نوروز جشن طبیعت نه پادشاهان
نوروز جشن طبیعت نه پادشاهان
تجلیل از نوروز همواره روی بعضی نظریات و شایعات استوار بوده است ولی این نظریات گاهی ایراد پذیر هستند.نظر اولی در مورد نوروز این است که این مناسبت، جشن تخت نشینی یما پادشاه (جمشید) است که پس از نشستن بر تخت، هر ساله تجلیل می کرد و به شکل یک عنعنه باقی ماند.
دلیل اینکه بعضی از علمای مذهبی با تجلیل از نوروز مخالفت می کنند این است که می گویند این، جشن آتش پرستان است. به ویژه که در بعضی از محلاتی که از نوروز تجلیل می شود، در شب های چهارشنبه آتش بلند می افروزند، افراد به دور آن رقص و پای کوبی می کنند، و عده ای از روی آتش خیز می زنند.
نظر دوم این است که نوروز، جشن آریایی ها است. این نظر هم شاید ناشی از این باشد که نوروز در ایران، افغانستان و تاجیکستان با شکوه تر و گسترده تر تجلیل می شود، اما هر دوی این نظریات، ایراد پذیر هستند.
اگر نوروز جشن پادشاهان باشد، می بایست جشن های سده و مهرگان که تا زمان سلطنت غزنویان نیز تجلیل می شد، باقی می ماند. از جانب دیگر مردمان آریایی نژاد منطقه ما که در مناطق گرم زندگی می کنند، نوروز را تجلیل نمی کنند.
مخالفت علمای مذهبی نیز عام نیست. بعضی از ملاها که رابطه عنعنه و سنت های مذهبی را نمی دانند، با این پدیده مخالفت کرده اند.
در صورتی که علمای بزرگتر امثال غزالی، فقط خرید و فروش بت ها، مجسمه ها، و تصاویر انسان و حیوانات را مکروه دانسته اند که در این روزها مروج بوده است، نه خود تجلیل از نوروز.
نادرست بودن نژادی بودن جشن نوروز، از این مسئله نیست که در آسیای مرکزی بیشتر مردمان ترک تبار با عین مراسم آریایی نژادان، این جشن را تجلیل می کنند.
شاید اینکه در عربستان سعودی، آغاز فصل سال با خراسان و ایران همزمان نبوده، موجب پیدایش نظریات مخالف و موافق در این مورد شده است.
رقص "اتن ملی" افغان ها جشن طبیعت
از مسئله تاریخی که بگذریم، جشن نوروز، جشن طبیعت، جشن شکفتگی گلها و سبزه، درختان و اشجار است.
در گذشته های دور، برای زیاد شدن حاصلات زراعی و سردرختی، جشن هایی در ابتدای بهار برگزار می شده است که سمنک (سمنو) پزی، و رنگین ساختن تخم مرغهای پخته و جنگاندن آنها، همه به نحوی از اینها به باروری مزرعه، درخت و حیوانات نیز مربوط است.
در بعضی از مناطق افغانستان، جشن های خاصی بنابر همزمان بودن جشن نوروز با زایش حیوانات برگزار می شود که از آن جمله است: جشن ققناق که نوعی پنیر بسیار چرب است که از شیر روزهای زایمان حیوانات بدست می آید.
همچنین میله هایی که به خاطر پختن و خوردن گوشت بره برگزار می شود، زیرا معمولا بره های نر را به خاطر پوست شان می کشند و تعداد آنها در خانواده های مالدار بسیار زیاد است. بنا بر این، میله هایی برپا کرده، اقارب و دوستان را جمع می کنند.
"میله گل زرد"
میله ای گل سرخ در مزار شریف خود بیانگر تجلیل از شکفتن گلهای لاله و ایام بهار است.
در سمت قطغن افغانستان، میله های کوچک تری به نام میله های گل زرد نیز برگزار می شود. چون در کوه پایه ها، پیشتر از گل لاله، گل زرد می شکفد.
در تمام صفحات شمال افغانستان میله های گوناگون در بهار تجلیل می شود، در روزهای اول نوروز، زنان به شکل دسته جمعی در زیارتگاه ها جمع می شوند و مجالس خوشی و سرور برپا می کنند.
اما عموما تا آخر بهار، رفتن به دامنه های کوه ها و دشت های سرسبز و برگزاری میله ها میان دوستان و خویشاوندان فراوان است.
عروسان
بعضی رسوم غریب نیز حکایت از در نظر داشتن باروری و زایش در این جشنها و مراسم دارد.
از جمله در برخی نکات کوهستانی افغانستان، عروسانی که در ایام بهار نکاح می شوند بعد از سپری کردن مراسم معمولی، روزی با پیره زنان از خانه بیرون می روند، در باغ یا خانه درخت میوه داری را که تازه شکوه و برگ کرده باشد در آغوش می گیرند.
این رسم برای آن است که آن عروس صاحب فرزندان زیاد شود.
افغان های هندو و سیک در جشن نوروز نوروز و مذهب
تجلیل نوروز در زیارتگاه ها حاکی از آن است که در گذشته در این مناطق رب النوع های باران، بارآوری و سیرمحصولی وجود داشته و مردم با نام آنها مراسمی را برپا می کردند.
بنابر روایات تاریخ، در نواحی خراسان قدیم و ترکمنستان امروزی یکی از ارباب انواع که بر اسب بالدار سوار بوده و به داد بینوایان و مسکینان می رسیده است به شکل تجلیل از زیارت حضرت علی در مزار شریف استحاله یافته است، "دلدل" حضرت علی، صفات همان اسب بالدار را به خود گرفته است.
هرگز مراسم جشن های نوروزی بر سر قبر پادشاهان و یا یادآوری از آنان برگزار نمی شود که آن را به تخت نشینی یما یا جمشید نسبت بدهیم.
رسوم فراموش شده
دو رسم جالب و زیبای نوروزی در دهات افغانستان وجود داشت، معمولا در مدارس، ملاها اوراق بزرگ کاغذ را با نقش های گل و سبزه رنگین می کردند که در وسط آن صورت معراب و منبر نیز نقش می شد و اشعار نوروزی نیز در این اوراق نوشته می شد.
ملاها به هر یک از شاگردان (دانشجویان) خود از این اوراق نوروزی می داندند و در عوض شاگردان به ملاها دستمزد ناچیزی می پرداختند.
در روستاهای که مدارس دینی بزرگ تری وجود داشت، ملا بچه ها به دسته های متعدد تقسیم شده و دسته گلهای بزرگ می ساختند و در پشت دروازه ها می رفتند و اشعار نوروزی را با لحن خوشی می خواندند.
این رسم را گل گردانی بهاری می گفتند.