بحران غذا در ایران؛ خطر قحطی و «شورش گرسنگان»؛ دبیرکل حزب سازندگی هشدار داد
+7
رأی دهید
-1
دبیرکل حزب سازندگی هشدار داده که بحران غذا در ایران «این پتانسیل را دارد که مردم گرسنه را به خیابانها بکشاند»دویچه وله: افزایش بیسابقه قیمتها، کاهش قدرت خرید و تنگنای تأمین ارز برای واردات، ایران را در آستانه بحران غذایی قرار داده است. یک مأمور پلیس از فکر "فروش کلیه"اش خبر داده. کارشناسان درباره "خطر قحطی" و شورش گرسنگان هشدار میدهند.
ویدئوی منتشرشده از یک مأمور نیروی انتظامی در استان کهگیلویه و بویراحمد بازتاب گستردهای در رسانهها و شبکههای اجتماعی داشته است. این مأمور در ویدیوی مزبور با اشاره به شرایط معیشتی نابسامانش، از این سخن گفته که فشار اقتصادی بر او چنان بوده که حتی به فروش کلیه خود نیز فکر کرده است.
به گزارش "رویداد۲۴" در روز دوشنبه ۲۴ آذر (۱۵ دسامبر)، این مأمور که در ابتدا اعتراض خود به حقوق پایین و فشارهای اقتصادی را مطرح کرده بود، سپس در واکنشی دیگر سخنانش را تعدیل کرده و گفته است که هدفش تنها "درد دل" درونسازمانی بوده است. واکنشها اما نشاندهنده وخامت وضعیت اقتصادی و فشار کمرشکن معیشتی بر قشرهای مختلف، بهویژه گروههای آسیبپذیرتر اجتماعی است.
تورم سرسامآور و فشار معیشتی
این نمونه تنها نمادی از بحران عمیق اقتصادی در ایران است که در گزارشهای رسمی و تحلیلهای کارشناسی نیز برجسته شده است. حسین مرعشی، دبیرکل حزب سازندگی، در سرمقاله ۲۱ آذر روزنامه این حزب تصریح کرده بود که در دو دهه گذشته رشد اقتصادی ایران به حدود یک درصد رسیده و تورم از میانگین حدود ۲۱ و ۲۲ درصد به بیش از ۵۳ درصد در سال جاری افزایش یافته است؛ سطحی که نه تنها قدرت خرید مردم را به شدت کاهش داده، بلکه تأمین ارز برای واردات کالاهای اساسی را نیز بحرانی کرده است.
مرعشی با بیان اینکه اقتصاد ایران در ۲۰ سال گذشته "گروگان مسئله هستهای" بوده، و با تأکید بر لزوم "جدی گرفتن" تأمین مواد غذایی، تصریح کرده بود که دولت "برای جلوگیری از بروز قحطی" ناگزیر شده است کالاهای اساسی را با دلار ۱۲۵ هزار تومانی وارد کند تا "حداقل کالا در بازار موجود باشد، هرچند با قیمت بالا".
دادههای رسمی و گزارشهای رسانهای نیز حکایت از افزایش چشمگیر قیمت اقلام غذایی در ماههای گذشته دارد. برای مثال، تورم مواد غذایی در شهریور امسال تا حدود ۵۸ درصد گزارش شده بود که بیش از دو برابر مدت مشابه سال پیش بوده است. چنین جهشهایی فشار معیشتی بر خانوارهای کمدرآمد را به سطحی بحرانی رسانده است.
بحران غذا؛ از افزایش قیمت تا کاهش مصرف
افزایش بیسابقه قیمتها حتی فراتر از موضوعی اقتصادی، به بحرانی تغذیهای نیز تبدیل شده است. دادههای غیررسمی و گزارشهای میدانی نشان میدهند که بسیاری از خانوارها دیگر توان خرید غذاهای پروتئینی را ندارند و مصرف لبنیات، گوشت و حتی غلات در سطح جامعه کاهش یافته است.
همزمان، دادههای گمرکی حکایت از کاهش قابلتوجه واردات خوراک دام دارد؛ موضوعی که امنیت غذایی را به ویژه در بخش کشاورزی و تولید گوشت و لبنیات با خطر روبرو میکند. این کاهش واردات و افزایش هزینههای تولید، به ویژه در دورهای که اقتصاد کشور با کمبود ارز مواجه است، نه تنها قیمت نهایی غذا را افزایش داده، بلکه روند کاهش دسترسی به غذاهای پروتئینی را تسریع کرده است.
علاوه بر این، تحلیلهای میدانی حاکی از آن است که در بخشهایی از کشور، مصرف لبنیات که نقش مهمی در تغذیه کودکان دارد، به شدت کاهش یافته، بهگونهای که تنها درصد اندکی از خانوارها به شکل روزانه لبنیات مصرف میکنند و بخش چشمگیری از خانوادهها اصلاً مصرف پروتئین ندارند.
عوامل کلان بحران و خطر قحطی
چند عامل ساختاری بحران غذا در ایران را تشدید میکنند. نخستین عامل، سقوط ارزش پول ملی و ناتوانی دولت در تأمین ارز برای واردات است. ارزش ریال ایران به پایینترین سطح تاریخی خود رسیده و قیمت دلار از مرز ۱۳۰ هزار تومان گذشته است؛ امری که فشار تورمی را در همه بخشها، به ویژه در کالاهای وارداتی همچون مواد غذایی، افزایش داده است. کاهش ذخایر و محدودیتهای ارزی، دولت جمهوری اسلامی را برای تأمین ارز مورد نیاز جهت واردات کالاهای اساسی با چالشهای جدی روبهرو کرده است.
خشکسالی و بحران آب، عامل بعدی تشدید بحران غذا در ایران است. کشاورزی ایران که بیش از ۸۰ تا ۹۰ درصد منابع آبی کشور را مصرف میکند، اینک در نتیجه خشکسالی بیسابقه و مدیریت ناکارآمد، در معرض فروپاشی است. کاهش شدید بارندگی و افت شدید سطح آب، فشار مضاعفی را بر بخش کشاورزی وارد آورده و تولید داخلی غذا را کاهش داده است؛ چالشی که اگر ادامه یابد، ذخایر داخلی مواد غذایی را نیز بیش از پیش تضعیف میکند.
سومین عامل تشدید بحران غذا در ایران را میتوان در سیاست ارزی و وارداتی جمهوری اسلامی جستوجو کرد. در واکنش به محدودیتهای ارزی، دولت اخیراً اجازه داد تا صادرکنندگان، از ارز حاصل از صادرات خود، برای واردات کالاهای اساسی استفاده کنند. دولت با چنین مصوبهای عملا پذیرفته که ارز رسمی برای تأمین مواد غذایی در اختیارش نیست و فشار مستقیماً به بازار و خریداران منتقل شده است.
پیامدهای اجتماعی و امنیتی
بحران غذا در ایران فراتر از مسئلهای صرفا اقتصادی است و میتواند به سرعت به بحرانی اجتماعی بدل شود. فشار معیشتی، تورم بالا، و کاهش قدرت خرید نه تنها امنیت غذایی میلیونها خانواده را تهدید میکند، بلکه پیامدهای اجتماعی−سیاسی نیز در بر دارد. گزارشها حاکی از آن هستند که اعتراضات و نارضایتیها در بخشهای مختلف جامعه، از کارگر و کارمند تا نیروهای نظامی و انتظامی، در حال افزایش است و فشار اقتصادی میتواند شکافهای اجتماعی را عمیقتر کند.
در چنین شرایطی است که دبیرکل حزب سازندگی هشدار میدهد: «کاری که نتانیاهو با جنگ و فشار سیاسی نتوانست علیه جمهوری اسلامی انجام دهد، "بحران غذا" میتواند انجام دهد. بحران تأمین موادغذایی که اکنون در چند قدمی کشور قرار گرفته، این پتانسیل را دارد که مردم گرسنه را به خیابانها بکشاند.»
مرعشی در ادامه با تأکید مجدد بر اینکه "خطر جدی و بسیار نزدیک است"، نتیجه میگیرد که «یا رهبری باید مداخله کنند و یا رئیسجمهور باید از چارچوبهای موجود فراتر رفته و با تکیه بر واقعیتهای عینی کشور، تصمیمات اساسی بگیرد.»
گرچه "خطر بروز قحطی" در ایران، بهگونهای که مرعشی عنوان کرده، در رسانههای رسمی کمتر مطرح میشود، اما دادههای مستقل نشان میدهد که این کشور در شرایطی است که شاخصهای بحران غذا، یعنی نرخ تورم بالا، سقوط ارز، خشکسالی و کاهش مصرف، همزمان فعال شدهاند و میتوانند وضعیت تأمین مواد غذایی را به نقطهای خطرناک نزدیک کنند.
سیاستهای اقتصادی موجود به تنهایی توان مقابله با چنین بحران چندجانبهای را ندارند و بدنه اجتماعی نیز روزبهروز با کاهش شاخصهای تندرستی و امنیت غذایی روبهروست. از نظر کارشناسان و تحلیلگران، مقابله با این پیچیدگی نیازمند تصمیمات فوری، شفاف و مبتنی بر شواهد است، نه چشم بستن بر واقعیتهایی که هر روز برای دهها میلیون ایرانی ملموستر میشود.
ویدئوی منتشرشده از یک مأمور نیروی انتظامی در استان کهگیلویه و بویراحمد بازتاب گستردهای در رسانهها و شبکههای اجتماعی داشته است. این مأمور در ویدیوی مزبور با اشاره به شرایط معیشتی نابسامانش، از این سخن گفته که فشار اقتصادی بر او چنان بوده که حتی به فروش کلیه خود نیز فکر کرده است.
به گزارش "رویداد۲۴" در روز دوشنبه ۲۴ آذر (۱۵ دسامبر)، این مأمور که در ابتدا اعتراض خود به حقوق پایین و فشارهای اقتصادی را مطرح کرده بود، سپس در واکنشی دیگر سخنانش را تعدیل کرده و گفته است که هدفش تنها "درد دل" درونسازمانی بوده است. واکنشها اما نشاندهنده وخامت وضعیت اقتصادی و فشار کمرشکن معیشتی بر قشرهای مختلف، بهویژه گروههای آسیبپذیرتر اجتماعی است.
تورم سرسامآور و فشار معیشتی
این نمونه تنها نمادی از بحران عمیق اقتصادی در ایران است که در گزارشهای رسمی و تحلیلهای کارشناسی نیز برجسته شده است. حسین مرعشی، دبیرکل حزب سازندگی، در سرمقاله ۲۱ آذر روزنامه این حزب تصریح کرده بود که در دو دهه گذشته رشد اقتصادی ایران به حدود یک درصد رسیده و تورم از میانگین حدود ۲۱ و ۲۲ درصد به بیش از ۵۳ درصد در سال جاری افزایش یافته است؛ سطحی که نه تنها قدرت خرید مردم را به شدت کاهش داده، بلکه تأمین ارز برای واردات کالاهای اساسی را نیز بحرانی کرده است.
مرعشی با بیان اینکه اقتصاد ایران در ۲۰ سال گذشته "گروگان مسئله هستهای" بوده، و با تأکید بر لزوم "جدی گرفتن" تأمین مواد غذایی، تصریح کرده بود که دولت "برای جلوگیری از بروز قحطی" ناگزیر شده است کالاهای اساسی را با دلار ۱۲۵ هزار تومانی وارد کند تا "حداقل کالا در بازار موجود باشد، هرچند با قیمت بالا".
دادههای رسمی و گزارشهای رسانهای نیز حکایت از افزایش چشمگیر قیمت اقلام غذایی در ماههای گذشته دارد. برای مثال، تورم مواد غذایی در شهریور امسال تا حدود ۵۸ درصد گزارش شده بود که بیش از دو برابر مدت مشابه سال پیش بوده است. چنین جهشهایی فشار معیشتی بر خانوارهای کمدرآمد را به سطحی بحرانی رسانده است.
بحران غذا؛ از افزایش قیمت تا کاهش مصرف
افزایش بیسابقه قیمتها حتی فراتر از موضوعی اقتصادی، به بحرانی تغذیهای نیز تبدیل شده است. دادههای غیررسمی و گزارشهای میدانی نشان میدهند که بسیاری از خانوارها دیگر توان خرید غذاهای پروتئینی را ندارند و مصرف لبنیات، گوشت و حتی غلات در سطح جامعه کاهش یافته است.
همزمان، دادههای گمرکی حکایت از کاهش قابلتوجه واردات خوراک دام دارد؛ موضوعی که امنیت غذایی را به ویژه در بخش کشاورزی و تولید گوشت و لبنیات با خطر روبرو میکند. این کاهش واردات و افزایش هزینههای تولید، به ویژه در دورهای که اقتصاد کشور با کمبود ارز مواجه است، نه تنها قیمت نهایی غذا را افزایش داده، بلکه روند کاهش دسترسی به غذاهای پروتئینی را تسریع کرده است.
علاوه بر این، تحلیلهای میدانی حاکی از آن است که در بخشهایی از کشور، مصرف لبنیات که نقش مهمی در تغذیه کودکان دارد، به شدت کاهش یافته، بهگونهای که تنها درصد اندکی از خانوارها به شکل روزانه لبنیات مصرف میکنند و بخش چشمگیری از خانوادهها اصلاً مصرف پروتئین ندارند.
عوامل کلان بحران و خطر قحطی
چند عامل ساختاری بحران غذا در ایران را تشدید میکنند. نخستین عامل، سقوط ارزش پول ملی و ناتوانی دولت در تأمین ارز برای واردات است. ارزش ریال ایران به پایینترین سطح تاریخی خود رسیده و قیمت دلار از مرز ۱۳۰ هزار تومان گذشته است؛ امری که فشار تورمی را در همه بخشها، به ویژه در کالاهای وارداتی همچون مواد غذایی، افزایش داده است. کاهش ذخایر و محدودیتهای ارزی، دولت جمهوری اسلامی را برای تأمین ارز مورد نیاز جهت واردات کالاهای اساسی با چالشهای جدی روبهرو کرده است.
خشکسالی و بحران آب، عامل بعدی تشدید بحران غذا در ایران است. کشاورزی ایران که بیش از ۸۰ تا ۹۰ درصد منابع آبی کشور را مصرف میکند، اینک در نتیجه خشکسالی بیسابقه و مدیریت ناکارآمد، در معرض فروپاشی است. کاهش شدید بارندگی و افت شدید سطح آب، فشار مضاعفی را بر بخش کشاورزی وارد آورده و تولید داخلی غذا را کاهش داده است؛ چالشی که اگر ادامه یابد، ذخایر داخلی مواد غذایی را نیز بیش از پیش تضعیف میکند.
سومین عامل تشدید بحران غذا در ایران را میتوان در سیاست ارزی و وارداتی جمهوری اسلامی جستوجو کرد. در واکنش به محدودیتهای ارزی، دولت اخیراً اجازه داد تا صادرکنندگان، از ارز حاصل از صادرات خود، برای واردات کالاهای اساسی استفاده کنند. دولت با چنین مصوبهای عملا پذیرفته که ارز رسمی برای تأمین مواد غذایی در اختیارش نیست و فشار مستقیماً به بازار و خریداران منتقل شده است.
پیامدهای اجتماعی و امنیتی
بحران غذا در ایران فراتر از مسئلهای صرفا اقتصادی است و میتواند به سرعت به بحرانی اجتماعی بدل شود. فشار معیشتی، تورم بالا، و کاهش قدرت خرید نه تنها امنیت غذایی میلیونها خانواده را تهدید میکند، بلکه پیامدهای اجتماعی−سیاسی نیز در بر دارد. گزارشها حاکی از آن هستند که اعتراضات و نارضایتیها در بخشهای مختلف جامعه، از کارگر و کارمند تا نیروهای نظامی و انتظامی، در حال افزایش است و فشار اقتصادی میتواند شکافهای اجتماعی را عمیقتر کند.
در چنین شرایطی است که دبیرکل حزب سازندگی هشدار میدهد: «کاری که نتانیاهو با جنگ و فشار سیاسی نتوانست علیه جمهوری اسلامی انجام دهد، "بحران غذا" میتواند انجام دهد. بحران تأمین موادغذایی که اکنون در چند قدمی کشور قرار گرفته، این پتانسیل را دارد که مردم گرسنه را به خیابانها بکشاند.»
مرعشی در ادامه با تأکید مجدد بر اینکه "خطر جدی و بسیار نزدیک است"، نتیجه میگیرد که «یا رهبری باید مداخله کنند و یا رئیسجمهور باید از چارچوبهای موجود فراتر رفته و با تکیه بر واقعیتهای عینی کشور، تصمیمات اساسی بگیرد.»
گرچه "خطر بروز قحطی" در ایران، بهگونهای که مرعشی عنوان کرده، در رسانههای رسمی کمتر مطرح میشود، اما دادههای مستقل نشان میدهد که این کشور در شرایطی است که شاخصهای بحران غذا، یعنی نرخ تورم بالا، سقوط ارز، خشکسالی و کاهش مصرف، همزمان فعال شدهاند و میتوانند وضعیت تأمین مواد غذایی را به نقطهای خطرناک نزدیک کنند.
سیاستهای اقتصادی موجود به تنهایی توان مقابله با چنین بحران چندجانبهای را ندارند و بدنه اجتماعی نیز روزبهروز با کاهش شاخصهای تندرستی و امنیت غذایی روبهروست. از نظر کارشناسان و تحلیلگران، مقابله با این پیچیدگی نیازمند تصمیمات فوری، شفاف و مبتنی بر شواهد است، نه چشم بستن بر واقعیتهایی که هر روز برای دهها میلیون ایرانی ملموستر میشود.
۲۵

فاطی کماندو - قرچک، ایران
۵۷ های هیچی ندار کدوم گوری هستین چرا خفه خون گرفتین مگه شما ها نبودین که بلیط اتوبوس وقتی از ۲ریال میخواست بشه ۳ ریال ریختن تو خیابون هرچی اتوبوس بود اتیش زدین. نکنه امروز هنوز به امید رهبر لواطکارتون که میخواست اب را مجانی کند و براق را مجانی کند نشستین.
0
1
دوشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۳