از کودکی تا جایزه اسکار با «نیکول کیدمن»
رأی دهید
از کودکی تا جایزه اسکار با «نیکول کیدمن»
دوران کودکی
کیدمن در 20 ژوئن 1967 در «هونولولوی»هاوایی چشم به جهان گشود.
پس از تولد نیکول، خانواده وی به اقتضایشغل پدر به واشنگتن نقل مکان کردند و تا سهسالگی او، در آنجا بودند. پدرش، «آنتونیکیدمن» بیوشیمیست و روانشناس بالینی وهمچنین نویسنده بود و مادرش «جانل کیدمن»پرستار بود و در مدرسه پرستاری، به تدریسمشغول بود پس از به دنیا آمدن نیکول، یک دختردیگر به نام «آنتونیا» به جمع خانوادهشان اضافهشد که سه سال کوچکتر از نیکول است...
پدر و مادر او علاقه زیادی به سیاست داشتند واکثر اوقات فراغت خود را به فعالیتهای سیاسیمیپرداختند و این در شرایطی بود که پدر بزرگنیکول، «سر سیدنی کیدمن» یکی از املاک دارانمتمول در استرالیا بود. زمانی که نیکول چهار سالبیشتر نداشت، پدر به دلیل شغل خود و تحقیق درزمینه داروهای جلوگیری از سرطان، تصمیمگرفت به همراه خانواده به استرالیا بروند و درآنجا به زندگی بپردازد لذا خانواده کیدمنبهسوی استرالیا حرکت کردند و در یکی از املاکپدر بزرگ سکنی گزیدند و او دوران کودکی خودرا در میان فعالیتهای پزشکی پدر و مادرشگذراند...
ورود به عرصه سینما
نیکول قد بلندی داشت و با چشمان آبی توجههمه را به خود جلب میکرد وی علاقه زیادی ازهمان کودکی به رقص باله داشت، لذا او را درکلاس باله در سیدنی استرالیا ثبت نام کردند. درسن شش سالگی پا به تئاتر گذاشت و درکلاسهای تمرین بازی تئاتر شرکت کرد. «گیلز»در ادامه مینویسد: نیکول صدای رسا و خوبیبرای آواز خواندن داشت به هر حال او پس ازوارد شدن به دبیرستان در سن 16 سالگی یعنی بهسال 1983 در اولین فیلم حرفهایاش به نام«کریسمس بیشه» ایفای نقش کرد. فیلمی که دراسترالیا تصویر برداری شد و همین فیلم باعث شدکه چندین کمپانی فیلم سازی پی به استعداد اوببرند و درصدد بازی او در فیلمها و سریالهایمختلف سینمایی بر آمدند، اما در همین دورانبود که مادرش دچار سرطان سینه شد و نیکولنتوانست در دوران دبیرستان ادامه تحصیلبدهد. اما پدرش دوست داشت که او کار کند ووی از روی علاقه، دنیای سینما را انتخاب کرد... ازاین رو «کانال دیسنی» او را استخدام کرد و نیکولپنج روز در هفته به مدت هفت ماه در این کمپانیدر چندین سریال و فیلم کوتاه نقش بازی کرد. اوبا بازی در این فیلمها و مقابل دوربین قرار گرفتن،کم کم تجربه کسب کرد، وی با ایفای نقش «مگانگودارد» اولین فیلم مهم خود را بازی کرد و ستارهاسترالیا شد و جایزه بهترین بازیگر زن استرالیا رادریافت کرد. علاوه بر این در سریال تلویزیونی«بانکوک هیلتون» بازیگر نقش اول بود، در اینزمان بود که او به ژاپن برای جشنواره فیلم دعوتشد و در آنجا «تام کروز» را دید و با وی آشناشد...
ازدواج دو بازیگر
پس از بازی در این فیلمها بود که «تام کروز»استعداد «نیکول کیدمن» را در بازیگری تحسینکرد و از او دعوت کرد تا به «لسآنجلس» بیاید ودر فیلم بعدی او به نام «روزهای تندر» نقشداشته باشد.
آن دو در آنجا آشنا شدند و همین آشناییباعث شد تا، کروز به کیدمن پیشنهاد ازدواجبدهد... این در شرایطی بود کهتام کروز پس ازازدواج در سال 1987 با«میمی راجرز»هنرپیشه هالیوود در آوریل 1990 از او جدا شدو چند ماه پس از جدایی در 24 دسامبر 1990 باکیدمن ازدواج کرد...
آنها پس از دو سال متوجه شدند که صاحبفرزندی نمیشوند، گویا مشکل اصلی از تام بود، ازاین رو در سال 1992، ابتدا دختری به نام«ایزابلاجین» و سپس در سال 1995 پسری بهنام «آنتونی» را به فرزندخواندگی قبول کردند.در حالی که 10 سال از زندگی مشترک آنهامیگذشت همه اهالی هنر با تعجب از خودمیپرسیدند عجیب است این دو هنرپیشه مطرحهالیوود، از یکدیگر جدا نشدهاند; چرا که درتاریخ هالیوود، دو زوج هنرمند پیدا نمیشوند کهحداقل سه سال در کنار هم زندگی کنند، بنا بهدلایل بسیار شخصی پس از یازده سال در آگوست2001 تام کروز و نیکول کیدمن از یکدیگر جداشدند و جالب اینکه هیچ کدام پس از ازدواجدلیلی برای جدایی خود، به زبان نیاوردند...
این در شرایطی بود که آن دو در طی یازدهسال زندگی مشترکشان چندین فیلم در کناریکدیگر بازی کردند...
پس از طلاق
پس از طلاق نیکول ابتدا تصمیم گرفت بهنیویورک برود و در آنجا پیانو بیاموزد. همچنیندر تئاتر نیز بازی کند. پس به لندن رفت و سعیکرد سرش را به نوعی مشغول کند. او در فیلم«دیگران» به کارگردانی «آلچاندرو آمنا پار»بازی کرد که البته یکی از تهیهکنندگان آن فیلم«تام کروز» بود.
او یک خانه در لندن و یک خانه در استرالیا نیزدارد و برای استراحت و تمدد اعصاب گاه گاهیبه استرالیا سفر میکند، او همچنین پس از جداییاز تام در فیلم بازی کرد و توانست جایزه اسکار2003 را دریافت کند...
خدمتکاری که جان کیدمن را نجات داد
چندی پیش C.N.N خبر جالبی درباره کیدمنبه سراسر جهان مخابره کرد... خبر این بود:خدمتکاری جان نیکول کیدمن را نجات داد.جریان از این قرار بود که خدمتکاری درنیویورک جان نیکول کیدمن را در رستوراننجات داد، وی در حال خوردن غذایی پر ازادویه بود که ناگهان غذا به داخل گلویش پرید ودر حال خفه شدن بود که خدمتکار به دادشرسید. پس از حادثه، کیدمن خواست از خدمتکارتشکر کند و مبلغی پول به او بپردازد که خدمتکارتنها به گرفتن یک عکس یادگاری با امضاء قناعتکرد و پول او را نپذیرفت...
عاشق رابرتز است
کیدمن عاشق فیلمهای «جولیا رابرتز» است،مخصوصا فیلم ترسناک اخیر رابرتز به نام «لبخندمونالیزا» را خیلی دوست دارد. آخرین فیلمی کهاز کیدمن اکران شد، «کوهستان سرد» نام داشت.داستان این فیلم عاشقانه است اما به نوعی با درد واندوه همراه است. فیلم بر اساس رمان «چالزفریزر» ساخته شده که اصل رمان چیزی درمایههای عشق و عاشقی در زمان جنگهایداخلی در آمریکاست و «آنتونی مینگلا»کارگردان قسمتهای عمده این اثر سینماییاست.
وقتی او به نیکول پیشنهاد بازی در این فیلم راداد کیدمن تعجب کرد و مانده بود که آیا فیلمموفقی از آب در خواهد آمد یا خیر اما سر انجامقبول کرد. آنها به لندن رفتند و مقدمات فراهمآمد.
صحنه آغازین فیلم، سربازی را نشان میدهدکه یک خرگوش را در بیابان تعقیب میکند و سعیدارد صبحانهاش را جور کند «جود لاو» هنر پیشهمعروف و اخیرا محبوب سینمای آمریکا نقشروبروی نیکول را بازی میکند. در این فیلم یکبار دیگر هالیوود سعی کرده جنگ را به حیطههایاحساسی و روابط زن و مرد بکشاند. «جود»آدمهای زیادی را در جنگ میکشد و با نیکول،مایلها فاصله دارد اما دلش همیشه پیش اوست، اودر عین حال نگران است که اگر از جنگ برگرددآیا معشوقش او را هنوز دوست خواهد داشت یانه در کوهستان سرد، «رنهزلوگر» و «ناتامییورتین» هم ایفای نقش میکنند...
تعدادی از فیلمهای معروف کیدمن
_آنطرف دور (1992)،
زندگی من (1993)،
تب من برای همیشه (1996)،
چشمان باز بسته (1999) همراه تامکروز،
روزهای تندر (1990)، به همراه تام کروز،
برای مردن (1995)،
یک زن (1996)،
تولد دختر (2000)،
دیگران (2001)
ساعتها ـ برنده بهترین بازیگر زن اسکار سال(2003)،
مترجم، جدیدترین فیلم کیدمن در سال(2004) که هنوز اکران نشده است.