خانواده محمد راجی از مقام‌های ایران "شکایت می‌کند".

از کی به کی میخواهید شکایت کنید مگر یک آدم دلسوز و درست بر این مملکت حکمرانی میکنه که بخواهید شکایت کنید فقط خودتون را هم دستگیر میکنند و خودکشیتون میدن از گله کفتارهای و گرازان وحشی بیش از این توقع نباید دشت این وحشی ها فقط میدرند و میکشند

هر آنچه میکنی‌ بکن‌ای دشمن قوی. من نیز اگر قوی شدم از تو بتر کنم. من آن نیم به مرگ طبیعی شوم هلاک. وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم. معشوق عشقی‌ ‌ای وطن ‌ای عشق پاک من. ای آن که ذکر عشق تو شمع سحر کنم. عشقت نه سر سریست که از سر بدر شود. مهرت نه عارضی ‌ست که جای دگر کنم. عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم. با شیر اندرون شد و با جان به در کنم

هر آنچه میکنی‌ بکن‌ای دشمن قوی. من نیز اگر قوی شدم از تو بتر کنم. من آن نیم به مرگ طبیعی شوم هلاک. وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم. معشوق عشقی‌ ‌ای وطن ‌ای عشق پاک من. ای آن که ذکر عشق تو شمع سحر کنم. عشقت نه سر سریست که از سر بدر شود. مهرت نه عارضی ‌ست که جای دگر کنم. عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم. با شیر اندرون شد و با جان به در کنم

از کی به کی میخواهید شکایت کنید مگر یک آدم دلسوز و درست بر این مملکت حکمرانی میکنه که بخواهید شکایت کنید فقط خودتون را هم دستگیر میکنند و خودکشیتون میدن از گله کفتارهای و گرازان وحشی بیش از این توقع نباید دشت این وحشی ها فقط میدرند و میکشند

از کی به کی میخواهید شکایت کنید مگر یک آدم دلسوز و درست بر این مملکت حکمرانی میکنه که بخواهید شکایت کنید فقط خودتون را هم دستگیر میکنند و خودکشیتون میدن از گله کفتارهای و گرازان وحشی بیش از این توقع نباید دشت این وحشی ها فقط میدرند و میکشند

هر آنچه میکنی‌ بکن‌ای دشمن قوی. من نیز اگر قوی شدم از تو بتر کنم. من آن نیم به مرگ طبیعی شوم هلاک. وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم. معشوق عشقی‌ ‌ای وطن ‌ای عشق پاک من. ای آن که ذکر عشق تو شمع سحر کنم. عشقت نه سر سریست که از سر بدر شود. مهرت نه عارضی ‌ست که جای دگر کنم. عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم. با شیر اندرون شد و با جان به در کنم

از کی به کی میخواهید شکایت کنید مگر یک آدم دلسوز و درست بر این مملکت حکمرانی میکنه که بخواهید شکایت کنید فقط خودتون را هم دستگیر میکنند و خودکشیتون میدن از گله کفتارهای و گرازان وحشی بیش از این توقع نباید دشت این وحشی ها فقط میدرند و میکشند

هر آنچه میکنی‌ بکن‌ای دشمن قوی. من نیز اگر قوی شدم از تو بتر کنم. من آن نیم به مرگ طبیعی شوم هلاک. وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم. معشوق عشقی‌ ‌ای وطن ‌ای عشق پاک من. ای آن که ذکر عشق تو شمع سحر کنم. عشقت نه سر سریست که از سر بدر شود. مهرت نه عارضی ‌ست که جای دگر کنم. عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم. با شیر اندرون شد و با جان به در کنم

هر آنچه میکنی‌ بکن‌ای دشمن قوی. من نیز اگر قوی شدم از تو بتر کنم. من آن نیم به مرگ طبیعی شوم هلاک. وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم. معشوق عشقی‌ ‌ای وطن ‌ای عشق پاک من. ای آن که ذکر عشق تو شمع سحر کنم. عشقت نه سر سریست که از سر بدر شود. مهرت نه عارضی ‌ست که جای دگر کنم. عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم. با شیر اندرون شد و با جان به در کنم

از کی به کی میخواهید شکایت کنید مگر یک آدم دلسوز و درست بر این مملکت حکمرانی میکنه که بخواهید شکایت کنید فقط خودتون را هم دستگیر میکنند و خودکشیتون میدن از گله کفتارهای و گرازان وحشی بیش از این توقع نباید دشت این وحشی ها فقط میدرند و میکشند