روز "ولنتاین" و رازهای عاشقانه در دنیای حیوانات.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۷۰
senator x - تهران، ایران
باین میگن(شیر)
یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۱:۰۹
۳۰
leona - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
خوش به حال کسی که عشقی توی زندگیش داره زندگی بی عشق فایده ای نداره .توی ایران یک نَفَر بود که هر وقت می دیدمش ضربان قلبم بالا می رفت صورتم و تنم داغ می شد وقتی از در وارد می شد من خوشحالترین آدم روی زمین بودم وقتی داشت باهام حرف می زد من توی رنگ چشماش غرق می شدم چشماش از چند رنگ زیبا بود سبز و چند رنگ دیگه من تموم جزئیات صورتشو هنوز هم به خاطر دارم اگه قبلا از جایی رد شده بود من از بوی تنش می فهمیدم
یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۳:۳۲
۳۰
leona - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
ولی من هیچ وقت عشقمو بهش ابراز نکردم هیچ وقت بهش نگفتم دوست دارم بدون خداحافظی و بدون ابراز عشق از ایران اومدم بیرون غرور زنانم این اجازه رو هیچ وقت بهم نداد ولی تا وقتی که زنده ام به یادش خواهم بود و براش بهترین آرزوها رو می کنم من هیچ وقت به ایران برنمی گردم پس فکر نمی کنم هیچ وقت بتونم دوباره ببینمش
یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۳:۴۱
۵۴
با دارا و سارا - ملبورن ، استرالیا
[::leona - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا::]. دو عاشق واقعی زمانی عاشق واقعی هستند. که بهمدیگه نرسند...میدونی چرا. ؟ چون اگه بهم برسن. دیگه اون لذت نداشتن. دیگه وجود نداره. / در واقع خود نداشتن یک لذت هستش./ اگه فرهاد هم. شیرین رو روز اول داشت. شاید بجای کوه کندن باید تو دادگستری فرم پر میکرد../ به زندگیت ادامه بده. اون بابا رو هم فراموش کن. اون یه تجربه بود. ازش استفاده کن.
دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۶:۲۸
۵۴
با دارا و سارا - ملبورن ، استرالیا
[::leona - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا::]. دو عاشق واقعی زمانی عاشق واقعی هستند. که بهمدیگه نرسند...میدونی چرا. ؟ چون اگه بهم برسن. دیگه اون لذت نداشتن. دیگه وجود نداره. / در واقع خود نداشتن یک لذت هستش./ اگه فرهاد هم. شیرین رو روز اول داشت. شاید بجای کوه کندن باید تو دادگستری فرم پر میکرد../ به زندگیت ادامه بده. اون بابا رو هم فراموش کن. اون یه تجربه بود. ازش استفاده کن.
دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۶:۲۸
۳۰
leona - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
ولی من هیچ وقت عشقمو بهش ابراز نکردم هیچ وقت بهش نگفتم دوست دارم بدون خداحافظی و بدون ابراز عشق از ایران اومدم بیرون غرور زنانم این اجازه رو هیچ وقت بهم نداد ولی تا وقتی که زنده ام به یادش خواهم بود و براش بهترین آرزوها رو می کنم من هیچ وقت به ایران برنمی گردم پس فکر نمی کنم هیچ وقت بتونم دوباره ببینمش
یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۳:۴۱
۳۰
leona - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
خوش به حال کسی که عشقی توی زندگیش داره زندگی بی عشق فایده ای نداره .توی ایران یک نَفَر بود که هر وقت می دیدمش ضربان قلبم بالا می رفت صورتم و تنم داغ می شد وقتی از در وارد می شد من خوشحالترین آدم روی زمین بودم وقتی داشت باهام حرف می زد من توی رنگ چشماش غرق می شدم چشماش از چند رنگ زیبا بود سبز و چند رنگ دیگه من تموم جزئیات صورتشو هنوز هم به خاطر دارم اگه قبلا از جایی رد شده بود من از بوی تنش می فهمیدم
یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۳:۳۲
۷۰
senator x - تهران، ایران
باین میگن(شیر)
یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۱:۰۹
۷۰
senator x - تهران، ایران
باین میگن(شیر)
یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۱:۰۹
۳۰
leona - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
خوش به حال کسی که عشقی توی زندگیش داره زندگی بی عشق فایده ای نداره .توی ایران یک نَفَر بود که هر وقت می دیدمش ضربان قلبم بالا می رفت صورتم و تنم داغ می شد وقتی از در وارد می شد من خوشحالترین آدم روی زمین بودم وقتی داشت باهام حرف می زد من توی رنگ چشماش غرق می شدم چشماش از چند رنگ زیبا بود سبز و چند رنگ دیگه من تموم جزئیات صورتشو هنوز هم به خاطر دارم اگه قبلا از جایی رد شده بود من از بوی تنش می فهمیدم
یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۳:۳۲
۳۰
leona - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
ولی من هیچ وقت عشقمو بهش ابراز نکردم هیچ وقت بهش نگفتم دوست دارم بدون خداحافظی و بدون ابراز عشق از ایران اومدم بیرون غرور زنانم این اجازه رو هیچ وقت بهم نداد ولی تا وقتی که زنده ام به یادش خواهم بود و براش بهترین آرزوها رو می کنم من هیچ وقت به ایران برنمی گردم پس فکر نمی کنم هیچ وقت بتونم دوباره ببینمش
یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۳:۴۱
۵۴
با دارا و سارا - ملبورن ، استرالیا
[::leona - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا::]. دو عاشق واقعی زمانی عاشق واقعی هستند. که بهمدیگه نرسند...میدونی چرا. ؟ چون اگه بهم برسن. دیگه اون لذت نداشتن. دیگه وجود نداره. / در واقع خود نداشتن یک لذت هستش./ اگه فرهاد هم. شیرین رو روز اول داشت. شاید بجای کوه کندن باید تو دادگستری فرم پر میکرد../ به زندگیت ادامه بده. اون بابا رو هم فراموش کن. اون یه تجربه بود. ازش استفاده کن.
دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۶:۲۸
۳۰
leona - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
خوش به حال کسی که عشقی توی زندگیش داره زندگی بی عشق فایده ای نداره .توی ایران یک نَفَر بود که هر وقت می دیدمش ضربان قلبم بالا می رفت صورتم و تنم داغ می شد وقتی از در وارد می شد من خوشحالترین آدم روی زمین بودم وقتی داشت باهام حرف می زد من توی رنگ چشماش غرق می شدم چشماش از چند رنگ زیبا بود سبز و چند رنگ دیگه من تموم جزئیات صورتشو هنوز هم به خاطر دارم اگه قبلا از جایی رد شده بود من از بوی تنش می فهمیدم
یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۳:۳۲
۷۰
senator x - تهران، ایران
باین میگن(شیر)
یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۱:۰۹
۳۰
leona - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
ولی من هیچ وقت عشقمو بهش ابراز نکردم هیچ وقت بهش نگفتم دوست دارم بدون خداحافظی و بدون ابراز عشق از ایران اومدم بیرون غرور زنانم این اجازه رو هیچ وقت بهم نداد ولی تا وقتی که زنده ام به یادش خواهم بود و براش بهترین آرزوها رو می کنم من هیچ وقت به ایران برنمی گردم پس فکر نمی کنم هیچ وقت بتونم دوباره ببینمش
یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۳:۴۱
۵۴
با دارا و سارا - ملبورن ، استرالیا
[::leona - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا::]. دو عاشق واقعی زمانی عاشق واقعی هستند. که بهمدیگه نرسند...میدونی چرا. ؟ چون اگه بهم برسن. دیگه اون لذت نداشتن. دیگه وجود نداره. / در واقع خود نداشتن یک لذت هستش./ اگه فرهاد هم. شیرین رو روز اول داشت. شاید بجای کوه کندن باید تو دادگستری فرم پر میکرد../ به زندگیت ادامه بده. اون بابا رو هم فراموش کن. اون یه تجربه بود. ازش استفاده کن.
دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۶:۲۸
۳۰
leona - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
ولی من هیچ وقت عشقمو بهش ابراز نکردم هیچ وقت بهش نگفتم دوست دارم بدون خداحافظی و بدون ابراز عشق از ایران اومدم بیرون غرور زنانم این اجازه رو هیچ وقت بهم نداد ولی تا وقتی که زنده ام به یادش خواهم بود و براش بهترین آرزوها رو می کنم من هیچ وقت به ایران برنمی گردم پس فکر نمی کنم هیچ وقت بتونم دوباره ببینمش
یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۳:۴۱
۷۰
senator x - تهران، ایران
باین میگن(شیر)
یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۱:۰۹
۵۴
با دارا و سارا - ملبورن ، استرالیا
[::leona - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا::]. دو عاشق واقعی زمانی عاشق واقعی هستند. که بهمدیگه نرسند...میدونی چرا. ؟ چون اگه بهم برسن. دیگه اون لذت نداشتن. دیگه وجود نداره. / در واقع خود نداشتن یک لذت هستش./ اگه فرهاد هم. شیرین رو روز اول داشت. شاید بجای کوه کندن باید تو دادگستری فرم پر میکرد../ به زندگیت ادامه بده. اون بابا رو هم فراموش کن. اون یه تجربه بود. ازش استفاده کن.
دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۶:۲۸
۳۰
leona - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
خوش به حال کسی که عشقی توی زندگیش داره زندگی بی عشق فایده ای نداره .توی ایران یک نَفَر بود که هر وقت می دیدمش ضربان قلبم بالا می رفت صورتم و تنم داغ می شد وقتی از در وارد می شد من خوشحالترین آدم روی زمین بودم وقتی داشت باهام حرف می زد من توی رنگ چشماش غرق می شدم چشماش از چند رنگ زیبا بود سبز و چند رنگ دیگه من تموم جزئیات صورتشو هنوز هم به خاطر دارم اگه قبلا از جایی رد شده بود من از بوی تنش می فهمیدم
یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۳:۳۲