ظاهر شاه: هفت دهه حضور سیاسی پیدا و پنهان

ظاهر شاه: هفت دهه حضور سیاسی پیدا و پنهان
نام "محمد ظاهر شاه" بیش از ۷۰ سال در عرصه سیاسی افغانستان مطرح بوده است. او پس از سی سال تبعید، در سالهای آخر عمرش و در میان استقبال هوادارانش به افغانستان بازگشت و با حمایت آمریکا و متحدانش - مجلس سنتی بزرگان افغان (لویه جرگه) را افتتاح کرد.
محمد ظاهر به مدت هفتاد سال، چهره ای مطرح

این مجلس پس از دهها سال بحران قدرت در افغانستان به حامد کرزی به عنوان رییس دولت انتقالی این کشور رای داد. آقای کرزی بعدا در انتخابات برنده شد و ریاست جمهوری افغانستان را بر عهده گرفت.

تولد در کابل

به گفته محمد ظاهر، مسیر زندگی او در دوران نوجوانی و طی سفرش به فرانسه تغییر کرد
محمد ظاهر در سال ۱۹۱۴ میلادی، در بحبوحه جنگ جهانی اول و چند سال قبل از استقلال افغانستان، در کابل به دنیا آمد.

خود او در گفتگویی با بی بی سی درباره دوران کودکی اش گفت که علی رغم زندگی در خانواده سلطنتی، با "سختی ها" آشنا بوده است؛ زیرا پدرش محمد نادر، پیش از رسیدن به سلطنت، سرداری سپاه را برعهده داشت و در امور خانواده سخت گیر بوده است.

او می گفت که در این سالها سطح زندگی آنها بالاتر از یک کارمند عادی حکومت نبوده است.

به گفته محمد ظاهر، مسیر زندگی او در دوران نوجوانی و طی سفرش به فرانسه تغییر کرد.

ظاهر شاه گفت:"برای اولین بار در دوران نوجوانی در سفر به فرانسه، از دیدن تونل، دریا، کشتی و شهرهای بزرگی مانند بمبئی هندو، بسیار متعجب شدم. در فرانسه با خانواده یکی از نمایندگان پارلمان فرانسه زندگی کردم و در این سالها ارزش دموکراسی را درک کردم، به مطالعه آثار اروپایی پرداختم و با مردم فرانسه، هنرمندان این کشور و موسیقی فرانسوی انس گرفتم".

جانشین پدر

ظاهر شاه از نوزده سالگی بر تخت پادشاهی افغانستان نشست
محمد ظاهر نوزده ساله بود که پدرش محمد نادر شاه، ترور شد. او می گفت که بعد از این حادثه "به خواست مردم"، حکومت را در دست گرفته ولی برخی تاریخ نگاران می گویند که براداران محمد نادر، برای جلوگیری از افروخته شدن آتش اختلاف بر سر جانشینی او، به پادشاهی محمد ظاهر رضایت دادند.

بر این اساس بود که اگرچه محمد ظاهر رسما پادشاه اعلام شد ولی در ۳۰ سال از ۴۰ سال سلطنتش، قدرت واقعی در دست عموهایش محمد هاشم و شاه محمود و نیز پسر عمویش محمد داود بود.

برخی از تاریخ نگاران می گویند که بخش بزرگی از این دوران، با استبداد و خفقان همراه بود و حاکمان محلی وابسته به حکومت، ظلم بر اقلیتهای قومی و مذهبی را پیشه خویش ساخته بودند.

با پایان جنگ جهانی دوم، رقابتهای جنگ سرد دامان افغانستان را گرفت و گروههای مختلف سیاسی در افغانستان - از چپ گرایان طرفدار شوروی و چین گرفته تا مشروطه خواهان، جمهوریخواهان و اسلامگرایان در آن به انحاء مختلف پرورش یافتند و اگر فرصت تبارز یافتند، سر برآوردند.

آنچنان که قاسم فاضلی استاد سابق دانشگاه کابل می گوید در سال ۱۹۶۳ محمد داود پسرعموی محمد ظاهر از صدارت کناره گرفت و برای اولین بار شاه خودش، زمام اداره امور را در دست گرفت.

جایگاه خانواده در حکومت

آقای فاضلی می گوید: "عملکرد اعلیحضرت شاه سابق افغانستان بعد از سال ۱۹۶۳ بسیار تغییر کرد. یکی از تلاشهای عمده او جدا کردن خانواده سلطنتی از نظام و حکومت بود به این معنا که جایگاه خانوادگی آنها در تصمیم گیریهای سیاسی نقشی کمرنگ تری داشته باشد.

او سعی کرد که روند انتخاب صدراعظم هایی که معمولا از خاندان سلطنتی انتخاب می شدند را به نفع مردم افغانستان تغییر دهد."

بر این اساس بود که محمد ظاهر برای اولین بار دکتر محمد یوسف را از خارج از خاندان سلطنتی به عنوان نخست وزیر برگزید. سال بعد، قانونی اساسی تصویب شد که قدرت شاه و خاندان سلطنتی را محدود می کرد.

در این سالها مسائل زیادی در حوزه فرهنگ، سیاست، اجتماع و روابط افغانستان با دو قدرت جنگ سرد یعنی آمریکا و شوروی مطرح بود.

در حوزه رابطه با همسایگان نیز اگرچه اختلاف صد ساله ایران و افغانستان بر سر تقسیم آب هیرمند با امیر عباس هویدا نخست وزیر وقت ایران حل شد، ولی مشکل اختلاف ارضی با پاکستان همچنان باقی ماند.

پایان سلطنت

در ۱۷ ژوئیه سال ۱۹۷۳ وقتی که محمد ظاهر در ایتالیا به سر می برد، رادیو کابل بیانیه محمد داود نخست وزیر پیشین افغانستان را با مارشهای نظامی پخش کرد: هموطنان عزیز، باید به اطلاع شما برسانم که دیگر این نظام (شاهی) از بین رفت و نظام جدیدی که عبارت از نظام جمهوریت است و با روحیه حقیقی اسلام موافق است، جایگزین آن گردید!".

بدین سان، سلطنت ۲۰۰ ساله در افغانستان با یک کودتای بدون خونریزی پایان یافته بود و اکنون نظام حکومتی، تبدیل به جمهوری شده بود.

محمد ظاهر بعد از برکناری از قدرت، شاهد حکومت ۹ نفر دیگر بر افغانستان بود که هرکدام قدرت را از دیگری ربودند و در اندک زمانی، ۴ تن از آنان جانشان را بر سر قدرت گذاشتند.

ظاهرشاه البته در ایتالیا سلطنت را ملغی اعلام کرد و بارها تاکید کرد که قصد احیای تاج و تخت شاهی را ندارد: "من اعلام می دارم که اینجانب به فکر احیای سلطنت نبوده و آرزوی من فقط خدمت به ملت شریف افغانستان است."

سالهای بحران

تمام مدتی که شاه سابق در ایتالیا به سر می برد، وضعیت سیاسی افغانستان را نیز دنبال می کرد
پس از سلطنت ظاهر شاه، افغانستان انواع مختلف و متناقضی از حکومتها را تجربه کرد، از جمهوری دموکراتیک و جمهوری به سبک کمونیستی گرفته تا نوعی از بنیادگرا ترین حکومتهای اسلامی موجود در جهان!

البته در تمام مدتی که شاه سابق در ایتالیا به سر می برد، وضعیت سیاسی افغانستان را نیز دنبال می کرد و هر از گاهی به مناسبتهای مختلف بیانیه هایی صادر می کرد. از جمله بعد از خروج ارتش شوروی از افغانستان و اوج گیری مبارزات گروههای متعدد موسوم به "مجاهدین" علیه دولت مرکزی در کابل، محمد ظاهر پیشنهاد کرد که لویه جرگه، تکلیف مشروعیت سیاسی در افغانستان را روشن کند.

او گفت: "در مورد آینده افغانستان، یک لویه جرگه اضطرای با قاعده ای وسیع که بتواند تمام اقوام، مناطق و ذهنیتهای موجود در کشور را تمثیل کند، می تواند به عنوان راه حل مطرح باشد و امید آن می رود که از (تکرار) تجارب گذشته و بروز تصادمات بزرگ و خونریزی جلوگیری شود."

سقوط طالبان

ظاهر شاه سالهای آخر عمرش را به حرمسرای دوران حکومتش در کابل بازگشت
این نظر بعد از دو زلزله سیاسی یعنی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و حملات یازده سپتامبر و درست در زمانی که آمریکا حکومت طالبان را در برابر خود می دید مورد توجه قرار گرفت.

سرانجام پس از فروپاشی نظام طالبان، دو لویه جرگه ای که ظاهر شاه آن را افتتاح کرده بود به دولت انتقالی و بعد قانون اساسی جدید افغانستان رای داد.

با روی کار آمدن دولت منتخب و تشکیل پارلمان، فصلی جدید در تاریخ افغانستان آغاز شد. محمد ظاهر آخرین روزهای زندگی اش را به قصری بازگشت که زمانی پس از چند دهه پادشاهی از آن رانده شده بود.

او در حالی واپسین روزهای زندگی اش را می گذراند، که روندی نو در افغانستان آغاز شده بود.

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.