زندگی صدام حسین

آنچه را که در ذیل می‌خوانید مطالبی است درباره زندگی فردی که نظر خوبی نسبت به او نداریم. هشت سال جنگ تحمیلی و به شهادت رسیدن جوانان کشورمان هم چنین به جای ماندن جانبازان عزیز را هیچ گاه فراموش نمی‌کنیم.     بله در مورد زندگی صدام حسین تکریتی رئیس جمهور عراق می‌خواهیم مطالبی ارائه دهیم که همه این مطالب برگرفته از اینترنت و خبرگزاری‌های CNN و BBC و ... می‌باشد. او به دلیل کشتاری که در طی ریاست جمهوری‌اش مرتکب شد مورد انزجار همگان است. کسی جز اعضاء خانواده‌اش او را تایید نمی‌کند. چرا فردی باید این قدر ظالم باشد که دنیا چنین نظری نسبت به او داشته باشد؟ بقول همگان او مادر جنگها است (Mother of Wars) او تاکنون سبب جنگهای تحمیلی متعددی شده است. حال بپردازیم به زندگی او و خانواده‌اش.
    
    صدام حسین تکریتی    صدام حسین در ۲۸ آوریل ۱۹۳۷ در روستای ال اجا حوالی تکریت عراق در شمال غربی بغداد به دنیا آمد. خانواده اش فقیر و بدون زمین بودند و برای سیر کردن شکم خود مجبور بودند بر روی زمین دیگران کار کنند تا لقمه‌ای نان به دست آورند. هنگامی‌که صدام چند ماه بیشتر نداشت پدرش خانه را ترک گفت. عده‌ای می‌گویند پدرش براثر بیماری مرد. اما حقیقتا" به دلایل نامعلومی‌او از خانه گریخته و زن و بچه هایش را رها کرده است. صدام از همان دوران کودکی، انسانی یاغی و سرکش بوده و دوست داشت در میان بچه‌های هم سن و سالش با زور کسب قدرت نماید. به طور کلی حقوق دیگران را زیر پا می‌گذاشت و پایمال می‌کرد. او پنج ساله بود که مادرش ازدواج کرد. ناپدریش به نام ابراهیم حسن با صدام رفتار بدی داشت. او را کتک می‌زد و دشنام می‌داد و ساعات طولانی از او کارهای سخت می‌کشید و اجازه نمی‌داد که به مدرسه برود و تحصیل کند. خانواده صدام نیز مانند دیگر افراد فقیر و بی بضاعت زندگی می‌کردند. صدام آرزوهایش را در سر می‌پروراند و حس انتقام جویی از ناپدریش از همان دوان کودکی در او رشد کرد. وقتی ۱۰ ساله شد، دایی اش خیرا... تولفا افسر ارتش عراق که در بغداد زندگی می‌کرد، سرپرستی صدام را به عهده گرفت. بدین ترتیب صدام پا به بغداد نهاد. خیرا... او را در مدرسه نظام ثبت نام کرد. در سال ۱۹۵۶ در حالی که دوران دبیرستانش را می‌گذراند وارد حزب بعث شد.     بعد از آن توسط دولت دستگیر گردید و به مدت ۶ ماه زندانی شد. بعد از آزاد شدن تصمیم به ترور عبدالکریم کاظم نمود. در سال ۱۹۵۹ عبدالکریم کاظم را ترور کرد و خودش هم از ناحیه پا زخمی‌شد و مجبور به ترک عراق گردید. مدتی در سوریه و مدتی در مصر پناه برد. در سال ۱۹۶۳ در قاهره مصر سکنی گزید. او در دانشگاه قاهره به تحصیل در رشته حقوق پرداخت البته به گفته خود او درسش را ناتمام رها کرد و به عراق بازگشت. بازگشتش به عراق همراه کودتای نظامی‌از سوی آن حزب بود. در آن زمان حزب بعث تنها ۹ ماه حکومت کرد. اما صدام قدرت سیاسی را به دست گرفته بود. او در حذب بعث، بازجو و شکنجه گر شده بود و در مکانی به نام «قصر پایان زندگی» افراد مشکوک را استنطاق و شکنجه می‌کرد. او در همان سالی که از قاهره بازگشت یعنی ۱۹۶۳ با دایی زاده اش ساجده ازدواج کرد و بعدها صاحب دو پسر و سه دختر شد. البته این ازدواج اولین ازدواجش بود.     در ۱۴ اکتبر ۱۹۶۴ از سوی دولت رئیس جمهور عبدالسلام عارف دستگیر شد و به زندان افتاد و به مدت دو سال زندانی بود. اما هنوز عضو اصلی حزب بعث بود. کم کم حزب بعث دوباره قدرت گرفت. یکی از اقوام نزدیک صدام ژنرال احمد حسن ال بکر رئیس جمهور و رهبر انجمن انقلابی شد.     صدام ۳۱ ساله بود که نایب رئیس انجمن شد. او فردی جسور بود که به صورت خود مختار عمل می‌کرد. زیر بار دستورات انجمن نمی‌رفت. در سال ۱۹۷۳ معاون رئیس جمهور عراق گردید. در اول فوریه ۱۹۷۶ مدرک افتخاری دکترا در رشته علوم نظامی دریافت کرد. در ۱۶ جولای ۱۹۷۹ بکر اعلام بازنشستگی کرد و صدام رئیس جمهور عراق شد. ۶ روز بعد کاری کرد که تا آن زمان باور نکردنی بود. او بیش از ۲۰ فرمانده نظامی عالیمرتبه را طی توطئه و دسیسه سازی به قتل رساند. او در ۴۲ سالگی صاحب عراق شده بود و مدت ریاست جمهوریش نیز نامحدود است. او در سال ۱۹۸۴ از دانشگاه عراق مدرک افتخاری دکترا در رشته حقوق دریافت نمود. در ۴ سپتامبر ۱۹۸۰ دستور جنگ با ایران را صادر کرد و به مدت ۸ سال با ایران جنگید و از سلاحهای شیمیایی و ضدانسانی استفاده کرد. از آن زمان سازمان ملل او را مادر جنگها نامید. او تصورش را نمی‌کرد که ایران با دست خالی و بدون کمک ابر قدرتها بتواند مقاومت نماید. او فکر می‌کرد در همان ماههای اول جنگ ایران را می‌تواند از پای در آورد. اما ملت ایران با ایمان خود توانستند به خوبی از کشورشان دفاع کنند و ضربات مهلکی به عراق وارد نمایند و اجازه ندهند که زیر سلطه عراق و حزب بعث روند.     زندگی صدام همراه با خشونت و بی مهربانی بوده است. به دلیل مشکلات موجود در دروان کودکیش فردی سرکش شده و خشونتش را در زندگی سیاسی خود نشان داد. در واقع زندگی سیاسی او از سال ۱۹۵۰ از سن ۱۳ سالگی در حالی که با دایی خود زندگی می‌کرد شروع شد. او درست بعد از رسیدن به مقام ریاست جمهوری جنگی خونین و طولانی با ایران بر پا کرد و باعث به شهادت رسیدن هزاران هزار جوان و پرپر شدن مردم ایران شد. او با در اختیار داشتن سلاحهای پیشرفته و ضدانسانی جنگ بی رحمانه‌ای را آغاز نمود. او به مردم خودش نیز رحم نمی‌کرد و بر علیه کردهای شمال عراق جنگ کرد و آنان را به خاک و خون کشید و از سلاحهای شیمیایی استفاده نمود. در آگوست ۱۹۹۰ به کویت حمله کرد و آن کشور را به خاک و خون کشید. فرماندهان نظامی‌که از جنگ ایران و عراق زنده مانده بودند به دستور صدام به طرز فجیعی به قتل رسیدند. صدام را هیتلر زمانه نیز نامیده اند. همین طور که می‌بینیم او به مردمان خودش هم رحم ندارد. یک دیپلمات عراقی که اکنون از سوی حکومت صدام اخراج شده می‌گوید: صدام یک دیکتاتور است که کشور و مردمش را قربانی خودخواهی خود کرده و تنها هدفش نشستن بر تخت حکومت عراق است. بسیاری از مردم عراق مخالف این نظر هستند البته جرات بیان عقیده و نظر خود را نیز ندارند و مجبور به موافقت با او می‌باشند. مردم عراق مجبورند هر روز شعارهایی سر دهند که سبب خشنودی صدام شود و او را ستایش نمایند. در روز تولدش جشن و پایکوبی کنند. ا و مردمش را وادار می‌کند پیروش باشند. صدام حسین با کردها در شمال، شیعیان در جنوب و سنی ها در مرکز عراق در حال جنگ است. هم چنین با همسایگان خود در اطراف کشورش نیز دشمنی دارد. او بی شرمانه خودش را امیرالمومنین زمانه می‌نامد.        خانواده صدام
    صدام با دختر دایی اش ساجده در حدود ۲۶ سالگی ازدواج کرد و صاحب سه دختر و دو پسر شد. پسر بزرگش عدی اکنون ۳۳ ساله است. عدی پایش را جای پای پدرش گذاشته و تاکنون سبب قتل چندین تن از اعضای خانواده اش شده. او ۲۴ ساله بود که کمال حنا ملازم و پیشکار صدام را که سبب ازدواج دوم صدام با سمیرا شاه بندر شده بود در یک مهمانی ترور کرد. خانواده کمال حنا او را به دادگاه کشاندند. صدام نیز برای این که پسرش را از مهلکه دور کند او را به سوئیس فرستاد. بعد از یک سال همه آن واقعه را تقریبا" فراموش کرده بودند که او بازگشت و رئیس فدراسیون ورزشی عراق شد. به گفته او در یک عروسی وثبان برادر ناتنی صدام را با شلیک گلوله از پای در آورد. عدی در سال ۱۹۹۶ در حین رانندگی در خیابانهای بغداد ترور شد. اما تنها زخمی‌گردید و حدود ۶ ماه بستری گشت. به تازگی نیز توسط فردی ناشناس هدف شلیک گلوله قرار گرفت ولی جان سالم به در برد.    حال درباره دامادهای صدام مطالبی بدانید. حسین کامل مجید و برادرش صدام کامل از اقوام نزدیک صدام حسین به عنوان دامادهای او انتخاب شدند. این دو برادر مورد محبت خانواده صدام حسین قرار گرفتند و به دامادی این خانواده افتخار می‌کردند. حسین کامل وزیر صنایع دفاع شد و در حمله به کویت شرکت داشت. برادرش صدام کامل فرمانده محافظان صدام حسین گردید که در آگوست ۱۹۹۵ طی یک توطئه توسط عدی مورد ظن صدام قرار گرفتند و مجبور به ترک بغداد شدند و به اردن پناه بردند. در فوریه ۱۹۹۶ تصمیم به بازگشت به عراق گرفتند به محض رسیدن به عراق ترور شدند. در مراسم دفنشان همه می‌گفتند که عدی برنامه ترور این دو برادر را طرح ریزی کرده است. این دو تن که روزی به عنوان برگزیده ترین افراد، داماد صدام شده بودند اما روزی از چشم صدام افتادند و به قتل رسیدند. حال درباره خیرالله تولفا دایی صدام بگوییم که هر چه صدام دارد نتیجه تربیت دایی اش است. خیرالله تولفا دایی صدام تاثیر بسزایی در روش زندگی صدام از دوران کودکی تا جوانی او داشته است. خیرا... در واقع معلم واقعی صدام بوده است. صدام از ده سالگی نزد دایی اش زندگی کرد و با خوی او آمیخته شد. وقتی صدام ۲۰ ساله بود با تحریک دایی اش اولین ترورش را صورت داد. بعدها خیرالله توسط صدام شهردار بغداد شد. خیرالله تولفا کتابی به چاپ رساند که در آن آمده است: خداوند نباید سه گروه از مخلوقاتش را می‌آفرید: «ایرانی‌ها، یهودی‌ها و مگس‌ها» ادنان خیرالله، پسر خیرالله، پسر دایی صدام نیز در بالابردن صدام در سیاست تاثیر بسزایی داشت.     صدام بعد از به قدرت رسیدن او را وزیر دفاع کرد و در طی جنگ با ایران او فرماندهی جنگ را به عهده داشت و به خرید و فروش اسلحه نیز می‌پرداخت. بعد از به پایان رسیدن جنگ یکی از همان فرماندهانی بود که صدام می‌خواست هر چه زودتر از میان برداشته شود. و در آوریل ۱۹۸۹ هنگامی‌که ادنان خیرا... سوار بر هلی کوپتر بر فراز شمال عراق بود، بر اثر سانحه‌ای مشکوک سقوط کرد و متلاشی شد. یکی دیگر از برادر ناتنی های صدام بارزان تکریتی است. او پسر ابراهیم حسن شوهر دوم مادر صدام می‌باشد. او نیز قدرت سیاسی داشت. شایعه‌ای که میان مردم وجود دارد این است که برای این که از جلوی چشم صدام دور باشد و جانش در امان بماند و مانند برادرش به قتل نرسد، سالها پیش به سوئیس رفته و آنجا زندگی می‌کند. البته دو را دور در برنامه ریزی خرید اسلحه برای عراق نقش دارد.     آنچه را که بیان شد برگرفته از مطالب موجود در سایتهای اینترنتی درباره زندگی صدام بوده است. هم چنین چند خبرنگار CNN و BBC که در عراق زندگی می‌کردند، درباره صدام و خانواده اش چنین مطالبی ابراز کرده که ما برای شما نوشتیم.
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.