احمد افقهی؛ منبع وزارت اطلاعات در قتلهای زنجیرهای در میان فعالان محیطزیست
+6
رأی دهید
-0
ایران وایر: سینا قنبرپور۲۷ سال پس از قتلهای زنجیرهای (حکومتی) روشنفکران، نام فردی که از سوی متهمان این پرونده بهعنوان منبع «اطلاعات» ذکرشده، در شبکههای اجتماعی و بهویژه در میان فعالان محیطزیست بحثبرانگیز شده است. در اعترافات مرتکبان قتلهای زنجیرهای نام «احمد افقهی» نویسنده و فعال محیطزیست بهعنوان منبع اطلاعاتی که بانام مستعار «داریوش» در این پرونده، نقش داشته ذکرشده است. در اعترافات متهمان قتلهای زنجیرهای آمده که حتی از ماشین احمد افقهی در جریان قتل یکی از نویسندهها استفادهشده است.
احمد افقهی کیست؟ حالا چهکار میکند و چرا ۲۷ سال پس از قتلهای زنجیرهای نام او مطرحشده و فعالان محیطزیست را شوکه کرده است.
ایرانوایر برای پاسخ به این پرسشها و آنچه درباره احمد افقهی در پرونده قتلهای زنجیرهای آمده با او نیز تلفنی گفتوگو کرده است.

***
گرچه سال ۱۳۸۷ وبسایت ملیون در مطلبی تحت عنوان «برگزیده پرونده قتل های حکومتی» به افشای نقش احمد افقهی بانام مستعار «داریوش» در ماجرای قتلهای زنجیرهای (حکومتی) دهه هفتاد پرداخت و «شیرین عبادی» وکیل خانواده فروهر براساس مندرجات در پرونده درباره نقش او به اعضای کانون نویسندگان هشدار داد، اما بهتازگی و همزمان با بیست و هفتمین سالگرد قتلهای زنجیرهای (حکومتی) بحث درباره عملکرد افقهی برسر زبانها افتاده است. این موضوع با انتشار بخش دوم به یادداشتی از باربد گلشیری با عنوان «فاشگویی در پیشگاه مرگ» موردتوجه قرارگرفته است. او در بخش اول یادداشت «فاشگویی در پیشگاه مرگ» هم به اعترافات علیخانی که گفته بود احمد افقهی بانام مستعار داریوش بهعنوان منبع درآن دوره با وزارت اطلاعات کار میکرد، اشارهکرده و نوشته بود: «فعالیتهای او چنان گسترده است که نام حقیقی او برای بسیاری از اهلقلم و فرهنگ و محیطزیست و انفورماتیک بهغایت آشناست».
حالا پس از انتشار دومین بخش از یادداشت باربد گلشیری، فعالان محیطزیست با پرسشهای مختلفی درباره نقش افقهی در این سالها مواجه شدهاند و میپرسند آیا با وجود سابقه او در قتلهای زنجیرهای، ممکن است برای فعالان محیطزیست هم تجربه مشابهی رقم خورده باشد؟
در یک دهه گذشته بهجز ماجرای مرگ «کاووس سید امامی» در زندان و بازداشت ۸ کارشناس موسسه میراث پارسیان تعدادی از فعالان محیطزیست در بندرلنگه نیز بازداشت شدند. گرچه هیچ رابطه مستقیمی میان فعالیت افقهی و اتفاقات محیطزیست نمیتوان به دست آورد اما پرسش این است که باوجود سابقه احمد افقهی او در عرصه محیطزیست مشغول چهکاری بوده است؟
ایرانوایر برای گرفتن پاسخ احمد افقهی درباره آنچه از نقش او در قتلهای زنجیرهای گفته میشود با او تماس میگیرد. افقهی اما در پاسخ فقط به گفتن این جملات اکتفا میکند: «من تمایلی به ورود به بازی بیارزش، سخیف و سراسر افترا چپها ندارم. من مطلبی را نوشتهام و در اختیار دوستانم قرار میدهم و علیالظاهر آنها هم راضیاند و برایشان مجابکننده بوده صحبتهای من».
احمد افقهی کیست و در سالهای پس از قتلهای زنجیرهای چه میکردهاست؟
اطلاعات دقیقی از سال تولد و سوابق حرفهای افقهی در دست نیست، اما او بهعنوان نویسنده آثاری مانند «هتل مسکو»، «آتقی»، «جنهای آقای تهرانچی» و «شالی آویخته بر شاخه یخزده بید» معرفیشده است.
«فرج سرکوهی» فعال سیاسی و از بنیانگذاران مجله آدینه، در واکنش به فعالیت احمد افقهی در برنامه «چشمانداز» ضمن تایید نقش او و آنچه در کتابش، «یاس و داس» نوشته در پاسخ به این پرسش که افقهی الان کجاست صرفا میگوید که او الان در ایران است و بهعنوان یک نویسنده و اسپانسر ادبی شناخته میشود.
براساس اطلاعات ثبتشده، نام او در سال ۱۳۹۰ بهعنوان نخستین اعضای هیئت مدیره انجمن پایشگران محیطزیست (پاما) ثبت شده است. «میترا البرزیمنش» همسر افقهی بهعنوان مدیرعامل آن انتخاب شد و گفته میشود از سال ۱۳۸۸ در تلاش برای ثبت آن بود. درواقع احمد افقهی در این مدت بهواسطه شناخت فعالان محیطزیست از همسرش شناخته میشد.
البته فعالیت افقهی محدود به انجمن پاما نیست و رد او را در شرکتهای «سگال شرق»، «کشت و صنعت پاییزه گهره البرز» و «ارسا گستر آریانا» و همچنین انجمن «آوای سبز داربن» میتوان بهوضوح مشاهده کرد.
همچنین براساس گزارش خبرگزاری بسیج او از ابتدای سال ۱۴۰۳ نخستین مجوز گردشگری کشاورزی را از وزارت میراث، صنایعدستی و گردشگری دریافت و در منطقه طالقان مشغول فعالیت شده است.
در سایه همسری که فعال محیطزیست است
«باربد گلشیری» در مطلب خود به اعترافات «مهرداد عالیخانی» یکی از متهمان قتلهای زنجیرهای (حکومتی) در مورد چگونگی ربایش «محمدجعفر پوینده» پرداخته که گفتهاست: «یک دستگاه اتومبیل دوو یکی از منابع اداره چپنو بانام مستعار داریوش [افقهی] که در جریان قتلها قرار داشت از روز دوشنبه ۱۷ آذر در اختیار ما قرار داده بود تا در عملیات از آن استفاده کنیم».
حال فعالان محیطزیست میپرسند آیا این «احمد افقهی» همان کسی است که تلاش میکرده به اعضای کانون نویسندگان نزدیک شود؟ آیا او همان کسی است که برای ربایش «محمدجعفر پوینده» خودروی دوو خود را در اختیار تیم رباینده قراردادهاست؟
در نگاه اول میتوان عکسهای او در کنار نویسندگانی چون هوشنگ گلشیری، منصور کوشان و فرزانه طاهری را با عکسی از او که انجمن پایشگران محیطزیست (پاما) از «جلسه شبکه تشکلهای محیطزیستی و منابع طبیعی تهران» در حساب توییتری خود منتشر کرده، مطابقت داد.
درواقع حضور افقهی در عرصه محیطزیست بیشتر در سایه همسر سابقش میترا البرزی منش دانشآموخته دکتری محیطزیست در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی است. البرزی منش که براساس نوشته باربد گلشیری او نیز عضو سازمان فداییان خلق بود در حوزه محیطزیست فردی شناختهشده است. او در مقطع کارشناسی ارشد برنامهریزی شهری خوانده و نامش در پروژههای مهم محیطزیستی ازجمله طرح جامع آشوراده دیده میشود. البرزیمنش در فاصله سالهای ۱۳۷۸ تا ۱۳۹۶ در سمت «کارشناس مطالعات محیطزیست» در شرکتهای مهندسی مشاور نظیر «رویان» و «مهابقدس» فعالیت داشته است. البته همسر اول البرزیمنش همان اوایل جنگ ایران و عراق کشته شد و بعد با افقهی ازدواج کرد.
اما آنچه بیشتر نام انجمن آنها و محیطزیست را برجسته کرده تلاش آنها برای شکلگیری و برگزاری جلسه تشکلهای محیطزیستی در دفترشان بوده است. دفتری در محدوده میدان فلسطین. بااینحال تغییرات انجمن پاما نشان میدهد که در حال حاضر البرزیمنش و افقهی در هیات مدیره انجمن حضور ندارند. بررسیهای ایرانوایر نشان میدهد این دو از حدود ۵ سال قبل از هم جدا شدهاند.
چرا نسبت به سابقه نقشآفرینی در قتلها بیتفاوت بودیم؟
یکی از فعالان محیطزیست در گفتگو با ایرانوایر میگوید: «از وقتی درباره افقهی مطالبی مطرحشده هیچ واکنشی از او و انجمنی که در آن نقش داشته ندیدهام. برخی از فعالان محیطزیست میگویند ما به کارهای او مشکوک بودیم. پرسش این است که اگر مشکوک بودهاند چرا اجازه دادند جلسه شبکه تشکلهای محیطزیستی و منابع طبیعی تهران در محل دفتر این انجمن و با حضور او برگزار شود؟»
او با تاکید بر اینکه نقش افقهی در ماجرای ربایش مرحوم محمد جعفر پوینده و محمد مختاری بسیار سوال برانگیز و نیازمند شفافسازیهای بیشتر است.
یکی دیگر از فعالان محیطزیست دراینباره به ایرانوایر میگوید: «یکی از مهمترین اتفاقات این سالها ماجرای بازداشت ۸ کارشناس حیاتوحش از انجمن میراثپارسیان بود. وقتی در آبان ۱۳۹۷ قرار شد گروههای مختلف محیطزیست در نامه متخصصان و حامیان محیطزیست به رییسقوه قضایی نسبت بهسلامت فعالیت آنها شهادت دهند ابتدا افقهی با درج نام انجمن پاما در این نامه مخالف بود ولی بعد البرزی منش بهعنوان مدیرعامل نامه را امضا کرد».
پرسش دیگری که فعالان محیطزیست مطرح میکنند این است که چه کسانی از نقش او مطلع بوده و باید ایجاد حساسیت میکردهاند؟
شیرین عبادی وکیل خانواده فروهر دراینباره در گفتگوهای اخیر خود گفتهاست که موضوع نقش افقهی و مندرجات پرونده را به اعضای کانون نویسندگان هشدار داده است. پرستو فروهر نیز که از نام و نقش او مطلع بوده بیشتر با فعالان سیاسی ارتباط داشته تا حوزههای جدیدی که افقهی که در آن فعالشده بوده است.
«فرخ نگهدار» فعال سیاسی چپگرا درباره نقش او در قتلهای زنجیرهای به ایرانوایر میگوید: «در مورد نامبرده اولبار از طریق آقای زرافشان مطلع شدیم که اسم او در پرونده قتلهای زنجیرهای مطرح است».
«باربد گلشیری» با تاکید بر اینکه اسم احمد افقهی و نقش او در سال ۱۳۸۷ فاش شدهبود و با جستجوی نام او در اینترنت از همان سال میشد به نقش او در قتلهای حکومتی - سیاسی سال ۱۳۷۷ پی برد و دانست که نام او در پرونده آن قتلها بهعنوان «منبع اداره چپ نو وزارت اطلاعات» آمده است، به ایرانوایر میگوید: «وقتی مطلع شدم افقهی باز در ایران فعالشده است، تصمیم گرفتم تمام مستندات درباره او را جمعآوری کنم و در حین همین جستجوها بود که پی بردم که او در حوزه محیطزیست هم فعالیت جدی دارد».
او همچنین تاکید میکند: «سال گذشته نیز در پاره نخست «فاشگویی در پیشگاه مرگ» حوزههای نفوذ او را نوشته بودم، از جمله ادبیات، انفورماتیک و محیطزیست. پیشازاین تحقیق درباره فعالیتهای او در حوزه محیطزیست چیزی نمیدانستم. وقتی آگاه شدم، مستندات را در مقالهام منتشر کردم و زنهار دادم که از او دوری کنند.»
همچنین پرستو فروهر در پاسخ به این پرسش که در روند دادخواهی چرا کمتر به اطلاعرسانی درباره نقش چنین افرادی پرداختهشده به ایرانوایر میگوید: «باید توجه داشتهباشید که در چنین موقعیتهای غامض و در چنین بافت پیچیدهای روند دادخواهی و شفاف کردن نقش افراد متصدی جنایتهایی که دستگاه اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی انجام داد، نیازمند راستیآزمایی دقیق و توجه به ظرافتهای اخلاقی است».
او همچنین در پاسخ به این پرسش که با توجه به قتل پوینده و مختاری، تامین خودرو در وقوع این جرم میتواند مجرمانه باشد و چرا شکایتی علیه افقهی مطرح نشده توضیح میدهد: «وقتی شکایت من از شخص درینجفآبادی وزیر وقت اطلاعات که دستاندرکاران قتلها نسبت به نقش و دستور او معترف بودند، حتی ثبت هم نشد، طرح دعوا یا پیگیری قضایی عملکرد فردی که ماشین خود را در اختیار تیم وزارت اطلاعات در ربایش قرار داده یا نقش منبع خبری را داشته آنهم با توجه به قوانین جاری در جمهوری اسلامی کار پیچیدهای است».
فروهر همچنین درباره ساده گذشتن فعالان مدنی از کنار سوابق افرادی چون افقهی به ایرانوایر میگوید: «من که سالها در یک خانواده سیاسی بزرگشده بودم و از نزدیک میدیدم که پدر و مادرم حتی به هنگام حرف زدن چه مراقبتهایی میکنند وقتی در پرونده، اعترافات متصدیان قتلهای حکومتی را میخواندم، از این هیولایی که به اسم دستگاه اطلاعات و امنیت حکومت اسلامی عمل میکرده شوکه شده بودم. از فعال محیطزیست که اساسا در فضایی متفاوت از کار سیاسی فعالیت میکند و در برابر شخصی قرارگرفته که از دنیای ادبیات وارد فعالیت محیطزیستی شده چقدر میتوان انتظار داشت که همه جوانب این حضور را بسنجد یا سوابق را بررسی کند. سوال اصلی را باید از صحنهپردازان و دستاندرکاران در ساختار قدرت کرد که از امثال افقهی برای جاسوسی و همدستی با سرکوب بهره میبرند».
محیطزیستیها همیشه تحت نظر حکومت بودهاند
نخستین تشکلهای محیطزیستی از اواخر دهه شصت و در شرایطی که هنوز چیزی تحت عنوان ان.جی.او مطرح نبود شکل گرفتند. در آن سالها علاقهمندان و دغدغه مندان این عرصه با تکیهبر قانون شرکتها و ثبت شرکت غیرتجاری تلاش برای ساماندهی حرکتهای محیطزیستی را شکل دادند. نخستین تشکلهای محیطزیستی نظیر «جبهه سبز ایران» که از سال ۱۳۶۸ تلاش برای ثبت خود را به این شیوه آغاز کرده بود با پیگیری بسیار در سال ۱۳۷۵ اجازه فعالیت یافت. «جمعیت زنان مبارزه با آلودگی» هوا نیز نمونه دیگری بودند که به همین شیوه فعالیت رسمی خود را ثبت و آغاز کردند. سپس در دولت خاتمی نخستین ان.جی.او ها به ثبت رسید و بهیکباره فعالیت تشکلهای محیطزیستی به اوج خود رسید. بااینحال تا اواسط دهه هشتاد و اعتراض به سدسازی تشکلهای محیطزیستی حرکتهای اجتماعی چشمگیری نداشتند.
بااینحال بابک دربیکی فعال سیاسی به ایرانوایر میگوید: «اتفاقا از همان دهه هفتاد فعالان مدنی که در حوزه حقوق کودک و محیطزیست کار میکردند بهشدت تحت نظر دستگاه اطلاعات بودند. وقتی برای پاکسازی دربند از زباله فراخوان میدادند و مردم بسیج میشدند همین قدرت بسیجکنندگی حکومت را از نقش آنها میترساند».
دربیکی در تحلیل اینکه آیا ممکن است حضور شخصی نظیر افقهی در عرصه محیطزیست برنامهریزیشده باشد نیز میگوید: «ابتدا تصور این بود که محیطزیست امری لوکس است اما همان قدرت بسیجکنندگی و سازماندهی توجه دستگاه اطلاعاتی را جلب میکرد. بعدها عامل ایجاد تنش اجتماعی هم مطرح شد؛ بنابراین این فرض که حکومت در تلاش برای حضور در بین فعالان محیطزیستی بوده دور از ذهن نیست».
فعالان محیطزیست نظیر سایر فعالان مدنی با مشکل تامین مالی فعالیتهای خود مواجه بودهاند و اینک این نکته نیز مطرح است که تا چه اندازه باید مراقب پشتیبانیهای برخی شرکتها و یا پشتیبانهای خود باشند. چیزی که در نوشته گلشیری بیشتر میتوان آن را درک کرد.
در گفتگویی که توسط استودیو پات تحت عنوان «رازهای مگو؛ از قتلهای حکومتی» منتشرشده، باربد گلشیری در توضیح جایگاه احمد افقهی در جریان فعالیتهای وزارت اطلاعات در قتل روشنفکران میگوید: «برخی اظهارات از افرادی تحت عنوان همکار غیر وزارتی در پرونده آمده بود. همکار غیر وزارتی یا فرم منبع پرکرده یا رسما عضو نیست اما منافعش بسته به وزارت اطلاعات است، متمول میشود». گلشیری در اینجا مثال احمد افقهی و شرکتش را میزند و از «نوید رمضانی» که شریک افقهی بوده نام میبرد. او همچنین در این گفتگو میگوید که در روند تحقیقات قتلهای زنجیرهای (حکومتی) همکاران غیر وزارتی پس از بازجویی با کفالت اعضایی از سپاه پاسداران آزاد میشوند.
احمد افقهی کیست؟ حالا چهکار میکند و چرا ۲۷ سال پس از قتلهای زنجیرهای نام او مطرحشده و فعالان محیطزیست را شوکه کرده است.
ایرانوایر برای پاسخ به این پرسشها و آنچه درباره احمد افقهی در پرونده قتلهای زنجیرهای آمده با او نیز تلفنی گفتوگو کرده است.

***
گرچه سال ۱۳۸۷ وبسایت ملیون در مطلبی تحت عنوان «برگزیده پرونده قتل های حکومتی» به افشای نقش احمد افقهی بانام مستعار «داریوش» در ماجرای قتلهای زنجیرهای (حکومتی) دهه هفتاد پرداخت و «شیرین عبادی» وکیل خانواده فروهر براساس مندرجات در پرونده درباره نقش او به اعضای کانون نویسندگان هشدار داد، اما بهتازگی و همزمان با بیست و هفتمین سالگرد قتلهای زنجیرهای (حکومتی) بحث درباره عملکرد افقهی برسر زبانها افتاده است. این موضوع با انتشار بخش دوم به یادداشتی از باربد گلشیری با عنوان «فاشگویی در پیشگاه مرگ» موردتوجه قرارگرفته است. او در بخش اول یادداشت «فاشگویی در پیشگاه مرگ» هم به اعترافات علیخانی که گفته بود احمد افقهی بانام مستعار داریوش بهعنوان منبع درآن دوره با وزارت اطلاعات کار میکرد، اشارهکرده و نوشته بود: «فعالیتهای او چنان گسترده است که نام حقیقی او برای بسیاری از اهلقلم و فرهنگ و محیطزیست و انفورماتیک بهغایت آشناست».
حالا پس از انتشار دومین بخش از یادداشت باربد گلشیری، فعالان محیطزیست با پرسشهای مختلفی درباره نقش افقهی در این سالها مواجه شدهاند و میپرسند آیا با وجود سابقه او در قتلهای زنجیرهای، ممکن است برای فعالان محیطزیست هم تجربه مشابهی رقم خورده باشد؟
در یک دهه گذشته بهجز ماجرای مرگ «کاووس سید امامی» در زندان و بازداشت ۸ کارشناس موسسه میراث پارسیان تعدادی از فعالان محیطزیست در بندرلنگه نیز بازداشت شدند. گرچه هیچ رابطه مستقیمی میان فعالیت افقهی و اتفاقات محیطزیست نمیتوان به دست آورد اما پرسش این است که باوجود سابقه احمد افقهی او در عرصه محیطزیست مشغول چهکاری بوده است؟
ایرانوایر برای گرفتن پاسخ احمد افقهی درباره آنچه از نقش او در قتلهای زنجیرهای گفته میشود با او تماس میگیرد. افقهی اما در پاسخ فقط به گفتن این جملات اکتفا میکند: «من تمایلی به ورود به بازی بیارزش، سخیف و سراسر افترا چپها ندارم. من مطلبی را نوشتهام و در اختیار دوستانم قرار میدهم و علیالظاهر آنها هم راضیاند و برایشان مجابکننده بوده صحبتهای من».
احمد افقهی کیست و در سالهای پس از قتلهای زنجیرهای چه میکردهاست؟
اطلاعات دقیقی از سال تولد و سوابق حرفهای افقهی در دست نیست، اما او بهعنوان نویسنده آثاری مانند «هتل مسکو»، «آتقی»، «جنهای آقای تهرانچی» و «شالی آویخته بر شاخه یخزده بید» معرفیشده است.
«فرج سرکوهی» فعال سیاسی و از بنیانگذاران مجله آدینه، در واکنش به فعالیت احمد افقهی در برنامه «چشمانداز» ضمن تایید نقش او و آنچه در کتابش، «یاس و داس» نوشته در پاسخ به این پرسش که افقهی الان کجاست صرفا میگوید که او الان در ایران است و بهعنوان یک نویسنده و اسپانسر ادبی شناخته میشود.
براساس اطلاعات ثبتشده، نام او در سال ۱۳۹۰ بهعنوان نخستین اعضای هیئت مدیره انجمن پایشگران محیطزیست (پاما) ثبت شده است. «میترا البرزیمنش» همسر افقهی بهعنوان مدیرعامل آن انتخاب شد و گفته میشود از سال ۱۳۸۸ در تلاش برای ثبت آن بود. درواقع احمد افقهی در این مدت بهواسطه شناخت فعالان محیطزیست از همسرش شناخته میشد.
البته فعالیت افقهی محدود به انجمن پاما نیست و رد او را در شرکتهای «سگال شرق»، «کشت و صنعت پاییزه گهره البرز» و «ارسا گستر آریانا» و همچنین انجمن «آوای سبز داربن» میتوان بهوضوح مشاهده کرد.
همچنین براساس گزارش خبرگزاری بسیج او از ابتدای سال ۱۴۰۳ نخستین مجوز گردشگری کشاورزی را از وزارت میراث، صنایعدستی و گردشگری دریافت و در منطقه طالقان مشغول فعالیت شده است.
در سایه همسری که فعال محیطزیست است
«باربد گلشیری» در مطلب خود به اعترافات «مهرداد عالیخانی» یکی از متهمان قتلهای زنجیرهای (حکومتی) در مورد چگونگی ربایش «محمدجعفر پوینده» پرداخته که گفتهاست: «یک دستگاه اتومبیل دوو یکی از منابع اداره چپنو بانام مستعار داریوش [افقهی] که در جریان قتلها قرار داشت از روز دوشنبه ۱۷ آذر در اختیار ما قرار داده بود تا در عملیات از آن استفاده کنیم».
حال فعالان محیطزیست میپرسند آیا این «احمد افقهی» همان کسی است که تلاش میکرده به اعضای کانون نویسندگان نزدیک شود؟ آیا او همان کسی است که برای ربایش «محمدجعفر پوینده» خودروی دوو خود را در اختیار تیم رباینده قراردادهاست؟
در نگاه اول میتوان عکسهای او در کنار نویسندگانی چون هوشنگ گلشیری، منصور کوشان و فرزانه طاهری را با عکسی از او که انجمن پایشگران محیطزیست (پاما) از «جلسه شبکه تشکلهای محیطزیستی و منابع طبیعی تهران» در حساب توییتری خود منتشر کرده، مطابقت داد.
درواقع حضور افقهی در عرصه محیطزیست بیشتر در سایه همسر سابقش میترا البرزی منش دانشآموخته دکتری محیطزیست در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی است. البرزی منش که براساس نوشته باربد گلشیری او نیز عضو سازمان فداییان خلق بود در حوزه محیطزیست فردی شناختهشده است. او در مقطع کارشناسی ارشد برنامهریزی شهری خوانده و نامش در پروژههای مهم محیطزیستی ازجمله طرح جامع آشوراده دیده میشود. البرزیمنش در فاصله سالهای ۱۳۷۸ تا ۱۳۹۶ در سمت «کارشناس مطالعات محیطزیست» در شرکتهای مهندسی مشاور نظیر «رویان» و «مهابقدس» فعالیت داشته است. البته همسر اول البرزیمنش همان اوایل جنگ ایران و عراق کشته شد و بعد با افقهی ازدواج کرد.
اما آنچه بیشتر نام انجمن آنها و محیطزیست را برجسته کرده تلاش آنها برای شکلگیری و برگزاری جلسه تشکلهای محیطزیستی در دفترشان بوده است. دفتری در محدوده میدان فلسطین. بااینحال تغییرات انجمن پاما نشان میدهد که در حال حاضر البرزیمنش و افقهی در هیات مدیره انجمن حضور ندارند. بررسیهای ایرانوایر نشان میدهد این دو از حدود ۵ سال قبل از هم جدا شدهاند.
چرا نسبت به سابقه نقشآفرینی در قتلها بیتفاوت بودیم؟
یکی از فعالان محیطزیست در گفتگو با ایرانوایر میگوید: «از وقتی درباره افقهی مطالبی مطرحشده هیچ واکنشی از او و انجمنی که در آن نقش داشته ندیدهام. برخی از فعالان محیطزیست میگویند ما به کارهای او مشکوک بودیم. پرسش این است که اگر مشکوک بودهاند چرا اجازه دادند جلسه شبکه تشکلهای محیطزیستی و منابع طبیعی تهران در محل دفتر این انجمن و با حضور او برگزار شود؟»
او با تاکید بر اینکه نقش افقهی در ماجرای ربایش مرحوم محمد جعفر پوینده و محمد مختاری بسیار سوال برانگیز و نیازمند شفافسازیهای بیشتر است.
یکی دیگر از فعالان محیطزیست دراینباره به ایرانوایر میگوید: «یکی از مهمترین اتفاقات این سالها ماجرای بازداشت ۸ کارشناس حیاتوحش از انجمن میراثپارسیان بود. وقتی در آبان ۱۳۹۷ قرار شد گروههای مختلف محیطزیست در نامه متخصصان و حامیان محیطزیست به رییسقوه قضایی نسبت بهسلامت فعالیت آنها شهادت دهند ابتدا افقهی با درج نام انجمن پاما در این نامه مخالف بود ولی بعد البرزی منش بهعنوان مدیرعامل نامه را امضا کرد».
پرسش دیگری که فعالان محیطزیست مطرح میکنند این است که چه کسانی از نقش او مطلع بوده و باید ایجاد حساسیت میکردهاند؟
شیرین عبادی وکیل خانواده فروهر دراینباره در گفتگوهای اخیر خود گفتهاست که موضوع نقش افقهی و مندرجات پرونده را به اعضای کانون نویسندگان هشدار داده است. پرستو فروهر نیز که از نام و نقش او مطلع بوده بیشتر با فعالان سیاسی ارتباط داشته تا حوزههای جدیدی که افقهی که در آن فعالشده بوده است.
«فرخ نگهدار» فعال سیاسی چپگرا درباره نقش او در قتلهای زنجیرهای به ایرانوایر میگوید: «در مورد نامبرده اولبار از طریق آقای زرافشان مطلع شدیم که اسم او در پرونده قتلهای زنجیرهای مطرح است».
«باربد گلشیری» با تاکید بر اینکه اسم احمد افقهی و نقش او در سال ۱۳۸۷ فاش شدهبود و با جستجوی نام او در اینترنت از همان سال میشد به نقش او در قتلهای حکومتی - سیاسی سال ۱۳۷۷ پی برد و دانست که نام او در پرونده آن قتلها بهعنوان «منبع اداره چپ نو وزارت اطلاعات» آمده است، به ایرانوایر میگوید: «وقتی مطلع شدم افقهی باز در ایران فعالشده است، تصمیم گرفتم تمام مستندات درباره او را جمعآوری کنم و در حین همین جستجوها بود که پی بردم که او در حوزه محیطزیست هم فعالیت جدی دارد».
او همچنین تاکید میکند: «سال گذشته نیز در پاره نخست «فاشگویی در پیشگاه مرگ» حوزههای نفوذ او را نوشته بودم، از جمله ادبیات، انفورماتیک و محیطزیست. پیشازاین تحقیق درباره فعالیتهای او در حوزه محیطزیست چیزی نمیدانستم. وقتی آگاه شدم، مستندات را در مقالهام منتشر کردم و زنهار دادم که از او دوری کنند.»
همچنین پرستو فروهر در پاسخ به این پرسش که در روند دادخواهی چرا کمتر به اطلاعرسانی درباره نقش چنین افرادی پرداختهشده به ایرانوایر میگوید: «باید توجه داشتهباشید که در چنین موقعیتهای غامض و در چنین بافت پیچیدهای روند دادخواهی و شفاف کردن نقش افراد متصدی جنایتهایی که دستگاه اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی انجام داد، نیازمند راستیآزمایی دقیق و توجه به ظرافتهای اخلاقی است».
او همچنین در پاسخ به این پرسش که با توجه به قتل پوینده و مختاری، تامین خودرو در وقوع این جرم میتواند مجرمانه باشد و چرا شکایتی علیه افقهی مطرح نشده توضیح میدهد: «وقتی شکایت من از شخص درینجفآبادی وزیر وقت اطلاعات که دستاندرکاران قتلها نسبت به نقش و دستور او معترف بودند، حتی ثبت هم نشد، طرح دعوا یا پیگیری قضایی عملکرد فردی که ماشین خود را در اختیار تیم وزارت اطلاعات در ربایش قرار داده یا نقش منبع خبری را داشته آنهم با توجه به قوانین جاری در جمهوری اسلامی کار پیچیدهای است».
فروهر همچنین درباره ساده گذشتن فعالان مدنی از کنار سوابق افرادی چون افقهی به ایرانوایر میگوید: «من که سالها در یک خانواده سیاسی بزرگشده بودم و از نزدیک میدیدم که پدر و مادرم حتی به هنگام حرف زدن چه مراقبتهایی میکنند وقتی در پرونده، اعترافات متصدیان قتلهای حکومتی را میخواندم، از این هیولایی که به اسم دستگاه اطلاعات و امنیت حکومت اسلامی عمل میکرده شوکه شده بودم. از فعال محیطزیست که اساسا در فضایی متفاوت از کار سیاسی فعالیت میکند و در برابر شخصی قرارگرفته که از دنیای ادبیات وارد فعالیت محیطزیستی شده چقدر میتوان انتظار داشت که همه جوانب این حضور را بسنجد یا سوابق را بررسی کند. سوال اصلی را باید از صحنهپردازان و دستاندرکاران در ساختار قدرت کرد که از امثال افقهی برای جاسوسی و همدستی با سرکوب بهره میبرند».
محیطزیستیها همیشه تحت نظر حکومت بودهاند
نخستین تشکلهای محیطزیستی از اواخر دهه شصت و در شرایطی که هنوز چیزی تحت عنوان ان.جی.او مطرح نبود شکل گرفتند. در آن سالها علاقهمندان و دغدغه مندان این عرصه با تکیهبر قانون شرکتها و ثبت شرکت غیرتجاری تلاش برای ساماندهی حرکتهای محیطزیستی را شکل دادند. نخستین تشکلهای محیطزیستی نظیر «جبهه سبز ایران» که از سال ۱۳۶۸ تلاش برای ثبت خود را به این شیوه آغاز کرده بود با پیگیری بسیار در سال ۱۳۷۵ اجازه فعالیت یافت. «جمعیت زنان مبارزه با آلودگی» هوا نیز نمونه دیگری بودند که به همین شیوه فعالیت رسمی خود را ثبت و آغاز کردند. سپس در دولت خاتمی نخستین ان.جی.او ها به ثبت رسید و بهیکباره فعالیت تشکلهای محیطزیستی به اوج خود رسید. بااینحال تا اواسط دهه هشتاد و اعتراض به سدسازی تشکلهای محیطزیستی حرکتهای اجتماعی چشمگیری نداشتند.
بااینحال بابک دربیکی فعال سیاسی به ایرانوایر میگوید: «اتفاقا از همان دهه هفتاد فعالان مدنی که در حوزه حقوق کودک و محیطزیست کار میکردند بهشدت تحت نظر دستگاه اطلاعات بودند. وقتی برای پاکسازی دربند از زباله فراخوان میدادند و مردم بسیج میشدند همین قدرت بسیجکنندگی حکومت را از نقش آنها میترساند».
دربیکی در تحلیل اینکه آیا ممکن است حضور شخصی نظیر افقهی در عرصه محیطزیست برنامهریزیشده باشد نیز میگوید: «ابتدا تصور این بود که محیطزیست امری لوکس است اما همان قدرت بسیجکنندگی و سازماندهی توجه دستگاه اطلاعاتی را جلب میکرد. بعدها عامل ایجاد تنش اجتماعی هم مطرح شد؛ بنابراین این فرض که حکومت در تلاش برای حضور در بین فعالان محیطزیستی بوده دور از ذهن نیست».
فعالان محیطزیست نظیر سایر فعالان مدنی با مشکل تامین مالی فعالیتهای خود مواجه بودهاند و اینک این نکته نیز مطرح است که تا چه اندازه باید مراقب پشتیبانیهای برخی شرکتها و یا پشتیبانهای خود باشند. چیزی که در نوشته گلشیری بیشتر میتوان آن را درک کرد.
در گفتگویی که توسط استودیو پات تحت عنوان «رازهای مگو؛ از قتلهای حکومتی» منتشرشده، باربد گلشیری در توضیح جایگاه احمد افقهی در جریان فعالیتهای وزارت اطلاعات در قتل روشنفکران میگوید: «برخی اظهارات از افرادی تحت عنوان همکار غیر وزارتی در پرونده آمده بود. همکار غیر وزارتی یا فرم منبع پرکرده یا رسما عضو نیست اما منافعش بسته به وزارت اطلاعات است، متمول میشود». گلشیری در اینجا مثال احمد افقهی و شرکتش را میزند و از «نوید رمضانی» که شریک افقهی بوده نام میبرد. او همچنین در این گفتگو میگوید که در روند تحقیقات قتلهای زنجیرهای (حکومتی) همکاران غیر وزارتی پس از بازجویی با کفالت اعضایی از سپاه پاسداران آزاد میشوند.