تاکسی به مقصد بهشت: تصویری متفاوت از مسلمانان آمریکا

این فیلم در بین معدود آثار هنری تولید شده در سالهای اخیرست که چهره ای مثبت از مسلمانان ارائه می دهد.

از نکات جالب این محصول بازی امیر درویش هنرمند ایرانی-آمریکایی است.

قهرمان مثبت فیلم، یک آمریکایی مسلمان مهاجر می باشد.


در حالی که - به دلایل گوناگون- بسیاری از تصاویری که در رسانه های غربی در مورد مسلمانان انتشار می یابد منفی و غیر دوستانه است، ساخت فیلمی که بر خلاف کلیشه های روز باشد، امری اگر نگوییم عجیب، اما غیر عادی تلقی می شود.

البته در خلال سالهای پس از رخداد ۱۱ سپتامبر، بسیاری از مسلمانان کوشیده اند با آگاهی رسانی در مورد جنبه های انسان دوستانه و فرهنگی اسلام، فضای ایجاد شده پس از رخداد نامبرده را تلطیف کنند. این مسلمانان بعضا با همکاری و حمایت دوستان، آشنایان و همکاران غربی خود نیز رو به رو شده اند.

اما ساخت فیلمی در آمریکا و توسط یک آمریکایی مسیحی که در آن چهره ای از یک مسلمان برخلاف کلیشه معمول نشان داده شود، رخدادی نیست که در سالهای اخیر نمونه های چندانی از آن را دیده باشیم.

یکی از نکات جالب فیلم برای ما ایرانیان این است که امیر درویش در آن نقش آفرینی می کند

روز ۶ آبان (۲۸اکتبر) فیلمی به نام "تاکسی به مقصد بهشت" در "سینما فانتین" در شهر لس آنجلس اکران شد. این فیلم که نمایش آن تا ١٢ آذر ( ٣ دسامبر) ادامه داشت، یکی از این معدود آثار هنری - و یا شاید تنها فیلم- تولید شده در سالهای اخیر توسط یک غیر مسلمان است، که چهره ای مثبت از مسلمانان ارائه می دهد.

شاید برای ما ایرانیان، یکی از نکات جالب این باشد که امیر درویش نیز در این فیلم نقش آفرینی می کند که صد البته زبان فارسی را مثل بلبل حرف می زند و به زبان فرانسوی نیز، تسلط کامل دارد. امیر دارای کارشناسی (لیسانس) تئاتر و روانشناسی است. رجینا بارتکوف، کریستوفر دیاز، امیر خفاجی، جیکوب میرر، رمی سلما و ناتاشا ویلیامز هنرپیشگان دیگر این محصول هستند.

قهرمان اصلی این فیلم کمدی که به کارگردانی دونالد داگلاس تهیه شده و در نوع خود منحصر به فرد است، یک آمریکایی مسلمان می باشد.

داستان از این قرارست که "نصرالدین" مهاجر عرب که مسلمانی متشرع است، در یکی از شهرهای بزرگ آمریکا به رانندگی تاکسی اشتغال دارد. او رؤیای ساختن یک مسجد کوچک در محلۀ خود را در سر می پروراند. اما مشکل اینجاست که پولی که دارد تنها کفاف خرید یک کلیسای متروک را می دهد. چرا که این رانندۀ تاکسی خودش دست به دهان است و باید مخارج خانوادۀ خود را هم تأمین کند که شامل زنی زیبا و همدل، و پسری بازیگوش می شود.خط فیلم نصرالدین را در حالی دنبال می کند که برای رسیدن به هدف خود، با انبوهی از مشکلات دست و پنجه نرم می کند. اما نتیجۀ کار او خنده دار و دلگرم کننده است. این فیلم که از طراحی صحنۀ ماروتی اوانس، نورپردازی شان کینگ، طراحی لباس دزیره اکرت، و صدابرداری مایک گونزالز بهره برده، جوایز متعدی را از آن خود کرده که برای نمونه می توان از مقام نخست "فیلمنامه نویسی ملی زنیا" و مدال نقرۀ "جایزه پینتر" دانشگاه تمپا، نام برد.جالب این است که فیلمنامۀ این محصول را مارک سیکمن که کاتولیکی اهل میسوری است، به رشتۀ تحریر در آورده است. البته از آنجا که وی با همه جزئیات اسلام آشنایی ندارد، فیلمنامۀ خود را با کمک قاضی خانخان شیخ احمد دویدار، و شیخ عمر ابو ناموس نوشته است.

از نقص های این محصول یکی هم این است که به مسائل مهمی چون چند گانگیهای نژادی، جایگاه دین، و همزیستی سرمایه داری با انسانیت در جامعه آمریکا، نگاهی بسیار سطحی کرده است

یکی از امیدواریهای اصلی دست اندر کاران فیلم این بود که ایرانیان لس آنجلس از محصولشان استقبال کنند. مارک سیکمن هم اعلام کرده بود که آماده است در گردهماییهای ایرانیان حضور به هم رساند و با آنان در مورد نکات مختلف فیلم سخن بگوید.

این فیلم از ١۹بهمن تا اول اسفند ١۳۸۴ ( ۸ تا ٢۰ فوریه ٢۰۰۵) نیز، در نیویورک به نمایش درآمده و با استقبال خوبی روبرو شده بود. به طوری که کلیۀ بلیطهای آن، پیش فروش گردید.


نشریۀ نیویورک سان در نقدی که بر این فیلم نوشت، از آن به عنوان شکستن کلیشه های رایج و "جزئیات دوست داشتنی نادر در مورد اصول اسلام" تحسین کرد.نشریۀ "هالیوود ریپورتر" نیز در نقد خود، این محصول را اعلامی برای تفاهم خواند که ترکیبی موفق از داستانهای پریان و کمدی شهری می باشد. در این نقد آمده که این روش و عقیده خوبی است که انسان یک افسانۀ پریان را که نه تنها در خاورمیانه که خاستگاه آن است، بلکه در تمامی مناطق اطرافش از یونان گرفته تا ترکیه، و از شبه جزیرۀ بالکان تا روسیه، همه با آن آشنایی دارند و به آن علاقه مند هستند را، بگیرد و در یک جای مدرن شهری به تحقق برساند.

نصرالدین رؤیای ساختن یک مسجد کوچک در محلۀ خود را، در سر می پروراند


چرا که محل رخداد، شهر بزرگی در ایالات متحده است که این اجازه را می دهد که تنوع اجتماعی و فرقه ای را با انواع برخوردها، تضادها، پوششها، و فرهنگها، نشان دهیم. ترکیبی که معمولا به کمدی دلپذیری می انجامد.


حالا اگر یک سری هنرپیشه عالی و کارگردانی خوب را هم به این لیست بیفزاییم، حاصل کاری با حال می شود.

به نوشتۀ این نشریه، تماشاگر پس از دیدن فیلم با قهرمان اصلی و مسلمان آن، احساس همدردی و نزدیکی می کند. چرا که این محصول موفق شده وجهۀ خوب انسانی، احساسات، و عواطف لطیف و درونی مسلمانی عاقل و در عین حال به شدت بامزه را، به تصویر بکشد.


اما فیلم نقاط منفی نیز دارد. مثلا برخی از نکاتی که در آن مطرح می شود، باور کردنی نیست. نقص دیگر این محصول این است که به مسائلی چون چند گانگیهای نژادی، جایگاه دین، و همزیستی سرمایه داری (کاپیتالیسم) با انسانیت، که در جامعه آمریکا مقولات مهمی هستند، نگاهی بسیار سطحی کرده است.

از این رو می توان گفت که فیلمنامه نویس بین اینکه حکایتی را که نشان می دهد در سرزمین رؤ یاهاست، یا یک کمدی در شهری واقعی، سرگردان است. چرا که شخصیتهای فیلم آدمهایی ایده ال هستند که می توانند کارهای ایده الی را هم انجام دهند، که تنها در سرزمین رؤ یاها امکان وقوع دارند. چون آنها خصوصیاتی دارند که صرفنظر از دین و مذهب افراد، امروزه دیگر در هیچ انسانی دیده نمی شوند. لذا به جرأت می توان گفت که برخی از شخصیتهای فیلم طوری پرداخت شده اند، که برای تماشاگر خیلی باور کردنی نیستند.

این نشریه چنین نتیجه گیری می کند که با تمام این ایرادها، بازی هنرپیشگان و کارگردانی فیلم فوق العاده است. چرا که مثلا در حالی که رانندۀ تاکسی فیلسوف منش در پی یافتن راهی برای رسیدن به آرزوی خویش است، تنها دل مشغولی همسرش مسائل مادی می باشد. همسری که در عین حال با داشتن چنین خصوصیاتی، با شوهر خود احساس همدردی می کند. به علاوه، نقش های کشیش و استاد کاری که قرار است از کلیسای متروک مسجدی نقلی و جدید بسازد، به همان خوبی که در فیلمنامه نوشته شده اند، روی پرده نیز به نمایش در آمده اند.

بهای بلیطهای نمایش این فیلم در لس آنجلس بین ۱۵ تا ۳۰، و در نیویورک ۱۵و برای دانش آموزان و دانش جویان ۱۰ دلار بود.


رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.