"سلام!" محمود صادقی و تلاش‌ها برای بازداشت او.

حاج سیاح جهانگرد ایرانى که در زمان ناصرالدین شاه زندگى مى کرد حکایت مى کند که ملائى براى تعلیم قران به یک خانواده روستائى مى رفته پس از مدتى پدر خانواده به واسطه اینکه دختر به سن بلوغ رسیده بود تعلیم را کافى دیده و از ملا مى خواهد که کلاس تعلیم را تعطیل کند ولى ملا به او مى گوید دختر تو اینک در عقد من است و من شرعا شوى او هستم. روستائى که از این سخن ملا شوکه شده بوده به بحث و جدل با او پرداخته ولى به نتیجه اى نمى رسد . او براى شکایت به حاکم محل مراجعه کرده ولى حاکم درپاسخ مى گوید ما را توان دفع این جماعت نیست و خود باید چاره او کنى و توصیه مى کند که ملایان به طمع دریافت پول دست به هر کارى مى زنند از شوراندن مردم و بستن اتهام به هر فردى تحت عنوان بابى گرى٬ ملهد بودن و یا سب النبى و روستائى بى نوا نیز به توصیه او عمل کرده و با پا درمیانى تنى چند غائله را با پرداخت مقدارى پول به ملا مى خواباند.

مملکت رو باش که نماینده ملتش نیز حق حرف زدن وباز خواست کردن از مسولین را نیز ندارد . مردم بی غیرتی هستیم که فقط به دوهزار سال پیش خودمون مینازیم واصلاا حال تکان خوردن واعتراض وبیرون کردن آخوندهای مفت خور ودزد وبی خاصیت رو نداریم تا بلکه بعد از گور به گور کردن آنها بتوانیم با تلاش صادقانه ایران را نه فقط برای خود بلکه برای نسلهای بعدی خودمان بسازیم وباعث اقتخارشان شویم ونه دلت ونابودیشان .

مملکت رو باش که نماینده ملتش نیز حق حرف زدن وباز خواست کردن از مسولین را نیز ندارد . مردم بی غیرتی هستیم که فقط به دوهزار سال پیش خودمون مینازیم واصلاا حال تکان خوردن واعتراض وبیرون کردن آخوندهای مفت خور ودزد وبی خاصیت رو نداریم تا بلکه بعد از گور به گور کردن آنها بتوانیم با تلاش صادقانه ایران را نه فقط برای خود بلکه برای نسلهای بعدی خودمان بسازیم وباعث اقتخارشان شویم ونه دلت ونابودیشان .

حاج سیاح جهانگرد ایرانى که در زمان ناصرالدین شاه زندگى مى کرد حکایت مى کند که ملائى براى تعلیم قران به یک خانواده روستائى مى رفته پس از مدتى پدر خانواده به واسطه اینکه دختر به سن بلوغ رسیده بود تعلیم را کافى دیده و از ملا مى خواهد که کلاس تعلیم را تعطیل کند ولى ملا به او مى گوید دختر تو اینک در عقد من است و من شرعا شوى او هستم. روستائى که از این سخن ملا شوکه شده بوده به بحث و جدل با او پرداخته ولى به نتیجه اى نمى رسد . او براى شکایت به حاکم محل مراجعه کرده ولى حاکم درپاسخ مى گوید ما را توان دفع این جماعت نیست و خود باید چاره او کنى و توصیه مى کند که ملایان به طمع دریافت پول دست به هر کارى مى زنند از شوراندن مردم و بستن اتهام به هر فردى تحت عنوان بابى گرى٬ ملهد بودن و یا سب النبى و روستائى بى نوا نیز به توصیه او عمل کرده و با پا درمیانى تنى چند غائله را با پرداخت مقدارى پول به ملا مى خواباند.

حاج سیاح جهانگرد ایرانى که در زمان ناصرالدین شاه زندگى مى کرد حکایت مى کند که ملائى براى تعلیم قران به یک خانواده روستائى مى رفته پس از مدتى پدر خانواده به واسطه اینکه دختر به سن بلوغ رسیده بود تعلیم را کافى دیده و از ملا مى خواهد که کلاس تعلیم را تعطیل کند ولى ملا به او مى گوید دختر تو اینک در عقد من است و من شرعا شوى او هستم. روستائى که از این سخن ملا شوکه شده بوده به بحث و جدل با او پرداخته ولى به نتیجه اى نمى رسد . او براى شکایت به حاکم محل مراجعه کرده ولى حاکم درپاسخ مى گوید ما را توان دفع این جماعت نیست و خود باید چاره او کنى و توصیه مى کند که ملایان به طمع دریافت پول دست به هر کارى مى زنند از شوراندن مردم و بستن اتهام به هر فردى تحت عنوان بابى گرى٬ ملهد بودن و یا سب النبى و روستائى بى نوا نیز به توصیه او عمل کرده و با پا درمیانى تنى چند غائله را با پرداخت مقدارى پول به ملا مى خواباند.

مملکت رو باش که نماینده ملتش نیز حق حرف زدن وباز خواست کردن از مسولین را نیز ندارد . مردم بی غیرتی هستیم که فقط به دوهزار سال پیش خودمون مینازیم واصلاا حال تکان خوردن واعتراض وبیرون کردن آخوندهای مفت خور ودزد وبی خاصیت رو نداریم تا بلکه بعد از گور به گور کردن آنها بتوانیم با تلاش صادقانه ایران را نه فقط برای خود بلکه برای نسلهای بعدی خودمان بسازیم وباعث اقتخارشان شویم ونه دلت ونابودیشان .

مملکت رو باش که نماینده ملتش نیز حق حرف زدن وباز خواست کردن از مسولین را نیز ندارد . مردم بی غیرتی هستیم که فقط به دوهزار سال پیش خودمون مینازیم واصلاا حال تکان خوردن واعتراض وبیرون کردن آخوندهای مفت خور ودزد وبی خاصیت رو نداریم تا بلکه بعد از گور به گور کردن آنها بتوانیم با تلاش صادقانه ایران را نه فقط برای خود بلکه برای نسلهای بعدی خودمان بسازیم وباعث اقتخارشان شویم ونه دلت ونابودیشان .

حاج سیاح جهانگرد ایرانى که در زمان ناصرالدین شاه زندگى مى کرد حکایت مى کند که ملائى براى تعلیم قران به یک خانواده روستائى مى رفته پس از مدتى پدر خانواده به واسطه اینکه دختر به سن بلوغ رسیده بود تعلیم را کافى دیده و از ملا مى خواهد که کلاس تعلیم را تعطیل کند ولى ملا به او مى گوید دختر تو اینک در عقد من است و من شرعا شوى او هستم. روستائى که از این سخن ملا شوکه شده بوده به بحث و جدل با او پرداخته ولى به نتیجه اى نمى رسد . او براى شکایت به حاکم محل مراجعه کرده ولى حاکم درپاسخ مى گوید ما را توان دفع این جماعت نیست و خود باید چاره او کنى و توصیه مى کند که ملایان به طمع دریافت پول دست به هر کارى مى زنند از شوراندن مردم و بستن اتهام به هر فردى تحت عنوان بابى گرى٬ ملهد بودن و یا سب النبى و روستائى بى نوا نیز به توصیه او عمل کرده و با پا درمیانى تنى چند غائله را با پرداخت مقدارى پول به ملا مى خواباند.

حاج سیاح جهانگرد ایرانى که در زمان ناصرالدین شاه زندگى مى کرد حکایت مى کند که ملائى براى تعلیم قران به یک خانواده روستائى مى رفته پس از مدتى پدر خانواده به واسطه اینکه دختر به سن بلوغ رسیده بود تعلیم را کافى دیده و از ملا مى خواهد که کلاس تعلیم را تعطیل کند ولى ملا به او مى گوید دختر تو اینک در عقد من است و من شرعا شوى او هستم. روستائى که از این سخن ملا شوکه شده بوده به بحث و جدل با او پرداخته ولى به نتیجه اى نمى رسد . او براى شکایت به حاکم محل مراجعه کرده ولى حاکم درپاسخ مى گوید ما را توان دفع این جماعت نیست و خود باید چاره او کنى و توصیه مى کند که ملایان به طمع دریافت پول دست به هر کارى مى زنند از شوراندن مردم و بستن اتهام به هر فردى تحت عنوان بابى گرى٬ ملهد بودن و یا سب النبى و روستائى بى نوا نیز به توصیه او عمل کرده و با پا درمیانى تنى چند غائله را با پرداخت مقدارى پول به ملا مى خواباند.

مملکت رو باش که نماینده ملتش نیز حق حرف زدن وباز خواست کردن از مسولین را نیز ندارد . مردم بی غیرتی هستیم که فقط به دوهزار سال پیش خودمون مینازیم واصلاا حال تکان خوردن واعتراض وبیرون کردن آخوندهای مفت خور ودزد وبی خاصیت رو نداریم تا بلکه بعد از گور به گور کردن آنها بتوانیم با تلاش صادقانه ایران را نه فقط برای خود بلکه برای نسلهای بعدی خودمان بسازیم وباعث اقتخارشان شویم ونه دلت ونابودیشان .