خودکشی دومین علت مرگ در میان دانشجویان
بریده های روزنامه ها، دور تا دورش را محاصره کرده اند. چند صفحه پرینت گرفته از بعضی سایت های خبری هم در کنار این تکه کاغذها به چشم می خورد. نگاهی اجمالی به همه آنها می اندازد؛
خودکشی یک دانشجوی خوابگاهی دانشگاه تربیت معلم تهران (ایسنا - 8 / 10 / 85)
خودکشی همزمان دو دانشجو در خوابگاه ابوریحان تهران (همشهری - اردیبهشت 85)
یک دانشجوی دانشگاه اصفهان، یک هفته پس از خودکشی ناموفق به هوش آمد (ایسنا 5/9/85)
خودکشی یک دانشجو در پرده ابهام (آفتاب 17/3/85)
و...
چشم هایش را می بندد. همه چیز مثل قطار از جلوی او رد می شود. به یاد لبخند پدر و اشک شوق مادر، پس از اعلام نتایج کنکور می افتد. چه نقشه های طلایی برای آینده او ترسیم کرده بودند. به یاد رضا می افتد با آن لهجه شیرین آذری اش، علی را دوست داشت با آن خوی خونگرم جنوبی اش، محمد و منصور و مجید و...؛ همه، دوستان و هم اتاقی های خوبی بودند.
به آرزوهای بر باد رفته اش می اندیشد. دیگر بیش از این تاب تحمل ندارد.
هیچ چیز آن طور که تصورش را می کرد نبود و نیست!
دیگر ادامه این زندگی برایش بی معناست.
احساس پوچی، هر لحظه بیش از پیش بر او غلبه می کند. دیگر هوای اتاق برایش خفه کننده شده است.
تیغ را برمی دارد «خدایا! مرا ببخش»...
صورت مسئله را پاک نکنیم
امروزه خودکشی، سومین عامل مرگ و میر در میان نوجوانان و جوانان است به طوری که این عامل، از جمله بحرانی ترین مشکلات جوامع صنعتی به شمار می آید. بررسی ها نشان داده که بسیاری از جوانان و نوجوانان با احساس طرد شدن، صدمه دیدن، بی ارزش بودن، تحمیل شدن و... به فکر خودکشی و خاتمه حیات خود می افتند. در مورد مسئله خودکشی، افکار خودکشی، اقدام به خودکشی، عوامل زمینه ساز و آشکارساز آن در بین نوجوانان و جوانان ایرانی، پژوهشی توسط دکتر پروانه محمدخانی عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی انجام شده است. در این پژوهش، ابتدا با مراجعه به آمار مرگ و میر ناشی از خودکشی در کلیه استان های کشور، مناطقی که بالاترین نرخ این مرگ را در سال 1380 به ثبت رسانده بودند، شناسایی شدند. (کرمانشاه 39/31 درصد، ایلام 94/28 و همدان 06 / 28 درصد)
زمینه های خانوادگی آشفته، ابتلا به اختلالات روانی، بیماری های جسمی و سابقه اقدام قبلی به خودکشی در خانواده به ویژه از سوی والدین از عواملی هستند که تحت عنوان عوامل مستعد کننده در این پژوهش طبقه بندی شده اند.
از سوی دیگر بحران های انطباقی، مشاجره با والدین یا همسالان در محیط آموزشی، بیکاری، طلاق و انواع حوادث استرس زا در زندگی، عوامل دیگری هستند که به عنوان آخرین راه حل، فرد را در این موضع که بهتر است به زندگی خود پایان دهد، قرار می دهند.
اما با این حال، در رابطه با خودکشی جوانان سوالات زیادی مطرح است. چه عاملی مشوق افزایش نرخ جهانی خودکشی در 40 سال اخیرشده است؟ آیا این پدیده حاکی از عوامل متفاوتی است؟ آیا نرخ رفتار خودکشی نشاندهنده شدت متفاوت یک فرآیند مشابه و مشترک است یا اینکه هر گروه، سبب شناسی خاص خود را دارد؟
خودکشی دومین علت مرگ در دانشجویان
طرح جامع پیشگیری از خودکشی در میان دانشجویان توسط دفتر مرکزی مشاوره وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تدوین شد.این خبری بود که چندی پیش در خروجی خبرگزاری ها قرار گرفت. براساس این طرح جامع، خودکشی به عنوان یک آسیب روانی- اجتماعی وابسته به عوامل روانشناختی، زیست شناختی و اجتماعی است که اقشار مختلف خصوصا جوانان و نوجوانان را تهدید می کند.
براساس بررسی دفتر مشاوره وزارت علوم، خودکشی دومین علت مرگ در دانشجویان و سومین علت مرگ در میان جوانان 24-15 ساله شناخته شده است و از آنجا که خودکشی با سایر آسیب ها و اختلالات ارتباط متقابل تنگاتنگ دارد و آسیب ناشی از آن قابل تسری است، بنابراین برنامه ریزی و ارائه مداخلات جامع و گسترده جهت پیشگیری از خودکشی در دانشجویان و کاهش و کنترل این آسیب در دانشگاه ها امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.
نرخ جهانی خودکشی دانشجویی 5/7 در 100 هزار نفر است که تقریبا نصف میزان خودکشی همتایان غیردانشجویی آنهاست، اما نرخ خودکشی دانشجویی در ایران طی سال های 88-77 در دانشگاه های تحت پوشش وزارت علوم، حداکثر 6/1 در 100 هزار و حداقل 6/0 در 100 هزار نفر بوده است که در ظاهر نسبت به نرخ جهانی خودکشی دانشجویان بسیار پایین تر است.
با این حال به طور کلی تعیین دقیق میزان خودکشی در دانشجویان امری دشوار است، چرا که این رفتارها یا شناسایی نمی شوند، یا در صورت شناسایی به دلیل تابوی موجود درباره خودکشی معمولا گزارش نمی شوند و یا علت مرگ و میر به عوامل دیگر نسبت داده می شود.
بر اساس طرح جامع، شناسایی عوامل خطرساز و حمایت کننده کاهش عوامل خطرساز و افزایش و تقویت عوامل حفاظت کننده یکی از اهداف عمده پیشگیری از خودکشی در دانشجویان است، بنابراین در این طرح، مبنای مداخلات پیشگیرانه، مدل طیف مداخله است که سه دسته مداخله شامل پیشگیری، درمان و حمایت را مشخص کرده که به ترتیب در اولویت و اهمیت اقدام قرار دارند. بر این اساس، اهداف کلی پیشگیری از خودکشی در دانشجویان را کاهش عوامل خطرساز، افزایش عوامل حفاظت کننده، کاهش خودکشی و کاهش شیوع رفتارهای خودکشی گرا و عمده ترین اهداف اختصاصی آن را اصلاح نگرش ها و باورهای نادرست، افزایش سطح دانش و آگاهی، گسترش فرهنگ پیشگیری از خودکشی، توانمندسازی روانی، اجتماعی، اخلاقی و مذهبی دانشجویان، شناسایی جمعیت در معرض خطر خودکشی و هماهنگ سازی و گسترش همکاری واحد پیشگیری از خودکشی با سایر واحدهای دانشگاهی تشکیل می دهند.
بر اساس این گزارش به منظور پیشگیری از خودکشی در دانشگاه ها، برنامه جامع پیشگیری از خودکشی برای دانشجویان دانشگاه های سراسر کشور، مشتمل بر هفت راهبرد اساسی تدوین شده است و طی آن غربالگری، آموزش، تقویت و گسترش شبکه حمایت اجتماعی، اقدامات ساختاری، مطالعات و پژوهش، توسعه و تقویت فعالیت های اغنا کننده و مداخله، درمان و حمایت از راهبردهایی است که دستیابی به هدف آن راهبرد را به صورت عملیاتی مشخص می کند.
خودکشی دانشجویی
پانزدهم بهمن ماه سال گذشته، رئیس حراست کل وزارت علوم در گفت وگو با خبر گزاری مهر اعلام کرده بود که تنها در چهار ماه مهر تا پایان دی ماه 84 حدود 28 مورد خودکشی در دانشگاه های دولتی رخ داده که از این تعداد، 7 مورد مربوط به پسران و 21 مورد، برای دختران ثبت شده است. آقاجانی مدرس دانشگاه در خصوص خودکشی دانشجویی چنین تحلیل می کند؛
نظریه پردازان متعددی درباره جوامع شهری نظر داده و انسان را در جامعه شهری مورد مطالعه قرار دادند. یکی از این نظریه پردازان معروف جامعه شناسی، امیل دورکیم است و دیگری فیلسوف و جامعه شناس معروف و بزرگ جرج زیمل. اکثر این نظریه پردازان درباره شهر و عوارض ناشی از زندگی شهری مطالعه کرده اند. دانشگاه های بزرگ و معتبر در شهرها به وجود می آیند با توجه به اینکه شهر ویژگی های خاص خود را دارد و می دانیم که اساس زندگی شهری بر رقابت و کشمکش است و نه تنها همبستگی در زندگی اجتماعی شهری کاهش پیدا می کند بلکه بیگانگی، گوشه گیری و انزوا افزایش می یابد. به طور کلی اگر بخواهیم خودکشی را در تعدادی از دانشجویانی که اقدام به خودکشی می کنند مورد بررسی قرار دهیم؛عواملی چون دوری از خانواده، عدم پشتوانه های خانوادگی و مالی، نبود مراکز مشاوره و مددکاری، امکانات رفاهی، تنهایی و انزوا به دلیل نبود خانواده و خویشاوندان نزدیک در شهری دیگر، کنکور و اضطراب و استرس ناشی از آن و درنهایت افسردگی و بیماری های روانی مهمترین عوامل این مسئله هستند. در توضیح این عوامل باید گفت هر انسانی نسبت به خانواده و محیط خانواده اش تعلقاتی دارد و زمانی که از جامعه خود بریده می شود و به شهری دیگر می رود_ خصوصا دانشجویانی که از یک شهرستان به شهرهای بزرگ می آیند_ به علت دوری از خانواده و عدم حمایت های خانوادگی تا حدودی در همان اوایل شوق و ذوق خود را از دست می دهند و حال اگر در این دانشگاه سازمان یا ارگانی مربوط به خدمات مددکاری و مشاوره ای وجود نداشته باشد، احتمال این که انسان در آن دچار مشکلات روحی، روانی، اقتصادی و سایر مسائل شود بسیار است.
بسیاری از بیماری های روانی در این دوران شکل می گیرد از جمله اضطراب که خود، مادر همه بیماری ها است یعنی اضطراب به دنبال خود وسواس فکری، افسردگی و در نهایت خودکشی را به همراه می آورد و حتی بسیاری از متخصصان روانپزشکی این دوران را دوران جنون جوانی نامیده اند زیرا این دوران، دوران نقل و انتقال است یعنی شخصیت انسان در دوران جوانی شکننده است و زودتر دستخوش تغییر و تحولات می شود؛ در این دوره حساس امکان دارد فشارهای روحی _ روانی و اقتصادی به انسان وارد شود ولی چون فرد تحمل این فشارها و استرس ها را ندارد، وقتی در مواجهه با آنها قرار می گیرد، قادر به حل و رفع آنها نیست و از روی ناچاری به مراکز مددکاری و مشاوره روی می آورد.
اغلب دانشجویانی که در شهرهای بزرگ مشغول تحصیل هستند، در خوابگاه ها زندگی می کنند و در این میان احتمال آن هست که این افراد از لحاظ تغذیه و بهداشت به مشکل برخورد کنند ولی به دلیل آنکه بیشتر این دانشجویان شهرستانی در شهرها آشنا و نزدیکی ندارند، برخی از تنهایی و نبود والدین خود رنج می برند و به انزوا و گوشه نشینی پناه می آورند.
در واقع تصمیم یا اقدام به خودکشی می تواند از عوامل شخصیتی، اجتماعی و فرهنگی ریشه بگیرد. احساس ناتوانی در حل مشکلات، دوری از خانواده، شرایط نامناسب تحصیلی، شغلی و معیشتی، رقابت های تحصیلی، مشروط شدن و یا نوع مناسباتی که در دانشگاه ها وجود دارد و انتظاراتی که از این فرد می رود همه می تواند زمینه ساز شکل گیری فکر برای نابودی فردی و یا اقدام برای رهایی از این مشکلات باشد. توجه داشته باشیم که ظرفیت های افراد با هم یکسان نیست و برخی از افراد توانایی تحمل مشکلات و سختی ها را دارند ولی برخی دیگر در مقابل کوچک ترین سختی یا مشکلی از خود واکنش منفی نشان می دهند، پس مسوولان باید این افراد را شناسایی کنند تا روی آنها کار شود. گاهی دیده می شود برخی از خانواده ها بیش از حد به نمره امتحانی دانش آموزان اهمیت می دهند و این باعث می شود رقابت های نادرستی بین آنها صورت گیرد ولی هرکس باید با فردی هم سطح خود رقابت کند و این رقابت می تواند زمینه ساز آسیب شود زیرا ظرفیت های فکری و عقلی افراد با هم فرق می کند.
یکی از عوامل مهم بحث کنکور است اگر توجه کرده باشید اکثر کتاب فروشی ها پر از کتاب های کنکور شده است، حتی رسانه ها نیز به تبلیغ کتاب ها و کلاس های کنکور می پردازند و متاسفانه مسوولان چه در مجلس و چه در دولت این موضوع مهم را نادیده می گیرند و امروز هدف های آموزش و پرورش گم شده است به طوری که دوران دبیرستان یکی از پر اضطراب ترین دوران تحصیل برای دانش آموزان ما شده است و به جای اینکه در این مقطع زمانی ما به دانش آموزان مهارت های زندگی و مقابله با مشکلات، جامعه پذیری و اجتماعی بودن را بیاموزیم 90 درصد آموزش هایمان به کنکور و تست زنی کنکور اختصاص یافته است و حال این فرد باید چهار یا پنج سال ابتدا تست زنی را بیاموزد و در حالی که هنوز بسیاری از مهارت های زندگی و شغلی را آموزش ندیده وارد محیطی بزرگ به نام دانشگاه می شود و در این محیط جدید جامعه پذیری شکل نمی گیرد یعنی دانشجو فرآیند آموزشی و پرورش و تمام جریاناتی که بتواند او را جامعه پذیر کند نیاموخته است و توانایی این را ندارد که از طریق خرد و عقل خود مشکلات پیش روی خود را بردارد، و در بدو ورود خود شوق و ذوق خاصی دارد اما به مرور این اشتیاق کمتر می شود و حتی با وجود این پیش زمینه ها با نخستین مشکل احساس ناتوانی می کند و اگر نتواند آن را حل کند به تدریج از نظر روانی آسیب می بیند و ممکن است افسرده شود یا اقدام به خودکشی کند.
تدوین طرح جامع پیشگیری از خودکشی
پیشگیری از آسیب های روانی اجتماعی و ارتقای بهداشت روان دانشجویان دو وظیفه عمده مراکز مشاوره دانشجویی است که برای تحقق این امر، مراکز مشاوره به تعبیری به دو بال احتیاج دارند که در صورت نبود هر یک از آنها قادر به ایفای عملکرد و نقش خود نخواهند بود. این اظهارات دکتر حمید پورشریفی رئیس مرکز مشاوره وزارت علوم است. وی رفع نیازهای ضروری و اولیه مثل موارد مالی، نیروی انسانی و نیازهای تشکیلاتی را مورد اول عنوان می کند و معتقد است؛ مسئله قابل توجه بعدی تخصصی شدن اقدامات است.
به گفته وی، در حوزه رفع نیازهای اولیه مراکز مشاوره، طی سال های گذشته گام های خوبی برداشته شده است. در این راستا شورای برنامه ریزی تخصصی دفتر مرکزی مشاوره در سال گذشته آیین نامه تشکیل مراکز مشاوره دانشجویی را بازنگری کرد که در بخشی از این آیین نامه، بسیاری از نیازهای مراکز مشاوره از جمله نیازهای تشکیلاتی و مالی لحاظ شده است.
دکتر پورشریفی در خصوص اجرای این آیین نامه، تصریح کرد؛ محاسبه سرانه دانشجویی مشاوره از دیگر اقدامات در جهت رفع نیازهای اولیه مراکز مشاوره است که طی آن سرانه دانشجویی مشاوره براساس وضعیت موجود 10 هزار تومان و وضعیت مطلوب 27 هزار تومان ارزیابی شد، با این حال با توجه به محدودیت ها و بر اساس تصمیمات مدیران حوزه معاونت دانشجویی وزارت علوم، در نهایت مبلغ هشت هزار تومان سرانه دانشجویی مشاوره تصویب و به دانشگاه ها ابلاغ شد.
وی می افزاید؛ چنانچه بحث سرانه دانشجویی مشاوره که تا کنون مورد توجه نبوده و برخی از مراکز مشاوره حتی یک دهم این مبلغ را دریافت می کردند، به صورت کامل لحاظ شود، امید این وجود دارد که مراکز مشاوره بتوانند در رفع نیازهای اولیه خود گام های اساسی بردارند.
دکتر پورشریفی با اشاره به وجه تخصصی شدن مراکز مشاوره، اظهار می دارد؛ اقدامات مربوطه در دو حوزه تدوین آیین نامه ها و شیوه نامه و حوزه مسائل ساختاری برمی گردد.
رئیس مرکز مشاوره وزارت علوم در این خصوص تصریح می کند؛ سال گذشته شیوه نامه مداخله در رفتارهای خود آسیب رسان تدوین و به دانشگاه ها ارسال شد، همچنین اسفند 84 طرح جامع پیشگیری از مصرف مواد مخدر در دانشگاه ها تهیه شد. وی افزود؛ در این نشست تخصصی، شیوه نامه ارتقای بهداشت روانی دانشجویان آسیب پذیر و در معرض خطر بررسی شده که پیش نویس آن تهیه و طی آن مسوولان مراکز مشاوره تلاش می کنند، ضمن حفظ رویکرد سلامت نگر بتوانند توجه ویژه ای به دانشجویان آسیب پذیر و در معرض خطر داشته باشند و سعی می شود تا خوراک اولیه طرح جامع پیشگیری از خودکشی تدوین شود.
دکتر پورشریفی در ادامه گفت وگو با ایسنا با تاکید بر اهمیت مسائل ساختاری مراکز مشاوره، اظهار کرد؛ متاسفانه این وجه از ضروریات مراکز مشاوره دانشجویی در تمامی دانشگاه ها لحاظ نشده است، اگر چه بسیاری از مراکز مشاوره در صورت رفع مشکل نیروی انسانی می توانند به معیارهای اعتبارگذاری دست یابند، اما متاسفانه برخی از آنان به لحاظ نداشتن مسوول متخصص در حوزه بهداشت روانی فاقد محوری ترین ملاک های اعتبارگذاری هستند.
جوانان و احساس گمشدگی هویت
نتایج بررسی های سازمان بهداشت جهانی(WHO) نشان دهنده آن است که از سال 1950تا 1995میلادی، سن خودکشی سیر نزولی داشته، به طوری که از دهه 70 میلادی، نرخ خودکشی در جوانان، بیش از 3برابر شده است. در تحقیقاتی که طی چندین سال در ایران انجام شده؛ بیکاری، عدم حمایت خانواده، شکست در تحصیلات و افسردگی، از مهمترین عوامل موثر در اقدام به خودکشی جوانان بوده که البته سهم مشکلات تحصیلی بیش از سایر موارد است.(افزایش آمار اقدام به خودکشی در زمان اعلام نتایج کنکور، از نمونه های بارز این مسئله است.)
تحقیقات نشان می دهد عدم آموزش تصمیم گیری صحیح به کودکان در مواقع بروز مشکل و از طرف دیگر سخت گیری نابجای والدین در مسئله تحصیلات، نقش مهمی در اقدام به خودکشی در میان جوانان دارد.
قطعا آنچه که بیشتر خودنمایی می کند این است که دانشگاه؛ سرزمین آرزو های پدران،مادران و جوانان ایران زمین شده است، همه آمال و خواسته ها در شکستن سد کنکور خلاصه می شود. اما وقتی خود را آن سوی در های دانشگاه می یابند، حاصل تحصیلات و تلاش خود را بی ثمر می بینند. بیکاری، سپس مشکل ازدواج، مسکن و... آنها را -که حتی جوانی نکرده اند- گاه تا مرز اعتیاد و مواد مخدر پیش برده و گاه نیز آنان را به خودکشی وا می دارد.
به راستی چرا جوانان خسته و بی انگیزه شده اند؟ هدف زندگی را گم کرده اند؟ احساس بی هویتی دارند؟ (این مسئله را به راحتی می توان از لابه لای نوشته های وبلاگ هایشان فهمید!)
مسلما بازنگری در مسائل جوانان، خواسته ها و آرزوهایشان، آموزش فرهنگ اجدادمان و... در کاهش معضلات اجتماعی و فرهنگی و در ایجاد یک جامعه سالم و پر نشاط ضروری به نظر می رسد.
|