چهارشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۸۷ - ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۸
قتل خانم معلم جوان به دست شوهر سابق او
مردی که برای گرفتن انتقام از همسر سابقش او را مقابل محل کارش به قتل رسانده است به زودی محاکمه می شود. به گزارش خبرنگار ما، اوایل سال جاری معلمان مدرسه یی در شیراز به پلیس خبر دادند یکی از همکاران شان با اصابت گلوله به سرش به قتل رسیده است. دقایقی بعد ماموران در محل حاضر شدند و تحقیقات خود را آغاز کردند. کتایون زن جوان درست زمانی به قتل رسیده بود که مدرسه تعطیل شده و او برای رفتن به خانه به همراه دانش آموزان از مدرسه خارج شده بود. یکی از همکاران معلم جوان گفت؛ من به درستی ندیدم چه کسی او را به قتل رساند فقط صدای فریاد دانش آموزان را شنیدم که معلم شان را صدا می زدند. بلافاصله خودم را جلوی در رساندم و جسد کتایون را مشاهده کردم. کتایون زن بسیار خوبی بود او مدتی قبل از شوهرش جدا شده و با والدینش زندگی می کرد. ماموران در ادامه از خانواده کتایون تحقیق کردند. مادر مقتول به پلیس گفت؛ چند سال پیش دخترم با جوانی به نام حمید ازدواج کرد. آنها زندگی خوبی داشتند اما حمید به تدریج چهره واقعی خودش را نشان داد. او سر کار نمی رفت و دخترم مجبور بود هزینه زندگی شان را تامین کند. او از این ماجرا ناراحت بود.وی ادامه داد؛ کتایون مرتب شکایت می کرد و می گفت اگر شوهرش سر کار نرود از او جدا خواهد شد. حتی چند بار برای حمید کاری پیدا کرد اما مشکل اینجا بود که حمید نمی خواست کار کند و سر هر شغلی می رفت مدتی بعد اخراجش می کردند. او نمی توانست به کارهایی که کتایون برایش پیدا می کرد ادامه دهد. دخترم هم به دلیل اینکه حمید قدرت پرداخت هزینه های زندگی شان را نداشت از او جدا شد. دامادم چندین بار تهدید کرده و گفته بود کتایون را خواهد کشت اما دخترم حرفش را باور نمی کرد و می گفت حمید هیچ وقت اهل عمل نبوده و نیست. من فکر می کنم قتل کار حمید باشد. چند روز بعد پلیس موفق شد حمید را بازداشت کند. مرد جوان ابتدا منکر قتل شد و گفت نمی داند چه کسی همسر سابقش را به قتل رسانده است اما سرانجام لب به اعتراف گشود و گفت خودش این کار را کرده است. وی در اعترافات خود گفت؛ من هیچ شغل مناسبی پیدا نمی کردم، کتایون مرتب مرا تحقیر می کرد و می گفت تو توانایی اداره یک زندگی مشترک را نداری و مردی که نمی تواند هزینه های همسرش را تامین کند همان بهتر که بمیرد. کتایون فقط به گفتن این حرف ها بسنده نمی کرد بلکه جلوی همه آبرویم را برده بود. من همسرم را دوست داشتم و می خواستم یک زندگی آرام داشته باشم اما او مرتب بهانه جویی می کرد و می گفت دیگر نمی تواند به این زندگی ادامه دهد. یک بار قهر کرد و خانه را ترک کرد. من برای اینکه او را بازگردانم قول دادم کاری پیدا کنم و اجازه ندهم سختی بکشد. وی ادامه داد؛ کتایون آشتی کرد و به من گفت کمکم می کند. او برای من شغلی پیدا کرد اما آن کار شایسته من نبود. من به او گفتم نمی توانم چنین کاری را انجام دهم با این حال برای اینکه فکر نکند بهانه جویی می کنم قبول کردم ولی مدتی بعد مرا اخراج کردند. دوباره تحقیر های کتایون شروع شد. او همه جا مرا مردی بی لیاقت و ناتوان معرفی می کرد. کتایون دیگر دوست نداشت با من زندگی کند و از آنجایی که مجبور بود هزینه های زندگی مان را تامین کند ناراحت بود. بالاخره تصمیم به جدایی گرفت و به خانه پدرش رفت. به او گفتم اگر برنگردد او را خواهم کشت.حمید ادامه داد؛ من را خسته کرده بود. مدارک زیادی جمع آوری کرد و به دادگاه برد تا ثابت کند من توان اداره زندگی را ندارم. دادگاه هم پذیرفت و رای بر طلاق صادر کرد. چند روزی از او فرصت خواستم و حتی برای خواندن صیغه طلاق هم نرفتم به این امید که چند روز دیگر عصبانیتش از بین برود و دوباره به سمت من باز گردد. اما من اشتباه می کردم چون کتایون بر تصمیمی که گرفته بود کاملاً مصمم بود. بالاخره صیغه طلاق جاری شد. ولی نمی توانستم دوری از کتایون را تحمل کنم. من عاشق او بودم. اطرافیانم خیلی مرا تحقیر می کردند و می گفتند کتایون زن خوبی بود و تو نتوانستی او را برای خودت نگهداری. فشارهای روانی توان فکر کردن را از من گرفته بود. تصمیم گرفتم دوباره با کتایون صحبت کنم اما او اصلاً اجازه نمی داد به وی نزدیک شوم و نمی خواست حرف هایم را بشنود. به همین خاطر هم نقشه قتل او را طراحی کردم. متهم به قتل افزود؛ چند روز قبل از حادثه یک سلاح تهیه کردم. می دانستم کتایون با خانواده اش زندگی می کند و هر روز صبح از خانه به مدرسه می رود و ظهر برمی گردد. برای اینکه بتوانم او را بکشم باید جای مناسبی را انتخاب و کمین می کردم. به اطراف مدرسه رفتم و محلی را که دید نداشت انتخاب کردم. مدت طولانی منتظر ماندم تا کتایون از مدرسه بیرون آمد. دانش آموزان آن اطراف بودند و من باید با احتیاط این کار را می کردم. زمانی که به من نزدیک شد به سرش شلیک کردم و در آن هیاهو فرار کردم. چون کسی من را ندیده بود فکر نمی کردم شناسایی شوم. بعد از پایان تحقیقات و صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست پرونده این مرد همسرکش برای محاکمه به دادگاه کیفری استان فارس فرستاده شد و وی به زودی تحت محاکمه قرار خواهد گرفت.
ukguy4u - بریتانیا - لندن |
عجب ! |
چهارشنبه 17 تیر 1388 |
|
Nim Rokh - ایران - تهران |
مردیکه نفهم و تنبل...جالا بکش واقعا اونهایی که به قصاص اعتقاد ندارند باید با این موضوع چظور برخورد کرد نگید ریشه را باید پیدا کرد و از این دست چرندیان...معلومه که هر انسان ازاده ای بر قصاص نفس این خبیث گواهی می دهد. پس ادای طرفدار حقوق بشری غربی را در نیارید لطفا!
مسلمان شیرازی کتک خورده که در شیراز نیستی! در جواب دادن اولویت دارد |
چهارشنبه 17 تیر 1388 |
|
engamd - ایران - شیراز |
همه بخونن مخصوصا zebelkhan - آمریکا - سن خوزه
تو یک دروغگو یا یک کسی هستی که خودشو زده به کوچه علی چپ..من تمامی آیاتی که از قرآن گذاشتی رو رفتم چک کردم.همش داری چ..ند میگی.نمیدونم چه نفعی می بری!!!!خیال کردی این د.. ..ها رو بنویسی بری ما هم همینطور فبول می کنیم؟دروغگو.
جوابت به یکی از آیات قرآنیو می دم تا دفعه دیگه ازاین چرندیات ننویسی....
این قسمت که تو کروشه هست از فرمایشات جنابعالی هست.
{>>خدا زمین را در چند روز افرید؟
کلا 6روز (سوره اعراف آیه ۵۴) و (سوره فرقان آیه ۵۹) و (سوره هود آیه 6 بعد)
>>در جایی دیگر میگوید 8 روز, 2روز آفرینش زمین و دو روز آسمان و 4 روز چیزهای دیگر جمعا میشود 8 روز (سوره ی فصلت آیات 9تا12)}
جواب:
در سوره اعراف آیه 54 میفرماید:آسمانها و زمین را در شش روز آفریدیم.
سوره فصلت آیه 9 تا 12 می فرماید:
زمین را در 2 روز آفریدیم چیزهای روی آن را در 4 روز.به آسمان و زمین گفتیم به میل یا اکراه بیایید.بعد آسمان را به هفت آسمان در 2 روز تبدیل کردیم.
تمامی مثالهای که آوردی همش اشتباه بود.برو یک کم درستتر قرآنو بخون تا بفهمی چی میگه.جواب انسانهایی مثل شما هم خدا در آیه 7 سوره 3 داده.
تو شیر دهنتو سوزونده فوت به ماست می کنی.کثافت کاری آخوندا ربطی به خدا نداره.
اگر کسی شکی داره در کامنت من بره خودش قرآنو برداره چک کنه ببینه که این زبل خان دروغ می گه(با دقت).حتی یکیش هم درست نمیگه.من که اعتقادم محکم تر شد.راه خوبیو انتخاب نکردی زبل خان. |
چهارشنبه 17 تیر 1388 |
|
niagara - ایران - تهران |
Nim Rokh - ایران - تهران
دوست عزیز اگر تا بحال یک مرد!حتی یک مرد بخاطر کشتن همسرش قصاص شده باشه من حاضرم همه حرفهای دیگه شمارو که اینقدر لج همه رو در میاره قبول کنم اما؟تو خانواده و بالطبع دوستان من همه یا قاضی یا وکیل یا به نحوی با مسایل قضایی حقوقی مرتبطند.تا حالا زیاد دیدم زنها به خاطر قتل شوهرشون محکوم به اعدام بشن ولی عکسشو هرگز.میدونی چرا؟چون دیه زن نصفه مرده.تازه اگه اولیای دم راضی نشن باید دیه کامل قاتلو به ورثه اش بدن و هزار اما و اگر دیگه
من نظرات منفی دوستان دیگه تو این سایت راجع به شما رو قبول ندارم.حس میکنم فقط به یه سری مسایل اصرار دارید که از کنار گذاشتنش واقعا میترسید.چون فکر میکنی با این کار دیگه هیچ ارزشی تو زندگی نمیمونه.همه پایه های محکم زندگیتون از بین میره.همه سالهای زندگی تاحالا بیمعنی میشه و... اما اینطور نیست.به عنوان کسی که خودش اینارو تجربه کرده پیشنهاد میکنم بدون ترس بذار یک کم از فکرهایی که بنظرت کفر و اشتباه هستن بیان و با ثابت های ذهنیت بجنگند.اگه به نیروی اندیشه و عقلت اعتماد داری نترس.خود عقل همیشه راه درست و نشون میده.
زرتشت میگه هیچوقت سخنی را نپذیرید فقط به خاطر اینکه انرا بزرگی یا حتی پیامبری گفته. انسان دارای عقلی است که با ان راست را از ناراست میشناسد.موفق باشی دوست عزیز و امیدوارم نظر منو حمل بر خود بزرگ بینی و نصیحت نکنی. |
چهارشنبه 17 تیر 1388 |
|
سارا-دوبلین ایرلند - ایرلند - دوبلین |
نیم رخ جان اینجوری که معلومه باند شما بسیجی های پول نفت دزد رژیم مثه داروخانه ی شبانه روزی 24 ساعته توی همه سولاخ سمبه ای هستید و سرک میکشید و نظر می دید آخه مال مردم خوری که سر سفره ی بابات بزرگ نشدی خدا هم اینجوری که تو حکم میکنی و اجراشم میکنی حکم نمی کنه اینم یادت باشه بعد از این رژیم هم هرچند شک ندارم همتون فوراْ ریش و پشمتونو میزنید و کت وشلوار و کراواتم می پوشید و مثه بوقلمون سریع رنگ عوض می کنید و شاید گیر آوردن وشناسایی تون کار حضرت فیل باشه ولی واسه آدم خلافکار با دست آلوده به خون وجدان خودش بهترین ماموره |
چهارشنبه 17 تیر 1388 |
|
persian - امریکا - ریچمند |
engamd - ایران - شیراز
اینقدر خودتو به در و دیوار نزن تا چرت و پرت هاتو بخونیم.اون تازینامه هم ارزونی تو.به امید حوری و پری تو اون دنیا برو حالشو ببر. |
چهارشنبه 17 تیر 1388 |
|
Peyman101 - بلژیک - گنت |
Nim Rokh - ایران - تهران
هی نیمرو، پرّو، نیم پهلو،افتخاره هر آدمه ای که بخاطر آزادی کتک بخوره. همه ما مسلمان ایرانی از شیراز رو خوب میشناسیم. تو رو هم خیلی خوب میشناسیم. خیلی مردتر از تو هست بی غیرت.
|
چهارشنبه 17 تیر 1388 |
|