انرژی درمانی : درمانگری یا سوداگری ؟

 به نام خدای زنده که درمانده را چون بخواندش پاسخ می‌دهد و رنج را از او دور می‌کند
    درمانگری و شفادهی امروزه یکی از مسائل، ابهامات و توهمات رایج بین عموم مردم است و از دغدغه‌ها، نگرانی‌ها و آشفته بازارهای این زمانه به شمار می‌رود که سلامتی و حیات جسمی و روحی افراد را دچار دگرگونی ساخته و یا آن را مورد تهدید قرار داده است. این مسئله همچنین از موانع و مشکلاتی محسوب می‌شود که جویندگان پدیده‌های فراروانی و باطنی با آن مواجه‌اند.


    در این دهه درمانگری و شفای بیماران که عمدتا به عنوان روش‌های انرژی درمانی در سطح جامعه و در دنیا مطرح و متداول هستند، دربرخی موارد سبب ایجا باورهای غلط در ذهن عموم گشته و عاملی برای سودجویی افراد فرصت‌طلب گردیده همچنین القابی همچون دستان شفابخش، فلانی شفا می‌دهد و غیره... را به خود اختصاص داده است. از این رو این جریان مخرب روز به روز در جامعه رو به افزایش رفته و باعث فریب، انحراف و گمراهی بسیاری از شفاجویان گردیده است.

    برخی از این افراد ادعا می‌کنند که دارای نیرویی هستند که قادرند بیماری‌های گوناگون و صعب‌العلاج وحتی لاعلاج را شفا دهند. به همین جهت بیماران ساده و مایوسی که از پزشکی و پزشکان قطع امید کرده و از ایجا مانده و از آن‌جا رانده شده‌اند، به امید شفا از راه‌های دور و نزدیک نزد این افراد می‌روند تا بلکه از بیماری نجات یابند.


    به نظر شما چنین ادعاهایی واقعیت دارند؟ چگونه حقیقت را از دورغ تشخیص دهیم؟ مدعیان دروغین چه کسانی هستند و چه ویژگی‌هایی دارند؟ به چه طریقی می‌توانیم آنها را شناسایی کنیم؟
    تا آن‌جا که خبر دارم تنها معدودی از افراد، دارای موهبت خداداد شفا دهی بوده و هستند و بین منتسبین به چنین القابی، شیادان بسیاری هم وجود دارند.
    حضرت مسیح (ع) فرموده است: «درخت را می‌توان از میوه‌اش شناخت، درخت سالم میوه خوب می‌دهد و درخت فاسد میوه بد» بدترین ترتیب می‌توانیم آنها را از اعمالشان بشناسیم.
    مدعیان دروغین چند دسته هستند. برخی از آنها دچار توهم درمانگری شده‌اند، عده‌ای دیگر آگاهانه و به طور عمد به سودجویی و فرصت‌طلبی می‌پردازند. در گروه اخیر افرادی وجود دارند که دارای توانایی اندک می‌باشند ولی در مسیر درست و هماهنگ با اهداف الهی توانمندی آنها کم‌کم زایل می شود اما کماکان در توهم باقی می‌مانند و تعدادی هم هیچگونه نیرو و قدرت شفادهی ندارند، با این حال به شیادی و فریبکاری مشغولند.
    اگر کمی چشم‌ها و گوشهایمان را باز کنیم و عمیق‌تر ببینیم و بشنویم و قادر باشیم «بین درخت انگور و خار بیابان» تفاوت قائل شویم یا شیشه را از الماس تشخیص دهیم، آنها را نیز می‌توانیم از نتیجه کارشان و براساس علائم و نشانه‌هایی شناسایی کرده و با کمی تفکر و تعقل به ماهیت آنها پی ببریم. این قبیل افراد ادعاهایی بی‌‌اساس و بدون پشتوانه می‌کنند، القابی را برای خود برمی‌گزینند و قدرت‌هایی را به خود نسبت می‌دهند، نیت، هدف و قصدشان بر اساس تکبر، خودبینی و شهرت‌طلبی است. حرکت، روش، کلام، تفکر، تمایلات، نگاه و دیدگاه‌هایشان بر پایه منیت و نفس‌پرستی است و اثری از عشق، محبت ونور در آنها به چشم نمی‌خورد.
    می‌توان گفت که حقیقت مثل مروارید کمیاب و نایاب است، چیزی که خیلی در دسترس است نمی‌تواند خیلی ناب باشد. یک چیز حقیقی یکسری ویژگی‌ها دارد و در کوچه و بازار عرضه نمی‌شود و مانند دکان و بازار نیست که هر کس در آن ازدحام و تردد کند. البته خوب است بدانیم که ادامه حرکت برای چنین مدعیانی موقت و مقطعی است و دیر یا زود عدم صلاحیت آنها آشکار می‌شود.
    حالا با طرح این نشانه‌ها و ردیابی آنها به نظر شما اصلا خداوند از بخشش چنین موهبتی(قدرت شفادهی) چه هدفی داشته است؟
    می‌توانیم بگوییم هدف از شفا و شفاگری آشکاری قدرت، عظمت، شفقت و حضور خداوند است. همچنین از این طریق می‌توان به دردمندان و خلق خدا خدمت کرد و برای رهایی از رنج و بیماری به کمک آنها شتافت و از این راه ایمان آنها را به غیب و نیروی الهی افزایش داد که این هدف متعالی راهی به سوی کمال و بزرگی است. پس چگونه فردی می‌تواند مدعی برخورداری از نیروی خدادادی و قدرت‌شفاگری باشد ولی عملکرد او منجر به بدبینی و سرخوردگی دیگران از مقدسات شود؟
    از آن‌جا که هر اصلی بدلی دارد، متاسفانه در بسیاری موارد وسیله‌ای برای قدرت‌طلبی و سودجویی قرار می‌گیرد. زمانی که انسان از موقعیت و قدرتی که در اختیار دارد و به طور سازنده و به‌جا استفاده نکند، جنبه های منفی و شیطانی پیدا می‌کند و باعث آسیب‌رساندن به خود و دیگران می‌شود و نهایتا ضایعات بزرگی در دنیا به وجود می‌آورد.
    اگر خدا خواست در فرصتی دیگر به پیامد مخرب اعمال این مدعیان خواهم پرداخت.
    
    

هشدار!


    بر ما واجب است که در زمینه مدعیان دروغین آگاهی پیدا کنیم و فریب اینگونه افراد را نخوریم. همچنین وظیفه داریم دیگران را نیز در این زمینه آگاه و مطلع سازیم تا فریب چنین اشخاصی را نخورند، مدعیان که با شبیه سازی این پدیده‌ها و کسب شهرت، ثروت‌اندوزی و ایجاد فرصت‌های شغلی کاذب، بدون برخورداری از دانش، بینش و توان لازم به فریبکاری مشغولند. درست در دورانی که شفابخشی و شفاگری از آشفته بازارهای زمانه به حساب می‌آید.پس بیاییم هوشیار باشیم.
    
    

انرژی درمانی، واقعیت یا عوام فریبی


    ابن‌سینا پزشک و فیلسوف ایرانی در کتاب قانون در طب به شر ح و درمان بیماریها پرداخته و در کتاب شفا در منطق به منطق و فلسفه پرداخته است. با این‌‌که به نظر می‌رسد که عنوان هر یک از این کتابها باید برای کتاب دیگر انتخاب می‌شد اما ابن‌سینا به عمد و با ظرافت خاصی چنین انتخابی کرده است در حالی که موضوع هر یک را از دیگری جدا نگه داشته است و آنها را در هم نیامیخته است. ابن‌سینا با این که در تمام زمینه‌های علوم مهم زمان خودش مانند پزشکی، منطق، الهیات، عرفان و فلسفه کتاب نوشت اما هیچ‌گاه این موضوعات را در هم نیامیخت و مرز بین روش‌ها و شیوه‌های کار را در هر یک از این جنبه‌های معرفت انسانی از همدیگر جدا نگه داشت.


    وقتی به مسائل پزشکی می پرداخت به‌طور عینی و تجربی برخورد می‌کرد و مانند پزشکی حاذق و دانا شرح می‌داد و وقتی به عرفان والهیات و فلسفه می‌پرداخت همانند فیلسوف و عارفی صادق به تبلیغ و نشر مسائل فلسفی و اخلاقی می‌پرداخت. اما هستند کسانی که دروغ را با مذهب و پزشکی در می‌آمیزند و پدیده نوظهوری را عرضه می‌دارند که به هیچ یک از اینها ربطی ندارد و البته نام جدیدی (به‌طور مثال نیرو درمانی) هم بر آن می‌نهند تا این تصور را در ذهن ایجاد کنند که به راستی کالایی نو و متفاوت با سایرین عرضه می‌دارند. بدین سان کسانی بی‌‌اطلاع و ساده دل را می‌فریبند.
    اما اگر از زوایه دیگر و به پشت‌کار آنها نگاه کنیم چیزی جز تقلب، منفعت طلبی و به بازی گرفتن احساسات صداقت و اعتقادات پاک مردم نمی‌بینیم که ملغمه‌ای از آن به نام پول در می‌آید. اگر در عمق کار این افراد وارد شویم در کمال تعجب می‌بینیم همان درمانگر ظاهرالصلاح، شعبده‌باز، کلاهبردار، و دروغگو از کار در می‌آید! کسی که کوچکترین پای‌بندی نسبت به اصول اولیه مذهبی ندارد و اعتقادات همان درماندگانی را که با دلخوشی دریافت فیض و برکت از مقدساتشان روانه دکان او شده بودند مسخره می‌کند.
    چقدر دردآور است که با وجود چنین حقایقی باز هم فریب ادعاها و دروغهای چنین اشخاصی را بخوریم و با چشم بسته در آتشی بیافتیم که هیزم آن جان ومال و مقدسات مردم و حاصلش خوراکی است برای شیطان و کارگزارانش.
    
    

کپسول دلخوشی!


    مدتی پیش مطلبی می‌خواندم در مورد شیادانی که در گوشه و کنار جهان با تظاهر به درمانگری مردمان را به شیوه‌های مختلفی مورد سوء استفاده قرار می‌دهند. از این‌که ارزش‌های اصیل انسانی تا این حد تنزل کرده است سخت اندوهگین شدم به یاد دوستی افتادم که چندی پیش به سراغم آمد و با خوشحالی بسیار گفت که موفق شده که برای شرکت در یک جلسه گروهی انرژی درمانی بلیط تهیه کند و برای این‌کار هم مبلغ نسبتا زیادی پرداخته بود. وقتی از او سوال کردم که تا چه حد از اینکه این شخص درمانگر است اطمینان دارد؟
    در پاسخ گفت آدم معروفی است حتی از راه دور هم انرژی میدهد(به‌طور مثال از تلویزیون).
    نمی‌توانستم بفهمم معروف بودن یک آدم چه دلیل برای اعتماد کردن به اوست؟ چون خیلی‌ها از راههای نامشروع هم معروف میشوند پس آیا باید به آنها اعتماد کرد؟
    از آن‌جا که از این قبیل شیادان درمانگر‌نما قبلا هم دیده بودم به او پیشنهاد کردم پولش و وقتش را هدر ندهد و به چنین مدعیانی پر و بال ندهد. اما چه سود که او سخت اطمینان داشت.
    جند روز بعد به من تلفن کرد و با هیجان از حضورش در آن‌جلسه، ازدحام و احساساتی شدن آن‌ اثر دارونما می‌گویند. اما گفتنش به آن چه فایده‌ای داشت؟ تقریبا مطمئن بودم که دردش نه به همان شکل بلکه شدیدتر از قبل باز می‌شود که همینطور هم شد.
    هفته بعد او را دیدم سخت می‌لنگید چهره‌اش غمگین و ناامید بود.
    ماجرا را سوال کردم. با ناامیدی گفت نمی‌دانم چرا انرژی‌‌درمانی بر من اثر نداشته انگار دیگر امیدی به بهبود من نیست. شاید خیلی حرفهای دیگری در دلش بود که به خاطر رفتار و حرف‌های بار قبلش خجالت می‌کشید آنها را به من بگوید. همان لحظه به یاد مطلبی افتام که در ضمیمه کتابی به نام 32 روش درمانی نامتعارف خوانده بودم که می‌گفت:
    به‌طور مثال در یکی از آمارها این مطلب ذکر شده است که اکثریت بیمارانی که برای درمان خود به مرکز معتبر انرژی درمانی مراجعه کرده‌اند، علی‌رغم بهبود نسبی علائم بیماری خود، پس از مدتی با تشدید بیماری خود مواجه شده یا دچار بیماری‌های هم خانواده شدیدتری شده‌اند. درصدقابل توجهی از این افراد بر اثر همین تشدید یا جهش نوع بیماری مرده‌اند».
    باز هم جای شکرش باقی است که دوست بنده از عواقب کار این مدعی انرژی درمانی جانش را از دست نداد اما از خود سوال کردم آیا همیشه اعتماد بی جا و رفتار نسنجیده ما باید به قیمتی سنگین و جبران‌ناپذیر برایمان تمام شود تا بار دیگر از آن پرهیز کنیم؟
    به راستی چرا اینگونه شیادان درمانگرنما در میان مردم فرصت عرض اندام پیدا می‌کنند؟ هدف اصلی آنها جز سودجویی چیست؟ آیا خود ما تا حد زیادی در فراهم کردن فرصت سوءاستفاده برای آنها مقصر نیستیم؟
    چطور با وجود نداشتن نشانه‌های یک درمانگر واقعی که از ابتدایی ترین آنها پای بندی به ارزشهای انسانی و اصول‌ شناخته شده اخلاقی است باز هم به آنها اعتماد می‌کنیم؟
    و چگونه می‌توان مردمان ساده و پاکدل را از آسیبشان در امان داشت؟
    
    

شفاگر قلابی


    یکی از مدعیان درمانگری ادعا می‌کند که او نیرو درمانی می‌کند و نه انرژی درمانی و برای روشن شدن تفاوت این دو موضوع مثال خوردن شکلات و انرژی گرفتن را با هل دادن ماشین و وارد کردن نیرو مقایسه می‌کند!در بحث انرژی درمانی و درمانهای نامتعارف به طور علمی چیزی به عنوان نیرو و درمان وجود ندارد و معلوم نیست این فرد براساس چه چیزی خود را یکی از معدود افراد واجد این نیرو(کدام نیرو معلوم نیست!) در دنیا می‌داند که نیرویش ثابت شده است!
    وی مدعی است واجد نیروهای خدادادی می‌باشد که در حالت معمول 30 برابر انسان‌های عادی است و نیز ماموریتی الهی دارد!
    از بارزترین نشانه‌های کذب بودن ادعای او جنبه مادیگرایانه آن است و همگان می‌دانند و کاملا آشکار است که چه منافع هنگفت مادی از این راه نصیبش شده است.
    از علائم دیگر آن جنبه‌ اخلاقی است. خود من شاهد بودم در یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای در حال اجرای برنامه کسی به او زنگ زد و چیزی گفت که او عصبانی شد. آن لحظه به ظاهر خود را کنترل کرد اما چند ثانیه بعد که برنامه موقتا قطع می‌شد او به گمان این‌که صدا و تصویرش روی آنتن نیست شروع به فحاشی نسبت به آن فرد کرد. آنهم حرفهای خیلی زشت جلوی خانم مجری کنار دستش! و باز از دیگر علائم دروغ بودن حرفهایش تعداد کثیر مراجعین به اوست که درمانی در کار نبوده است و اگر بعضی‌ها می‌گویند احساس گرم شدن یا بهتر شدن داشته اند این به مکانیزم خود تلقینی بر می گردد. کما این‌که مواد درون ما در اثر تلقین می‌تواند اثرات کاملا دارویی داشته باشد.
    این سخن را یک نویسنده و محقق که نزدیک به دو دهه در زمینه درمان‌های نامتعارف تحقیق و پژوهش کرده می‌گوید.
    وی که مولف کتابی در زمینه طب مکمل است همچنین در مورد لفظ نیرو درمانی می‌گوید:
    بعضی افراد به جای واژه انرژی و انرژی درمانی لفظ نیرو و نیرو درمانی را بکار می‌برند. اگر چه در کلام محاوره‌ای و یا حتی در برخی موارد این دو واژه هم‌معنا هستند و منظور ما را می‌رسانند و لطمه‌ای هم به رساندن معنی و مفهوم جمله نمی‌زنند.
    جالب این‌که فرد مدعی نیرو درمانی (یا همان انرژی درمانی) کار خود را به شفای الهی هم منتسب می‌کند و مدعی است که واسطه برای شفاست. اما کسی که به راستی چنین توانایی داشته باشد نه اهل ادعاست و نه نیازی به آن دارد.
    در این مورد بحث جدی‌تر از یک ادعای پیش پا افتاده است که جدی گرفته نشود. این فرد نه صریحا اما به صور مختلف خود را یک شفاگر قلمداد می‌کند از این‌که صورتش را به صورت شفابخش حضرت داوود مقایسه می‌کند تا آن‌که در شبکه ماهواره‌ای از شفایافتگان می‌خواهد که به فلان تلویزیون نگاه نکنند چون او راضی نیست و اگر نگاه کنند بیماریشان برمی گردد! و بسیاری از حرفهای دیگرش...


    توجه داشته باشیم که موضوع شفا کاملا با آنچه که از روش‌هایی مانند انرژی درمانی حاصل می شود متفاوت است و فردی که از قدرت شفاگری برخوردار باشد نشانه‌های بارزی دارد. چنین کسی دست به خودنمایی نمی زند و نمایش های سیرک گونه راه نمی اندازد، منش و رفتار او از بزرگواری و متانت خاصی برخوردار است. او دروغ نمی‌گوید. پایبند انصاف، عدالت و راستی و درستی است و هیچ غرض شخصی با کسی ندارد. او اهل سوءاستفاده از موقعیتی که دارد نیست و بسیاری نشانه‌های دیگر. با این اوصاف آیا منتسب دانستن خود به منبع شفا و برخورداری از نیروی خدادادی آن هم با چنین تناقضات آشکاری در رفتار و گفتار قابل چشم‌پوشی است؟
    آیا کسی نسبت به عواقب و پیامدهای اینگونه ادعاها و عدم برخورد قاطع و صریح با چنین سودجویی‌هایی نگران نیست؟
    
    

وکیل مدافع مجانی


    عجب بابا این مردم بیکارن! بعضی‌ها کار و زندگی‌ندارن! نشستن ببینن این بنده خدا چی میگه تا فوری برن ته توشو در بیارن که حالشو بگیرن! همین که ولش میکنن دوباره یه چیزی پیدا می‌شه که بگیرنش! بابا آخه چند بار؟ یه بار، دوبار، سه بار... بیست بار دادگاه رفت و اومد بس نشد؟ به قول خودش آقا اگه کلاهبرداره یکبار برای همیشه تکلیفشو معلوم کنید! سوژه مفت گیر آوردید؟! البته بگم این آدم هم‌کم نمیاره‌ها! راست و دروغش پای من نباشه ولی من شنیدم تا یکی بهش می‌گه حالت چطوره؟ میره ازش شکایت می‌کنه بلکه ام حکم جلبشو میگیره!
    کدوم آدم؟ همین ‌آقایی که بهش می‌گن شعبده‌باز میگه من نیستم اغفال کردن عکسمو گرفتن!
    خیلی هم کفری میشه اینو بهش می‌گن. خب منم جای او بودم کفری می شدم اگه مردم حتی به مخیله شونم برسه آقای دکتر شعبده‌باز بوده چنتاشون میرن پیشش؟ آخه چرا کار و کاسبی مردمو می‌خواین خراب کنین؟ مگه خودتون زن و بچه ندارین؟!
    چرا اسم کاملشو نمیگم؟ خب واسه این‌که آدمیزاد شیر خام خورده است! آنقدر حرصی‌اش کردن که می‌ترسم از منم بره شکایت کنه! حتی من که دارم به طرفداری از اون می‌نویسم. (حالا اومدیم و این نکته رو نگرفت و اونوقت من چه کنم؟!)
    نگرفتین کیو میگم؟ همین آقاهه که معروف شده به معروفترین مدعی انرژی درمانی دیگه!
    اتفاقا یه ایرادی که بهش می‌گیرن اینه که میگن انرژی درمانگر واقعی سر و صدا و هیاهو نداره. من به جای ایشون می‌گم( عزیز جان شما حرص نخور من به جات می‌گم؟) اولا این طفلکی فکش اومد پایین انقدر گفت بابا من نیرو و درمانگرم! نه انرژی درمانگر!
    فرق این دو تا چیه؟ فرقش از یه شکلات خوردنه تا ماشین هل دادن! اولی انرژی می‌ده دومی نیرو! نفهمیدین چی شد؟ ببخشیدا مشکل خودته موضوع از این شفاف تر در قالب این مثال بدیهی نمی‌شد! این مثالم من نزدم که بگین بیسواده خود دکتر (!) در یک مصاحبه نطق کردن!
    دوما، معروف شدنشون هم تقصیر خودشون نبود. هی ازش شکایت کردن اما نتوانستن کاری پیش ببرن در نتیجه ایشون اومد بیرون و مجله‌ها عین یه قهرمان ازش عکس انداختن و مصاحبه کردن. رادیو تلویزیون خودمونو چرا نمی‌گی؟ اینا که به چهر‌ه‌های ماندگارش هم خیلی افتخار پخش فیلمشونو نمیدن از این آقا کلی برنامه داشتن. جام‌جم، همین شبکه خبر خلاصه اگه ریگی تو کفشش بود چرا اینا ازش برنامه داشتن؟(نگین کوتاهی از برنامه‌سازاش بود که این وصله ‌ها بهشون نمی چسبه!) از اینا گذشته تلویزیونای لس‌‌آنجلسی به قول ایشون «دشمن اسلام و مسلمین» هی این آقا رو دعوت کردن تو برنامه‌هاشون ایشونم که داش مرام، نه تو دهنش نیست! رفت اونجا کیلو کیلو واسه مردم انرژی فرستاد اونوقت اون مدیر شبکه لس بعد از دو ماه رفاقت نشست زیر آب زنی! منتظر شد ببینه این چی از دهنش دراومده سوال پیچش کرد! ازش می‌پرسه تو که اقتصاد خوندی بگو g.n.p یعنی چی؟
    آقای مدیر شبکه خوبه یکی جمع از تو یه سوال کنه خیطت کنه؟ مگه به گوش من خورده g.n.p که به گوش ایشون خورده باشه؟ حالا فرضا باشه رشد ناخالص ملی، که چی بشه؟ این آقا جوابتو داد که درس اقتصاد فرانسه با ایران و آمریکا فرق داره! مگه همه جا اقتصاد دونا باید یه جور واحد پاس کنن؟!
    یا به‌طور مثال ایراد میگیرن که اگه صوت درمانیه پس با دستانش چیکار می‌کنه؟ شاید با دستاش آواز می‌خونه! یا بالاخره باید با یه چیزی این نیرو رو هل بده دیگه!
    یا به‌طور مثال یکی دلش خواسته به این آدم خوش صدا دکترای افتخاری کمبریج بده. به شما چه که مدرکشو از کجا آورده؟ مگه کسی از شما می‌پرسه مدرکت اصله یا قلابی؟ آدم خوب نیست آنقدر کنجکاو باشه. واسه خودت می‌گم!
    یا به‌طور مثال میان سنگ این فریب‌خورده‌ها رو به سینه می‌زنن! آقا مگه کالیبر 47 پشت گردنشون گذاشته بودن؟ مگه خودش نگفته من برای کسی دعوت نامه نفرستادم؟ خودشون با میل خودشون پول دادن می‌خواستن ندن! حالا که دیدن پولو دادن اما هیچ خبری نشده یاد پول از دست رفته افتادن! تو مغازه‌ها مگه ندیدن نوشته «جنس فروخته شده پس گرفته نمی‌شود» خب پولی هم که دادی، پریده رفته این آقا هلت داده... ببخشید نیرو داده تو نگرفتی به اوشون چه؟
    اگه قرار باشه پول پس دادن تو کار باشه که باید یه چیزی قرض کنه پول دورو بری‌هاشو بده. شما که ایراد می‌گیری حاضری پول ایاب و ذهاب ایشونو بدی؟ منظورم تاکسی نیست هواپیماست!
    

رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.