پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۶ - ۰۱ نوامبر ۲۰۰۷
آخرین آرزوهای مهدی آذریزاده
نویسنده کتاب قصه های خوب برای بچه های خوب
مهدی آذر یزدی احتیاج به معرفی ندارد. نویسنده پیشکسوتی که عمر خود را وقف نوشتن برای کودکان کرده است و « قصه های خوب، برای بچه های خوب » او ، بیش و پیش از هر کتاب دیگری ، زینت بخش کودکی های چند نسل از مردم ایران بوده است.آذر یزدی در هشتاد و هفت سالگی، در خانه قدیمی و پدری خود، با تنهایی و بیماری روزگار می گذراند.دیدار یک ساعته ای در یکی از شبهای نوروز، بهانه ای شد تا حرف ها و گله های این ابر مرد ادبیات کودک و نوجوان را در اتاقی کوچک و ساده و لبریز از کتاب را بشنویم.
گوش کنید
آخرین آرزو به رئیس جمهور گفته ام، به مسئولان دیگر هم گفته ام، تنها خواسته ام این است که امکان انتقال مرا به آسایشگاه کهریزک فراهم کنند. این کار هیچ خرجی ندارد، فقط یک توصیه می خواهد. این تنها خواسته من است. من بیمارم، باید عمل جراحی شوم اما به دلیل پیری، جراحی را جایز نمی دانند. مشکل قلب و پروستات دارم.من در شهر و محله خودم هم غریبم، همان طور که پدرم غریب بود، من مثل یک گیاه خود رو رشد کردم. وقتی هم که بمیرم کسی برایم ختم نخواهد گرفت. حتی دوستانی که پیشتر به من سر می زدند، دیگر به سراغم نمی آیند چون می ترسند نگهداری و زحمات من به گردنشان بیافتد. آقای احمدی نژاد برایم یک میلیون تومان فرستاد، آقای اشعری،آقای عجمین ( مدیرکل ارشاد یزد ) و ... گاهی کمک کرده اند اما اینها مشکلی از من حل نمی کند. مشکل من تنهایی و پیری و همزبانی است من از کسی چیزی نمی خواهم و کسی را گناهکار نمی دانم.
دوستان و دشمنان
آقای خامنه ای در سفر به یزد خیلی به من لطف کردند. گفتند : من کتاب هایت را خوانده ام و برای فرزندانم هم خریده ام و برایشان خوانده ام . چند دقیقه ای در باره این کتاب ها صحبت کردند و احوالپرسی کردند. اما روزنامه های یزد این قسمت از حرف های ایشان را حذف کردند.در تهران هم من دشمنانی دارم. کسانی که در کتابهایشان به من فحاشی می کردند.کسانی که وقتی در ارشاد بودند مجوز کتاب هایم را صادر نکردند. کسانی که در نقدهایشان به من بد می گویند و آرزوی مرگم را دارند. من کسانی را که در نوشته هایشان به من تهمت زده اند هیچ وقت حلال نمی کنم.وقتی پانزده سال پیش در وزارت ارشاد یک کتاب مرا 4 سال توقیف کرد دیگری چیزی برای چاپ ندادم. من به اعتراض دیگر هیچ چیزی چاپ نخواهم کرد. اما خاطراتم را خواهم نوشت. گرچه می دانم اجازه چاپ آن را نخواهند داد.راه ترویج کتاب خوانی
سالهای اول انقلاب تیراژ کتاب ها به 20000 رسیده بود اما حالا به 2000 و 1500 نسخه رسیده است.به نظر من باید ممیزی به طور کامل برداشته شود تا مردم کتاب خوان شوند. این را به آقای عجمین( مدیر کل ارشاد یزد) گفتم و او هم به آقای هرندی ( وزیر ارشاد) منتقل کرد. آقای هرندی هم گفت فعلا چنین امکانی وجود ندارد و به جایش برایم تقدیر نامه فرستاد.
دعا و حرف آخر
همیشه بچه ها را دعا می کنم . دعا می کنم که بچه ها زیاد شوند و کتاب خوان شوند.خدا هم مستجاب می کند، بچه ها زیاد می شوند ، اما نه بچه های کتاب خوان ، بچه های فوتبالیست زیاد می شوند.من نگران آن دنیا نیستم. هرچه مصیبت هست در این دنیا ست که آن هم می گذرد. بعد از مرگم برایم مهم نیست که همه بگویند خدا بیامرزدش یا نگویند . خدا به عمل من نگاه خواهد کرد نه به حرف مردم.
منبع : پایگاه اینترنتی ماهنامه شهرزاد
dandy - امارات - امارات |
اخه...واقعا پیشکسوتان و هنرمندان در ایران حمایت نمیشن....هیچ بیمه ایی هم ندارند.... |
یکشنبه 18 فروردین 1387 |
|
mohammad55ir - هند - پونا |
از این نویسندۀ بزرگ هم وقتی تجلیل میکنند که دیگر در این دنیا نیست،
تا بوده چنین بوده و تا هست چنین است.
و من الله توفیق. |
یکشنبه 18 فروردین 1387 |
|
alireza.ch - سوییس - نوشاتل |
خوب پدر عزیز من، فکر می کنم حق دارند که چنین برخوردی با شما کنند. من خودم در دوران کودکی از خوانندگان کتب شما بودم که منطق گرایی و عقل گرایی نهفته در آن مرا به یک زندیق غرب نشین تبدیل کرد. اگر به جای این داستان ها، دعای ابوحمزه ثمالی چاپ فرموده بودید، الان نه از توهین خبری بود و نه از بی کسی و نه از بی پولی. |
یکشنبه 18 فروردین 1387 |
|
Chelsea Karate Club - انگلستان - لندن |
ادبیات ایران را نباید دستخوش خط و خط بازی کرد.
امیدوارم علم و ادب و هنر دوباره جایگاه خود را در ایران باز یابند و شاهد شکوفا یی ایرایان در دنیای فرهنگ و صنعت باشیم. |
یکشنبه 18 فروردین 1387 |
|
mehrnoosh - ایران - اهواز |
من به عنوان یکی ازخوانندگان کتاب های ایشان به خصوص قصه های خوب ...امیدوارم مشکل ایشان هرچه زودتر حل شود. |
دوشنبه 19 فروردین 1387 |
|
RezaRaza - ایران - تهران |
مهدی آذریزدی، لطفاً تصحیح بفرمایید. دوران راهنمایی من با کتابهای ایشان گذشت. به حق میتوانم بگویم در آن دوران تنها دوستم کتابهای کتابخانهی مدرسه بود که در زنگهای تفریح آنها را میبلعیدم. هشت جلد «قصههای خوب برای بچههای خوب» ایشان را همان دوران و در همان زنگهای تفریح خواندم. کتاب «بچه آدم» ایشان را هنوز دارم و به حق میتوانم بگویم جزو قشنگترین کتابهاییست که میتوانم به کودکان ایرانی توصیه کنم. این را نه تنها من بلکه برادر 9 سالهام هم تایید میکند! |
دوشنبه 19 فروردین 1387 |
|
دکتر حسین - ایران - تهران |
متاسفم که به چنین افرادی بها داده نمیشود. ما فقط بلدیم به فوتبالیستها یا بازیگران اهمیت دهیم یعنی کسانی که هیچ کار مفیدی نمیکنند. و برعکس به کسانی که فرهنگ سازی میکنند و دورانهای مختلف زندگی را با آنها و با کتابهای آنها گذراندهایم بها داده نمیشود. یا به افراد برتر علمی کشور بها داده نمیشود و اینها ناشناس هستند. متاسفم. متاسفم. بیخود نیست جهان سوم هستیم |
دوشنبه 19 فروردین 1387 |
|
aghakian - ایران - یزد |
من ایشان را از نزدیک دیده ام خانه ای محقر و فقیرانه در یکی از روستاهای یزد داره و بسیار بسیار پیر مرد مهربان و دلسوزی برای همه مردم مخصوصا بچه هاست
قدر این گونه افراد موقعی معلوم میشه که در جمع ما نیستن خدمتی که به فرهنگ کودکان کرده واقعا بینظیره فکر نکنم کسی از مردم ایران داستانهای اورا در کودکی نخونده باشه
متاسفانه بعضیها فکر میکنند تیپ و عینک سواد میاره ایشون حتی مدرسه هم نرفته اند ولی سوادی داره که بی نظیره
ضمنا از مدیر سایت می خوام که اسم ایشون رو هم در تیتر اصلاح کنند ایشون مهدی آذر یزدی هستند نه آذریزاده
با تشکر از سایت خوب ایرانیان یوکی |
سهشنبه 20 فروردین 1387 |
|