مهمتر از آنچه «ترانه» گفت یا نگفت!
+7
رأی دهید
-4
استقبال 25 میلیونی از مستند در اینستاگرام فیلترشده و گفتوگوی انتقادی دو بازیگر پرورش یافته در فضای هنری جمهوری اسلامی بار دیگر نشان داد سیاستهای تحمیل و فیلترینگ و سانسور شکست خورده و قابل بازگشت نیست و بهتر است بودجه آنها را بدهند خلقالله گوشت و مرغ بخرندعصر ایران؛ مهرداد خدیر- فارغ از آنچه ترانه علیدوستی بازیگر سرشناس سینمای ایران در مصاحبه با پگاه آهنگرانی -دیگر بازیگر و او هم شناخته شده- گفته یا نگفته این نکته مهم است که بنا به گزارش خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی این ویدیو به عنوان پربازدیدترین ویدیوی سال اینستاگرام فارسی شناخته شده چرا که شمار بازدید آن از 25 میلیون فراتر رفته است. این در حالی است که دسترسی به صفحه اینستاگرام بیبیسی فارسی بدون فیلتر شکن میسر نیست!
بر این اساس جای شگفتی است که منتقدان و مخالفان عمدتا اصولگرا به جای تأمل بر این همه توجه و اعلام بیحاصلی فیلترینگ در رویکردی غالبا تغافلی و تجاهلی تنها به سخنان ترانه گیر دادهاند و در واقع کم آوردهاند و برای تخریب او در افکار عمومی یادآور شدهاند که پول تهیه کننده سریال شهرزاد -که ترانه بازیگر آن بود و به اعتبار و استناد همان "شهرزاد سینمای ایران" لقب گرفت- آلوده بوده و مال او هم حرام است!
حال آنکه کارگردان آن سریال، حسن فتحی بود و انبوهی از بازیگران دیگر هم در سه فصل آن نقش ایفا کرده و مگر خود حسن فتحی و شهاب حسینی و چهرههای بسیار دیگر دستمزد نگرفتند و انگار تنها ترانه بابت بازی درخشان خود پول گرفته؟!
این تخم لق را البته مهرداد فرهمند در دهان اینها گذاشت و اگر او به جای نقد در دفاع از مستند ترانه نوشته بود برای خود او هم مینوشتند سابق بر این حقوق بگیر رسانه روباه پیر بوده چون پیشتر خبرنگار بیبیسی فارسی بوده.
این نوشته در دفاع یا نقد آنچه ترانه علیدوستی در مصاحبه با پگاه آهنگرانی گفته یا نگفته نیست هر چند شخصا هنر برای هنر و با هدف ذات زیبایی را میپسندم و هنر در خدمت فمینیسم را متمایز از هنر در خدمت ایسمهای دیگر نمیدانم اما درباره این مستند -که البته بیشتر یک مصاحبه است تا فیلم مستند- حضور و ظهور بیحجاب بازیگری که 22 سال با روسری یا کلاه مقابل دوربین سینما ظاهر میشده برای رسانههای خاص عجیب نیست یا این که پس از دوران بازداشت در پاییز 1401 محبوبتر شده یا این که 25 میلیون نفر در اینستاگرام فیلتر شده فیلم را دیدهاند و نقل محافل است بلکه برای تخریب او به اتهامات تهیهکننده سریال "شهرزاد" پرداختهاند چرا که میدانند اگر از روسری نداشتن یا سخنان او انتقاد کنند مخاطب همراهی نمیکند ولی چون مردم به خاطر مسایل معیشتی گرفتارند به موضوع دستمزدی که تهیه کنندهای غیر متعارف پرداخته حساساند.
مهمتر از آنچه ترانه گفته یا نگفته اما همین است که دختری که در همین ساختار سیاسی بازیگر شده حالا بر خلاف آنچه سالها تبلیغ و القا شده شوریده ولی باز عدهای دست بردار نیستند و چون از اقناع نسل جدید ناتواناند نمایندهای پیشنهاد کرده زنانی که حجاب ندارند از دریافت مهریه محروم شوند و بعد که با انواع انتقادات رو به رو شد که این حرف هیچ پایه و اساسی در شرع ندارد توضیح داد منظورم این بود که اگر احکام فقهی را قبول ندارید چطور به مهریه که میرسید میخواهید مطابق فقه عمل شود؟
حال آن که این سخن هم نادرست است چرا که همه دور و برمان دیدهایم افرادی را که چندان مقید نیستند اما پای ارث و میراث که میرسد دو خواهر را یکی حساب می کنند و خودشان را معادل دو خواهر و میگویند حکم دینی است و زیر بار تساوی نمیروند. دختران یا زنان بیحجاب هم کاری ندارند در شرع چه آمده بلکه مطابق قانون از این حق یا ابزار استفاده میکنند هر چند به نماینده معمم میتوان یادآور شد قرار است در بودجه 1405 اتکای 70 درصد درآمد دولت به مالیات باشد. آیا در آنجا هم میگویید لازم نیست بی حجابها مالیات بدهند یا در آنجا درآمد ملاک است؟!
اهمیت عدد 25 میلیون بازدید را هنگامی بیشتر درمییابیم که بدانیم طبق بررسی مطالب منتشره در صفحات خبرگزاریهای رسمی ایسنا، ایرنا و فارس و همچنین بیبیسی فارسی، من وتو و ایراناینترنشنال در اینستاگرام (در کانال تحلیل شبکههای اجتماعی) از ابتدای سال ۱۴۰۴ تاکنون، هیچ مطلبی به اندازه این مصاحبه بازدید نداشته است.
در میان همه واکنشها تنها دو سه روزنامه و از جمله روزنامه فرهیختگان کوشید به جنبههای گوناگون آن بپردازد و از جمله این که «همدلی بخشی از جریان نزدیک به حزب اصلاح طلب با پروژه بیبیسی نشان داد دولت پزشکیان باید فکری جدی برای خود کند» حال آن که با این استقبال مدافعان فیلترینگ هم باید بیش از پیش به بیهوده بودن تصمیم و اصرار خود بیندیشند.
انتقاد دیگرشان این است: «بیصداقتی، به سطح رابطه کارگردان و سوژه نیز تسری پیدا میکند. آهنگرانی هیچ تلاشی برای فاصلهگذاری انتقادی نمیکند. نسبت او با علیدوستی، نسبت پرسشگر و پاسخگو نیست؛ نسبت همدل و تأییدکننده است... مسئله دیگر، قهرمانسازی کمهزینه است؛ الگویی که در آن کنش سیاسی به پرفورمنس رسانهای تقلیل مییابد... اینجا با «انقلابِ بیهزینه» طرفیم، کنشی که نه برنامه دارد، نه تحلیل، نه پذیرش تبعات تصمیم حداقلیاش را. اعتراض در این الگو، نه مسئولیت میطلبد و نه پاسخگویی خاصی در پی خود ایجاد میکند.»
توجه داشته باشیم این تعابیر را درباره گفت و گوی دو دختر بازیگر به کار بردهاند که قبلتر هم در نشریات با هم مصاحبه میکردند و هر دو به دو خانواده مشهور تعلق دارند و به جای این که بپرسند چرا فضا را آن قدر تنگ کردهایم که کار به اینجا برسد شروع کردهاند به انگ زدن به مصاحبه کننده و مصاحبه شونده و خود اذعان کردهاند:
«نمایش بیهزینه ترانه علیدوستی و قهرمانسازی از او و بدچهره جلوهدادن کسانی که مانند سلبریتی و شهرههای تابع نظم به کسب روزیشان از طریق مبادی رسمی مشغولند بعد دیگری از فعالیتهای معاندانه این شبکه را آشکار میکند. به بیان دیگر، ترانه علیدوستی بهعنوان یک چهره معصوم انقلابی مورد ستایش قرار میگیرد و دیگری صرفاً بهخاطر احترامگذاشتن به قوانین کشور باید آبرویش در بازار مکاره شبکههای غربی به قیمت ناچیز حراج شود! پس از پخش مستند «ترانه» دوگانههای کاذب، ولی مشتریپسند تحت عنوان «قهرمان» و «ضد قهرمان» اوج میگیرد و هر کنشی از طرف هنرمندان ایراندوست در برابر تصویر مسلط و قدسیشده علیدوستی تعریف میشود و مورد ارزیابی قرار میگیرد. علیدوستی در فرایند قهرمانسازی از خودش هدفی را هم ترسیم میکند و میگوید سینما باید تعطیل شود تا آنچه مطلوب من و همفکرانم است روی پرده برود.»
با مزهتر اما آن است که روزنامه جوان نوشته و در آن هم اعتراف به شکست در تحمیل سیاست های فرهنگی به نسل جدید و در عصر ارتباطات و پیام رسان ها نهفته است:
"کسانی میخواهند بگویند این مستند به خاطر حرفهایی که در آن زده شده، دیده شده حال آن که اگر همین حرفها فقط به شکل صوتی یا با حجاب عرفی منتشر میشد، همینقدر دیده نمی شد و میتوان ادعا کرد در همین مستند اگر حجاب از این هم بدتر بود، بسیار بیشتر دیده میشد. این یعنی ابزارشدن نه آزادشدن و آزادبودن و زنبودن."

روزنامه خراسان با ادبیاتی نرمتر نوشته علیدوستی در این مصاحبه، بیش از آنکه تصویری از بلوغ فکری یک هنرمند تجربهدیده ارائه دهد، نشان داد همچنان در همان ایستگاه ذهنی ۱۵ سالگی متوقف مانده ولی واقع بینتر از دیگران است و فخاشی نمی کند . یادآور شده: "مطالباتی که او بیان میکند، بیتردید خواستههای بخشی از زنان ایران در دهههای اخیر بوده اما خطا آن جاست که این خواستهها به خواست عمومی همه زنان تعمیم داده میشود."
این جمله را دوباره بخوانید. به جای آن که به نتانیاهو و بریتانیا نسبت دهد و فخاشی کند تأکید دارد مطالبات بخشی از زنان است نه همه زنان و از گفتههای خود او گواه می گیرد: " همیشه آرزو داشتم مردم اینطور فکر کنند" و توضیح می دهد "زنانی محجبه، تحصیلکرده، شاغل و فعال اجتماعی که الزاماً با همه سیاستهای رسمی موافق نیستند، خود را در این تصویر سیاه و یکدست بازنمییابند" و البته نکته درستی است اما از بس صدا و سیما آنها را نشان می دهد ترانه ضرورتی ندیده به آنها هم بپردازد یا هر که از طیف خود آگاه است.
مهمتر از آنچه ترانه گفته یا نگفته آمار دیده شدن است و روزنامه قدس این را به خوبی دریافته و با ادبیاتی متفاوت با کیهان و فارس و همشهری زاکانی به همین واقعیت پرداخته و نوشته:
" آمار دیده شدن این گفتوگو و واکنشها به آن نشان میدهد ماجرای اعتراضات سال ۱۴۰۱ همچنان برای بخش قابل توجهی از جامعه مهم است، اگرچه آمار بازدیدکنندگان این گفتوگو را نباید به معنای موافقت و همدلی با آن دانست.
فارغ از اینکه این روایت، صرفاً روایت یکسویه ترانه علیدوستی است و نمیتوان آن را حتی به تمامی معترضان وقایع آن سال تعمیم داد، سؤال اینجاست که روایت وقایع ۱۴۰۱ برای ۱۴۰۴ ایران چه دستاوردی به همراه دارد؟
واقعیت این است که سالها کمکاری در حوزههای فرهنگی و همچنین قرار گرفتن در برههای از تاریخ که تغییرات اجتماعی در آن شتابان بوده موجب شده است که نحوه پوشش و به ویژه حجاب در جامعه تغییرات قابل توجهی داشته باشد. این تغییرات که بازنمایی رسانهای آن به واسطه فراگیری شبکههای اجتماعی، ضریب قابل توجهی یافته، موجب شد مواجهه دستگاههای حاکمیتی با آن با نوعی نگرانی و شتابزدگی همراه شود که نتیجه آن در سازوکار پرهزینه گشت ارشاد و به دنبال آن وقوع اعتراضات و سوار شدن ضدانقلاب بر آن و تبدیل آن به اغتشاشات شد.
اکنون که حاکمیت عملاً به این نتیجه رسیده است که در کف خیابان نباید برخورد قهری با بدحجابی و بدپوششی صورت گیرد که این به معنای پذیرش فقهی و عبور از حکم الهی درباره حجاب نیست، بلکه پذیرش این واقعیت است که چنین برخوردهایی راهحل نتیجهبخشی برای بهبود مسأله حجاب نیستند."
با این اوصاف میتوان گفت استقبال 25 میلیونی از مستند ترانه و گفتوگوی دو بازیگر پرورش یافته در فضای هنری جمهوری اسلامی بار دیگر نشان داد سیاستهای تحمیل و فیلترینگ و سانسور شکست خورده و قابل بازگشت نیست و اگر به جای تزریق بودجههای دهها هزار میلیارد تومانی به نهادهای شبه فرهنگی که به دنبال شبیه کردن جامعه به خودشان هستند پول آن را در قالب کالابرگ به مردم بدهند تا گوشت و مرغ بخرند به همان میزان که کمتر به کاربهدستان فحش میدهند یا دعاشان میکنند تأثیرگذارتر از کاری است که مثلا سازمان تبلیغات اسلامی با شش یا هفت هزار میلیارد تومان و دیگران با بودجههای کمتر و بیشتر میخواهند انجام دهند و اصلا بهترین تبلیغ برای نظام همین است.