دکو فوتبالیست پرتقالی کم حرف اما مقتدر
دکو فوتبالیست پرتقالی کم حرف اما مقتدر
اندرسون لوییس دهسوزا متولد 27 آگوست 1977 در سن برناردو دوکامپوی برزیل یک فوتبالیست حرفهای پرتغالی است که در جهان فوتبال او را با نام دکو میشناسند. او در تیم پرتغال و تیم باشگاهی بارسلونا توپ میزند و یک هافبک کلاس بالاست که شوتهای قدرتمندی میزند. دکو در سال 1997 و در سن 19 سالگی از یک باشگاه کماهمیت برزیل به نام «کورین تیانز آلاگوآنو» به پرتغال رفت تا در باشگاه «بنفیکا»ی «لیسبون» پایتخت این کشور بازی کند. او در این تیم با هموطن خود «کاجو» همبازی بود. با اینکه دکو در تمرینات خوب ظاهر میشد ولی مسولان بنفیکا تصمیم گرفتند او را مدتی به باشگاه دیگری به نام «الورکا» قرض دهند که او در آن تیم مدت یک فصل بازی کرد. دکو درآن فصل خیلی خوب ظاهر شد به طوری که «بنفیکا» تصمیم گرفت قرارداد او را تمدید و نام او را وارد اعضای تیم اول خود کند ولی باشگاه و نماینده بازیکنان با هم به توافق نرسیدند. مربی تیم احساس میکرد دکو آنقدر خوب نیست که ارزش نگه داشتن را داشته باشد. در نتیجه «دکو» به باشگاه «پورتو» واگذار شد و در فصل بازیهای 99-98 در دوازده مسابقه بازی کرد و دو گل به ثمر رساند. مسولان «پورتو» از بازی دکو بینهایت راضی بودند. همین موضوع سبب شد که او در زمان نقل و انتقالات زمستانی به این باشگاه فروخته شود. سالهای نخست حضور در پورتو نشان داد که «دکو» بازیکنی بااستعداد و مقتدر است به طوری که هواداران آن باشگاه به او لقب جادوگر(ocigam) داده بودند. دکو بازیکنی درخشان بود که بیشتر توان خود را صرف دفاع میکرد و در این راه از خشونت هم فروگذار نبود به همین خاطر همانقدر که دکو گلزده و یا سازنده گل بازیکن دیگری بوده به همان اندازه هم کارت زرد و قرمز دریافت کرده است. این رفتار او بارها به ضرر «پورتو» تمام شد ولی با این وجود او مهره اساسی و کلیدی تیم بود و مدت سه سال این وضعیت را حفظ کرد. همین بازیهای تاثیرگذار سبب انتقال او به باشگاه قدرقدرت بارسلونا شد. «دکو» تحت راهنماییهای «خوزه مورینیو» هدایت تیم بلندپرواز پورتو را بر عهده گرفت و بازیکن کلیدی فصل 2003-2002 شد. او در این فصل در سی بازی ده گل به ثمر رساند ولی هفده کارت زرد و یک کارت قرمز دریافت کرد. با این وجود او در «جام یوفا»ی سال 2003 یکی از بازیکنان مهم و کلیدی محسوب که موجب پیروزی تیمش برابر تیم «سلتیک» شد. سال بعد دکو به پورتو کمک کرد تا بار دیگر عنوان ملی خود را بازیابد. او در آخرین سال همکاری در پورتد جایزه pvm(باارزشترین بازیکن) یوفا را به خود اختصاص داد و در همان زمان به عنوان بهترین هافبک مسابقات انتخاب شد. بارسلونا روز هفدهم ژوئن سال 2004 دکو به یک خبرنگار رادیویی گفت که به احتمال زیاد به تیم چلسی خواهد پیوست. او اظهار داشت صحبتهای مبسوطی در این زمینه بین پورتو و آن باشگاه انگلیسی انجام شده ولی هنوز تصمیم نهایی اتخاذ نشده است و تنها کارهای باقی مانده برای این انتقال آزمایشات جسمی و امضای یک قرارداد رسمی با چلسی است ولی چند روز بعد به روزنامه ورزشی «اوجوگو» گفت بیشتر ترجیح میدهد به بارسلونا برود تا اینکه به دنبال مورینیو خودش را به چلسی برساند. در آن زمان بایرن مونیخ هم خواستار این فوتبالیست بود ولی وقتی مذاکرات با چلسی بینتیجه به پایان رسید آن باشگاه هم در تصمیم خود مردد شد. بهترین پیشنهاد در آن زمان از سوی بارسلونا و با قیمت 21 میلیون یورو بود. ولی پورتو به این قیمت راضی نمیشد. سرانجام پس از پایان بازیهای یورو 2004 پورتو پذیرفت با قیمت 15 میلیون یورو به علاوه کلیه حقوق مربوط به «ریکاردو کوارسما» بازیکن گوشه بارسلونا، دکو را به این باشگاه واگذار کند. در بارسلونا عدهای پیشنهاد دادند که «دکو» در کنار و تحتالشعاع رونالدینیو بازی کند ولی «فرانک رایکارد» او را به عنوان هافبک حملهای تیم انتخاب کرد. هر چند این اقدام ابروهای خیلیها را بالا برد ولی در زمین بازی «دکو» با دانش تاکتیکی، تواناییهای دفاعی و تلاش بیدریغ خود حیرت همگان را برانگیخت. در دسامبر 2004 دکو جایزه دوم بهترین بازیکن را به دست آورد. در آن سال جایزه اول نصیب آندری شوچنکو و جایزه سوم متعلق به رونالدینیو شد. دکو در سالهای بعد نیز جوایزی همچون بهترین هافبک یوفا، جایزه توپ طلایی جام جهانی، باشگاهی فیفا و جایزه «مرد مسابقه» را از آن خود کرد. فوریه سال 2007 خبر رسید دکو قصد دارد به یکی از باشگاههای انگلستان برود و باشگاههای لیورپول، چلسی یا منچستر یونایتد خواستار او هستند. ولی هنوز چنین اتفاقی نیفتاده و دکو همچنان در تصاحب بارسلوناست. زندگی خصوصی دکو قبل از عزیمت به پرتغال و در زمان زندگی در برزیل با دختری به نام «سیلا» آشنا شد و مدتی بعد با او ازدواج کرد. سه سال بعد از ازدواج آنها دکو به پرتغال رفت و سیلا هم به همراه همسرش به این کشور عزیمت کرد. دکو و سیلا صاحب دو پسر به نامهای «خوآ انریک» و «پدرو گابریل» هستند که در حال حاضر در کنار مادرشان در برزیل زندگی میکنند. یکی دو سال بعد از انتقال به پرتغال دکو در یک مهمانی با دختر جوانی به نام «جاکیارا» ملاقات کرد و به او علاقمند شد. این آشنایی به طلاق دکو و سیلا انجامید و سیلا به همراه دو پسرش با چشمان گریان پرتغال را ترک کرد و به کشورش برگشت. پس از این اتفاق مطبوعات برزیل به شدت از او انتقاد کردند درآوریل سال 2005 دکو و جاکیارا با یکدیگر ازدواج کردند. آن دو صاحب دختر کوچولویی به نام «یاسمین» شده بودند. در جشن ازدواج دکو تمام کسانی که در طول مدت اقامتش در پرتغال با او دوست شده بودند شرکت داشتند و برای این زوج آرزوی سعادت میکردند. «پنیتو دوکاستا» رئیس باشگاه پورتو نیز ساقدوش داماد بود. در حالی که یاسمین هماکنون سه سال دارد، دکو و همسرش در انتظار دومین فرزند خود به سر میبرند. رسوایی وقتی خبر انتقال احتمالی «دکو» به باشگاههای انگلیس منتشر شد، اخبار جانبی دیگری نیز انتشار یافت. از گوشه و کنار شنیده میشد که دکو به این دلیل میخواهد خود را به انگلیس برساند که یک معشوقه اسرارآمیز در آنجا دارد و به همین دلیل است که سفرهای زیادی به لندن میکند. کار به جایی کشید که فیلم ویدئویی از او و آن دختر مرموز و بینام و نشان به دست مردم افتاد ولی دکو و همسرش تمام این اخبار را تکذیب کردند و دکو اعلام کرد هرگز نمیتواند فکرش را هم بکند که به همسر دوستداشتنیاش خیانت کند. با این حال خیلی از مطبوعات حتی مطبوعات پرتغال بارها اشاره کردند که دکو نمیتواند الگوی خوبی برای جوانان کشورش باشد. دکو فروشی نیست پس از پایان فصل گذشته بازیها شایعات بسیاری حول و حوش انتقال دکو به گوش میرسید و گفته میشد مسولان بارسلونا به خاطر اینکه در فصل گذشته از بازی او ناامید شدهاند قصد دارند او را کنار بگذارند. ولی «لاپورتا» رئیس این باشگاه سرانجام اعلام کرد مرد پورتویی آنها هیچ جایی نمیرود و در اسپانیا خواهد ماند. او در مصاحبهای خیلی محکم گفت:« دکو فروشی نیست. او بازیکنی است که روحیه مثبت به بازیکنان تیم میدهد و ما به هیچ وجه او را نمیفروشیم.» دکو عکسالعمل مثبتی به این سخنان «لاپورتا» نشان داد و گفت:« این سخنان مرا خوشحال کرد. من همیشه گفتهام بازیکن حرفهای هستم که اینجا را ترک کردهام چون عاشق بارسلونا هستم ولی زندگی جریان دارد و اوضاع همیشه یک جور نمیماند. بالاخره روزی فرا خواهد رسید که بارسلونا دیگر مرا نخواهد اما ظاهرا آن روز، امروز نیست.» مسی بهترین است دکو علاقه خاصی به «لیونل مسی» دارد. از نظر او مسی لیاقت آن را دارد که برنده جایزه توپ طلایی شود و میگوید مسی بهترین فوتبالیست دنیاست. هر چند که «کاکا» در فصل گذشته خیلی خوب کار کرد ولی من مسی را به او ترجیح میدهم. او حیرتانگیز است. همه همتیمیهایش میگویند او بهترین بازیکن سال میشود. دکو درباره رونالدینیو هم نظراتی دارد و میگوید او با هیچیک از بازیکنان مشکل ندارد :«هواداران ما با او هیچ مشکلی ندارند. همه دوستانش هم عاشقانه از او حمایت میکنند. مربی ما میگوید او انسان والایی است. رونالدینیو متعلق به بارسلوناست. مطبوعات، زیادی به پروپای او میپیچند. نمیفهمم چرا اینقدر علاقه دارند به زندگی خصوصی او بپردازند. به نظر من این اصلا عقلانی نیست. کوتاه از دکو دکو یک فوتبالیست برزیلی با 174سانتیمتر قد و 73 کیلوگرم وزن است و عاشق بارسلونا و کشور پرتغال میباشد. او پرتغال را وطن خود میداند. او در اولین حضور خود در تیم ملی پرتغال که برابر کشور برزیل انجام شد گل زد و سبب شد پرتغال بعد از گذشت سال ها (یعنی از جام جهانی 1966) بار دیگر برابر برزیل پیروز شود. دکو پدر سه فرزند است و در انتظار چهارمین فرزند خود به سر میبرد. دو پسر اول او از همسر اولش و دخترش یاسمین از همسر فعلیاش «جاکیارا» است. او در سال 2006 به عنوان بهترین فوتبالیست اسپانیا انتخاب شد. او یکی از معدود بازیکنانی است که در دو باشگاه مختلف لیگ قهرمانی یوفا را برد. القاب دکو در باشگاه پورتو «جادوگر» و «سوپر دکو» بودند. این القاب را هواداران پورتو به او میدادند. دکو نخستین بازیکنی است که در دو باشگاه مختلف جایزه بهترین هافبک یوفا را به دست آورد. درباره دکو میگویند: لیونل مسی:«دکو زیاد حرف نمیزند ولی وقتی حرف میزند همه گوش میکنند.» مورینیو: «دکو کلاس دنیاست.» فیلیپو مربی برزیلی:«فکر میکنم بزرگترین اشتباه زندگی من این بود که وقتی در برزیل بودم با دکو قرارداد نبستم ولی الان که در پرتغال مربیگری میکنم از این بابت خوشحالم.» فرانک رایکارد:«دکو فشارسنج تیم ماست. وقتی رو فرم باشد کیفیت بازی ما را بالا میبرد و وقتی وضعیت مساعدی نداشته باشد تمام تیم ضعیف بازی میکنند.» مارتین اونیل مربی سابق باشگاه سلتیک:«او بازیکن بزرگی است. احمقانه است کسی او را دستکم بگیرد.» یک مجله ورزشی استرالیایی:«شاید دکو شبیه به پسربچههای سردرگم در فیلمهای خندهدار ژاپنی باشد ولی او باهوش، دقیق، سرسخت، متکبر و یک پاسور فوقالعاده است.»
|