بررسی روزنامه های صبح تهران؛ دوشنبه پنج مرداد
بررسی روزنامه های صبح تهران؛ دوشنبه پنج مرداد
تیترهای اول
"مخالفت با مشایی قربانی میگیرد" تیتر اول آفتاب یزد است، "سونامی مشائی کابینه را فراگرفت" تیتر ابتکار، "آیا کابینه از اعتبار می افتد" عنوان اصلی جام جم است و "عزل عاقبت اعتراض به احمدی نژاد" گزارش اصلی خبر.
فرهیختگان خبر داده "دولت از رسمیت افتاد"، روزنامه جمهوری اسلامی در صدر گزارش های خود نوشته "برکناری ناگهانی چند وزیر توسط احمدی نژاد"، دنیای اقتصاد از "تغییرات ناگهانی در دولت" خبر داده، حیات نو از "ابهام در اعتبار قانونی دولت نهم" نوشته، سرمایه خبر داده که "وزیر اطلاعات در دقیقه نود عزل شد" و مردم سالاری "ابهام در رسمیت قانونی دولت نهم" را تیتر اول خود قرار داده است.
کیهان "خدمت به مردم بدون ولایت پذیری مطرح نیست" و رسالت "مشروعیت مناصب در نظام همسوئی با ولایت فقیه است" را از بیانیه نمایندگان مجلس عنوان اصلی خود قرار داده اند.
"انتخابات توقع جهانی را از ملت بالابرده" تیتر اصلی ابرار از قول محمود احمدی نژادست و "اختلاف انتخابات حل شود نزاع تمام می شود" عنوان اول اعتماد که از زبان هاشمی رفسنجانی نقل شده است.
اعتماد ملی در گزارش اصلی خود خبر داده " صد و پنجاه شرکت بزرگ ایرانی در سراشیبی سقوط" و ایران روزنامه دولت از قول منابع خارجی نوشته "ایران قدرت دهم اقتصاد کشورهای در حال توسعه دنیا"
گزیده مقالات
اهمیت انتخابات ایران
ابتکار نوشته به جرات می توان گفت انتخابات ایران با تمام اتفاقاتی که پس از آن رخ داد و تمام وقایعی که در خود داشت، تعریف دیگری از ایران در سطح منطقه و جهان ارائه داد. به فاصله کمتر از 24 ساعت آنچنان مهم شدیم که تمام رسانه های جهان اخبار ما را در صدر اخبار خود قرار دادند و تمام دیدگاه های منطقه ای و جهانی نسبت به ما تغییر کرد
به نوشته این روزنامه ایران پس از انتخابات با تمام ظرفیت ها و صفت هایی که در خود داشت تا چه اندازه به چشم جهانیان مهم آمد و تا چه عمقی بر اتفاقات دیگر کشورها و حرکت های سیاسی اثر گذاشت. به مثال های قابل مشاهده اشاره می کنم; از انتخابات 22 خرداد تا کنون در حدود 40 روز می گذرد. در این مدت در کشورهای افغانستان، موریتانی، یمن، قرقیزستان و اخیرا کردستان عراق انتخابات، برگزار شده یا می شود اما هیچ کدام به اهمیت ایران نیست.
دولت قوی تر یا ...
عباس عبدی در مقاله ای در اعتمادملی نوشته اتفاقات عجیب و منحصر به فرد رخ داده در هیات دولت را چگونه میتوان تحلیل کرد و فهمید؟ چرا رئیس دولت در چهار سال گذشته با این حد از بحران مواجه نشده بود؟ چرا وقتی که با 6 میلیون رای دوم شد، قدرتمندتر از زمانی است که مدعیاند 24 میلیون رای آورده است؟ این اختلافات تا چه حد مهم و ریشهای است؟ این یادداشت درصدد است که بخشی از دلایل بروز این مساله را بیان کند، اما پیش از آن باید اذعان کرد که ممکن است با روشنتر شدن ابعاد مساله بتوان دلایل دیگری را هم در توضیح این واقعه برشمرد.
این نویسنده اصلاح طلب پرسیده اگر فرض حکومت را بپذیریم که رئیس دولت در 22 خرداد، 24 میلیون رأی آورده است، به طور طبیعی باید چنین رأیی ناشی از وجود حمایتی جدی در بطن جامعه از رئیس دولت و سیاستهای وی باشد، اگر این گزاره را بپذیریم، قطعا رئیس دولت به واسطه این رای و حمایت پس از انتخابات باید قویتر و مقتدرتر شود و این قدرت در انتخاب همکاران و در تبعیت آنان از وی و در اجرای جدیتر سیاستهایش نمود خواهد یافت. اما ملاحظه میشود که نه تنها چنین نتیجهای از این ادعا حاصل نشده است، بلکه برعکس قدرت رئیس دولت در انتخاب همکارانش و نیز در هماهنگی آنان با وی به شدت کاهش یافته است،
در ادامه مقاله اعتمادملی آمده ممکن است گفته شود که برخوردکنندگان با رئیس دولت یا به آن گزاره اولیه اعتقاد ندارند، یا اتفاقات پس از انتخابات اعتقاد آنان را به این گزاره تغییر داده است. اما در هر حال باید این پرسش عادی از سوی حکومت پاسخ داده شود که اگر مردم چنین رأیی دادهاند، چرا انعکاس آن را در ساخت سیاسی از طریق قدرتمندتر شدن فرد منتخب نمیبینند؟
دو نکته
داوود محمدی در سرمقاله سرمایه با تاکید بر این که فعل و انفعالات کابینه برای اصلاح طلبان حائز اهمیت نیست و آنان اولویت های خود را در اهداف «موج سبز» جست وجو می کنند دو نکته را یادآوری کرده اول اینکه رئیس دولتی که دامنه تساهل و تسامح اش در قبال وزرای خود این چنین تنگ نظرانه است و حتی خدمت وزیر اطلاعات به وی در دستگیری و اقرارگیری از اصلاح طلبان را به این سادگی نادیده می انگارد در برخورد با مخالفان سیاسی و معترضان خیابانی خود چه رفتاری در پیش خواهد گرفت؟
دومین نکته از نطر نویسنده سرمقاله سرمایه خوردن تلنگری به برخی اصولگرایان است تا در مواضع خویش پیرامون معترضان به نحوه برخورد با اعتراضات خیابانی و وضعیت نامساعد بازداشت شدگان بازنگری کنند و به دفاع چشم بسته از تلاش دولت برای مهار غیرقانونی و بی محابای منتقدان نپردازند.
ولایت پذیری ها
جام جم در مقاله ای نوشته اکنون بحث ولایت پذیری مطرح است. بر آنان که ادعایی ندارند حرجی نیست، اما از آنان که مدعی هستند توقع بسیاری می رود از جمله پاسخ به این پرسش ها که ابلاغ نامه رهبر انقلاب 27 تیر 88 به رئیس جمهور صورت گرفت، چرا در همان موقع از سوی رئیس جمهور پاسخی به نامه داده نشد؟ چرا رئیس جمهور خود به برکناری مشایی اقدام نکرد؟
سئوالات دیگر محمد صفری نویسنده این مقاله چنین است: چرا پاسخ رئیس جمهور به حکم رهبری نظام ، پس از استعفا و اعلام کناره گیری مشایی صادر شد؟ چرا رئیس جمهور بازهم مشایی را پس از نظر رهبری، بلافاصله به سمت رئیس دفتر و مشاور خود منصوب کرد؟ ولایت فقیه را می پذیریم باید همه جانبه آن را قبول داشته باشیم ، نه این که اگر در جایی به نفع ما حکم صادر نشد با اکراه آن را بپذیریم و در جایی هم که به نفع ما بود ، بگوییم ولایت با ماست.
جان مردم چقدر؟
مردم سالاری در سرمقاله خود نوشته درباره فرسودگی هواپیماهای روسی که عامل اصلی وقوع سوانح هوایی در کشور ماست یا ضعف ساختاری صنعت هوایی در ایران که موجب شده ایران در صف اول کشورهای مواجه با سوانح هوایی قرار گیرد، که این ده روز- و البته در زمان وقوع رخدادهای مشابه در سالهای اخیر که تعداد آن کم نبوده- مطالب متعددی در رسانه ها منتشر شده است.
به نوشته این مقاله صرف نظر از دلایل افزایش وقوع سوانح هوایی در ایران، یک نکته دیگر قابل ذکر به نظر می رسد و آن اینکه جان مردم چقدر ارزش دارد؟ در این نکته تردیدی نیست که عدم توجه به ضعف های صنعت هوایی کشور و عدم تلا ش برای رفع معایب آن، خود مصداق بارزی از این ادعا است. طرح این ادعا هم که تعداد کشته شدگان تصادفات رانندگی بسیار بیشتر از سوانح هوایی است و نباید سوانح هوایی را بزرگنمایی کرد عذر بدتر از گناه است.
فرزانه روستانی در اعتماد با اشاره به سقوط هواپیما ها و در عین حال کشته شدن عده ای از جوانان در تظاهرات نوشته به نظر می رسد در توزیع یا خلع حق شهروندی بی عدالتی حتی از این نیز فراتر رفته است زیرا بسیاری از کسانی که تا چندی پیش خود را شهروند و دارنده سهمی از درآمدها و منابع و اراده سیاسی این کشور می دانستند دریافتند حق شهروندی آنان تاریخ مصرف داشته و اعتبار آن صرفاً محدود به دورانی می شده که حادثه یی مهم یا یک انتخابات در راه بوده است و بس.
به نوشته این مقاله چگونه است وقتی کسی به هر علتی دیگر در قید حیات نیست، صدها و بلکه هزاران بند و ماده قانون روابط مالی، حقوقی و اداری او را پس از مرگ و نسبت این روابط را با بازماندگان وی تعریف و تبیین می کند، اما به یکباره همه سیستم قضایی و امنیتی و همه دوایر پیرامون چگونگی و چرایی زائل شدن حق حیات و حق نفس کشیدن شهروندان سکوت می کند و هیچ اداره، نهاد، سازمان و وزارتخانه یی نسبت به علل سلب حیات از این همه شهروندان ایرانی توضیحی ارائه نمی دهد.
تسلیت ها
مجتبی واحدی در صدر گزارش های افتاب یزد نوشته با گذشت حدود چهل روز از انتشار خبر کشته شــدن نــدا آقـا سلـطـان در جـریـان تـجـمـعـات اعـتـراضـی بـعد از انتخابات، روز گذشته نـخـسـتین اعتراضها و ابراز نـگــرانــیهـای رسمـی در خـصـــوص حــوادث بــعــد از انــتــخــابــات بــر زبـان اصــــولــگــــرایــــان ســـرشـنـــاس جـــاری شــد. ورود »اصـولـگـرایـان سـاکت« به این موضوع دلیلی نداشت جــز خـبـر تـاسـف انــگــیــز کــشــتـه شـدن مـحـسـن روح الامـیـنــی کــه پـدر او از چهـرههـای سرشناس جناح اصـولگـرا مـیبـاشـد.
به نوشته سردبیر آفتاب یزد حسین علایی کـه از فـــرمـــانــدهــان ســرشــناس سپاه پــاسـداران اسـت در یـادداشـتـی بـه تشریح حوادث منجر به مرگ مرحوم محسـن روح الامینـی پـرداخـت که چاپ آن در هیچ یک از مـطبوعات داخلی میسر نگردید اما همین یادداشت انعکاس وسیعی در ســایـتهـای خبـری داشـت. قبل از افـشـــای مــرگ تـاثـرانـگـیـز مـحـسن روح الامینی و انتشار ادعاهای خانواده او، حداقل دو خانواده دیگر مدعی شده بـودند که پس از چند روز بیخبری نسبت به سرنوشت فرزندانشان که در تـجـمـعـــات پــس از انتخـابـات حضـور داشــتـــهانــد، اجـسـاد فرزندان خود را تـحــویــل گــرفـتــهانــد.
در ادامه این گزارش آمده این خانوادهها نیـز مـاننـد خـانـواده روح الامینی ادعاهایی مطرح میکردند تا نـشـان دهـنـد فـرزنـدانـشـان پس از بازداشت فوت نمودهاند که این ادعاها واکنشی از سوی سران جناح اصولگرا بــه دنـبـال نداشت. اما پس از مرگ روح الامینی در حال بازداشت، علاوه بــر صدور پیام تسلیت توسط رئیس صدا و سیما و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، چهرههایی همچون حـسـیــن فــدایــی کـه از مــدافعان دولت هستند نیز تسلیت گفته اند.
کیوان آذرپندار در سرمقاله حیات نو با اشاره به کشته شدن محسن روح الامینی و اخبار پیرامون آن نوشته محسن روحالامینى که به شکلى مظلومانه در پى بازداشت چند روزه از دنیا رفته از جهاتى حائز اهمیت است که مىخواهم از این طریق آنها را یادآور شوم. وى فرزند یکى از چهرههاى اصولگرا و نزدیک به جریان راست بوده و جا دارد از همین طریق به خانواده او تسلیت گفته و علو درجاتش را از خداوند متعال مسئلت نمایم.
نویسنده سرمقاله حیات نو در قالب چند سوال پرسیده جان، مال و آبروى همه انسانها با هر دین و تبارى محترم است. چرا نمایندگان مدعى اصولگرایى در مجلس هشتم تنها به تشییع جنازه همین مرحوم رفتند و براى او تسلیت گفتند آیا سایرین که فرزند دوستان شما نیستند ایرانى و مسلمان نبودند؟
چرا امکان مراسم تشییع جنازه تنها براى همین خانواده فراهم شد؟
در ادامه این مقاله پرسیده شده چرا آقاى ضرغامى مسجد بلال را تنها براى همین خانواده در نظر گرفت. خانوادههاى دیگر در سایر مساجد هم امکان برگزارى مراسم را نیافتند؟ چرا مسئولان اصولگراى دولت و مجلس تا کنون به سخن سایر خانوادهها توجه نمىکردند و چرا تنها پرونده پزشکى محسن روحالامینى در اختیار خانوادهاش قرار گرفت؟آیا رفع تبعیض که ادعا مىشد اینگونه است؟
نامه به هاشمی
اعتمادملی نامه همسر سعید جچاریان را به هاشمی رفسنجانی چاپ کرده که در بخشی از آن نوشته شده سخنان تاریخی شما در خطبههای نماز جمعه تهران بارقه امیدی را در دل مردم رنجدیده ایران و ما خانواده زندانیان سیاسی در بند نشاند و برای همیشه در صفحه سبز تاریخ ایران زمین خواهد ماند. تذکرات شما بر قانونگرایی- مردمسالاری و حقوق شهروندی و راهکارهای شما برای برونرفت از بحران انشاء... به زودی به بار خواهد نشست.
خانم مرصوصی به نوشته اعتمادملی اضافه کرده اینجانب شخصا سالها پیش از این زمانی که در زندان استبداد شاه بودم از برخوردهای نامناسب دوستانی که سعهصدر نداشته و تحمل سلایق فکری متفاوت را نداشته و طرف مقابل را سرزنش و مورد عتاب قرار میدادند، همواره در رنج بودم و به این دلیل نسبت به آینده سیاسی ایران ناامید و بیمناک. حتی در بحبوحه پیروزی انقلاب اسلامی ایران به این فکر بودم که مدیریت نظام آینده چگونه خواهد توانست بین این سلایق صلح و وحدت برقرار نماید.
شایعه سازان
کیهان در اعتراض به تقاضای راه پیمائی توسط میرحسین موسوی و مهدی کروبی نوشته در راه پیمائی گذشته هم این عناصر سیاست باز ضمن انتشار درخواست مجوز، فرصت شایعه پراکنی رسانه های زنجیره ای ضدانقلاب را فراهم کردند، سپس چند ساعت مانده به زمان اعلام شده، ضمن سلب مسئولیت از خود خبر دادند که با توجه به عدم صدور مجوز، مراسم لغو شده و ساعتی بعد اعلام کردند چون خبر لغو مراسم به گوش خیلی از مردم نرسیده، در راهپیمایی شرکت می کنند. به نظر می رسد آنها در درخواست اخیر نیز به همین شیوه قانون شکنانه و منافقانه توسل جسته اند.
کیهان ادعا کرده خانواده برخی از قربانیان آشوب های خیابانی صراحتاً از فرصت طلبان سیاسی که جان فرزندان و نزدیکان آنان را بهانه ای برای مطامع قدرت طلبانه خود قرار داده اند، برائت جسته اند. غیر از شهروندان بی گناه و بسیجیانی که قربانی تحرکات آشوبگران شدند و طبیعتاً امثال موسوی و کروبی و خاتمی در ریخته شدن خون آنها مقصرند، چند نفر نیز در حوادثی نظیر حمله به پایگاه بسیج برای ربودن اسلحه کشته شدند و معلوم نیست که نسبت آنها با امثال آقای کروبی و موسوی چیست.
|
|
|