دوشنبه ۳۱ تیر ۱۳۸۷ - ۲۱ جولای ۲۰۰۸
دردسر زبان انگلیسی برای یک زن روس
یک خانم روسی و یک آقای کانادایی با هم ازدواج کردند و زندگی شادی را در تورنتو آغاز کردند .طفلکی خانم ، زبان انگلیسی بلد نبود اما می توانست با شوهرش ارتباط برقرار کند. مشکل وقتی شروع شد که خانم برای خرید مایحتاج روزانه بیرون رفت.
یک روز او برای خرید ران مرغ به مغازه قصابی رفت.اما نمی دانست ران مرغ به زبان انگلیسی چه می شود . برای همین اول دست هایش را از دو طرف مانند بال مرغ بالا و پایین کرد و صدای مرغ درآورد. بعد پایش را بالا آورد و با انگشت رانش را به قصاب نشان داد . قصاب متوجه منظور او شد و به او ران مرغ داد.
روز بعد او می خواست سینه مرغ بخرد. بازهم او نمی دانست که سینه مرغ به انگلیسی چه می شود. دوباره با دست هایش مانند مرغ بال بال زد و صدای مرغ درآورد. بعد دگمه های پالتو اش را باز کرد و به سینه خودش اشاره کرد . قصاب متوجه منظور او شد و به او سینه مرغ داد.
روز سوم خانم ، طفلک می خواست سوسیس بخرد. او نتوانست راهی پیدا کند تا این یکی را به فروشنده نشان بدهد. این بود که شوهرش را به همراه خودش به فروشگاه برد............
..
برای خواندن ادامه داستان به پایین صفحه بروید
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
با خودتون چی فکر کردید؟
حواستون کجاست ؟
شوهرش انگلیسی صحبت می کرد.
sonjasarah - آلمان - نزدیک فرانکفورت |
منم همون فکر رو کردم که خیلی ها حتما خواهند کرد. ولی جالب بود ممنون |
شنبه 19 اردیبهشت 1388 |
|
abiabi - انگلستان - لندن |
چه بیمزه بود . این یه نوع توهین به خانمها میباشد |
شنبه 19 اردیبهشت 1388 |
|
smehdi - ایران - ساری |
رو دست خوردم!!!
عالی بود. |
شنبه 19 اردیبهشت 1388 |
|
kawahkurd - سوید - یوتبوری |
من فورا فهمیدم خیالم به جاهای دیگه نرفت. ولی اگه اون زن شوهرش با خودش نمی برد به هیچ عنوان نمی تونست طرف حالی کنه.واقعا با حال بود. |
یکشنبه 20 اردیبهشت 1388 |
|
shikamo - ایران - قم |
این جا فکرهای منحرف معلوم میشن |
یکشنبه 20 اردیبهشت 1388 |
|
popi900 - ایرا - تهران |
من حدس زده بودم. چون شوهرش زبان انگلیسی بلد بود |
یکشنبه 20 اردیبهشت 1388 |
|
*پسر شجاع* - ایران - تهران |
بد جور اغفال شدم!!!!!!!!! |
یکشنبه 20 اردیبهشت 1388 |
|
bluestar - ایران - تهران |
یواش یواش سایت داره زرد میشه. مطالب بی مزه و پیشپا افتاده. |
یکشنبه 20 اردیبهشت 1388 |
|
khodekhodeshe - بلژیک - انت ورپ |
ابی
کوتا بیا |
یکشنبه 20 اردیبهشت 1388 |
|
mr1001 - - |
چرا شما همه چیز را توهین میبینید ؟ یکم از غرور خودتون کم کنید
مرسی خیلی بامزه بوود |
یکشنبه 20 اردیبهشت 1388 |
|
Anarchist - ایرلند - دبلین |
ها؛ها:سنس او هیومر..! |
یکشنبه 20 اردیبهشت 1388 |
|
royal_saeed - کانادا - ونکور |
خیلیییییییی توب بود |
یکشنبه 20 اردیبهشت 1388 |
|
sam-antwerpen - بلژیک - انتورپن |
عجیبه که زنای روس با اینکه زبان انگلیسی بلد نیستند ولی خوب باهاشون ارتباط برقرار میکنند!!! البته همچنان است برای زنان روس زبان! |
یکشنبه 20 اردیبهشت 1388 |
|
Pesare Shoja - گامبیا - آبیجان |
سرکاری خوبی بود . مرسی از این طنز بامزه . |
یکشنبه 20 اردیبهشت 1388 |
|
bahram$hiroshima - ژاپن - هیروشیما |
منهم یه جور دیگه فکر کردم!!!!!!!!!!! هـــــــــــــــــــــــــــــــــا هــــــــــــــــــــــــــــــا |
یکشنبه 20 اردیبهشت 1388 |
|
mostafa-naghdi - ایران - اصفهان |
ایول مرغه پرسپولیسیه |
یکشنبه 20 اردیبهشت 1388 |
|
hooriyeh - ایران - تهران |
حالا اگه تخم مرغ می خواست چی به قصاب نشون میداد |
یکشنبه 20 اردیبهشت 1388 |
|
گلبرگ - دانمارک - کپنهاگ |
جالب بود و منحرف کننده |
یکشنبه 20 اردیبهشت 1388 |
|
morijun - ایران - مشهد |
ای شیطونا من داشتم فکر میکردم چی میخواد نشون بده |
یکشنبه 20 اردیبهشت 1388 |
|
rino - ایران - قزوین |
حوریه ـ ایران ـ تهران
در اون صورت تخم مرغ رو از قصابی نمی خریده از بقالی می خریده.... |
یکشنبه 20 اردیبهشت 1388 |
|
آپامه - استرالیا - سیدنی |
خیلی بامزه بود. متشکرم |
دوشنبه 21 اردیبهشت 1388 |
|
rezanl - هلند - امستردام |
اینم جوک من که با لهجه جنوبی باید خوند!!!
میگن یه یاروئی رو به دوست دختر جدیدش میکنه میگه تو توچه فکری هست؟ دختره (که به فکر دوست داشتن بوده) میگه تو همون فکری که تو هستی؟ پسر ناراحت میشه و میگه یعنی تو میخوای منو -----؟!!
|
سهشنبه 22 اردیبهشت 1388 |
|