پنجشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۷ - ۰۱ می ۲۰۰۸
معتبرترین دانشگاه های جهان چگونه اداره می شوند
بحث دوسویه توسعه آموزش عالی در بخش غیردولتی چند سالی است که داخل دایره مباحث این حوزه شده است. در یک سو دانشگاه آزاد با سابقه 25ساله فعالیت خود در نظام آموزش ایران، با فراز و فرودهای زیادی که داشته است، قرار دارد. دانشگاهی که اگرچه بیرون از دایره گسترده تصدی دولت قرار دارد، اما حضور رسمی و غیررسمی چهره های سرشناس و بانفوذ نظام در راس این دانشگاه شبهاتی را درباره سازوکار غیردولتی آن به خصوص در حوزه تامین منابع مالی ایجاد کرده و می کند؛ شبهاتی که بعد از قدرت گرفتن جریان تندرو جناح راست، در سایه شعارهای عدالت خواهانه از سوی برخی مسوولان دولتی هم با پس زمینه سیاسی به آن دامن زده شد. در سوی دیگر این بحث، مراکزی چون دانشگاه های پیام نور، غیرانتفاعی، علمی- کاربردی و... قرار دارند که ایجاد و گسترش آنها و حتی اداره امورشان، کاملاً در حیطه مسوولیت های دولتی است. این مراکز اگرچه تلاش دارند از زیر سایه هزینه های دولتی بیرون بیایند و شهریه های دانشجویی را جایگزین یارانه های مالی دولتی کنند، اما به لحاظ ساختاری گاهی آن چنان وابسته به دولت هستند که دامنه پارادوکس همیشگی بخش خصوصی- دولتی را به مسائل مالی هم می کشانند. موضوع این گزارش بررسی نظام آموزش عالی در کشور توسعه یافته یی مثل امریکا است و در پایان آن سعی شده مقایسه یی از این نظام با وضعیت حضور بخش غیردولتی در ایران، به نمایندگی دانشگاه آزاد، صورت پذیرد. با این حال جای پرداختن به مراکز نوع دوم غیردولتی خالی است. در گزارش های آینده این صفحه که باز به همین موضوع اختصاص خواهد داشت، به فلسفه و کاربرد مراکز نوع دوم، مثل پیام نور، غیرانتفاعی، علمی- کاربردی و... مفصلاً پرداخته خواهد شد.
برخلاف آموزش عالی مقدماتی که بیشتر در انحصار دولت بوده و توسعه آن در اغلب کشورهای جهان در قلمرو تکالیف دولت قرار دارد و در بسیاری از کشورهای جهان رایگان و اجباری است، آموزش عالی به ویژه در کشورهای توسعه یافته تا اندازه زیادی برعهده بخش خصوصی گذاشته شده و دولت ها خود را مکلف به ایفای نقشی حمایتی از دانشگاه های غیردولتی می دانند. ایالات متحده برای بررسی حمایت های دولت و نیز افراد جامعه از دانشگاه های غیردولتی مثال بسیار مناسبی است و بررسی این مورد در این سرزمین بسیار ساده است چرا که در ایالات متحده، اداره و تاسیس دانشگاه های پرشمار و متنوع این کشور همچنان در اختیار افراد باقی مانده و دولتی ها اعم از دولت فدرال و دولت های ایالتی، صرفه را در فراهم کردن امکانات برای بالندگی این دانشگاه ها دیده و از ورود مستقیم به این عرصه خودداری کرده اند و همچنین سطح علمی دانشگاه های این کشور که به طور حیرت انگیز و فزاینده یی در قیاس با کشورهای دیگر و بسیار پرسابقه تر در این زمینه پیشرفت کرده اند.کیفیت در مقایسه با دانشگاه های سایر جهانبرای مثال معروف ترین رتبه بندی آموزشی دانشگاه های جهان که توسط دانشگاه شانگهای جیا تانگ صورت می گیرد و هدف آن رتبه بندی دانشگاه های دنیا به صورت کاملاً مستقل بود و در واقع برای اندازه گیری فاصله دانشگاه های چینی و دانشگاه های روز دنیا است. نتایج آن در مجله اکونومیست به چاپ رسیده است که بر اساس آن از 20 دانشگاه برتر، 17 دانشگاه و از 200 دانشگاه برتر، 90 دانشگاه امریکایی هستند.اشاره به دیگر ارزیابی های معتبر بین المللی در مورد کیفیت دانشگاه ها نیز نتایج مشابهی را در بر دارد؛ از بیست دانشگاه برتر جهان در رتبه بندی جهانی روزنامه تایمز، چاپ لندن، 13 دانشگاه. از بیست دانشگاه برتر جهان در رتبه بندی های جهانی نشریه نیوزویک، 15 دانشگاه. از 20 دانشگاه برتر جهان در رتبه بندی های جهانی موسسه Ecole de Mines فرانسه، 10 دانشگاه. از 20 دانشگاه برتر جهان در رتبه بندی های جهانی موسسه Wuhan چین، 17 دانشگاه و از 20 دانشگاه برتر جهان در رتبه بندی های جهانی وبومتریکس، 20 دانشگاه متعلق به ایالات متحده هستند.کمیت پوشش تحصیلات دانشگاهیعلاوه بر این سطح کیفی، ایالات متحده امریکا با داشتن قریب به پنج هزار و 800 دانشگاه یا موسسه آموزش عالی تقریباً امکان تحصیلات در سطوح آموزش عالی را برای تمامی افراد جامعه خود فراهم کرده است. به طوری که در سال 2004 بیش از 17 میلیون دانشجو در دانشگاه های امریکا مشغول به تحصیل بودند. و در منطقه کلمبیا (که شهر واشنگتن پایتخت امریکا در آن قرار دارد) در سال 2006 ، 46 درصد جمعیت بالای 25 سال دارنده مدارج دانشگاهی بودند. در این مورد فقط آمار تعداد دانش آموختگان جدید امریکا در سال 2007 گویای همه چیز است؛ 50هزار و 200 دکترا، 91 هزار و 600 درجه تخصصی (پزشک، دندانپزشک، وکیل دادگستری و...)، 615هزار درجه کارشناسی ارشد، یک میلیون و 475هزار درجه کارشناسی.حمایت مالی اقشار مختلف جامعهیکی از دلایل مهم موفقیت دانشگاه های امریکایی در سالیان متمادی، حمایت روزافزون نهادهای غیردولتی، شرکت ها و افراد خیر از نظام آموزش عالی کشورشان بوده است. برای درک اجمالی وسعت فرهنگ وقف به موسسات فرهنگی که شاید در هیچ جای دیگر دنیا نظیر نداشته باشد، ملاحظه رقم مجموع کمک های مالی ارائه شده تنها در سال 2007 کارگشا است؛ دانشگاه های امریکا مجموعاً در این سال مبلغ 30 میلیارد دلار هدایای نقدی دریافت کرده اند.جالب تر آن است که بسیاری از این افراد نوع دوست از ایرانیان مقیم امریکا بوده اند. به طور نمونه، در سال 2006 در ایالت تگزاس، گیتی و علی صابریون ساکن شهر هیوستون مبلغ 10 میلیون دلار به مرکز سرطان ام دی اندرسون دانشگاه تگزاس اهدا کردند. دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در لس آنجلس نیز در سال 2007 دریافت کننده هدیه 17 میلیون دلاری یک مهندس ایرانی بود در حالی که دانشگاه کالیفرنیا در شهر ایرواین هدیه یی 30 میلیون دلاری از آقای معراج دریافت کرد. در سانفرانسیسکو، دانشگاه ایالتی سان فرانسیسکو بزرگ ترین هدیه خود را در این سال (2007 میلادی) از یک زوج دیگر ایرانی به نام ندا مشعوف و مانی مشعوف به مبلغ 10 میلیون دلار دریافت کرد و دانشگاه ایالتی پورتلند حتی به پاس هدیه هشت میلیون دلاری دکتر فریبرز مسیح، دانشکده مهندسی خود را به نام او تغییر داد.چگونگی تامین مخارج دانشجویانوام های کم بهره تضمین شده از طرف دولت فدرال، کمک هزینه های بلاعوض و انواع بورس های تحصیلی، از راه های تامین شهریه دانشجویان دانشگاه های امریکا محسوب می شوند. در واقع کمتر دانشجویی قادر به پرداخت هزینه های سنگین دوران تحصیل خود به ویژه در دانشگاه های سطح اول این کشور است و دولت فدرال با برنامه منظمی که برای اعطای وام کم بهره به تمام دانشجویان متقاضی تدوین کرده، سعی دارد این نیاز را تامین کرده و باز پس گیری آن را نیز به پس از پایان تحصیلات دانشجو موکول کند. دولت های ایالتی با کمک های بلاعوض و ایجاد انواع تسهیلات رفاهی و مالی برای دانشجویان دانشگاه های در قلمرو آن ایالت و شرکت ها و موسسات مختلف با اعطای بورسیه تحصیلی به بسیاری از دانشجویان، پرداخت شهریه را که در اکثر دانشگاه ها مهم ترین منبع مالی آن دانشگاه است، ممکن می کنند. در مورد سطح این شهریه ها نیز در سال 2007، ارزان ترین شهریه سالیانه را کالج ایالتی دالتون در ایالت جورجیا (با دو هزار و 48 دلار شهریه برای دانشجوی بومی تمام وقت در سال) دریافت می کرد درحالی که گران ترین شهریه متعلق به دانشگاه جرج واشنگتن (با شهریه 37هزار و 820 دلار در سال برای دانشجویان مقطع کارشناسی) بود.مدیریت، تصمیم گیری و اختیارات دانشگاه هادانشگاه های امریکا از نظر تصمیم گیری و اختیارات، به شدت غیرمتمرکز عمل می کنند. و این برگرفته از متمم دهم قانون اساسی ایالات متحده امریکا است که اختیاراتی که در قانون اساسی (کوتاه و مختصر) ایالات متحده امریکا برای دولت فدرال تعیین نشده یا از دولت های ایالتی سلب نشده را بر عهده آن ایالت و مردم گذاشته است. با این حال، دولت فدرال با اعطای مبالغ بودجه (همانند federal grants) قابلیت تاثیرگذاری بر روند تصمیم گیری این موسسات را دارد. ارگان های دولتی همانند موسسات ملی بهداشت ایالات متحده امریکا، وزارت دفاع امریکا، وزارت نیرو و بنیاد ملی علوم امریکا نقش بسیار عمده یی را در تامین مخارج پژوهشی دانشگاه ها برعهده می گیرند؛ البته بودجه های دولتی که به طور مستقیم پرداخت می شوند و سهم ناچیزی در منابع مالی دانشگاه دارند. حتی در مورد دانشگاه های معروف به ایالتی، یا دولتی، درصد کمتری از منبع دخل یک دانشگاه را تشکیل می دهد. در عوض کمک های مالی و غیرمالی ارگان های دولتی به طور غیرمستقیم (شهریه دانشجویان، بودجه های پژوهشی، سفارش طرح های تحقیقاتی، در اختیار گذاشتن املاک دولتی، تسهیلات مالی برای طرح های عمرانی برای گسترش دانشگاه ها و...) صورت گرفته و دانشگاه ها نیز مدام در جست وجوی منابع گوناگون برای تامین مخارج خود هستند. به طور مثال دانشگاه هاروارد که دارای سرمایه کل 29 میلیارد دلاری است، یک دانشگاه تماماً خصوصی است که بودجه سالیانه خود را از منابع گوناگون مانند صنعت، پروانه اکتشاف و اختراع، کمک های سرمایه داران و همچنین از دایره فارغ التحصیلان خود تامین می کند. در مقابل دانشگاه تگزاس در آستن با وجود سرمایه خصوصی 5/13 میلیارد دلاری خود به صرف بودن یک موسسه دولتی از منابع دولت فدرال و ایالت تگزاس نیز به طور مستمر استفاده می کند. دانشگاه کارولینای شمالی هم در چپل هیل بیش از 450میلیون دلار در سال تنها از دولت ایالت کارولینای شمالی بودجه دریافت می کند. در واقع یک دانشگاه دولتی است که عضو لیگ آیوی عمومی است. عنوان دانشگاه دولتی یا ایالتی ناظر به دانشگاه هایی است که با کمک دولت تاسیس شده و بودجه معینی را به طور مستقیم از دولت ایالتی دریافت کرده و مقدار آن نیز هر سال با تصویب مجلس قانونگذاری آن ایالت مشخص می شود. اما این دانشگاه ها در سایر امور از جمله مدیریت و برنامه ریزی تحصیلی به طور کامل مستقل بوده و دخالت دولت به نظارت، رهنمودها و هماهنگی های نهاد مسوول در ایالت و همچنین وزارت آموزش ایالات متحده محدود می شود. در واقع «دولت ملی» کنترلی روی برنامه های تحصیلی یا روش تدریس دانشکده های کشور ندارد. دولت های ایالتی نیز کنترل بسیار کمی روی این مساله اعمال می کنند. ولی در بخش «مستقل» یا «خصوصی» آموزش عالی در ایالات متحده، تنوع فلسفه تحصیلی، برنامه های آموزشی و رسوم قدیمی از دانشگاه های دیگر بیشتر است. حدود 600 دانشکده و دانشگاه کوچک تر این بخش را تشکیل می دهند که دربرگیرنده بسیاری از موسسات آموزشی بسیار آبرومند ایالات متحده است.منابع مالی عمومیمنابع طبیعی عمومی یکی دیگر از منابع پشتیبانی و حمایت مالی از برخی از دانشگاه ها در ایالات متحده است. برای مثال در تگزاس که از ذخایر نفتی بزرگی برخوردار است و معادن و پالایشگاه ها در اراضی عمومی احداث شده اند، عمده ترین منابع پشتیبانی مالی مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی در دهه های اخیر، مالیات و کمک های شرکت های نفتی بوده است.موفقیت دانشگاه های کوچک خصوصیبرنامه های تحصیلی که در این موسسات آموزش عالی استفاده می شود، بسیار موثر است. برای مثال طبق آماری که از تعداد دانشجویان تکمیل کننده دوره لیسانس گرفته شده، درصد فارغ التحصیلان در دانشکده های خصوصی کوچک تر، بیشتر از دانشگاه های ایالتی بزرگ تر است. به علاوه، این تفاوت نه تنها در مورد دانشجویان باهوش تر و بااستعدادتر، بلکه در مورد دانشجویانی که نمرات دیپلم و امتحان SAT پایین تری دارند نیز صدق می کند. درصد بالاتر دانشجویان تکمیل کننده دوره لیسانس در رشته های اجتماعی-اقتصادی نیز قابل مشاهده است، که بعضی وقت ها جزء رشته هایی محسوب می شوند که دانشجویان کمتر در کلاس های درس شرکت می کنند؛ معمولاً فرزندان خانواده هایی که برای اولین نسل به دانشگاه می روند، دانشجویانی که علاوه بر حضور در کلاس درس باید به صورت تمام وقت نیز کار کنند، یا دانشجویانی که متعلق به گروه های اقلیت هستند. موفقیت نسبی دانشکده های خصوصی کوچک تر را شاید بتوان به خاطر روش آموزشی مورد استفاده این موسسات، یعنی «فعال کردن دانشجویان در فرآیند تحصیل» دانست. جرج کوه موسس سازمان آمارگیری کشوری در رابطه با فعال کردن دانشجویان (که صدها دانشکده و دانشگاه در آن شرکت می کنند)، اشاره می کند؛ «موفقیت دانشکده ها رابطه نزدیکی دارد با فرصت آشنایی از نزدیک با استادان، فعال شدن در یک فعالیت فوق برنامه تحصیلی، کار کردن در یک برنامه کارآموزی مربوط به جامعه، و ثبت نام در کلاس هایی که تکنیک های آموزشی فعال اعمال می شوند مانند کلاس هایی که مستلزم تهیه گزارش های شفاهی و گزارش های کتبی مکرر هستند. احتمال یافتن چنین خصوصیت هایی در موسسات آموزشی کوچک تر، بیشتر از دانشگاه های بزرگ تر است.»نظام غیردولتی آموزش عالی در ایراناصطلاح «خصوصی سازی» برای توضیح فرآیند انتقال مسوولیت از نظام دولتی به دانشگاه ها و اجازه و استقبال ورود نهادهای غیردولتی به این عرصه، شاید تعبیر چندان مناسبی نباشد، چرا که خصوصی سازی بیشتر در صحنه نظام اقتصادی کشور به کار می رود یعنی فعالیت هایی که هدف اصلی آنها تولید ثروت و کسب منفعت است. در حالی که در نهادهای آموزشی هدف به کلی چیز دیگری است و توجه به مساله منابع درآمد یا درآمدزایی از طریق فعالیت های آموزشی و پژوهشی انجام شده در این مراکز صرفاً برای تامین منابع مالی لازم برای اداره آنها است.این مساله به این واقعیت مهم اشاره دارد که در صورت عدم حمایت از نهادهای آموزشی که در خارج از حوزه مسوولیت مستقیم دولت (نهادهای آموزشی دولت) قرار دارند، ادامه بقای آنها بسیار دشوار خواهد بود چرا که با توجه به عدم وجود منافع مالی، امکان ورود سرمایه های افراد جامعه به این حوزه با هدف دستیابی به منافع شخصی وجود ندارد. به هیچ وجه نمی توان وظیفه دولت برای فراهم کردن امکانات آموزش عالی را تنها به حوزه موسسات و آموزشگاه هایی که به طور مستقیم توسط دولت راه اندازی و اداره می شوند، خلاصه کرد. توسعه آموزش عالی و ایجاد بستر مناسب برای بهره مندی افراد ملت از مزایای آن از تکالیف دولت شمرده می شود.اصل سی ام قانون اساسی ایران برای بیان وظیفه دولت در زمینه تامین امکانات آموزشی و گسترش آنها در کشور از تعبیر «فراهم ساختن وسایل آموزش و پرورش» و «گسترش وسایل تحصیلات عالی» استفاده کرده است؛ «دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد.» در واقع دولت برای انجام این امر از روش های مختلفی می تواند بهره جوید؛ اینکه خود به تاسیس دانشگاه مبادرت ورزد و تامین هزینه آنها را برعهده گیرد یا اینکه از ایجاد موسسات آموزشی که از سوی افراد جامعه تشکیل می شوند، حمایت کند چراکه حاصل فعالیت هر موسسه آموزشی با هر روشی اداره می شود به برآوردن نیازهای جامعه می انجامد و برطرف کردن نیازهای آموزشی امری است که در قلمرو وظایف هر حکومتی قرار دارد.دانشگاه آزاد در ایراندانشگاه آزاد اولین مرکز تحصیلات عالی در ایران بود که در خارج از چارچوب دانشگاه های تحت نظر وزارت علوم تاسیس شد. راه اندازی این دانشگاه در سال 1361 در شرایطی صورت گرفت که تفکر غالب بر مدیریت کلان کشور دخالت دولت در حوزه های گوناگون مدیریت جامعه بود. تاسیس یک نهاد خصوصی از سوی افراد عالی رتبه حاکمیت کشور نشان می دهد برنامه انتقال مسوولیت در این حوزه از دولت به خارج از دولت در آن زمان هم وجود داشت. در حالی که بنا بود بودجه دانشگاه از کمک های مردم و دولت تامین شود، عملاً تامین مخارج این دانشگاه تنها به شهریه پرداختی دانشجویان خلاصه شده است چرا که در دهه 1360 اولویت اصلی دولت به دست آوردن منابع مالی لازم برای تامین نیازهای ضروری جنگ و مسائل ناشی از آن بود و پس از آن نیز زیرساخت های اقتصادی کشور در اولویت قرار گرفت. در سال 1385 تعداد دانشجویان این دانشگاه به یک میلیون و دویست هزار نفر می رسید و شهریه دریافتی از آنها به 700 میلیارد تومان بالغ می شد. سرانه 600 هزار تومان برای هر دانشجو رقم ناچیزی به نظر می رسد که پیشرفت این دانشگاه را بسیار دشوار می سازد. به ویژه آنکه سرانه هزینه دانشجویی در دانشگاه های دولتی که از سوی دولت و در واقع از درآمد نفت پرداخت می شود، چند برابر این رقم است. آنچه باید مشخصاً مدنظر باشد این است که تکیه بر درآمد ناشی از دریافت شهریه از دانشجویان با توجه به گستردگی پوشش این دانشگاه که اقشار مختلف جامعه را دربرگرفته هیچ گاه نمی تواند به عنوان تنها منبع مالی مورد اتکا باشد و ادامه حیات و پیشرفت کیفی این نهاد به فراهم شدن منابع مالی دیگر بستگی دارد.حمایت اقشار جامعهویژگی غیرانتفاعی موسسات آموزشی و گستردگی دامنه فعالیت آنها موجب می شود این موسسات امکان بهره بردن از کمک های افراد نوع دوست را داشته باشد. در واقع به جای انگیزه منفعت طلبی مالی که برای ورود به عرصه های سودآور حوزه اقتصاد وجود دارد، در این مورد نیت های انسان دوستانه افراد جامعه می تواند سبب همکاری مالی آنها شود. نهاد وقف در فقه شیعه و حقوق موضوعه ایران یکی از مهم ترین راه هایی است که کمک افراد خیر و نوع دوست را به دانشگاه ها ممکن می کند. البته به جریان انداختن این انگیزه ها برای حمایت از دانشگاه جز با همکاری نهادهای حکومتی میسر نمی شود. همانگونه که همکاری سازمان اداره امور موقوفات با خیرین جامعه برای تاسیس مدارس موجب شد در سال های گذشته بخش مهمی از کمبود مدرسه در کشور از این طریق مرتفع شود، امکان تشویق افراد به کمک به دانشگاه ها و تامین نیازها و پوشش کاستی های نهادهای آموزشی وجود دارد. از آنجا که در تمام مناطق کشور تاسیس و توسعه دانشگاه ها و بالا بودن کیفیت آنها یکی از مصادیق توسعه اجتماعی شمرده می شود، در صورت توضیح اهمیت این امر در جامعه پیش بینی می شود که بسیاری از افراد متمکن در هر منطقه برای کمک به آن مایل باشند. در نهایت این واقعیت باید مد نظر قرار گیرد که دانشگاه های ایران چه دولتی و چه غیردولتی با وجود توسعه کمی خود نتوانسته اند به سطح کیفی درخوری دست یابند. مشکلات مالی یکی از عوامل جلوگیری از رشد دانشگاه ها است و حل این مساله نگاهی متفاوت به مساله بودجه دانشگاه ها را طلب می کند. نگاهی که به جای پرداخت مستقیم بودجه از طرف دولت یا دریافت شهریه از دانشجویان، راه های دیگر تامین بودجه را با توجه به ظرفیت های هر دانشگاه برای جذب منابع مالی مدنظر قرار دهد.
Nono - ایران - رشت |
1500 سال قبل دانشگاه جندی شابور بدست خود شابور تاسیس شد به لطف اسلام حالا باید بدترین دانشگاه جهان تو ایران باشه |
یکشنبه 15 دی 1387 |
|
آنتی اسلام - ایران - اهواز |
دوست عزیز (( Nono - ایران - رشت ))اسلام هیچ لطفی به ایران و ایرانی نکرد جز ترویج خرافات و سوزاندن کتابهای علمی و تاریخی و ...... دانشگاه گندی شاپور (که بصورت جندیشاپور نیز نامیده شده) در سال۲۷۱ بدست شاهنشاهان ساسانی در اهواز بنیاد نهاده شد. این فرهنگستان همچنین دارای یک بیمارستان آموزشی و یک کتابخانه بود. بیمارستان گندیشاپور نخستین بیمارستان آموزشی جهان بود. در این فرهنگستان دانشهای فلسفی و پزشکی تدریس میشد و بنا به روایات حبس و مرگ مانی پیغمبر نیز در گندیشاپور روی داده است.
گندیشاپور یکی از هفت شهر اصلی خوزستان بود. نام آن در آغاز «گوند-دزی-شاپور» به معنی "دژ نظامی شاپور" بوده است. دیگر نامهایی که برای آن بهکار میرفته عبارت است از پیلآباد، خوز، نیلاب[۲]، نیلاط. در سریانی آن را بیت لاباط مینامیدند.برخی پژوهشگران بر اینند که بنیادی همانند به گندیشاپور از زمان پارتیان در این جایگاه قرار داشته است. شهری به نام گندیشاپور را شاپور یکم فرزند اردشیر ساسانی پس از شکست دادن سپاه روم به سرکردگی والرین، بنا نهاد. شاپور یکم گندیشاپور را پایتخت خود قرار داد.
نامآوری گندیشاپور بیشتر در زمان خسرو انوشیروان ساسانی انجام گرفت. خسرو انوشیروان گرایش فراوانی به دانش و پژوهش داشت و گروه بزرگی از دانشوران زمان خود را در گندیشاپور گرد آورد. در پی همین فرمان خسرو بود که برزویه، پزشک بزرگ ایرانی، مأمور مسافرت به هندوستان شد تا به گردآوری بهترینهای دانش هندی بپردازد. امروزه شهرت برزویه در ترجمهای است که از کتاب پنچه تنتره هندی به پارسی میانه انجام داد که امروزه به نام کلیله و دمنه معروف است.
بنابراین فرهنگستان گندیشاپور از کانونهای اصلی دانشورزی، فلسفه و پزشکی در جهان باستان شد. در برخی منابع اشاراتی به انجام آزمون و امتحان برای اعطاء اجازه طبابت به دانشآموختگان دانشگاه گندیشاپور شده است. کتاب "تاریخ الحکمه" (سرگذشت فرزانگی) به توصیف این مسئله میپردازد. شاید این نمونه نخستین برگزاری آزمون دانشگاهی در جهان بوده باشد.
تمامی کتابهای شناخته شده آن روزگار در زمینه پزشکی، در کتابخانه گندیشاپور گردآوری و ترجمه شده بود، با اینکار گندیشاپور تبدیل به کانون اصلی انتقال دانش میان شرق و غرب گشت. گندیشاپور و همچنین آموزشگاه وانسیبین که پیش از فرهنگستان گندیشاپور در دزفول بنیاد شده بود تأثیر بزرگی در شکل گرفتن نهاد «بیمارستان» بویژه کلینیک آموزشی در جهان داشتند.
در سالهای آغازین پیدایش دین اسلام در عربستان، دانشکده پزشکی و بیمارستان گندیشاپور شمار زیادی استاد ایرانی، یونانی، هندی و رومی را در خود جا داده بود. گفته شده که حتی پزشک شخصی محمد پیامبر اسلام، نیز از دانشآموختگان(فارغالتحصیلان) دانشکده پزشکی گندیشاپور بوده است.
پس از شکست خوردن شاهنشاهی ایران از تازیان در سال ۶۳۸، فعالیتهای دانشگاهی در گندیشاپور نیز رو به زوال نهاد، با این حال پس از چندی دانش و تجربه و الگوی گندیشاپور به فرمان خلیفه هارون الرشید به بنیاد تازهای به نام خانه فرزانگی (در عربی: بیت الحکمه) در بغداد منتقل شد. نخستین نسل از استادان خانه فرزانگی بغداد همگی دانشآموختگان فرهنگستان گندیشاپور بودند. |
سهشنبه 17 دی 1387 |
|