«اولتیماتوم» گمشده ترومن به استالین و نقش آمریکا - قسمت بیست و هفتم برنامه «فرقه»

هری ترومن (راست) در کنار استالین در کنفرانس پوتسدام در اوت سال ۱۹۴۵رادیو فردا , کیوان حسینی
رادیو فردا :(در قسمت‌های قبلی دیدیم که چگونه احمد قوام با وعده حل بحران آذربایجان به نخست‌وزیری رسید، سپس به مسکو سفر کرد و با استالین مذاکره کرد و سرانجام با شوروی توافق کرد که نیروهایش را از ایران خارج می‌کند.)
 
در سراسر دوران بحران آذربایجان، بسیاری در تهران معتقد بودند که با خروج نیروهای شوروی از ایران، این بحران به پایان خواهد رسید.
 
حتی برخی سران فرقه نیز‌ معتقد بودند که برخلاف تبلیغات رسمی و اظهارنظرهای علنی‌شان، تداوم این تشکیلات به ادامه اشغال ایران وابسته است.
 
با این همه، از ابتدای سال ۱۳۲۵ خورشیدی، شمارش معکوس برای خروج آخرین سربازان شوروی از خاک ایران آغاز شد که در عمل می‌توانست به پایان کار «حکومت ملی آذربایجان» منجر شود.
«اولتیماتوم» ترومن
در پاسخ به معمای چرایی خروج شوروی از ایران، هری ترومن، رئیس‌جمهور وقت آمریکا مدعی بود که نقشی تعیین کننده داشته و «اولتیماتوم» او به شوروی، این بحران را به پایان رسانده است.
 
عباس جوادی پژوهشگر تاریخ آذربایجان، درباره این ادعای رئیس‌جمهور آمریکا می‌گوید:
«دو بار درباره این اولتیماتوم صحبت شده. یکبار ترومن این را در یک کنفرانس مطبوعاتی گفته که ما اولتیماتوم دادیم. یکبار هم در خاطراتش نوشته که ما یادداشتی به شوروی دادیم که هر چه زودتر باید ایران را تخلیه کنید.
 
البته بعد از کنفرانس مطبوعاتی ترومن، وزارت خارجه آمریکا توضیح داد که منظور، اولتیماتوم به معنای دیپلماتیک نیست، بلکه هشدار داده شده.
 
در اسناد وزارت خارجه آمریکا هست که ترومن به ]جیمز[ برنز (James F. Byrnes) وزیر امور خارجه آمریکا، گفته که طاقت ما طاق شده و دیگر نمی‌توانیم به این باز‌های شوروی ادامه بدهیم و باید به طور آشکار و مشخص به آنها بگوییم که باید از ایران بروند بیرون.»
 
در این زمان آمریکا تنها کشور جهان بود که بمب اتمی داشت و این موضوع به ارتش این کشور، قدرتی ویژه می‌بخشید.
 
ضمن اینکه جنگ جهانی دوم، آثار منفی بسیاری بر چهره اقتصاد کشورهای درگیر در جنگ بر جای گذاشته بود و کمتر سیاستمداری در جهان از آغاز جنگی دیگر میان ابرقدرت‌های جهان استقبال می‌کرد. در چنین فضایی بود که یک اولتیماتوم از سوی رئیس‌جمهور آمریکا می‌توانست خیلی زود شوروی را مجبور به عقب‌نشینی کند.
 
اما اصولاً وجود چنین اولتیماتومی از سوی برخی پژوهشگران، به زیر سؤال رفته است.
مجید تفرشی، تاریخ‌پژوه در لندن از آغاز این تردید در میان پژوهشگران می‌گوید:
«اولین کسی که به این مسئله دقت کرد، ریچارد کاتم بود. ریچارد کاتم یک شخصیت متفاوت در  عرصه مطالعات خاورمیانه بود، چون او سال‌های زیادی عضو ارشد سازمان CIA و بعد وزارت خارجه آمریکا بود و بعد به کار دانشگاهی روی آورده بود. ضمن اینکه او آدمی بود که در نوشته‌هایش نسبتاً منصف بود. و واقع‌بین و دقیق بود. او اولین کسی بود که در این مسئله تردید کرد و گفت که سندی مبنی بر وجود اولتیماتوم پیدا نکرده.»
 
و این تردید در حال حاضر به حدی جدی است که مورخی مانند یرواند آبراهامیان در نیویورک معتقد است اصولاً چنین اولتیماتومی وجود نداشته است.
 
او می‌گوید: «نه! هیچ سندی از وجود چنین اولتیماتومی وجود ندارد. اگر بود حتماً سند نوشتاری در جایی ثبت می‌شد. اگر به شکل شفاهی این اولتیماتوم داده شده هم در جایی ثبت نشده. من حتی فشار چندانی از سوی آمریکا نمی‌بینم. نقش اصلی به نظر من بر عهده قوام است و اینکه می‌خواست مذاکره کند.»
اسفند ۲۴
اما جمیل حسنلی، دیگر پژوهشگر که اسناد زیادی را در این زمینه کاویده، نگاهی متفاوت به این ماجرا دارد.
به گفته او به رغم اینکه دولت ایران تاریخ ۱۱ اسفند سال ۲۴ را به عنوان روز خروج نیروهای شوروی و بریتانیا تعیین کرده بود، دولت شوروی در همین زمان در حال فرستادن ادوات نظامی به ایران بود.
 
به گفته این پژوهشگر، در پی بی‌اعتنایی شوروی به تاریخ خارج شدن از ایران، در روز ۱۴ اسفندماه، هری ترومن به وزارت خارجه آمریکا دستور داد که به دولت شوروی تلگرافی بفرستد. شوروی به این تلگراف آمریکا هیچ پاسخی نداد و در روزهای باقی مانده اسفند‌ماه، جلساتی در وزارت خارجه آمریکا برای چگونگی برخورد با این بحران تشکیل شد.
جمیل حسنلی، مورخ آذربایجانی و استاد دانشگاه در باکوحسنلی در ادامه می‌گوید: «جیمز برنز، وزیر خارجه آمریکا در جلسه‌ای توضیح داد که تمام این مسائل بر سر نفت است و ما نمی توانیم این منطقه نفتی را به شوروی واگذار کنیم. او گفت ما در اروپا گذشت‌های بسیاری در برابر شوروی کرده‌ایم و نمی‌توانیم به شوروی اجازه یدهیم که به استان‌های ثروتمند نفتی نزدیک شود، اما مسئله این است که چگونه می توانیم این کار را انجام دهیم.»
 
به بیان دیگر، در تصویری که جمیل حسنلی از جلسات اسفندماه سال ۲۴ در وزارت خارجه آمریکا ارائه می‌کند، نه تنها مسئله خروج نیروهای شوروی از ایران به یکی از موضوعات مهم برای دولت آمریکا تبدیل شده بود، بلکه مقامهای عالی‌رتبه آمریکایی به این نتیجه رسیده بودند که حتماً باید برای خارج کردن شوروی از ایران، تدبیری بیاندیشند.
 
به گفته جمیل حسنلی، اینکه آمریکایی‌ها چه تصمیمی در این مقطع گرفتند و چگونه تصمیم خود را عملی کردند، در هاله‌ای از ابهام است. او می‌گوید:
 
«گفته می‌شود که در یکی از همین نشست‌های وزارت خارجه آمریکا، چارلز بوهلن ((Charles E. Bohlen، شوروی‌شناس معروف پیشنهاد داد که بلوف بزنند و شانتاژ کنند. بدین صورت که سفیر سوریه به کاخ سفید  احضار شود و اولتیماتوم داده شود که اگر در مدت مثلا ۴۸ یا ۷۲ ساعت ارتش شوروی ایران را ترک نکنند، آمریکا می تواند از بمب اتمی علیه شوروی استفاده کند.
 
هیچ سندی که مسئله این اولتیماتوم را تأیید کند در دسترس نیست. گو این که هنوز تمام اسناد سری نیز فاش نشده است. در مسکو سندهای بسیاری وجود دارند که باز نشده‌اند. در اسناد آمریکا نیز من به این مسئله برنخورده ام.
 
این که ما هنوز سندی کشف نکرده‌ایم به این معنا نیست که چنین سندی وجود ندارد. سندهای بسیاری در آرشیوهای مربوط به مولوتف و استالین وجود دارند که اجازه دسترسی به آنها داده نمی‌شود. من بسیار تلاش کردم که به این سندها دست یابم اما موفق نشدم.»
 
در عین حال حسنلی از جمله پژوهشگرانی است که مصر است خروج نیروهای شوروی از ایران به شکل غیرمعمول انجام شده و در هر صورت، نتیجه یک تصمیم فوری بوده است.
 
ضمن اینکه عباس میلانی، مورخ ساکن کالیفرنیا نیز معتقد است به رغم نبود سندی درباره اولتیماتوم رئیس‌جمهور آمریکا، تلاش‌های دیپلماتیک این کشور در این مسئله بی‌تأثیر نبوده است.
عباس میلانی، استاد دانشگاه در استنفورداو در تحلیل اوضاع، به مجموعه حوادثی اشاره می‌کند که در عرصه بین‌المللی در سراسر جهان رخ دادند و احتمال پایان بحران بدون مقاومت سرسختانه آمریکا را کمرنگ می‌کند.
 
عباس میلانی می‌گوید: «ببینید آذربایجان ایران، تنها جایی است که بعد از جنگ جهانی دوم، شوروی در آنجا نیروهایی داشت و اشغالش کرده بود و در نهایت آن را پس داد. هر جای دیگری را که در آن زمان اشغال کرده بودند، یا ماندند ]و به خاک شوروی ضمیمه کردند[ یا یک جمهوری دموکراتیک ]سوسیالیستی[ ایجاد کردند. در سه کنفرانس تهران، یالتا و پوتسدام ]با حضور رهبران سه کشور شوروی، آمریکا و بریتانیا[، غربی‌ها به قول امروزی‌ها گفته بودند که ایران خط قرمز است. در جاهای دیگر حاضرند منافع شوروی را به رسمیت بشناسند، اما ایران، نه!»
 
از سه کنفرانسی که این استاد دانشگاه به آنها اشاره می‌کند، کنفرانس تهران در میانه جنگ جهانی دوم برگزار شد تا سران ائتلاف متفقین با هم هماهنگ شوند. اما دو کنفرانس یالتا در اوکراین و پوتسدام در آلمان، بعد از جنگ و با هدف بررسی شرایط جهان بعد از جنگ برگزار شدند.
 
این استاد دانشگاه که ریاست مرکز ایران‌شناسی دانشگاه استنفورد را نیز بر عهده دارد، به روایتی معروف از کنفرانس یالتا اشاره می‌کند که بر مبنای آن، استالین با یک تکه کاغذ وارد مذاکرات می‌شود که بر روی آن، فهرستی از نام کشورهای جهان نوشته شده بود. گویا این فهرست، همه کشورهایی بودند که استالین در نظر داشت به عنوان کشورهای تحت نفوذ شوروی به رسمیت شناخته شوند و سهم کشورش از مشارکت و پیروزی در جنگ محسوب می‌شدند.
 
میلانی می‌گوید: «ایران جزو آن کشورها نبود. یعنی یک کشورهایی بود که منطقه تحت نفوذ شوروی بود و شوروی هر کاری دلش می‌خواست می‌کرد و غرب هم واکنشی نشان نمی داد. مانند ]سرکوب[ مجارستان. غرب هم در مناطق تحت نفوذ خودش هر کاری دوست داشت می‌کرد، شوروی هیچ واکنشی نشان نمی‌داد. مصدق را در ایران انداختند، شوروی هیچ اقدامی نکرد. هر رئیس‌جمهور آمریکا بعد از روزولت تا جیمی کارتر گفت که اگر شوروی وارد خاک ایران شود، حاضرند جنگ جهانی سوم را آغاز بکنند. یعنی تا این حد اهمیت ایران٬ تثبیت شده بود. به همین خاطر ندیده گرفتن اهمیت تهدید آمریکا، ندیده گرفتن یک واقعیت مهم است.»
 
با این حال این استاد دانشگاه نیز معتقد است که در کنار تلاش‌های آمریکا، عوامل دیگری نیز در خروج نیروهای شوروی از ایران نقش داشتند؛ مانند تلاش‌های قوام و محمدرضا شاه. و می‌افزاید: «تعیین اینکه نقش کدام پررنگ‌تر بوده و مؤثرتر بوده،  دشوار است.»
 
در هر صورت، چه به ابتکار قوام و چه به خاطر مصالح عالی‌تر اتحاد جماهیر شوروی یا تهدید اتمی آمریکا، خروج نیروهای شوروی از ایران برای سران فرقه یک معنای روشن داشت؛ عملاً کار به روزهای آخر رسیده بود. تا حدی که در نخستین جلسه سران فرقه با فرستادگان باقروف در فروردین ماه سال ۲۵، خیلی زود کار به چانه‌زنی درباره تعداد کسانی رسید که بعد از فروپاشی حکومت فرقه، اجازه داشته باشند به شوروی فرار کنند.
 
(واکنش فرقه به خروج نیروهای شوروی چه بود و در مذاکرات میان دولت مرکزی و دو تشکیلات آذربایجان و کردستان چه گذشت؟ پیشه‌وری و قاضی محمد چه می خواستند؟ )
+8
رأی دهید
-2

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.