مسافری از تهران
مسافری از تهران
مسافری که از تهران به سمت لندن حرکت می کند از همان لحظه سوار شدن به هواپیما چیزهای تازه ای می بیند و جهان دیگری را تجربه می کند. بسیاری از این تجربیات ممکن است به مرور زمان تازگی خود را از دست بدهند و در هیاهوی روزمرگی گم شوند و مسافر تهرانی به آن عادت کند. گاه ممکن است رو در رو شدن با دنیای تازه و تجربه شخصی در این محیط با تصویری که دیگران داده اند، متفاوت باشد و گاه البته همخوان. مهم این است که مسافر تازه وارد هر لحظه نمایشی می بیند که برایش تازگی دارد و با آنچه تاکنون دیده، متفاوت است. این تجربیات ترکیبی است از یافته های شخصی و آنچه دیگران تصویر کرده اند. این تجربیات ممکن است تمام واقعیت نباشد اما اینها تصاویری است گذرا از اولین تجربه های شخصی در محیطی سراسر متفاوت با تهران. این مجموعه تجربه ها اشاره هایی است گذرا به شباهت ها و تفاوت های تهران و لندن.سرگردان در دنیای ناشناخته
آدم در اولین حضورش در لندن شرق و غرب را گم می کند و مدتی زمانی طول می کشد تا عقربه های زمانسنج و مکان سنجش راه بیفتد و ببیند کجا ایستاده است. چنین مشکلی در تهران وجود ندارد و هر مسافر داخلی و خارجی به سادگی می تواند موقعیت جغرافیایی خود را تشخیص دهد و مسیرش را با کوه های البرز که در شمال شهر تهران قرار دارد تنظیم کند.
آدم در اولین حضورش در لندن شرق و غرب را گم می کند و مدتی طول می کشد تا عقربه های زمانسنج و مکان سنجش راه بیفتد و ببیند کجا ایستاده است. هرچه سردرگمی ناشی از فرود ناگهانی و غیر منتظره در این دنیای غریبه زیاد است، در عوض شهر پر است از انواع نقشه هایی که به کمکت می آیند تا از نگرانی بیرون بیایی و آرام بگیری. از نقشه های کاغذی در شکل های مختلف گرفته تا آنهایی که در ایستگاه های مترو و داخل اتوبوس برای راهنمایی نصب شده اند. دنیای لندنی ها به طرز باور نکردنی با نقشه عجیین شده است و توریست های خارجی به خصوص در مرکز شهر نقشه به دست مقصد خود را دنبال می کنند.
اما تهران بدون آن کوه هایی که این روزها بیشتر وقت ها در میان دود و غبار گم می شود، نقشه راهنمایی به درد بخوری ندارد. نقشه ای که بشود در دست بگیری و پیش از حرکت مقصد را پیدا کنی و بعد قدم در راه بگذاری. در شهری مثل تهران که ترافیک تمامی ندارد می توان البته پیاده هم طی مسیر کرد و در راه البته از فیض انواع آلاینده ها بهره مند شد.
اتوبوس های قرمز که یکی از نمادهای لندن به شمار می آیند شباهتی به اتوبوس های وطنی پر از مسافر خودمان ندارند. معمولا جا برای نشستن هست، اگر هم نباشد زحمتی برای مسافر ایجاد نمی کند در حالی که اتوبوس های شهری تهران شببه کنسرو است که در آن گاهی سری و دستی تکان می خورد که یعنی نقاشی نیستند و آدمیانی زنده سوار بر اتوبوس به سرکار می روند یا بر می گردند.
گردشگران از ملیت های مختلف نقشه به دست در گوشه و کنار لندن دیده می شوند متروی تهران خیلی شیک تر از متروی لندن است اما در کارایی؛ این کجا و آن کجا. در شهر لندن جایی نیست که نشود با مترو به آنجا رفت. شهر را شبکه ای از مترو پوشش داده است. به خیالم اگر ساعتی مترو از کار بیفتد زندگی و حرکت در لندن متوقف می شود اما متروی تهران جز همان دو سه مسیر اصلی، نقش چندان تاثیر گذاری در حمل و نقل عمومی ندارد.
به جایش، نرخ اتوبوس و مترو در مقایسه با ایران خیلی زیاد است. کرایه تاکسی که هیچ، اصلا حرفش را هم نمی شود زد. لندنی ها کمتر از تاکسی استفاده می کنند البته این به این معنی نیست که تاکسی ها مشتری ندارند، نه. قیمت بلیت مترو و اتوبوس در لندن تقریبا با کرایه تاکسی های دربستی و بین راهی تهران برابر است اما هزینه تاکسی در مسیری ده پانزده کیلومتری گاه به چهل تا پنجاه پوند می رسد چیزی بین ۷۰ تا ۸۰ هزارتومان ما.
می بینید که تهران به این بدی ها هم نیست که خیلی ها تصور می کنند. شهری است در مقایسه با خیلی از پایتخت های جهان، ارزان، البته برای خارجیان و آنها که درآمدشان به دلار، یورو و پوند است.