یکشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۸۶ - ۰۲ سپتامبر ۲۰۰۷
گفتوگو با آیرین شیوایی، نخستین زن ایرانی مسافر قطب جنوب
طبیعت بکر قطب جنوب آن قدر برایم جذابیت دارد که میخواهم تحصیلم را در رشتهء یخچالشناسی ادامه بدهم.» آیرین شیوایی، دختر 19 سالهء ایرانی که به عنوان اولین زن ایرانی به قطب جنوب سفر کرد آن قدر تحت تاثیر طبیعت قطب جنوب و جنوبگان قرار گرفته که حتی قصد دارد مسیر زندگیاش را از کیهانشناسی به یخچالشناسی تغییر دهد.این دانشجوی فیزیک از سالهای نوجوانی با نجوم و ستارگان و سیارهها سروکار داشته، او قصد داشت در مقطع بالاتر دانشگاهی رشتهء کیهانشناسی بخواند اما این روزها ادامهء تحصیل در رشتهء یخچالشناسی به یکی از دغدغههای این دختر جوان تبدیل شده است
.آیرین دیماه امسال در یک سفر علمی به همراه گروهی از محققان و دانشجویان کشورهای مختلف به سرزمینهای یخزدهء قطب جنوب رفت همانجا که آیرین نامش را «ته دنیا» میگذارد: «از شهر اوشوآیا، جنوبیترین شهر دنیا سوار کشتی شدیم و رفتیم به ته دنیا و سفرمان را در میان یخهای شناور به سوی بکرترین قارهء جهان آغاز کردیم
.»چرا انوشه انصاری تو را برای این سفر انتخاب کرد؟ این سوال بسیاری است که با دیدن آیرین از او میپرسند و میخواهند بدانند که چه ویژگی خاصی میخواهد. دختر با کمی مکث از امتحان کتبی و مصاحبههای شفاهی میگوید: «انوشه انصاری قرار بود حمایت مالی یک ایرانی را برای سفر به قطب جنوب به عهده بگیرد. چندین داور از استادان دانشگاه را انتخاب کرد و من در نهایت این آزمونها را با موفقیت طی کردم
.»اولین سوال داورها هم این بود: «هدف تو از رفتن به قطب چیست؟» آیرین میگوید: «آن زمان در مصاحبه گفتم که علاقهء زیادی به طبیعت و سفر کردن دارم پس قطب جنوب هم که بخشی از طبیعت دستنخوردهء اطراف ماست برایم جذاب است. اصلا به همین خاطر هم جذب نجوم شدم
.»به همین خاطر جذابترین لحظههای زندگیاش را هم به دو لحظه محدود میکند: «قرار گرفتن در زیر آسمان پرستاره و طبیعت بکر قطب و سکوت آن مرا مسحور میکند و از بهترین لحظههای زندگیام هستند
.»این سفر یک برنامهء آموزشی بود که «جف گرین» به عنوان مدیر این سفر قصد داشت 64 دانشآموز و دانشجوی بیشتر کشورها را با موضوعهای زیستمحیطی از جمله «گرمایش زمین و تغییرات جوی» آشنا کند
.آیرین در تمام طول مصاحبه بر آموزش و جنبهء علمی پیدا کردن سفرهایش چندین بار تاکید میکند و حتی معتقد است: «جنبهء آموزشی در سفر به قطب جنوب به قدری تاثیرگذار بوده که مسیر زندگی خیلیها را تغییر داده است
.»او میگوید: «در این سفر روی گرمایش زمین مانور داده شد و من آنجا بود که فهمیدم داریم چه بلایی بر سیارهء خودمان (زمین) میآوریم؟ با سهلانگاریهایمان داریم این سیاره را از بین میبریم
.»او که حالا از خطرات و پیامدهای تغییرات جوی زمین آگاه شده، با انگشت، اشاره به هوای سرد تهران میکند:«گرمایش زمین اصلا به معنی گرم شدن نیست، تغییرات جوی و حتی همین سرمای ناگهانی ناشی از مشکلات زیستمحیطی است
.»چقدر در زندگی عملیات آموزشها و تئوریها جای دارند؟ آیرین با لبخندی محو میگوید: «تا آنجا که بتوانم. مثلا چراغ اضافی را خاموش میکنم، سعی میکنم از کیسهء پلاستیکی کمتر استفاده کنم، با وسایل نقلیهء عمومی سفر کنم و تا جایی که امکان دارد بیشتر مسیرها را پیاده بروم. اینها چیزهای سادهای است که رعایت کردنش ضربهای به زندگیام نمیزند اما رعایت نکردنش سیارهام را به خطر میاندازد
.»این سفر خاص برای آیرین درسهای دیگری هم داشت: «همیشه به ستارهها و سیارههای دیگر فکر کردهام اما حالا میفهمم که سیارهء خودم چه مشکلاتی دارد و از آن مغفول ماندهام
.»یخ باطراوت
«
یخ را بیشتر از برف دوست دارم.» آیرین با حرارت از یخ و ویژگیهایش میگوید: «یخ طراوت خاصی دارد به خاطر تمیزی و پاکیاش.»اما بیش از هر چیزی بررسی یک تکهیخ برای دختران جوان اهمیت بیشتری دارد: « هوای به دام افتاده در یخها را میتوانی مطالعه کنی. در این بررسی میتوانی دادههایی به دست آوری که ممکن است برای چندین میلیون سال قبل باشد. با بررسی همین یخهاست که میتوانی بفهمی چه اتفاقهایی روی زمین افتاده، آیا شهاب سنگی برخورد کرده و آیا دایناسورها در آنجا بودهاند یا نه و در مجموع اطلاعاتی از گذشتهء زمین میتوانی به دست بیاوری
.»او روزی را به یاد میآورد که با قایقهای رنگی هشت نفره میان یخهای شناور در حرکت بودند، هوا چندان سرد نبود اما باد شدیدی میوزید: «تا چشم کار میکند اقیانوس است و کوههای یخی، کوههایی که با اندازهها و شکلهای مختلف و عجیب با رنگهای زیبای سبز، آبی و بنفش خودنمایی میکند
.»هیچوقت به ماندن در آنجا فکر کردهای؟ بیدرنگ پاسخ این سوال را میدهد: «خیلی دوست دارم برای همیشه آنجا زندگی کنم چون حس فوقالعادهای به من میدهد. در آنجا غرق در سکوت و زیبایی بودم و خوشحال از اینکه به تلفن و اینترنت دسترسی ندارم
.»قطب جنوب در فصل تابستانی خود است و تمام لحظههایش روشن است و شب معنایی ندارد. با این توصیف و با توجه به اینکه ستارهشناس هستی، آیا دلت برای ستارهها تنگ نشد؟ او مستقیما پاسخ این سوال را نمیدهد،گویی نمیخواهد لذتی را بر دیگری ترجیح دهد: «آنقدر وقتهایم پر بود که وقت خالی برای فکر کردن نداشتم
.»و خاطرهانگیزترین نکتهء این سفر برای آیرین، بودن در کنار افراد شاخص و برجسته در هر رشتهء علمی بود: «فرد روتز 84 ساله مسنترین فرد روی کشتی بود و فریتزکرنر. این دو کسانی بودند که 50 سال پیش با سورتمه و سگ به قطب رفتند و برای انجام کارهای تحقیقاتی آنجا چادر زدند. هر یک از کوههای قطب به نام این جستوجوگران است. همچنین خانمی که تخصصش روی نهنگی به نام اورکا (نهنگ قاتل) است و یا اقیانوسشناسان و یخچالشناسانی که حالا فکر میکنم میبینم که با هر یک از اینها میتوانم ارتباط داشته باشم
.»او همچنین از مدیر اصلی برنامه، جف گرین میگوید: «جف در 15 سال گذشته 73 بار به قطب جنوب و 27 بار به شمالگان رفته است و همیشه حرفش این است که طبیعت بهترین آموزگار انسان است
.»
بابک - ایران - سبزوار |
احسنت-لذت بردم |
سهشنبه 25 دی 1386 |
|