن به نظام، مطالبی بیان می کنند که صحت ندارد."
در مورد پخش اعترافات بازداشت شدگان از رسانه های دولتی، آقای جلالی گفته است "تصمیم در این خصوص با دستگاه های قضایی و اطلاعاتی و امنیتی است و مجلس نمی تواند تصمیم گیری کند، اما الان بنا نیست این اعترافات پخش شود."
یکی از خیرنگاران از آقای جلالی سئوال کرد که آیا کشه شدن محسن روح الامینی، فرزند یکی از مسئولان نظام باعث تصمیم به پیگیری وضعیت بازداشت شدگان اعتراضات اخیر شده است؟
سخنگوی کمیته ویژه گفت که از نظر مسئولان، هیچ فردی با فرد دیگر فرق نمی کند و پیگیری همزمان کشته شدن محمد کامرانی و محسن روح الامینی ناشی از تعطیلات مجلس بوده است.
در خبری دیگر در همین زمینه، خبرگزاری مهر به نقل از علی مطهری، نماینده مجلس، گزارش کرده است که باید افراد مقصر در مرگ زندانیان حوادث اخیر مانند محسن روح الامینی معرفی و مجازات شوند تا از تکرار "این اقداات غیرقانونی و غیرانسانی" جلوگیری به عمل آید.
همچنین، عماد افروغ، یکی از شخصیت های اصولگرا، ضمن انتقاد از تاخیر در رسیدگی به "برخوردهای قهرآمیز و دستیگری های غیر مترقبه" گفته است که "اینکه توسط یکی از مسئولان گفته می شود آقایان روح الامینی و کامرانی پیش از دستگیری مننژیت داشته اند، در مخیله ما نمی گنجد بلکه باید با مسببین این موضوع به موقع برخورد شود."
شرح سوله کهریزک در ویکی پدیا
سوله کهریزک یا کمپ کهریزک بازداشتگاهی است که در شهر سنگ از توابع شهرری استان تهران قرار دارد.
این بازداشتگاه در حدود سال ۱۳۸۰ برای اولین بار در عملیاتی موسوم به «جزیره» با هدف پاکسازی منطقه خاک سفید تهران مورد بهره برداری قرار گرفت. سپس با توسعه و ساخت و ساز آن پلیس امنیت نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران از آن برای نگهداری و شکنجه بعضی از بازداشتشدگان نظیر طرح ارازل و اوباش (بخشی از طرح ارتقای امنیت اجتماعی) استفاده کردند.[۱] این مکان در سطحی پایین تر از زمین قرار دارد و زندانیان در آن نمیتوانند از حق استفاده از هواخوری استفاده کنند، استفاده از مستراح فقط یکبار در طول روز مجاز است و جیره غذایی زندانیان بسیار کم است.[۲]بازداشت شدگان در این مکان در بدو ورود مورد ضرب و شتم قرار میگیرند، فضای اختصاصی به هر فرد کمتر از یک متر مربع است.[۳] سردار ذوالقدر جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران (که در دولت محمود احمدی نژاد جانشین وزیر کشور شد و فرماندهی عالی نیروی انتظامی نیز به فرمان علی خامنهای، مقام رهبری، به وی سپرده شدهاست) دراختیار دارنده این سوله نام برده میشود[۴][۵]
این بازداشتگاه قبلا در دست نیروهای حزب الله لبنان حاضر در ایران بود و برخی اعضای فعال القاعده در ارتباط با لبنان و فلسطین نیز در این بازداشتگاه نگهداری میشدند. اما در سالهای اخیر بازداشتشدگان ایرانی را نیز به این بازداشتگاه پنهانی میبرند، از جمله دانشجویان زندانی.[۶] بسیاری از بازداشت شدگان مربوط به پیامدهای اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸) نیز به این مکان برده شده و تحت شکنجه قرار گرفتهاند. طی دو سال اخیر حداقل ۱۴ زندانی بر اثر خشونت زندانبانان یا عدم رسیدگی پزشکی جان خود را از دست دادهاند.
طبق گزارش تعدادی از زندانیان جریانات اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری که از این کمپ به زندان قزل حصار منتقل شدهاند، در محدوده یک سالن، ۸ اتاق، ۲ سالن قرنطینه، ۴ سوله فلزی، جمعیتی در حدود ۹۲۰ نفر زندانی بودند که در دو سوله فلزی آن زنان بازداشت شده نگهداری میشدند (گنجایش این دوسوله در حدود ۲۰۰ نفر است).[۷][۸]
این بازداشتگاه در تاریخ ۶ مرداد ۱۳۸۸ به دستور علی خامنهای، رهبر وقت جمهوری اسلامی تعطیل شد. «استاندارد» نبودن این بازداشتگاه و نداشتن شرایط لازم برای «حفظ حقوق بازداشتشدگان» از دلایل تعطیلی آن ذکر شده است.[۹]
منابع1 - شکنجه دسته جمعی، منظم و هرروزه بازداشت شدگان کمپ کهریزک. فعالان حقوق بشر ایران (در تاریخ ۴ تیر ۱۳۸۸). 2- گزارش تکان دهنده از برخوردهای صورت گرفته با متهمین با عنوان «اراذل و اوباش»- کمیته گزارشگران حقوق بشر 3- شکنجه دسته جمعی، منظم و هرروزه بازداشت شدگان کمپ کهریزک. فعالان حقوق بشر ایران (در تاریخ ۴ تیر ۱۳۸۸). 4- «سوله کهریزک» سپاه همان «زندان زرهی» بختیاراست. مهندس حشمت الله طبرزدی 5- پیک نت 6- سوله کهریزک افشای نام بازداشتگاهی در عمق زمین و مخوف تر از ۲۰۹ اوین 7- شکنجه دسته جمعی، منظم و هرروزه بازداشت شدگان کمپ کهریزک. فعالان حقوق بشر ایران (در تاریخ ۴ تیر ۱۳۸۸). 8- Saeed Mortazavi: butcher of the press - and torturer of Tehran?. The Times (در تاریخ June ۲۵, ۲۰۰۹). 9- رادیو زمانه، بازداشتگاه کهریزگ تعطیل شد، تاریخ انتشار: ۶ مرداد ۱۳۸۸، بازدید: ژوئیه ۲۰۰۹
وقایع کهریزک، جنایت علیه بشریت
موج سبز : در شرایطی که وضعیت بازداشت شدگان باعث نگرانی بخش عمدهای از جامعه شده و وجود بازداشتگاههای غیرقانونی حتی به تایید رهبر نظام هم رسیده است، «موج سبز آزادی» گزارشهای تکاندهندهای را از برخی افراد آزاد شده از زندان و منابع دیگر دریافت کرده که نشاندهندهی وضعیت فاجعهبار و غیر انسانی حاکم بر بازداشتگاهها و زندانهای قانونی و غیرقانونی است.
بر اساس گزارش رسیده به «موج سبز آزادی» یک خانم محجبه که در روزهای تبلیغات انتخاباتی با خودروی شخصی خود اقدام به پخش سیدی «نود سیاسی» میکرده، به همین خاطر پس از انتخابات شناسایی و در منزل خود بازداشت میشود.
وی خبر داده که در مدت بازداشت، بارها مورد ضرب و شتم مأموران مرد قرار گرفته، بازجوها مرتبا با الفاظ رکیک و ناسزا به توهین و تحقیر وی میپرداختهاند و حتی مإموران مرد موهای او را میکشیده و دائما با تماس بدنی، او را مورد آزار قرار میدادهاند تا اعتراف کند که با برخی چهرههای سیاسی، رابطهی نامشروع داشته است. این گزارش حاکی است وی پیش از آزادی مجبور شده نوشتهای را امضا کند مبنی بر اینکه در زندان با وی هیچگونه بدرفتاری نشده و حتی هفتهای دو بار هم در زندان چلوکباب خورده است!
گزارش دیگری که یکی از بازداشت شدگان هفته اول پس از انتخابات، پس از آزادی در اختیار «موج سبز آزادی» قرار داده، حاکی است که به محض انتقال وی به پاسگاه کلانتری و در ابتدای ورود به این پاسگاه، وی و دیگر بازداشت شدگان به شدت کتک خوردهاند. او همچنین یکی از شکنجههای تحقیرآمیز صورت گرفته را اینگونه توصیف کرده که: بازداشتیها را در کف توالت پاسگاه میخواباندند، سربازی پایش را پشت گردنشان میگذاشت و آنها را مجبور به لیس زدن توالت میکرد.
وی همچنین فاش کرده که در یک مورد که سربازی از این کار امتناع کرده، مورد ضرب و شتم مافوقش قرار گرفته و سپس او هم بازداشت شده است. وی در عین حال خبر داده که از همان روزهای ابتدایی، در حین کتک زدن بازداشتیها، مرتبا در پاسگاه فحشهای رکیک به هاشمی و خاتمی و موسوی میدادهاند.
موضوع دیگری که در دو روز اخیر و به دنبال شهادت فرزند یکی از مسئولان دولت نهم به رسانهها درز کرده، ابتلای احتمالی برخی بازداشت شدگان به بیماری مننژیت است؛ طوری که ابتدا سردار علایی در یادداشت خود فاش کرد که وزیر بهداشت از توزیع گسترده و البته دیرهنگام واکسن مننژیت در زندانها و بازداشتگاهها خبر داده، سپس مدیرکل زندانهای قوه قضاییه تایید کرده که تنها در اوین به 4000 زندانی واکنس مننژیت تزریق شده و دست آخر سخنگوی کمیسیون امنیت ملی خبر داده که سعید مرتضوی در جلسهی این کمیسیون ادعا کرده محمد کامرانی و محسن روحالامینی به علت ابتلا به بیماری مننژیت درگذشتهاند.
در این باره، یک پزشک متخصص که نخواست نامش فاش شود، در گفتوگو با «موج سبز آزادی» از رسانهها و نمایندگان مجلس خواست وزیر بهداشت تا در صورت صحت این ادعا، نوع مننژیت این دو زندانی را اعلام کند. وی هشدار داد که اگر مننژیت این دو شهید از نوع Meningococcal باشد، خطر بزرگی دستگیرشدگان و حتی مردم را تهدید میکند و باید سریعا نسبت به واکسینه کردن مردم و توزیع داروهای آنتیبیوتیک و پیشگیری (Prophylaxis) اقدام شود.
همچنین در گزارش دیگری که از سوی نزدیکان یک جوان بازداشت شده به «موج سبز آزادی» رسیده، تصریح شده که این جوان که به تازگی آزاد شده و جرم وی بازگشت از لندن بوده! از لحاظ روحی چنان وضعیت اسفناکی دارد که برای جلوگیری از خودکشی، او را در منزل به تخت بستهاند.
اما تکاندهندهترین گزارشها در این میان به بازداشتگاه غیرقانونی کهریزک اختصاص دارد که بر اساس گزارشهای موثق و متعدد، تحت نظارت مستقیم سردار رادان قائممقام فرمانده نیروی انتظامی کل کشور اداره میشود و فضایی یکسره قرون وسطایی بر آن حاکم است.
شاهدان عینی و بازداشتیهای آزاد شده از کهریزک، وضعیت این بازداشتگاه غیر قانونی را اینگونه توصیف میکنند:
در یک سولهی 200 متری بدون وجود دستگاههای تهویهی هوا، چندین معتاد کراکی که امیدی به زنده ماندن آنها نیست و بدنهایشان کرم گرفته، دراز به دراز بر روی زمین افتادهاند؛ و در کنار آنها، بازداشت شدگان نگهداری میشوند. بازداشتشدهها حدود 100 نفرند که به این محیط غیر بهداشتی با هوای نامطبوع منتقل شدهاند. آنها صف می کشند تا بتوانند از زیر در، ولو برای دقیقهای از هوای بیرون تنفس کنند.
هر روز صبح سردار رادان به این محل سرکشی میکند و خود شخصا هر روز چند نفر از بازداشت شدگان را مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار میدهد. بهترین ابزار شکنجه در دست رادان، شلنگ است. وقتی صبح هر روز صدای هلیکوپتر میآید، بچهها به خود میلرزند و میفهمند که رادان آمده.
یکی از بازداشتیها در اثر برخورد باتوم به سرش، کم کم بینایی خود را از دست داد؛ ولی با وجود اطلاع شکنجهگران کهریزک از وضعیت وی، او را از این محل غیر بهداشتی خارج نکردند. دو روز قبل از آزادی، بازداشتشدهها به اوین منتقل میشوند و فردی که بینایی خود را از دست داده بود، در اتوبوسی که به سمت اوین در حرکت بود، بر روی پای یکی دیگر از بازداشت شدگان جان میسپارد.
از دیگر شکنجهها در کهریزک آن است که بدنها را خیس میکنند و بعد با شلنگ و سیم، بازداشتشدهها را کتک میزنند تا درد تا عمق جان آنها نفوذ کند.
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
وقایع کهریزک از زبان یک شاهد عینی : فجایع و کشتار انسانی در اردوگاه کهریزک
ساعت 8 دقیقه بعد بامداد 6 مرداد : نمیدونم از کجا شروع کنم ! اگه از لحاظ انشایی و املایی گزارشی رو که میخوام الان از گوانتاناموی ایران کمپ کهریزک بگم ایراد داشت من رو ببخشید چون خیلی عجله دارم و باید زودتر برم . الان که دارم این رو مینویسم ساعت 8 دقیقه بامداد 6 مرداد ماه هست . من بامداد امروز به همراه چند نفر به طرز معجزه آسایی از مرگ حتمی نجات یافتیم .و الان از بیمارستان رسیدم خونه و بلافاصله پای سیستم اومدم و این وبلاگ رو ایجاد کردممن 18 تیر دستگیر شدم . 21 سال سن دارم . الان که دارم اینو مینویسم باز باورم نمیشه که آزاد شدم . تو تظاهرات 18 تیر که با یکی از دوستام سوار موتور بودیم و دوستم داشت با موبایل فیلمبرداری میکرد توسط چند لباس شخصی مورد ضرب و شتم قرار گرفتیم . یه زن اومد ما رو از زیر دست اینا نجات بده که اون بیچاره هم کلی زدند . ما رو انداختند توی یه مینی بوسی که پر از آدم کتک خورده و شل و پل بود مثل خود ما . مینی بوس ما رو به یه کلانتری برد . انقدر کتک خورده بودم که نفهمیدم کجا بود . بعد ما رو اونجا کنار دیور چیدند و منو دوستم کنار هم وایسادیم . بعد یه لباس شخصی قوی هیکلی اومد و یکی در میون میکشید بیرون و با تک پا سوار مینی بوسمون کرد و اون لحظه دیگه از دوستم خبر نداشتم و ندارم ما رو به همراه ده ها نفر دیگه به اردوگاه کهریزک بردند . باور نمیکنید حداقل اون اتاقی که ما رو بردند 200 نفر بودند . همه زخمی و باتوم خورده . صدای ناله همه جا رو فرا گرفته بود . با خودم گفتم اینا میخوان چی به سرمون بیارن . شاید فردا بریم دادسرایی . زندانی . اونجا حداقل از اینجا بهتره . اصلا جا نبود که بشینی . تمام در و دیوار خون بود .به فکر دوستم بودم آخه اون از بچه هایی نبود که بتونه این جور جاها رو تحمل کنه . تو این اوضاع و احوال کسانی که تو اتاق بودند شروع به گریه و زاری و ناله کردن و گفتن 1 نفر مرده . صدا از ته اتاق میومد ولی شاید باورتون نشه همه به هم چسبیده بودیم و نمیتونستیم تکون بخوریم . نگهبانای لباس شخصی اومدن تو و لامپارو شکوندن در تاریکی مطلق شروع کردن زدن . هر کی جلو دستشون بود میزدن . نیم ساعت حسابی کتک زدن . چند نفر از شدت کتک خوردن به کما رفتن شاید هم مردن .بعدش چند تا چراغ قوه روشن کردن وانداختند تو صورت ما ها گفتند اگه صداتون دراد این باتوم ها رو میکنیم ….. باورم نمیشد . فکر میکردم دارم کابوس میبینمصادق که انگار ارشدشون بود جنازه اون کسی رو که مرده بود رو برداشت و تکیه جنازه رو داد به دیور چراغ قوه رو انداخت رو صورتش گفت ما حکم کشتن شما رو داریم . پس شانس بیارید و مثل این مادر … ( به مرده ) نمیرید . هیچ صداتون رو در نمیارید . تا صبح اگه زنده موندید موندید . اگه نمردید که …گفت شما محاربه هستید . میدونید محاربه یعنی چی . یه نفر از اون جلو که پسری بود حدود 16 . 17 سال سن داشت گردنش رو گرفت به اینا بگو محاربه یعنی چی ! گفت نمیدونم . گفت غلط کردی ندونی ! شروع کرد به زدنش گفت بگو . بگو بگو . اونقدر زدش که از حال رفت . میگفت یعنی شیطان . یعنی خطا کار . انقدر زدش که چند نفر شدیدا اعتراض کردن . که اونها هم در حد مرگ کتک خوردن .تو اون اتاق ما تا صبح حداقل 4 نفر کشته شدنصادق نعره کشی و گفت اینجا از توالت فرنگی و مسواک و اینا خبری نیست همینجا کاراتون رو میکنید !!! . شیر فهم شدید ؟هیچ آدم سالمی بین ما نبود و همه خون یا رو صورتشون لخته زده بود مثل من . یا چشمشون باد کرده بود مثل من . یا مثل خیلیا دست پاشون شکسته بود . به دلیل تاریکی مطلق من خیلیها را نتونستم ببینموقتی که در رو باز میکردند با دیدن نور چشممون شدیدا احساس ناراحتی عجیبی میکرد . فردای اون روز و روزهای دیگه رو به بدنرین شکل که توضیحش زمان بسیار میخواهد گذروندیم . به ما برای اینکه از گرسنگی نمیریم هر روز که نمیدانیم شب بود یا روز بود ! یک گونی ته مانده غذا که آن را با اشتیاق میخوردیم به ما میدانند . که داخلش تکه های نان . سبزی . برنج بود میدادند . که شخصی بین ما بود بنام دکتر زارع که میگفت یک پزشک است و مسئول تقسیم غذا بود . من ایشان و تعداد زیادی از هم بندانمان را که چند روز بود فقط صدای آنها را میشندم از صدا میشناختم تا اینکه بعد از چند روز صادق آمد و چند لامپ با خود آورد و ما را بعد از چند روز به محوطه کمپ برد . واااااای برا ما یک حس آزادی بود . آسمان ابی و نور خورشید برای ما تازگی داشت . ( در ضمن این را بگم که بخاطر این ما را به محوطه آوردند که کثافتها و مدفوع خود را از اتاق بیرون بریزیم ) معذرت میخوام که اینطور مینویسم ولی تا چند وقت دیگه که بقیه هم از زندان آزاد بشن بخصوص کمپ کهریزک اونها بهتر واستون توضیح میدن و مطمئن هستم این کمپ در بعضی موارد دست گوانتانامو و ابوغریب را طی این چند روز از پشت بسته . به هر حال به گفته نوچه های صادق ما جزو اولین کسانی بودیم که بدون دادگاهی ! بامداد دیروز به خاطر شلوغی بیش از حد کمپ به بیرون انداختند . و ما را تهدید کردند که اگر جایی حرفی بزنیم ما را به قتل میرسانند . من بلافاصله با خانواده ام نیمه شب دیشب با موبایل یک عابر تماس گرفتم و اونها به سراغم آمدند . طعم آزادی خیلی شیرین است . اما به یاد داشته باشید که الان هزاران نفر تو اردوگاه کهریزک بدترین شرایط رو میگذرونن .در ضمن اسامی چند نفر رو که تو این مدت جان خودشون رو فقط تو کمپ ما از دست دادن و من حفظ کردم رو میگم . در ضمن اگر این حیوان صفتها اینها رو به بیمارستان میبردند شاید الان زنده بودندحسن شاپوری ( دانشجو )زضا فتاحی ( دانشجو )میلاد فاقد فامیلی ( اون پسره 26 . 17 ساله که توسط صادق شب اول به باد مشت و لگد گرفته شد و به کما رفت و اون رو با خودشون بردند . ولی دکتر هم بند ما و به قولی ارشد ما گفت اون از گوش و دهنش خون اومده و متاسفانه مرده )مرتضی سلحشورمراد آقاسیمحسن انتظامی
در ضمن اسامی تعداد زیادی از بازداشت شده ها رو تو کمپ خودمون دارم که اون رو هم تو این وبلاگ تا چند روز آینده میگم
خدایا ما رو از شر اینا راحت کنباورم نمیشه که 24 ساعت پیش کجا بودم
خدایا عمه ایرانیها و آزادیخواهان رو هر چه سریعتر نجات بده
در ضمن احتمال میدم با تغییراتی که تو کمپ کهریزک پیش اومده اون بازداشتگاهی که رهبر فاسد قراره تعطیلش کنه همین کهریزکه . چون خیلی ها توش کشته شدندرضا یاوری ( نام مستعار من )6 مرداد ماه ساعت 1:10 دقیقه بامدادبه امید آزادی دربندان کهریزک
الان که اینو دارم مینویسم توی یه کافی نت هستم 6 مرداد ماه ساعت 05 : 11 . دیشب ساعت 3 نصف شب بعد از 2 ساعت که این وبلاگ رو ایجاد کردم در خونمون رو زدند . من از ترس اینکه منو اونجا باز نبرن ( حاضرم کشته بشم ولی به کهریزک برنگردم ) وبلاگ رو پاک کردم . نتونستم حذفش کنم چون با این وبلاگ آشنایی ندارم . و نمیدونم چرا گرداب رو تو پست نوشتم باور کنید قاطی کردم
اگه شما هم جای من بودید و به این کمپ وحشت میرفتید چنان به سر آدم میاورند که باید بگی شتر دیدی ندیدی . باور کنید مثل کابوس بوده واسه من
دیشب خانواده دوستم ساعت 3 نصف شب وقتی که مطلع شدن من آزاد شدم اومدن از من درباره فرزندشون بپرسن که تا ساعت 5گریه و شیون اونا طول کشید . والان اومدم توی سایت
در کامنتها دو سه نفر نوشته بودند که خودتو معرفی کن و اینطور مصونیت پیدا میکنی و با بی بی سی و صدای آمریکا مصاحبه کن .
جواب من به این دوستان عزیز اینه که اینطور که مشاهده میکنم . اینا به سران اصلاحات و کسایی که مصونیت هم دارند رحم نمی کنند چه برسه به من که یه شخص عادی هستم . من وظیفه خودم دونستم که حقایق رو واسه شما بنویسم . که فقط اونا گوشه ای از این کمپ وحشت بود . در ضمن استرسی که من از اونجا تو ذهنم دارم و واقعیات رو دیدم با اینکه فکر میکردم آدم پر جراتی هستم این کار رو دیشب کردم و وبلاگ رو حذف کردم !
دوست دیگری هم اسم چند نفر و خواسته بود که ببینم اونجا بوده یا نه . و درباره روح الامینی پرسیده بود که من الان اخبارش رو خوندم
جواب من به این دوست عزیز اینه که من اسم چندین کشته شده رو اعلام کردم که فقط تو کمپ ما بوده که چند تاشون رو همون روز اول کشتند که ما فقط اسمشو میدونستیم که میلاد بود و چند نفر روهمون روز اول تا حد مرگ زدند که به مرور زمان کشته شدند و اگه به بیمارستان انتقال میداند هرگز نمی مردند . درباره روح الامینی اینو بگم که من ایشون رو نمیشناسم ولی گویا ایشون اینطور که من میبینم در 18 تیر دستگیر شده و مطمئنا با ما در کمپ کهریزک بوده ولی خارج از کهریزک کشته شده . و نکته جالبی که باید بگم اینه که بین ما در روز دوم بازداشت چند تا پسر سرهنگ و مقامات بودن . یکی ادعا میکرد که آیت الله جنتی داییشه ( ولی علیه اون فحش میداد ! ) اون رو اومدن همون روز دوم با احترام بدون کتک و فحاشی به بیرون راهنماییش کردن ! ولی بی شباهت به خود جنتی هم نبود
چند تا از اسامی بازداشت شدگانی رو که تو کمپ ما بودند رو معرفی میکنم . اینا تا پریشب که من اونجا بودم زنده بودن
اسدالله زارع ( پزشک ) – حمید لولاگر – افشین اسمی ( اوضاع جسمانیش اصلا جالب نیست . دائم مادر و خواهرش رو صدا میزنه 16 سالش هم نیست ولی ایکاش به جای من اون رو آزاد میکردند ) احسان شبستری – احمد نیکخواه – رضا عنایت – امین عزیزی ( میگفت خودش پرسنل نیروی انتظامیه ! ولی در مرخصی بوده ) حمید رضوانی – هومن احمدی ( این 18و 19 سالشه ولی از همه سیاسی تر بود و اصلا نترسیده بود میگفت اگه باز آزاد بشم تو تظاهراتها شرکت میکنم عشقش میر حسین موسوی بود وقتی میزدنش میگفت یا حسین میر حسین !!!!! انقدر لباس شخصیا میزدنش که دیگه شعار هم میداد کاری باهاش نداشتند ) یه شخص مهم دیگه ای هم که آدم پا به سنی بود و فیزیک چهرش مثل آدم سیاسی ها و مسئولان بود که خودش رو معرفی نکرد و روز سوم چهارم اومدن بردنش . واقعا بهش نمیومد که اهل تظاهرات و اینا باشه و با هیچکس هم بحث نمیکرد . لباس شخصی های داخل زندان هم زیاد نمیزدنش !
13 : 12 دقیقه و من باید برم .
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|