روابط پر فراز و نشیب امارات و ایران
روابط پر فراز و نشیب امارات و ایران
|
احمدی نژاد نخستین رهبر ایرانی است که پس از انقلاب سال 57 به امارات سفر می کند |
مقامهای ایران بر این عقیدهاند که کشورهای عرب حوزه جنوبی خلیج فارس تحت فشار آمریکا و متحدان غربی آن قرار دارند تا با فشارهای بین المللی علیه جمهوری اسلامی همراه شوند.
به همین دلیل، از زمانی که برنامه هستهای ایران حالت بحرانی پیدا کرده، آقای احمدی نژاد سفرهای متعددی به کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس داشته تا رهبران این کشورها را نسبت به سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی مطمئن سازد و به عبارت دیگر، از همراه شدن آنها با آمریکا جلوگیری کند.
با آنکه در سفرهای آقای احمدی نژاد به کشورهای جنوب خلیج فارس، وی و رهبران کشور میزبان در اظهارات رسمی خود، بر گسترش روابط "دوستانه" کشورهایشان تاکید کردهاند، اما در عمل روابط ایران و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس رونق چشمگیری پیدا نکرده است.
به نظر میرسد که کشورهای عرب حوزه جنوبی خلیج فارس، صرف نظر از سیاست آمریکا، از بسیاری از رفتارهای جمهوری اسلامی در سطح منطقه بیمناکند
|
چندی پیش مقامهای عربستان سعودی فاش کردند که به خلاف تعارفات دیپلماتیکی که در سفرچند ماه قبل آقای احمدی نژاد به ریاض بین وی و ملک عبدالله پادشاه عربستان رد و بدل شد، شاه سعودی در مذاکرات محرمانه خود با رئیس جمهور ایران، نسبت به سیاستهای جمهوری اسلامی در منطقه و بخصوص ناچیز شمردن احتمال حمله نظامی آمریکا به ایران از سوی رهبران جمهوری اسلامی، به وی هشدار داده بود.
به نظر میرسد که سایر رهبران کشورهای عرب منطقه نیز در دیدار با آقای احمدی نژاد، هشدار ملک عبدالله به وی را تکرار کنند، چرا که اعراب منطقه احتمال بروز درگیری نظامی بین آمریکا و ایران را جدی میدانند و میکوشند تا جمهوری اسلامی را به انعطاف در سیاستهایش بویژه در مورد برنامه اتمی و روند صلح خاورمیانه متقاعد سازند تا بدین وسیله مانع بروز جنگ تازهای در خلیج فارس شوند.
در واقع، اظهارات دیک چنی، معاون رئیس جمهور آمریکا، بر روی عرشه ناو هواپیمابر "جان استنیس" در آبهای خلیج فارس، رهبران عرب منطقه را مطمئن ساخت که به رغم فراز و نشیبهایی که در روابط تهران - واشنگتن رخ میدهد، دولت جرج بوش مصمم است که از آنچه که آقای چنی آن را تسلط ایران بر منطقه و تلاش برای دستیابی به سلاح اتمی نامید، جلوگیری کند.
دیک چنی، روز شنبه (12 مه)، بر روی عرشه ناو "جان استینس" خطاب به هزاران ملوان آمریکایی گفت که ایالات متحده با استقرار دو ناو هواپیمابر در خلیج فارس پیام روشنی به دوستان و همینطور دشمنان خود فرستاده است.
معاون رئیس جمهور آمریکا تاکید کرد که ایالات متحده راههای دریایی را باز نگه میدارد و در کنار دیگر کشورها، مانع دستیابی ایران به تسلیحات اتمی و تسلط بر منطقه میشود.
اظهارات آقای چنی هر چند که از نوعی هماهنگی آمریکا با کشورهای منطقه برای مقابله با ایران پرده بر میدارد، در عین حال نگرانی آنها نسبت به احتمال بروز جنگ را تشدید میکند.
بر خلاف تصور مقامهای ایرانی، به نظر میرسد که کشورهای عرب حوزه جنوبی خلیج فارس، صرف نظر از سیاست آمریکا، از بسیاری از رفتارهای جمهوری اسلامی در سطح منطقه بیمناکند و بخصوص بر این باورند که با سقوط رژیم صدام حسین در عراق، راه گسترش نفوذ جمهوری اسلامی به عنوان یک کشور غیر عرب در دنیای عرب هموار شده است.
از این جهت، هنگامی که آمریکا از ضرورت مقابله با نفوذ ایران در عراق، فلسطین و لبنان سخن میگوید، اعراب منطقه نه فقط با آن موافقند، بلکه چنین به نظر میرسد که آمریکا را برای پیگیری این سیاست تحت فشار قرار میدهند.
در یک سال اخیر، امارات روابط نظامی گستردهای با آمریکا بر قرار کرده. این مساله ناشی از رویاهای بلندپروازانه رهبران امارات در منطقه خاورمیانه است، رویاهایی که تسلط بر سه جزیره ایرانی ابوموسی و تنبهای کوچک و بزرگ در خلیج فارس بخشی از آن است
|
با این همه، اعراب منطقه علاقهای به بروز جنگ بین آمریکا و ایران ندارند و ترجیح نخست آنها این است که ایران از طریق اعمال فشارهای سیاسی و اقتصادی مهار شود، زیرا جنگ احتمالی به اقتصاد و امنیت آنان آسیب میزند.
از سوی دیگر، کشورهای عرب حوزه جنوبی خلیج فارس پی بردهاند که فشارهای سیاسی و اقتصادی علیه ایران ممکن است تاثیر دلخواه را در جهت تغییر سیاست ایران نداشته باشد، از همین رو آنان طبق اخباری که بعضا در منطقه پخش میشود، خود را برای بروز جنگ احتمالی بین آمریکا و ایران آماده میکنند.
واقعیت این است که اعراب حوزه خلیج فارس در مناقشه بین ایران و آمریکا بیطرف نیستند و عملا در طرف آمریکا قرار دارند، با این حال نمیخواهند که هزینه این مناقشه به دوش آنها افتد.
این مساله تا اندازهای تناقضآمیز است و امارات متحده عربی بیش از سایر کشورهای منطقه درگیر چنین تناقضی است.
در یک سال اخیر، امارات روابط نظامی گستردهای با آمریکا بر قرار کرده و خود را در ردیف سه کشور مصر، اردن و عربستان برای بهبود مناسبات جهان عرب با اسراییل قرار داده است.
این مساله ناشی از رویاهای بلندپروازانه رهبران امارات در منطقه خاورمیانه است، رویاهایی که تسلط بر سه جزیره ایرانی ابوموسی و تنبهای کوچک و بزرگ در خلیج فارس بخشی از آن است.
امارات که از حدود دو دهه پیش، تلاش کرده است تا مساله جزایر ایرانی را در دستور کار هر نوع اجلاس عربی قرار دهد، ظاهرا امیدوار است که موقعیت ضعیف بین المللی ایران، باعث انعطاف جمهوری اسلامی در این باره شود.
برخی از گزارشهای مطبوعاتی حاکی از آن است که دیک چنی رهبران امارات را برای محدود کردن شرکتهای ایرانی در دبی تحت فشار گذاشته است
|
بدین ترتیب، امارات تصور میکند که بیش از سایر کشورهای عرب منطقه از اعمال فشارهای بین المللی علیه ایران سود خواهد برد، اما با این حال، علاقهای به کاهش روابط پر سود بازرگانی خود با ایران ندارد.
این تناقضی است که آمریکاییها میکوشند آن را به سود خود حل کنند. از نگاه آمریکا، اگر امارات از نفوذ منطقهای ایران نگران است، بنابراین باید به سهم خود در جهت اعمال فشار علیه این کشور شریک شود و راه شرکت امارات در این جهت، محدود کردن فعالیتهای شرکتهای ایرانی در دبی است.
برخی از گزارشهای مطبوعاتی حاکی از آن است که دیک چنی رهبران امارات را برای محدود کردن شرکتهای ایرانی در دبی تحت فشار گذاشته است و ظاهرا محمود احمدی نژاد نیز با سفر به ابوظبی سعی کرده است تا فشارهای آمریکاییها را خنثی کند.
اگر اماراتیها در مذاکرات غیر علنی خود با آقای احمدی نژاد به وی گوشزد کرده باشند که در صورت ادامه سیاستهای ایران در خاورمیانه و پیگیری برنامه هستهای، ابوظبی در نهایت مجبور به پذیرش زیانهای ناشی از قطع مناسبات گسترده تجاری با ایران خواهد شد، جای شگفتی نخواهد بود چرا که اماراتیها در حال تعریف نقشی برای خود در منطقه هستند که همکاری نزدیک آنها را با آمریکا ضروری میسازد.