رضا رویگری :نقش منفی را ترجیح میدهم
رضا رویگری :نقش منفی را ترجیح میدهم
با او در یکی از رستورانهای بینراهی لشگرک، هنگام فیلمبرداری در یکی از صحنههای فیلم سینمایی شکرتلخ قرار گذاشتم. در نیمه تابستان و در اوج گرما مجبور به پوشیدن پالتوی بلند سیاهرنگی بود. با رضا رویگری یکی از بازیگران جوان محله بهداشت، سریال محبوب سال ۶۳ به گفتوگو نشستیم که از نظرتان میگذرد. مصاحبه اعتماد ملی با این هنرپیشه خوب ایران زمین را بخوانید: ● برای اولین بار چگونه وارد صحنه بازیگری شدید؟ به خاطر صدایی که داشتم یکی از هممحلیهایم مرا برای بازی در نمایش بسیار زیبا و قوی خانم خجستهکیا به نام عبادتی بر مصیبت حسینبن منصور حلاج دعوت کرد. به نظر من تاکنون هیچ نمایشی با چنین قدرت و شکوهی در ایران اجرا نشده است. پیتر بروک پس از دیدن آن نمایش کاملا مسحور آن شده بود. در آن نمایش آواز بسیاری بهکار برده شده بود به همین دلیل از وجود من در آن نمایش استفاده شد. پس از گذشت سه سال از اتمام آن نمایش، به کارگاه نمایش رفتم. سالها در آن کارگاه تئاتر کار کردیم. سپس به بازیگری در عرصه سینما وارد شدم. ● بازی در نقش یک خلبان اولین نقشی بود که شما در سینما و فیلم عقابها ساخته مرحوم خاچیکیان داشتید؟ بله، بازی در نقش یک خلبان اولین نقشی بود که من در فیلم عقابها اجرا کردم. جالب است بدانید که خلبانی از همان دوران نوجوانی شغل ایدهآل من بود و با بازی در آن فیلم، تا حدودی به آرزوی دوران نوجوانیام نزدیک شدم. ● حضور شما در عرصه سینما مدتی کمرنگ بود، چه علتی داشت؟ از اوایل دهه ۷۰، پس از اکران فیلم خوشخیال یا خانه خلوت، درست خاطرم نیست، به مدت ۴ سال، خانهنشین شدم، چون اجازه کار نداشتم. البته هیچگاه به دلیل این موضوع پی نبردم که دلیل ممنوعالچهره بودن من چه بوده، هرکس چیزی میگفت. سرانجام پس از گذشت ۴ سال اجازه کار برایم صادر کردند. البته بعد از گذشت آن ۴ سال، مدتها بازی نکردم. آن روزها پیشنهادات زیادی به من میشد اما من بازی در هر نقش و فیلمی را قبول نمیکردم. ● آن سالها برای شما چطور گذشت و چه میکردید؟ در طول مدت ۴ سال بیکاری و خانهنشینی به نقاشی پرداختم. چند گالری نقاشی (سبک رئال و رنگ و روغن) در ایران و یک نمایشگاه و کنسرت در آمریکا برگزار کردم. در آن مدت به نوشتن قصههایی شبیه داستان یک سریال از زمان بدو تولدم تا آن سالها در مورد آداب و رسوم، فرهنگ، مذهب، سنت، صنایع دستی و معماری پرداختم. اما هیچ کس آن نوشتهها را جدی نگرفت و خیلی محترمانه نخواستند آن قصهها را چاپ کنند. ● بعد از دهه ۶۰ عمده نقشهایی که ایفاگر آنها بودهاید منفی بوده فکر میکنید نقش منفی بیشتر جای کار دارد؟ بله، دهه ۶۰ عمدتا ایفاگر نقشهای مثبت بودم. اما در مجموع بازی در نقشهای منفی برای من جذابتر بوده است. چون اختیارات و دستوبال بازیگر نقش منفی در مقایسه با بازیگر نقش مثبت فیلم بسیار بیشتر است. بازیگر نقش منفی حرکات بیشتری میکند البته من در مجموع بازی را بیشتر دوست دارم، بازی در نقش مثبت یا منفی هر کدام را که جذابیت بیشتری داشته باشد، ترجیح میدهم. ● به جز سرود ایران که به مناسبتهای ویژه دهه فجر از رادیو و تلویزیون پخش میشود چرا هیچیک از ترانههای شما از رسانههای تصویری پخش نشده است؟ پاسخ این سوال را از کسانی که پخش نمیکنند باید بپرسید. شاید آن کارها فالش یا غیرحرفهای هستند، البته هیچگاه به دنبال جستوجوی علت عدم پخش کارهای خود نبودهام. ● چرا به طور حرفهای کار خوانندگی را ادامه ندادید؟ موسیقی هیچ وقت برای من جدی نبوده چون هیچگاه آن را مرتب دنبال نکردم. اصولا به خوانندگی علاقهای نداشته و ندارم. همیشه دنبال کردن بازیگری برای من جذابتر بوده است. طی این سالها در تئاتر به مناسبتهایی، در صحنههای تئاتر میخواندم. به قول معروف یک ده آباد به از صد شهر خراب، ترجیح میدهم یک کار خوب داشته باشم نه کارهای زیادی که از این گوش میآیند و از آن گوش فراموش میشوند. در مجموع همیشه درگیر بازیگری بودهام و بازیگری را دوست دارم. ● بروز برخی حوادث در هنگام ایفای نقش برای بازیگران امری اجتنابناپذیر است آیا در اینگونه موارد تسهیلاتی مثل بیمه به بازیگران ارائه میشود؟ تاجایی که بنده اطلاع دارم اکثر بازیگران سینما تحت پوشش بیمه تامیناجتماعی یا خدمات درمانی نیستند. خود من هم هیچگاه تحت پوشش بیمه قرار نگرفتهام چون حوصله دوندگی در ادارات بیمه و کارهای اداری آن را ندارم. همانطور که شما هم به آن اشاره کردید بسیاری از بازیگران در هنگام اجرای نقشهای خود در معرض آسیبهای طبیعی قرار دارند. برای نمونه چند سال پیش در هنگام بازی در یک فیلم اسب بر روی پای من افتاد و نزدیک بود که قطع نخاع شوم. بعدها جمشید هاشمپور نیز در جریان بازی و تیراندازی در فیلمی نزدیک بود چشمان خود را از دست بدهد. پس از وقوع اینگونه حوادث بود که مسوولان در تکاپوی تحت پوشش قرار دادن هنرمندان شدند.