نسرین ستوده: ما زخمخورده یک ماجرا هستیم؛ چرا باید روبهروی هم بایستیم؟
+18
رأی دهید
-3
بی بی سی- نسرین ستوده، وکیل و فعال حقوق بشر، با اشاره به اختلافات میان جریانهای مختلف اپوزیسیون جمهوری اسلامی میگوید: «ما زخمخورده یک ماجرا هستیم؛ چرا باید روبهروی هم بایستیم؟»نسرین ستوده از اوایل دهه ۱۳۸۰ وارد پروندههایی شد که برای حاکمیت در ایران «حساس» تلقی میشدند. او بارها بازداشت شد، از حق وکالت محروم ماند و احکام سنگین زندان گرفت. این فشارها تنها متوجه خودش نبود. همسرش رضا خندان، فعال مدنی و سیاسی، اکنون بیش از یک سال است که به دلیل اعتراض به حجاب اجباری در زندان بهسر میبرد. فرزندانشان، مهراوه و نیما، نیز در سالهای گذشته با برخوردهای امنیتی و قضایی روبهرو بودهاند.
با این حال، خانم ستوده در گفتوگویی با فرناز قاضیزاده در برنامه «گفتوگوی ویژه» تأکید میکند که «تجربه مشترک سرکوب و خشونت، میتواند و باید به نقطه اتصال نیروهای مختلف تبدیل شود.»
به باور خانم ستوده: «باید برای همبستگی، اراده وجود داشته باشد.» و این اراده زمانی شکل میگیرد که افراد، فارغ از گرایش سیاسی و فکری، به «همپوشانی دردهای مشترک» توجه کنند؛ دردهایی که بهگفته او، «از استبداد به همه ما وارد شده است.»
او برای توضیح این نگاه، به بازداشتهای گسترده و خشونتآمیز در مراسم هفتمین روز درگذشت خسرو علیکردی، فعال حقوق بشر، اشاره میکند؛ مراسمی که به گفته او، در آن افراد با گرایشهای کاملا متفاوت، از هواداران نظام پادشاهی تا اصلاحطلبان، لائیکها و نیروهای چپ، بازداشت شدند.
خانم ستوده میگوید: «من به آزادی همه آنها فکر میکنم. همبستگی دقیقا از همینجا میآید؛ از توجه به درد مشترک. وقتی ما زخمخورده یک ماجرا هستیم، چرا باید اختلافات خودمان را وسط بکشیم؟»
اکثریت، قدرت و حقوق اقلیتها
نسرین ستوده در بخش دیگری از گفتوگو به فضای سیاسی فعلی اشاره کرد و گفت که حتی اگر یک جریان سیاسی موفق شود اکثریت را بهدست آورد و قدرت را در اختیار بگیرد، «تازه اول مشکلاتش است»، چرا که باید حقوق اقلیتها را به رسمیت بشناسد و تضمین کند.
او تأکید میکند: «ما باید بر سر اعلامیه جهانی حقوق بشر بایستیم و از آن کوتاه نیاییم. حقوق بشر، حقوق اقلیتهاست.»
در پاسخ به پرسشی درباره «خط قرمز» همبستگی بهویژه با توجه به اختلافات میان چهرههای سیاسی حتی درون زندان که پیشترهم درباره آنها خبرهایی منتشر شده بود، خانم ستوده با احتیاط پاسخ میدهد. او تاکید میکند که چنین گفتوگوهایی باید در «شرایطی برابر و آزاد» انجام شود و در شرایط فعلی، از ورود به جزئیات آن معذور است.
خانم ستوده در پاسخ به انتقادهایی که گاه متوجه فعالان شناختهشده وجود داشته که به فعالان کمتر شناختهشده یا گمنام توجه کافی ندارند، میگوید که این نقدها را مهم میداند و به آنها احترام میگذارد.
او سپس به تجربهای از زندان قرچک اشاره میکند؛ جایی که یکی از زندانیان محکوم به جرایم مواد مخدر، از تلاشهای او و همکارانش برای لغو اعدام در این پروندهها تشکر کرده بود. ستوده میگوید این تلاشها منجر به لغو بسیاری از احکام اعدام در پروندههای مرتبط با مواد مخدر شد.
اما همه تلاشها به نتیجه نرسیدند. او از پرونده یک «کودکهمسر» سخن میگوید که علیرغم پیگیریهایش، نتوانست مانع اجرای حکم اعدام او شود. خانم ستوده با تاثر میگوید: «اینها وظایفی است که باید انجام بدهیم».
وقتی صحبت به بیش از دو دهه فعالیت او میرسد، ستوده نگاهی شخصیتر ارائه میدهد. او میگوید: «اجازه بدهید اقرار کنم؛ موضوع حتی مبارزه نبود. مسئله خشونتی بود که حیثیت و کرامت ما را، بهعنوان یک زن و یک کنشگر، لگدمال میکرد.»
بهگفته او، «تسلط مردسالارانه و خشونت ساختاری»، رنجی بود که نمیشد در برابرش سکوت کرد. همین تجربه زیسته، او را به مسیری کشاند که امروز از آن بهعنوان «مقاومت مدنی» یاد میشود.
مرز انفعال و مبارزه بدون خشونت
خانم ستوده در پاسخ به پرسشی درباره مرز میان انفعال و مبارزه بدون خشونت، به تجربههای متفاوتی اشاره میکند. او میگوید در سالهای ابتدایی دهه ۱۳۹۰، برخی از همبندیهایش در زندان معتقد بودند روشهای او «تند» است و به خشونت نزدیک میشود؛ در حالی که در سالهای بعد، با اوجگیری اعتراضات، عدهای همان روشها را «فانتزی» میدانند.
او توضیح میدهد: «آیا وقتی وکالت میکنم، دارم مبارزه میکنم؟ نه. اما وقتی نتایجش را اعلام میکنم، دارم مبارزه میکنم.» از نظر خانم ستوده، مرز خشونت جایی است که فرد «با سلاح، بهطور فیزیکی به دیگری حمله میکند». در مقابل، تحصن، اعتصاب غذا، اعتصاب ملاقات، تظاهرات خیابانی و اعتراض مدنی، همگی جزو حقوق شهروندی و مصادیق مبارزه بدون خشونت هستند.
وقتی از او درباره مسیر سه دهه گذشته خودش و خانوادهاش پرسیده میشود، خانم ستوده به مثالی عینی اشاره میکند: «همین حالا، در حالی که جمهوری اسلامی میگوید کسی را به خاطر حجاب مجازات نمیکند، همسرم رضا خندان یک سال و چهار ماه است که به خاطر اعتراض به حجاب اجباری، زندانی است.»
او همچنین به خشونت علیه زنان و دختران اشاره میکند و میگوید: «یکی از آنها میتوانست مهراوه، دختر خودم، باشد.» بهگفته او، فرزندانش زندگی «عادی» نداشتهاند. او میگوید: «در جامعه ما، بچه ها از بیعدالتی و خشونت رنج بردهاند و رنج دوم، زمانی است که جامعه نسبت به این خشونتها بیتفاوت بماند.»
حجاب اجباری، زندان و مقاومت
خانم ستوده، در پیگیری پرونده همسرش و حتی ملاقاتهای زندان، به دلیل امتناع از رعایت حجاب اجباری با مشکلات جدی مواجه است. او نخستین بار در سال ۱۳۸۹ به دلیل مصاحبه بدون حجاب بازداشت شد و بعدها، بهدلیل وکالت پرونده «دختران خیابان انقلاب»، با اتهامهایی چون «اشاعه فساد و فحشا» روبهرو و به زندان قرچک منتقل شد؛ جایی که با اعتصاب غذا به شرایط زندان اعتراض کرد.

در پایان گفتوگو، فرناز قاضیزاده از نسرین ستوده میپرسد که پس از سه دهه ایستادگی، آرزویش چیست. پاسخ او کوتاه و روشن است: «اجرای بیکموکاست قانون و لغو اعدام در ایران.»
خانم ستوده در پایان این گفت وگو، تابلویی را نشان میدهد که خسرو علیکردی، پیش از درگذشت برای او ساخته بود. او میگوید این تابلو را چند ساعت پیش از بازداشت جواد علیکردی، برادر خسرو، از او تحویل گرفته است؛ یادگاری از دوستی، همدلی و همان همبستگیای که به باور ستوده، «تنها راه عبور از زخمهای عمیق جامعه ایران است.»
۴۰

مصدق روحت شاد - تهران، ایران
خانم ستوده. پالان طلبی یه جریان سیاسی واقعی نیست. اگر بود اجتماعات پالان طلبان در خارج با جمع چند ده نفری برگزار نمیشد. رضا یغلوی تا چند سال قبل تو خونش روی صندلی لنگشو هوا داده بود و عین عقب مونده ها میخندید! ظرف چند سال گروهی لندن نشین خائن این شاشزاده مفتخور رو علم کردند تا حرکتهای اعتراضی مردم رو مصادره کنند.
13
1
چهارشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۴ - ۰۹:۵۳
۶۵

zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
1:ما که حرفی نداریم، از روز اول هم گفتیم: بگذارید مردم تصمیم بگیرند. فقط یک شرط کوچولو، به اندازه یک هندوانه قاچشده: لطفاً هر ۵۷ ثانیه یکبار فریب مارهای هفتخطِ خالحوزهای از قبیل زن زندگی آزادی یا پیرزن ایرانی را نخورید که با کراوات دمکراسی میآیند و با عمامه «آزادی» میروند. یک برند است با ۱۰ اکانت فیک،. ۲۰ موضع سیاسی متناقض، صبح آنتیپهلوی است، ظهر دمکراسیخواه، شب هم هندوانهفروشِ زیر بغل شما. اینجا "زن زندگی آزادی" است با چاشین ضد مجاهد و پهلوی مدافع شما.در فضای مجازی دیگر chertopert. و مجاهد. اسم آزادی،به کامِ آشفتگی،و به خرجِ سادهدلی ما.شما حالا شما میفرمایید «همه با هم، اتحاد داشته باشیم».خیلی هم عالی فقط بفرمایید دقیقاً با کی؟ با اکانت chertopert؟ یا با نسخه پنجم " زن زندگی آزادی" همان اکانت که دیروز جمهوریخواه بود و امروز پادشاهیستیزِ دمکرات؟ "زن، زندگی، آزادی" اپوزیسیون نیست،ولی مشت نمونه خروار است؛ وقتی از یک شعار، اینهمه دکان درمیآید، آدم حق دارد بپرسد: واقعاً هنوز وقتِ خواب خرگوشی شما است؟.
0
7
چهارشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۴ - ۱۰:۱۰