نیلوفر لاری‌پور درباره رفتن شادمهر می گوید

نیلوفر لاری‌پور درباره رفتن شادمهر می گوید

نیلوفر لاری‌پور (ترانه سرا)- بعضی وقت‌ها آدم‌ها دوست دارند شبیه قهرمان‌های قصه‌ها شوند و بعضی وقت‌های دیگر، قصه‌ها دوست دارند آدم‌ها  را اسیر خود کنند. قصه ما از یک روز گرم خرداد شروع شد. قرار بود به سفارش بنیاد جانبازان کلیپی برای تلویزیون بسازیم. با شعری در ستایش از جانباز و خاک ایران. فیلمنامه کلیپ را من نوشته بودم و آهنگساز ترانه، قهرمان قصه ما بود. بحث روز، ترانه بود و تلویزیون؛ که به تازگی چند کار متفاوت از خوانندگان جدید پخش کرده بود. قهرمان قصه ما طرح خوبی به ذهنش رسیده بود که همان جا با ما در میان گذاشت:

- می‌تونی یه ترانه بگی برای کسانی که از ایران رفتند و توی یه کشور دیگه زندگی می‌کنند؟ یه ترانه که با «مسافر خسته» شروع بشه؟

این موضوع برای من که همیشه به شعر و ترانه، نگاه عاشقانه‌ای داشتم، جالب بود. ترانه‌ای اجتماعی که می‌توانست عاشقانه هم باشد. همان شب ترانه را گفتم، ترانه‌ساده‌ای که طرح روایی‌اش را دوست داشتم. داستان مسافری که دلیل رفتنش را نمی‌دانست، اما می‌رفت. مسافر خسته‌ای که تمام عمر مسافر بود...

جرقه ابتدایی ملودی، توسط «بهروز صفاریان» زده و در کمتر از یک هفته کار آماده شد. تصمیم گرفتیم که ترانه را برای پخش به شبکه جام جم ببریم، چرا که این شبکه برای ایرانیان مقیم خارج از کشور پخش می‌شد، همان‌ها که بهانه ما برای ساخت این ترانه بودند. ولی ناگهان تهیه‌کننده‌ای پیدا شد و قرار شد که این ترانه و ترانه‌های دیگر به صورت آلبوم به بازار بیاید. موضوع ترانه بعدی هم در همان روزها به ذهن قهرمان قصه ما رسید:

- می‌تونی یه ترانه بگی که به جوونا حالی کنه که انقدر بهانه نگیرند و به فردا امیدوار باشند؟ ترانه‌ای که بگه اینجا، جای خوبیه برای زندگی!

این ایده هم شد ترانه «مشق سکوت» و اسفند سال 1377 آلبوم «مسافر» به بازار آمد.

 

 ***

-‌ یه فیلم سینمائیه، من توش بازی می‌کنم، دو تا ترانه می‌خواد (که البته بعد شد سه تا) باید زود بگی.

-‌ داستانش چیه؟

-‌ فیلمنامه رو میارم بخونی. درباره یه جوون خواننده و آهنگسازه که اینجا بهش اجازه کار نمی‌دن، تا اینکه بالاخره خسته می‌شه و تصمیم می‌گیره بره لس‌آنجلس.

-‌ آخرش چی می‌شه؟

-‌ آخرش؟ هیچی، بالاخره بهش اجازه کار می‌دن و پسره می‌مونه.

-‌ چه داستان بی‌مزه‌ای!

-‌ اینجوریام نیست، باید فیلمنامه رو بخونی.

تهیه‌کننده سفارش دو ترانه داد. «آتیش‌بازی» و «پر پرواز» ساخته شده بود و فیلمبرداری هم تقریباً رو به پایان بود که تصمیم گرفتند ترانه دیگری به آن اضافه کنند:

-‌ فقط یه روز وقت داری که ترانه رو بگی.

-‌ آخه درباره چی؟ برای کدوم قسمت فیلم؟

-‌ یه ترانه عاشقانه، مثلث عشقی، سفر، رفتن، همین چیزا دیگه.

و من در فرصت کمی که داشتم ترانه «یه پنجره با یه قفس» را نوشتم. ترانه‌ای که یقین دارم هیچ وقت از یادها نمی‌رود. زمستان 1379 فیلم «پر پرواز» اکران شد.

 

 ***

قصه ما از همان قصه‌هاست که دوست دارد واقعیت باشد، مثل زندگی. فقط پایان قصه را، آنطور که دوست داریم می‌نویسیم. ولی زندگی، دست من و تو نیست. گاهی یک سلام، یک پلک به هم زدن، یک مکث کوتاه سرنوشتت را عوض می‌کند. حالا حتماً خوشبختی! خوشبخت‌تر از زمانی که اینجا بودی. کنسرت می‌گذاری، کلیپ می‌سازی، مصاحبه می‌کنی، طرفدارانت هم که بی‌شمارند. کافی است کسی در مصاحبه‌ای - مغرضانه یا بی‌غرض- از تو گله‌ کند. آن وقت نامه‌ها، تلفن‌ها، کامنت‌ها، وبلاگ‌ها، ای‌میل‌ها و... طرف را ناک اوت می‌کنند و من ته دلم خوشحال می‌شوم که این مردم فراموشکار، هنوز مسافر خسته‌شان را از یاد نبرده‌اند.

ولی با دلتنگی‌ات چه می‌کنی؟ نگو که دلتنگ نیستی،‌ چرا که نمی‌توانی غمی که این روزها در ته چشمت موج می‌زند را پنهان کنی. انگار هنوز خو نگرفته‌ای به درختانی که هیچ وقت پشتشان قایم‌باشک بازی نکرده‌ای، پنجره‌هایی که بوی قرمه‌سبزی آشپزخانه را به کوچه هدیه نمی‌کنند، کوچه‌هایی که در آن ها گم نشده‌ای و خیابان‌هایی که تو را به یاد هیچ کس نمی‌اندازد.

نمی‌دانم، شاید این منم که اشتباه می‌کنم، به قول شاعری که نمی‌شناسمش:

شنیده‌ام که رفته‌ای بهار را میان مرزهای تازه جست‌وجو کنی/ بهار را چنین خیال کن که یافتی!/ تو جان خسته را چه می‌کنی؟

منبع : سایت خبرنگاران صلح

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.
  • اجبار شرم‌آور شوهر سوری: بوسیدن پای مادر شوهر متکبر، جنجالی تازه در شبکه‌های اجتماعی! + ویدئو
  • شما حتی یک اسم مسلمانی روی این همه دختربچه نمی‌بینید! آنچه برباد رفته، «اسلام» است
  • اعتراف جنجالی کمال تبریزی: من در اشغال سفارت آمریکا حضور داشتم! + ویدئو
  • تشویق یکصدای رسول خادم توسط تماشاچیان بعد از اعلام نام علیرضا دبیر!
  • راز «زشت‌ترین حیوان جهان»؛ چه توضیحی پشت پرده دماغ میمون بینی‌دراز پنهان است؟
  • حضور معنادار مسیح علینژاد در کنار حامیان رهبر اپوزیسیون ونزوئلا + ویدیو
  • مهران غفوریان: فحاشی به دختر خردسالم دور از انسانیت است. با دختر ۷ ساله من چه کار دارید؟
  • تصویری کمتر دیده شده: بوسه محمد مصدق بر دستان ثریا اسفندیاری
  • «کوچر بیرکار»، پناهنده کُرد ایرانی که استاد ریاضی دانشگاه کمبریج شد، دومین ایرانی برنده مدال «فیلدز» پس از مریم میرزاخانی
  • جایزه فحاشی؟ کادوی آیفون ۱۷ پرومکس برای مداحی که اردستانی را حرام زاده نامید! + ویدئو
  • +204شیرین سعیدی، استاد دانشگاه آرکانزاس، به دلیل «تمجید از خامنه‌ای و مواضع ضداسرائیلی» اخراج شد
  • +151شاهزاده رضا پهلوی: هم‌صدایی و همبستگی‌ را حفظ کنید و خواستار آزادی همه بازداشت‌شدگان باشید
  • +138حمایت مردم از شاهزاده رضا پهلوی در مراسم خسرو علی‌کردی؛ بازداشت نرگس محمدی و چند فعال دیگر
  • +136مهری طالبی دارستانی، از مدافعان حجاب اجباری، پس از بازجویی توسط نیروهای امنیتی سکته کرد!
  • +125نماینده ویژه آمریکا: فقط پادشاهی در خاورمیانه کار می کند
  • +124اتریش حجاب را برای دختران زیر ۱۴ سال در مدارس ممنوع کرد
  • +108چرا یک نفر این آقای ابوالفضل اقبالی را از برق نمی‌کشد؟: پدیده شوهرکُشی در ایران از زن‌کُشی بیشتر است
  • +108شما حتی یک اسم مسلمانی روی این همه دختربچه نمی‌بینید! آنچه برباد رفته، «اسلام» است
  • +106تشویق یکصدای رسول خادم توسط تماشاچیان بعد از اعلام نام علیرضا دبیر!
  • +100برادر خسرو علی‌کردی: فریاد خون‌خواهی برادرم را در مجامع بین‌المللی مطرح می‌کنم