معرفی کتاب: شیعه، قدرت تازه در خاورمیانه
|
باززایی شیعه پیش از هرچیز برای تصمیمگیران سیاسی در ایالات متحده آمریکا نوشته شده است |
سخن اصلی ولی نصر در کتاب باززایی شیعه این است که تحولات اخیر در خاورمیانه به ظهور نیروی تازه ای انجامیده که معادلات پیشین در این منطقه را برهم زده است؛ اینکه شیعیان در قلمرو جهان اسلام به شکل بی سابقه ای قدرت یافته اند و در نتیجه راهبردهای بین المللی در خاورمیانه باید سراسر بازنگری شود.
در دهه های گذشته، این قدرتهای سنی بودند که یا در شکل حکومتها یا در قالب گروههای بنیادگرا و سلفی، بازیگران اصلی صحنه سیاسی خاورمیانه به شمار می رفتند و توجه کشورهای غربی از جمله آمریکا را به خود جلب می کردند.
ولی نصر نتیجه می گیرد که جنگ داخلی میان شیعه و سنی در عراق، طرح آمریکا را برای این کشور نابود می کند و خطر آن برای غرب، بسی بیشتر از گروه تروریستی القاعده است؛ زیرا این درگیری می تواند از مرزهای عراق فراتر رود و سراسر منطقه را به عرصه ای برای کارزار فرقه ای میان شیعه و سنی بدل کند.
از نظر نویسنده کتاب باززایی شیعه رویارویی آمریکا با گروه القاعده به بسیج سراسری نیروهای سنی نینجامید، در حالی که تنش فرقه ای این قابلیت را دارد که افکار عمومی جهان سنی را در برابر افکار عمومی جهان شیعه قرار دهد و ابعاد پیش بینی نشده ای به جدال خونین میان شیعه و اهل سنت ببخشد.
کتاب باززایی شیعه با عنوان فرعی چگونه جدال درونی اسلام، آینده را شکل خواهد داد، به نوشته ولی نصر، درباره جنگ عراق نیست بلکه تنشهایی را که این جنگ برانگیخته بررسی می کند و نیز اینکه تنشهای برآمده چگونه راه آینده را نقش می زنند.
پرسش اصلی نویسنده این است که چرا شیعه و اهل سنت با هم در جدالند؛ چرا این جدال روز به روز اهمیت بیشتری می یابد و اثری تعیین کننده بر آینده رابطه خاورمیانه و نیز جهان اسلام با غرب برجا می گذارد.
برای دستیابی به این هدف، نویسنده در فصول نخستین کتاب شرحی از چگونگی شکلگیری فرقه شیعه و تفاوتهای بنیادین آن با مذهب اکثریت؛ مذهب اهل سنت و جماعت میدهد و می کوشد مبانی سیاسی شیعه را بر پایه اصول اعتقادی آن بازنماید.
یکی از مدعیات اصلی کتاب این است که تشیع بر خلاف تسنن، شریعتمدار نیست؛ یعنی روح شیعه بیش از آنکه در فقه آن بازتافته باشد در شعائر و آیینهای آن انعکاس یافته است.
|
در نتیجه، نویسنده جا به جا گزارشهای روزنامه نگارانه ای درباره برگزاری آیینهای عاشورا در کشورهای گوناگون مانند پاکستان و ایران و نیز سنت زیارت قبور امامان شیعه و امامزادگان می دهد.
وی در فصل چهارم کتاب به نقش مفاهیمی مانند حادثه کربلا، مهدویت و شهادت در آثار علی شریعتی و نیز آیت الله خمینی می پردازد و توانایی این مفاهیم را در بسیجگیری اجتماعی و انقلابی و نیرودادن به بنیادگرایی می سنجد.
از سوی دیگر، نویسنده می اندیشد که آیت الله خمینی بر خلاف سنت شیعه که آیین مدار است تا شریعتمدار، زیر تأثیر نویسندگان سنی مذهب جهان اسلام، برنامه عمل سیاسی خود را برپایه شریعت بنا کرد و خواستار تشکیل حکومت اسلامی و اجرای احکام اسلام شد؛ ادعایی که به نظر می رسد نه دقیق است و نه مستدل.
معلوم نیست نویسنده بر پایه کدام شالوده های نظری باور دارد که وابستگی شیعه به شریعت کمتر از وابستگی تسنن است و چرا می نویسد آیت الله خمینی در شریعتمداری خود بر خلاف سنت شیعه راه پیموده است.
تأکیدی که نویسنده بر مسئله آیینهای مذهبی در تشیع می گذارد در صرف روایت داستانگونه برگزاری این آیینها خلاصه می شود و در چارچوبی جامعه شناختی یا مردمشناختی مجال طرح نمی یابد.
نقطه قوت کتاب آن است که مسئله شیعه در جهان امروز را در افقی گسترده بررسی می کند.
ولی نصر، استاد مدرسه عالی نیروی دریایی (Naval Postgraduate School)، سالیان زیادی به کشورهای اسلامی، بویژه پاکستان سفر کرده و درباره وضعیت شیعیان در کشورهای بویژه خاورمیانه پژوهش کرده است.
از این رو، چشمدیدها و داده های مستقیم نویسنده وی را توانا می کند تا جنبش و رونق تازه شیعیان را در چشم اندازی بین المللی بنگرد.
|
جذابیت بخش عمده ای از کتاب، بیش از آنکه به بنمایه های نظری آن بازگردد بر روایت و حکایت همین چشمدیدها استوار است.
کتاب فاقد نظم نظری و روششناسی علمی به نظر می آید و در نتیجه بسیاری از چشمدیدهای نویسنده کمتر توانسته اند در قالب مشخص روش شناختی به فهم عمیقی از واقعیت جدال میان شیعه و سنت به کار گرفته شود.
این سنخ نوشته های ساده سازانه و ساده انگارانه سیاسی که دعوی شناخت شیعه یا اسلام را دارند، در سالهای اخیر در زبانهای فرنگی رواج یافته است و بیشتر به اشتهای خوانندگان نا آشنا به اسلام پاسخ می دهد تا کسانی که به واقع در پی درک علمی واقعیت جاری اند و چارچوبی تئوریک برای فهم رویدادهای کنونی در جهان اسلام جستجو می کنند.
ولی نصر می گوید تنش فرقه ای میان شیعیان و سنیان، پیشینه ای هزارساله دارد اما امروزه در درون بافت سیاسی و اقتصادی تازه جهان اسلام صورت و سیرت نوینی یافته است.
او بدرستی تأکید می کند که دعوای شیعه و سنی دلایل و انگیزه های الهیاتی و کلامی دارد و از اختلاف نظر بر سر رهبری سیاسی امت اسلامی پس از پیامبر سرچشمه می گیرد اما نباید عوامل اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، مانند فقر، فساد سیاسی حکومتهای خودکامه اسلامی و واپسماندگی فرهنگی را از نظر دور داشت.
روشن است که حل این نزاع به یافتن راه حلی برای همین نابسامانیهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی وابسته است و از جمله تا زمانی که شیعیان در هر کشوری نتوانند به تناسب جمعیت خود در ساختار سیاسی راه یابند، جدال بر سر قدرت میان نیروهای اجتماعی، در شکل جدال شیعه و سنی نمود و تداوم خواهد یافت.
از دیدگاه نویسنده کتاب، همان گونه که استقرار دموکراسی در اروپا بدون پایان یافتن تنشهای فرقه ای میان مذاهب گوناگون مسیحی ممکن نشد، تدوام جدال فرقه ها در جهان اسلام نیز مانع دشواری بر سر راه تثبیت دموکراسی در کشورهای اسلامی است.
ایران؛ کانون سیاست شیعی
کتاب باززایی شیعه پیش از هرچیز برای تصمیمگیران سیاسی در ایالات متحده آمریکا نوشته شده که بیشترین حضور نظامی را در منطقه خاورمیانه دارد و اکنون درگیر جنگ نافرجام در عراق است.
از این رو، بسیاری از اطلاعاتی که در این کتاب آمده شاید برای خواننده شیعه یا آگاه از مبانی و هویت شیعه تازگی نداشته باشد.
همچنین، به اذعان نویسنده، کتاب به قصد پژوهشی آکادمیک نوشته نشده و بیشتر رشته ای از گزاره هایی را به هم پیوسته که تصویری از وضعیت بغرنج جدال شیعه و اهل تسنن و اثر آن در سیاست آینده جهان اسلام به دست می دهد.
با این همه، در بخشهایی که نویسنده به تکاپو و تلاش شیعیان برای شکل دادن به مفاهیم و نظامهای سیاسی تازه پرداخته، بویژه بخشهای مربوط به ایران، برای خواننده ایرانی فاقد گیرایی مطلق نیست.
نویسنده از قول مهدی حائری یزدی، فیلسوف و فقیه فقید ایرانی و فرزند شیخ عبدالکریم حائری یزدی، بنیانگذار حوزه علمیه قم نقل می کند که وی در اوج جنگ ایران و عراق و جوی خونی که میان دو کشور جاری بود، به دیدار استاد خود در فلسفه، آیت الله خمینی می رود.
آیت الله خمینی تنها روی فرشی در حیاط خانه خود نشسته بود، حائری، نگران و آشفته، از تشویش خود درباره جنگ ایران و عراق می گوید و از آیت الله خمینی میخواهد راهی به پایان کشتار بیگناهان در دو سو بگشاید و به جنگ میان مسلمانان پایان دهد.
به گفته مهدی حائری، آیت الله خمینی در سکوت به سخنان او گوش می سپارد و سرانجام با یک جمله پاسخ می دهد: "آیا وقتی زلزله می آید شما به خدا هم اعتراض می کنید؟".
حائری شگفتزده از همسان انگاری رهبر جمهوری اسلامی با خداوند، خاموش می نشیند و بی آنکه سخنی بگوید، وی را ترک می کند و دیگر هرگز به دیدار استاد خود نمی رود.
ولی نصر، این جمله آیت الله خمینی را بیش از پاسخی ساده تفسیر می کند و آن را تصور آیت الله خمینی در اتصال به حقیقت مطلق و آگاهی مستقیمش از اراده خداوند می داند که در نظریه ولایت فقیه بازتابیده است.
برای ولی نصر، آیت الله خمینی، رهبر مذهبی یگانه ای است که هم در نظر هم در عمل با سنت شیعه فاصله گرفته است. این فاصله در لقب وی "امام" بخوبی دیدنی است؛ عنوانی که شیعیان تا آن زمان به شخصی جز امامان دوازده گانه معصوم نداده بودند.
با این همه پاره ای از نقلهایی از این دست، فاقد منبع و استناد است؛ از جمله معلوم نیست منبع نویسنده در نقل این حکایت چیست که روزی یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی از آیت الله خمینی پرسید آیا شما همان مهدی موعود هستید؟ و آیت الله خمینی هیچ پاسخی به وی نداد.
همچنین پاره ای از گزاره هایی که در این کتاب به عنوان واقعیت آمده اند، درست نیستند؛ از جمله اینکه محمود احمدی نژاد رئیس جمهور کنونی ایران عضو انجمن حجتیه بوده است.
احتمالاً این گزاره از آن رو آورده شده تا نسبت بنیادگرایی شیعی را با مسئله مهدویت پررنگ نشان دهد.
مواردی از این دست موجب شده که بسیاری از مدعیات نظری نویسنده از جمله درباره آیین مدار و نه شریعتمدار بودن فقه نیز نادقیق و مناقشه برانگیز باقی بماند.
روی هم رفته، انتشار این کتاب، در سالی که تنش فرقه ای در عراق، در تاریخ کشتار متقابل شیعه و سنی، دست کم نظیر اندکی دارد، به تصمیمگیران سیاسی در واشنگتن یاری می کند تا اولاً از پیامدهای نا اندیشیده جنگ عراق بهتر آگاه شوند و ثانیاً راهبردهای سیاسی خود را در خاورمیانه بر پایه جدی گرفتن نیروهای شیعه، بویژه در لبنان و عراق، تعدیل کنند.
مشخصات کتابشناختی
Nasr, Vali
The Shia Revival
How Conflicts within Islam will Shape the Future
W. W. Norton & Company
New York, London, ۲۰۰۶